غیبت
غیبت، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
يكي از بحثهاي مهم در موضوع مهدويّت، بحث «غيبت» است. غيبت (به فتح غین) در اصل به معناي چيزي است كه پنهان و پوشيده باشد. در اصطلاح نیز دوراني از زندگانی امام جامعه است كه ایشان به پنهان زیستي مجبور شود. از اینرو، دوازدهمین جانشین پیامبر(ص) در سال 329 ق، بعد از شهادت پدر بزرگوار خویش و در پنج سالگی از دیدهها غایب شدند. غيبت آن حضرت به دو مرحله كوتاه (صغرا) و طولانی (كبرا) تقسیم ميشود.
از روايات استنباط ميشود كه غايب بودن حضرت مهدي(عج) بهمعنای «ناپيدايي» است که با لغت غیبت همخوانی بیش تری دارد. معنای دیگر غیبت که آن نیز مستفاد از احادیث است، «ناشناسی» امام زمان(عج) در بین مردم میباشد که البته این امر، بهصورت طبیعی (و نه معجزه وار) واقع میشود. امر غيبت و پنهان زيستي، تنها در مورد امام مهدي(عج) واقع نشده است، بلکه تعدادي از پيامبران نیز بخشي از زندگي خود را پنهاني سپري کردهاند.
در روايات ما به سببهاي مختلفي از دلایل غیبت اشاره شده است كه این دلایل را ميتوان به هشت دسته کلی تقسيم كرد. نیز در عصر غیبت، آداب و تكاليفی وجود دارند كه هر مسلمان خصوصا شيعیان بايد آنها را انجام دهند.
تعریف و چگونگي غيبت
«غيبت» در اصل به معناي چيزي است كه پنهان و پوشيده باشد. در لغت اینچنین آمده است: «الغیب، يدلُّ على تستُر الشىء عن العُيون.»[1] یا «الغیب، كلّ ما غاب عنك.»[2] «غيبة» به فتح غين از «غيوبه»، به معناي پنهان شدن است و «غيبه» به كسر غين به معناي «اغتياب» و ذكر بدي شخصي در عدم حضور او ميباشد.[3]
اما معنای اصطلاحی واژه غیبت چیست؟ قبل از پاسخ به این پرسش، متذکر میشود که حضرت مهدی(عج) از هنگام تولد (255 ق) تا شهادت امام عسكرى(ع) (260 ق) بهمدت 5 سال، در دوران پدر بزرگوار خود زندگى مخفیانهای داشتند. با شهادت پدر بزرگوارشان، غيبت بهمعنای پنهان زیستی حضرت آغاز شد و این غیبت تا سال (329 ق) يعنى 69 سال به طول انجاميد. اين دوره به لحاظ كوتاه بودن و مستفاد از روایات، «غيبت صغرا» گفته شده است که نقش بسيار مهمى در ايجاد آمادگى شيعه براى پذيرش «غيبت كبرا» داشت. از اینرو، و با توجه به روایات صادر شده از ائمه معصومین(علیهم السلام) و کلام محدثان، غیبت، به دوراني از زندگانی ولی خدا، رهبر و امام جامعه گفته میشود كه به پنهان زیستي مجبور و از دیده ها غایب باشد.
سئوالی که مطرح است، اینکه آيا غيبت امام زمان(عج) به صورت «ناپيدايي» و «نامريي» است يا به صورت «ناشناس»؟ در مورد هر دو نوع غيبت، رواياتي از امامان معصوم(ع) آمده است.
ناپيدايي یا خفای شخصي
از برخي احاديث و روايات چنين استنباط ميشود كه غايب بودن حضرت مهدي(عج) به صورت «ناپيدايي» است. امام صادق(ع) فرموده است: «يَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ فَيَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَيَرَاهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ.»[4] نیز ظاهر برخي از روايات (مثل تعبير «لَا يُرَى جِسْمُه»[5] از امام رضا(ع) یا تعبير «إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَ شَخْصَه»[6] از امام حسن عسكری(ع) تأیيد كننده اين نظريه است. این برداشت، با معنای لغوی غیبت و روایاتی که آن حضرت را به خورشید پشت ابر تشبیه کرده است، همخوانی بیش تری دارد.[7] به گفته سید محمد صدر، این نظریه، ساده ترین نظریه علمی قابل قبول درباره پنهان شدن و رهائی امام از ظالمان است. در اين فرض، ديگر ملاقات و مشاهده حضرت ممكن نيست و تصرف و دخالت حضرت در امور مردم، به صورت تصرف غير مستقيم، قابل توجيه است.
حال سوال این است كه اگر غيبت امام مهدي(عج) را به معنای ناپيدایي بدانيم، چگونه حضرت در امور مردم دخالت می کنند و به نوعي لطف بودن خودش را به اثبات ميرسانند؟
در پاسخ بايد گفت، لطف بودن گاهي به صورت مستقيم و مباشري صورت ميگيرد؛ مانند دخل وتصرف غالب رهبران در امور اجتماعي مردم و امر و نهي كردن و رتق و فتق امور آنها به صورت رو در رو. گاهي نيز دخل و تصرف و هدايت گری رهبر، به صورت غير مستقيم و غير مباشري انجام ميگيرد؛ مانند نظارت و اشرافي كه يك رهبر هنگام سفر بر امور جامعه دارد. در فرض اخير، نميتوان گفت رهبر در برابر امور جامعه بيگانه و بيتوجه است؛ بلكه همين كه وی براي جامعه جانشين و نايب تعيين كرده است و به طور غير مستقيم بر امور مردم نظارت دارد؛ براي جامعه و مردم دارای منفعت است؛ پس وقتي با غيبت رهبر، سودمند بودن او براي مردم و جامعه به اثبات برسد، لطف بودن او نيز قابل اثبات است. و لذا مشاهده و عدم مشاهده دخلي در نفعرساني رهبر به جامعه ندارد. بنابراین، امام غايب ناپيدا نيز ميتواند براي مردم لطف باشد.
ناشناسي یا خفای عنواني
اگر غيبت را از نظر مفهومي به «ناشناسي» برگردانيم، اين گونه تعبير ميشود كه امام زمان(عج) ميان مردم، به صورت فردي ناشناس حضور دارند؛ مردم او را ميبينند، ولي نميشناسند. این پنهانی نیز به طور طبیعی واقع میشود.[8] در اين زمینه روايات و احاديث فراواني از معصومان(علیهم السلام) نقل شده است؛ چنان که امام صادق(ع) فرمودند: «وَ أَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ يُوسُفَ فَالسِّتْرُ يَجْعَلُ اللَّهُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْخَلْقِ حِجَاباً يَرَوْنَهُ وَ لَا يَعْرِفُونَه».[9]
مواردي كه لطف بودن امام زمان(عج) در غيبت به معناي ناپيدايي را ثابت ميكرد، در غيبت به معناي ناشناسي نيز وجود دارند. علاوه بر آنها، مزيتهاي ديگري در فرض اخير مطرح است؛ از جمله مشاهده همراه با معرفت و ملاقات برخي اوليا با امام زمان(عج) كه آنان در اين مشاهده و ملاقات ها، از هدايتها و پاسخهاي آن حضرت بهره مند شده و ديگران را نيز از اين فيض بهره مند كردهاند.
پيشينه غيبت
غيبت و پنهان زيستي، پديده اي نيست که تنها در مورد امام مهدي(عج) اتفاق افتاده باشد، بلکه تعدادي از پيامبران الاهي بخشي از زندگي خود را پنهاني سپري کردهاند و اين غيبت آنان از مردم به خواست و خير انديشي خداوند بوده است. بنابراين، پنهان زيستي از سنت و روشهاي خداوند نسبت به اولياي خود است که در زندگي برگزيدگاني چون ادريس، موسي، الياس، عيسي و خضر(ع) واقع شده است، امام صادق(ع) فرمودند: «براي قائم ما غيبتي خواهد بود که مدت آن طولاني ميشود.» راوي ميپرسد: دليل اين غيبت چيست؟ امام فرمودند: «خداوند ميخواهد سنتهاي پيامبران را در پنهان زيستي در مورد امام زمان(عج) جاري کند».[10]
علل غيبت از منظر روايات
در روايات، به سببهاي مختلفي به عنوان علل غیبت اشاره شده است كه ميتوان آنها را به هشت دسته تقسيم كرد:
- اجراي سنت های انبيا(علیهم اسلام) درباره حضرت مهدي(عج) ؛[11]
- خدا نميخواهد كه امام، در ميان قوم ستمگر باشد؛[12]
- تنبّه مردم؛[13]
- امتحان مردم؛ [14]
- خوف و ترس از قتل؛[15]
- تحت بيعت هيچ حاكمي نباشد؛[16]
- خالي شدن صلبهاي كافران از مؤمنان؛[17]
- راز غيبت معلوم نيست و فقط خدا آن راز را ميداند.[18]
فايده امام غايب
با توجه به اينكه ادله امامت، همه زمانها را در بر ميگيرد؛ اين پرسش پيش ميآيد كه چگونه مردم در عصر غيبت از چنين لطفي محروم هستند؟ آيا امام غايب براي مردم فايده دارد؟
متكلمان شيعي به اين پرسش چنين پاسخ دادهاند كه با توجه به «برهان لطف»، تعيين امام معصوم بر خداوند متعال واجب است و امام نيز با داشتن صفات ويژهاي، موضوع پذيرش اين مقام عالي است. اين دو امر در زمان غيبت نيز محقق است و تنها آنچه انجام نگرفته، وظيفهاي است كه بر دوش مردم گذاشته شده و آنان بايد با اطاعت و تسليم در مقابل امام و اسلام، زمينه تصرف امام را در حكومت فراهم کنند. عصيان مردم در برابر امام، زمينه آزار و قتل او را فراهم ميکند. بنابراين، مردم خود سبب محروميت از چنين لطفي هستند. در سخن جامع خواجه نصيرالدين طوسي(ره) اين گونه مييابيم: «وجوده لطف، تصرفه لطف آخر و عدمه منّا».[19]
تكاليف عصر غيبت
آداب و تكاليف عصر غيبت، اعتقاد و كارهايى است كه مسلمانان، خصوصا شيعيان اهل بیت(ع) بايد داشته باشند و انجام دهند؛ زيرا ما معتقديم كه آن حضرت زنده است و لذا اين امر تكاليفى را بر ما واجب مىكند كه اهمّ آن ها عبارتند از:
- ايمان به حتمى بودن ظهور؛[20]
- تمسك به دين حق در فتنهها؛[21]
- تمسك به ولايت امام زمان(عج)؛[22]
- درخواست شناخت حضرت(عج) از خداوند متعال؛[23]
- تجديد بيعت و ثبات بر اطاعت؛[24]
- مقابله با شبهات؛[25]
- كمك و همدردى با برادران مؤمن؛[26]
- ترويج معارف و علوم اهل بيت(ع)؛ [27]
- فريب مدّعيان دروغين مهدويت را نخوردن[28]
- شناخت خصوصيات و علائم ظهور حضرت مهدى(عج)؛
- دعا براى تعجيل در فرج حضرت مهدى(عج)؛[29]
- اجتناب از جزع؛[30]
- تعيين نكردن وقت براى ظهور؛[31]
- محبّت امام زمان(عج) . [32]
پانویس
- ↑آنچه میپوشاند چیزی را از چشمها. (ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، 1404 ق، ج4، ص403).
- ↑هر آنچه از تو پنهان باشد غيب است. (ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، 1414 ق، ج1، ص654).
- ↑همان، ص656.
- ↑شیخ صدوق، کمال الدین، تهران، اسلامیه، 1395 ش، چ2، ص346.
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص333.
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ، ج1، ص328.
- ↑سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الکبری، ج2، ص31.
- ↑لطف الله صافی گلپایگانی، ده رساله، ص70.
- ↑محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، ج2، ص351.
- ↑محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، ج2، ص480.
- ↑محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، ج2، ص480. ح6: «إنَّ اللّهَ عَزّوَجَلَّ أبي إلاّ اَنْ تجريَ فيه سُنَنُ الأنبياء(علیهم السلام) في غَيَباتِهِم».
- ↑محمد بن علی بن بابویه، علل الشرایع، ج1، ص244، ح2. «إنَّ اللهَ إذا كَرِهَ لَنا جِوارَ قومٍ نَزَعنا مِنْ بينِ أظهُرِهِم».
- ↑محمد بن الفرج: «خشم خدا، به جهت تنبيه و تنبّه مردم است تا قدر شناس باشند»
- ↑محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، ج2، ص346 :«لِأنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ أنْ يَمْتَحِنَ خَلْقَهُ».
- ↑محمد بن علی بن بابویه، علل الشرایع، ج1، ص243: «يُخافُ القَتلَ».
- ↑محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین،ج2، ص485: «إِنّي أَخرُجُ حينَ أَخرُجُ وَلابَيعَةَ لِاَحَدٍ مِن الطَّواغيتِ في عُنُقي...».
- ↑محمد بن علی بن بابویه، علل الشرایع، ج1، ص147:« وَدائِعُ مُؤمنين في أَصلابِ قَومٍ كافِرينَ، وَكَذالِكَ القائمَعليه السلام، لَنْ يَظْهَر أبَداً حَتّي تَخرُجَ وَدايَعُ الله عَزَّوَجَلَّ».
- ↑محمد بن علی بن بابویه، علل الشرایع، ج1، ص246: «إِنَّ وَجْهَ الحِكْمَةِ في ذلِكَ لا يَنْكَشِفُ الاَّ بَعدَ ظُهُورِهِ».
- ↑خواجه نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص221.
- ↑محمد بن علی بن بابویه، كمال الدين، ج 1، ص 19 و احمد بن محمد بن الصدیق، ابراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون، ص 433: «... فالايمان بخروجه واجب و اعتقاد ظهوره تصديقا لخبر الرسول محتم ...».
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الكافى، ج1، ص 335: «انّ لصاحب هذا الامر غيبة، المتمسك فيها بدينه كالخارط للقتاد ... انّ لصاحب هذا الأمر غيبة، فليتّق اللّه عبد و ليتمسّك بدينه».
- ↑محمد بن علی بن بابویه، كمال الدين، ج1، ص286، ح2: «طوبى لمن ادرك قائم اهلبيتى و هو يأتمّ به فى غيبته قبل قيامه و يتولّى اولياءه و يعادى اعدائه، ذلك من رفقائى و ذوى مودّتى و اكرم امّتى علىّ يوم القيمة».
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الكافى، تهران، ج1، ص185: « ومَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً: ... و معرفة الإمام».
- ↑محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص96، دعای عهد: «اللّهم إنّي اجدّد له فى صبيحة يومى هذا و ما عشت فى ايّامى عهدا و عقدا و بيعة له فى عنقى لا احول عنها و لا ازول ابدا. اللّهم اجعلنى من انصاره ».
- ↑محمد بن ابراهیم نعمانى، الغيبه، ص 150- 151: «... فايّاكم و الشك و الارتياب، انفوا عن انفسكم الشكوك و قد حذّرتكم فاحذروا، اسأل اللّه توفيقكم و ارشادكم».
- ↑محمد بن علی بن بابویه، كمال الدين، تهران، ج2، ص656.
- ↑محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 75 ص 380، ح 1:«... و فرقة احبّونا و حفظوا قولنا و اطاعوا امرنا و لم يخالفوا فعلنا فاولئك منّا و نحن منهم».
- ↑محمد بن حسن طوسی، الغیبة، ص437: «لا يخرج القائم حتى يخرج اثنا عشر من بنى هاشم ...».
- ↑محمد بن علی بن بابویه، كمال الدين، ج2، ص483، ح 4: «... و اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج».
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص368: «كذب الوقّاتون و هلك المستعجلون و نجا المسلمّون».
- ↑محمد بن ابراهیم نعمانى، الغيبه، ص289: «... انّا اهل بيت لا نوقّت و قد قال محمّد: كذب الوقّاتون ...».
- ↑محمد بن علی بن بابویه، الامالی، ص364: «احبّوا اللّه لما يغذوكم و احبّونى بحبّ اللّه و احبّوا اهل بيتى لحبّى».
منابع
- ابن بابویه، محمد بن علی، الامالی، کتابچی، تهران، 1376 ش.
- ______، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، 1395 ش.
- ______، علل الشرایع، قم، کتاب فروشی داوری، 1385ش.
- ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1404ق.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، بیروت، 1414 ق.
- احمد بن محمد بن الصدیق، ابراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون، دمشق، 1347 ق.
- طوسی، نصیرالدین ، تجرید الاعتقاددفتر تبلیغات اسلامی، ، قم، 1407 ق.
- صدر، سید محمد ، تاريخ غيبت كبرى، نیک معارف ،تهران،، 1382 ش.
- صافی گلپایگانی، لطف الله، ده رساله، قم، موسسه انتشارات حضرت معصومه(س)، 1375 ش.
- طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، قم، مؤسسة المعارف الإسلامية، 1425 ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407 ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403 ق.
- نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبه، تهران، نشر صدوق، 1397 ق