مهدویت در صحيح مسلم
مهدویت در صحيح مسلم، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
شخصیت شناسی
ابوالحسين مسلم بن حجاج بن مسلم قشيري نيشابوري در سال 202 يا 204 ق در نيشابور و در سال 261 ق در نصرآباد نيشابور از دنیا رفت.
استادان
او از استادانی مانند محمد بن اسماعيل بخاري، اسحاق بن راهويه، سعيد بن منصور، داوود بن عمرو، احمد بن حنبل بهره برده است. مهمترین شاگرد وی ابوعوانه و ترمذي است.[1]
تحصیلات
وي، تحصيل را از زادگاه خود شروع كرد؛ سپس براي تكميل علوم و جمعآوري حديث، به خراسان، حجاز، عراق، شام و مصر مسافرت كرده و از محضر اساتيد نامدار و مشايخ حديثي همچون بخاري، احمد بن حنبل، محمد بن يحيي، محمد بن مهران و … بهره برد. پس از گذشت چند سال، به زادگاه خود بازگشت و به تدريس مشغول شد.[1]
کتاب المسند الصحيح
صحيح مسلم پس از صحيح بخاري، معتبرترين كتاب نزد اهل سنت است و از چنان احترامي برخوردار است كه برخي آن را بر صحيح بخاري مقدم شمرداند.[1] بخاري، سمت استادي بر مسلم دارد؛ ولي چينش احاديث و ساختار خاصي كه در كتاب صحيح مسلم به كار رفته، موجب شده است برخي صحيح مسلم را بر صحيح بخاري ترجيح دهند.[2] شمار روايات صحيح مسلم 7275 روايت و با حذف مكررات 3018 روايت است.
محمد بن ماسرجي ميگويد: از مسلم شنيدم كه گفت: «كتاب صحيح خود را از ميان سيصد هزار حديث فراهم كردم».[3]
اعتبار کتاب
دانشمندان اهل سنت، اين كتاب را بعد از صحيح بخاري، معتبرترين و صحيحترين كتاب در اسلام ميدانند؛ ليكن اين كتاب نيز مانند صحيح بخاري، همان مشكلات و ضعفها و نقصها را دارد. صحيح مسلم از جعليات و احاديث ضعيف و مخالف دستورات عقل به دور نيست. در اين كتاب، هم از حيث سند، به افراد مجهول و ضعفهاي فراواني بر ميخوريم و هم از حيث محتوا، موارد فراواني هست كه جعلي و ساختگي و دروغين بودن آن بديهي به نظر ميرسد.[4]
احادیث عام مهدوی در صحیح مسلم
ابتدا به احاديثي ميپردازيم كه در آن به طور عام اشاره به مهدويت شده است.
حدیث ثقلین
از احاديثي كه مورد اتفاق همه فرق اسلامي، اعم از شيعه و سني است«حديث ثقلين» است. اين حديث را كه در معتبرترين كتب شيعه و سني مطرح شده است، حدود 43 نفر از صحابه پيامبر(ص) نقل كردهاند و در طول تاريخ در بيشتر منابع شيعي و سني ذكر شده است. بيش از 160 نفر از عالمان و محققان اهل سنت، اين حديث را در كتابهاي خود آوردهاند.
اين حديث در صحيح مسلم و سنن ترمذي آمده است. مضامين برخي از نقلها كمي تفاوت دارد؛ لكن اصل مطلب، حول يك محور ميباشد و آن، وصيت و سفارش پيامبر اسلام(ص) به امتش تا روز قيامت است كه از ثقلين دست برنداشته و گمراه نشوند.
متن حديث
مسلم در صحيح خود از زيد بن ارقم نقل ميكند:
قام رسولالله(ص) يوماً فينا خطيباً بماء يدعي خماً بين مكة و المدينة فحمدالله و أثني عليه و وعظ و ذكر ثم قال: «اما بعد، ألا يا ايها الناس! فإنما انا بشر يوشك أن يأتي رسول ربي فأجيب و أنا تارك فيكم الثقلين: اولهما كتاب الله فيه الهدي و النور فخذوا بكتاب الله فاستمسكوا به فحث علي كتاب الله و رغب فيه». ثم قال: «و أهل بيتي. أذكركم الله في أهل بيتي. أذكركم الله في أهل بيتي. أذكركم الله في أهل بيتي»؛
روزي رسول خدا(ص) كنار بركه آبي به نام«خم» بين مكه و مدينه ايستاد و براي جمعيت حاضر خطبهاي ايراد فرمود. در آن خطبه بعد از حمد وثناي الهي و موعظه و تذكر چنين فرمود: «اي مردم! همانا من بشري بيش نيستم و نزديك است كه پيك الهي بيايد و جان مرا بگيرد و من دعوت او را اجابت كنم. من، ميان شما دو چيز گرانبها ميگذارم: اول آنها، كتاب خدا كه در آن هدايت و نور است. كتاب خدا را بگيريد و به آن چنگ بزنيد». پيامبر(ص) سفارش زيادي براي كتاب خدا كرده و مردم را بر عمل به آن تشويق فرمود. سپس فرمود: «و اهل بيت من. شما را سفارش ميكنم در حق اهل بيتم» و اين جمله را سه بار تكرار فرمود.[5]
نكات قابل استفاده از حديث ثقلين
- كتاب خدا و عترت پيامبر(ص) يا اهل بيت پيامبر(علیهما السلام)گرانبهاترين چيز نزد رسول خدا(ص) بودند. «ثقلين» تثنيه از ماده «ثقل» است.
ثقل، به معناي توشه راه، هر چيز نفيسي است كه به محافظت و نگهداري احتياج داشته باشد.[6] كتاب خدا و عترت را ثقلين ناميد، تا قدر و منزلت آن دو را بزرگ جلوه بدهد. - مهمترين نكتهاي كه از حديث ثقلين استفاده ميشود، حجيت و عصمت اهل بيت پيامبر(ص) است. قراردادن اهل بيت كنار قرآن، آن هم توسط پيامبر(ص) براي اثبات همين نكته مهم است. شكي نيست قرآن كتابي است كه در آن، ذرهاي باطل و خطا راه ندارد؛ لذا مخالفت با آن، جايز نيست. اين كه پيامبر(ص) اهل بيت خود را كنار قرآن قرار داد و عدم افتراق اين دو تا قيامت، و هادي بودن اين دو براي تمام امت، و گمراهي در صورت عدم تمسك همگي نشان از قرين بودن واقعي اين دو ثقل ثقيل است كه جز با عصمت، معناي ديگر نخواهد داشت.
تفتازاني، از متكلمان بزرگ اهل سنت، در شرح مقاصد مينويسد:
«ألا تري أنه(ص) قرنهم بكتاب الله تعالي فيكون التمسك بهما منقذاً عن الضلالة ولامعني للتمسك بالكتاب إلا الأخذ بمافيه من العلم و الهداية و كذا فيالعترة؛
آيا نميبيني چگونه پيامبر(ص) اهل بيت خود را به كتاب خدا مقرون ساخته است؟ ]اين نيست مگر[ به سبب تمسك به كتاب و عترت كه انسان را از گمراهي نجات خواهد داد و معناي تمسك به كتاب خدا اين است كه تمام علم و هدايتي را كه در كتاب خدا است، اخذ كنيم و همچنين است دربارة عترت».[7]
حديث«معرفت امام»
يكي ديگر از احاديثي كه شيعه و سني آن را نقل و در كتب معتبر خود مطرح كردهاند، حديث «معرفت امام» است. اين حديث در قالبهاي گوناگوني نقل شده است؛
مسلم در صحيح خود از رسول خدا(ص) نقل ميكند كه آن حضرت فرمود:
من مات و ليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية[8]؛هركس بميرد در حالي كه برگردنش بيعت نباشد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است.
احادیث خاص مهدوی
در صحیح مسلم احاديث گوناگوني را ميبينيم كه بنا بر تصريح شارحان این کتاب و علماي ديگر، اين اخبار مربوط به مهدويت است.
احاديث خروج دجال در صحیح مسلم
در هر يك از صحيح بخاري و صحيح مسلم، دهها روايت دربارة خروج دجال و خصوصيات و اوصافش و سيره و اعمال ناروا و فسادش و كشته شدنش به دست حضرت عيسي(ص) وارد شده است كه به اتفاق علماي اهل سنت، اين وقايع همزمان با ظهور امام مهدي(عج) خواهد بود.[9]
احاديث نزول عيسي(ص) در صحيح مسلم
در صحيح مسلم به اسناد خود از ابوهريره از رسول خدا(ص) نقل ميكنند كه حضرت فرمود:
«كيف انتم اذا نزل فيكم ابن مريم فامامكم منكم؛ چگونه خواهيد بود هنگامي كه پسر مريم (عيسي(ص) ) بين شما فرود آيد در حاليكه امام شما از خودتان است؟».[10]
علماي اسلام در شروح صحيح بخاري و مسلم و در كتب ديگر تصريح كردهاند، اين امام، امام مهدي(عج) است. در صحيح مسلم به اسناد خود از جابربن عبدالله انصاري نقل ميكند كه ميگويد:
«سمعت النبي(ص) يقول: لاتزال طائفه من امتي تقاتلون علي الحق ظاهرين الي يوم القيامه، قال: فينزل عيسي بن مريم، فيقول اميرهم: تعال صل لنا، فيقول لا، ان بعضكم علي بعض امراء تكرمه الله هذه الامة؛ از پيامبر خدا شنيدم كه فرمود: گروهي از امت من پيوسته در راه خدا جهاد خواهند كرد و فاتح خواهند شد تا روز قيامت. سپس فرمود: آنگاه عيسي بن مريم فرود خواهد آمد و امير و پيشواي اين گروه به وي ميگويد: بيا براي ما نماز بگذار. او جواب خواهد داد: خير، برخي از شما بر برخي ديگر اميرند و اين به سبب بزرگداشت و تكريم امت[10] اسلامي است».
حديث بخشايشگر اموال
مسلم در صحيحش با اسناد خود از جابر بن عبدالله نقل ميكند كه پيامبر(ص) فرمود:
«يكون فيآخر امتي خليفه يحثي المال حثياً لايعده عدداً؛ در اواخر دوران امت من خليفهاي خواهد آمد كه مال فراوان بخشش كرده و شمارش نخواهد كرد».[11]
البته اين حديث از طرق ديگري از جابر و ابوسعيد خدري از رسول خدا(ص) روايت شده است. اين انفاق و خصلت بخشش مال، در كتب ديگر اهل سنت مثل سنن ترمذي ونيز به تصريح شارحين صحيح مسلم، از صفات امام مهدي(عج) مطرح شده و آن خليفه نيز حضرت مهدي(عج) است. ترمذي اين حديث را به اسناد خود از ابوسعيد خدري از رسول خدا(ص) نقل كرده و آن را حديث حسن ميخواند.[12]
احاديث خسف در بيداء
از مواردي كه در مسأله امام مهدي(عج) و در زمانه ظهور آن حضرت، در كتب روايي و حديثي مطرح شده است، حديث بلعيدن و در خود فروبردن صحرا است كه اين جريان به «خسف در بيداء» معروف است.
در صحيح مسلم به اسناد خود از عبيدالله بن قبطيه نقل ميكند كه من به همراه حارثبن ابي ربيعه و عبدالله بن صفوان بر امسلمه امالمؤمنين وارد شديم. آن دو نفر از امسلمه درباره سپاهي پرسيدند كه بلعيده شده و در صحرا پنهان ميشود. امسلمه گفت:
«قال رسولالله(ص) يعوذ عائذ با لبيت فيبعث اليه بعث فاذا كانوا ببيداء من الارض خسف بهم؛ رسول خدا(ص) فرمود: پناهندهاي به خانه خدا پناه ميبرد. سپاهي را به دنبال وي گسيل ميدارند. هنگامي كه آن سپاه به سرزميني بياباني برسد، در آن فرورفته و بلعيده خواهد گشت».[13]
اين حديث نيز مانند احاديث قبلي در كتب معتبر ديگر از اهل سنت مثل مسند احمد و سنن ترمذي و مستدرك حاكم نيشابوري مطرح شده است[14] و حاكم نيشابوري قائل شده اين حديث، طبق ضوابط و شرايط مورد نظر شيخين، صحيح ميباشد. شكي نيست كه بلعيدن و در خود نهان ساختن صحرا، بنا بر تمام احاديثي كه در اين باب وارد شده، دربارة سپاهي است كه در صدد پيكار با امام مهدي(عج) است.
پانویس
- الفبپشمس الدین ذهبی، سير اعلام النبلا، ج21، ص565؛ البداية و النهاية، ج11، ص42.
- ↑يحيي بن شرف نووي ، شرح مسلم ، ج1، ص11.
- ↑الخطيب البغدادي ،تاريخ بغداد جلد : 13 صفحه : 102
- ↑سيد رضي قادري، مهدويت در صحاح سته، ص 40
- ↑مسلم بن حجاج نیشابوری، صحيح مسلم، ج7، ص122.123.
- ↑ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص 85.
- ↑تفتازانی، شرح مقاصد، ج2، ص221.
- ↑مسلم بن حجاج نیشابوری، صحيح مسلم، ج6، ص22، 21.
- ↑مسلم بن حجاج نیشابوری، صحيح مسلم، ج 1، ص 108، 105 و ج 2، ص93، 199 و ج3، ص 32، 30 و ج 4، ص 120 و ج6، ص177و ج 7، ص181 و ج8، ص 75، 200، 161.
- الفبمسلم بن حجاج نیشابوری، صحيح مسلم، ج 1، ص 95،
- ↑يحيي بن شرف نووي، شرح صحيح مسلم ، ج 8، ص 39 و 38.
- ↑ابو عيسي محمد بن عيسي ترمذی، سنن ترمذي، ج2، ح2232.
- ↑مسلم بن حجاج نیشابوری، صحيح مسلم، ج8، ص 168؛ يحيي بن شرف نووي، شرح صحيح مسلم (نووي)، ج 18، ص6.
- ↑احمد بن حنبل، مسند احمد، ج 3، ص37؛ ابوعیسی ترمذی، سنن ترمذي، ج 4، ح2232؛ حاكم نيشابوري، محمد بن عبدالله ، مسند حاكم، ج4، ص 520.
منابع
- ابن حنبل، احمد، مسند، بيروت، دارالفكر، بينا، بيتا.
- ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، بيروت، داراحياء التراث العربي، بيتا.
- أبي بكر أحمد بن علي الخطيب البغدادي، تاريخ بغداد، دراسة وتحقيقه مصطفى عبد القادر عطا ، دار الكتب العلمية بيروت - لبنان
- ترمذي، ابو عيسي محمد بن عيسي، السنن، بيروت، دارالفكر، 1403ق.
- تفتازاني، سعدالدين، شرح المقاصد، بيجا، منشورات الرضي، 1409ق.
- حاكم نيشابوري، محمد بن عبدالله، المستدرك علي الصحيحين، بيروت، دارالمعرفة، 1418ق.
- ذهبي، شمسالدين، سير اعلام النبلاء، بيروت، موسسه الرساله، چ4، 1406ق.
- مسلم قشيري نيشابوري، مسلم بن حجاج، الجامع الصحيح، بيروت، دارالفكر، چ2، 1398ق.
- نووي، يحيي بن شرف، شرح صحيح مسلم، بيروت، دارالكتاب العربي، 1407ق.
برگرفته از
- مهدويت در صحاح سته، سيد رضي قادري، ناشر بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود، چاپ يازدهم، 1390