آیه اظهار دین
آیه اظهار دین، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
از جمله آیاتی که میتوان در موضوع مهدویت و فرجام تاریخ انسان و جهان از آن بهره برد، آیه 32 و 33 سوره توبه و 8 و 9 صف است. با تأمل در شرح این آیه در بین برخی از مفسران شیعه و سنی به یک مطلب اساسی میتوان پی برد و آن همسانی دیدگاههای شیعه و سنی درباره تحقق وعده الهی در این آیه در عصر ظهور امام مهدی(عج) و نزول حضرت عیسی(ع) است. هرچند مفسران شیعه و سنی در تفسیر این آیات برداشت و احدی ندارند؛ اما از مجموع دیدگاههای آنان میتوان قدر متیقنی را استنباط کرد که مبتنی بر سیطره اسلام در آخر الزمان است.
آیات اظهار
««يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ * هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»» [1]
مىخواهند نور خدا را با دهنهاى خود خاموش كنند، و خدا نمىگذارد و دست برنمىدارد تا آنكه نور خود را به كمال و تماميت برساند، هر چند كافران كراهت داشته باشند* اوست خدايى كه رسولش (محمّد مصطفى(ص)) را به هدايت خلق و ابلاغ دين حق فرستاد تا آن را هر چند مشركان خوش ندارند بر همه اديان عالم غالب گرداند
يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ* هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[2] مىخواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش كنند و خدا تمام كننده نور خويش است هر چند كه كافران كراهت داشته باشند *اوست خدايى كه رسولش (محمّد مصطفى(ص)) را به هدايت خلق و ابلاغ دين حق فرستاد تا آن را هر چند مشركان خوش ندارند بر همه اديان عالم غالب گرداند.
واژگان آیه
- «يَأبى»: از مصدر «الإباء» شدّت امتناع را گويند [3]
- «يُتمّ»: رسيدن چيزى به حدى است كه نيازى به چيزى بيرون از خود ندارد.[4] بنابراين، فرمودة: ««واللهُُ مُتِمُّ نُورِهِ»» در سوره صف يعنى حقتعالى نور خود را به نهايت مىرساند. بنابه قول زمخشرى، آنقدر آن را زياد مىكند تا به نهايت اشراق و نورانيت برسد. [5]
- «دين الحق»: همه اتفاق نظر دارند كه دين حق، همان اسلام است. اسلام را دين حق مىنامند؛ چون بر عقايد و احكامى مشتمل است كه بر واقعِ حق منطبق است.[6]
- «لِيُظْهِرَهُ عَلى...»: تركيب «ظَهَرَ عَليه» هم به معناى «غَلَبَه» است، يعنى بر او چيره شد. مانند آية شريفه ««إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ...»»[7] كه به اين معناست: «[آنان گفتند: ] اگر [دشمنان] بر شما دست يابند و چيره شوند، شما را سنگسار مىكنند.» و هم به معناى «عاوَنَه» است يعنى او را مدد رساند، [8] مانند اين آية شريفه كه فرمود: ««وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ...»»[9]؛ «و اگر بر ضد او پشتيبان شويد و يكديگر را مدد رسانيد.» معناى ديگر «اظهار» بنابه قول راغب، با توجه به اصل كلمة «ظَهَرَ» كه از ظهور و آشكار شدن گرفته شده، ابراز كردن و نمايان ساختن است.[10] اين ابراز و نمايانگرى، بنابه قول برخى از مفسران، براى شخص رسول خداست، به اينكه خداوند تمام آيينها و شریعتها را براى پيامبرش نمايان مىسازد و ايشان به همة آنان آگاه مىكند. البته با توجه به ادامة آيه كه فرمود: ««وَلَوْ كَرِهَ المُشرِكُونَ»» صِرف مددرسانى يا ابراز و نمايان کردن آموزههاى اديان ديگر براى شخص نبى مكرم اسلام(ص) بدون آنكه به سيطرة دين حق بر ساير اديان انجامد، ماية ناخرسندى مشركان و كافران نخواهد شد. شايد به همين دلیل، برخى از مفسران اين تركيب را در آية مذكور تنها به غلبه دادن و چيره ساختن معنا كردهاند. [11]با توجه به شواهد و قراين خواهد آمد که همين معنا مراد است.
تأمل در مفاد آيات سيطرة دين
سورة توبه و سوره صف و آیه 28 سوره فتح که در آن سخن از اظهار دین آمده است از سوره های مدنی قران کریم می باشند.[12] از اینرو، اين آيات در اواخر بعثت رسول مكرم اسلام(ص) نازل شدهاند؛ در زمانى كه دين حق نمايان شده و در بيشتر نقاط حجاز سيطره يافته بود.
اجمالا می توان گفت اين آيات از سنت حقتعالى سخن مىگويد چرا که اصل اسلام از گيتى محو نمىشود و سنت حقتعالى نيز بر اين است كه سرانجام سيطرة نهايىِ فراگير براى دين حق را در سرتاسر گيتى رقم خواهد زد كه با پايان پذيرفتن تمام كتمانها، تحريفها و... در اديان و مذاهب و نابودى مظاهر شرك و كفر همراه است.
اگر بناست در عصر پس از رسالت، دين حق بر ساير اديان غالب آيد، اين وعده تنها به وسيلة كسى امكان تحقق دارد كه همانند رسول خدا(ص) خود، موحدى ناب و از بندگان مُخلَص خدا باشد كه هيچ نوع شركى (ذاتى، صفاتى، افعالى و عبادى) در زواياى زندگانى آنان نيست؛ كسانى كه دين را بدون كتمان حقايق و شائبة تحريف و... مىشناسند وگرنه ممكن است هرچند ناخواسته حلال را حرام و حرامى را حلال كند كه نقض غرض خواهد شد.
دلالت آیات بر مهدویت
در بررسی دلالت این آیات بر مسئله مهدویت باید دید ضمير مفعولى «ليظهره» به کدام قسمت از آیه برگشت دارد. برخی از مفسران ضمیر در لیظهره را به «دين الحق» برگردانده اند . مفسران سه احتمال با اين ارجاع براى معناى آيه ذكر كردهاند:
احتمال اول اظهار دین به معنای غلبه با حجت و برهان
اين دين با حجت و برهان بر ساير اديان غلبه دارد. اين معنا در بين مفسران فريقين پیروانى دارد. [13]و در حد خود درست است؛ چون همة اديان آسمانى از جمله دين اسلام بر واقعِ حق مبتنى است و پايههاى اصلى آن بر برهان عقلى و فطرت الهىِ آدميان پى نهاده شده است. خداوند دربارة فطرت فرمود:
««فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُون»»َ[14]
پس حقگرايانه روى دل خود را به سوى اين دين كن همان طريقه و آيين فطرى خدا كه مردم را بر پاية آن آفريده و سرشته است، هرگز تبديلى در اين آفرينش [فطرى] خدا نباشد، اين است دين ثابت و استوار و لكن بيشتر مردم نمىدانند.
اين دين از برهان عقلى و شهود فطرى برخوردار بوده و همواره همانند فطرت آدميان، حق، پابرجا و ثابت و غالب خواهد بود
اما مفاد آية مورد بحث اگر نگوييم اين معنا نيست، دستکم منحصر به اين معنا نيست؛ چون
- اولاً: اين نوع غلبه (غلبة با حجت و برهان) همواره همانگونه كه برخى از مفسران گفتند از همان آغاز طلوع اسلام كه با كلمة طيّبة «لا إله إلاّ اللّه» آغاز گشت، محقق بوده است. پس مژدة حقتعالى بر سيطرة دين حق از اين بُعد نخواهد بود؛
- ثانياً: آنچه موجب ناخرسندى كافران و مشركان مىشود تنها غلبة منطق دين اسلام در مقام نظريه نيست بلكه نشر و گسترش آن در بين جوامع بشرى و استقبال تودهها از آن است كه نتيجة آن افول پندار شرك و سقوط اديان باطل و تحريف شده، در عرصة اجتماع بشرى است؛
- ثالثاً: اين غلبه به دين اسلام اختصاص ندارد، بلكه منطق همة انبيا و اديان آنها بر آيينهاى ديگر غلبه داشته است، اما ظاهراً در قرآن تنها سخن از سيطره دين اسلام (به معناى خاص آن) بر تمام اديان مطرح شده است.
احتمال دوم اظهار دین به معنای غلبه نسبی دین اسلام بر سایر ادیان
به معناى غلبة نسبى اين دين بر ساير اديان. بسیاری از مفسران فريقين به اين معنا اعتنا كرده و بر اين باورند اين اراده از حقتعالى از خبررسانی غيبى قرآن حكايت مىكند كه هماكنون تحقق يافته و بر صدق نبوت پيامبر خدا دلالت میکند.[15] آنان وضعيت مسلمين را در آغاز ظهور اسلام و شرايط آنان در مكه و تا حدودى در مدينه در نظر گرفتهاند و با وضعيت آنان در قرنهاى بعد بهويژه پس از فتوحات مسلمين مقايسه كرده و به اين نتيجه رسيدهاند كه اين اراده در جزيرةالعرب به انجام رسيد و اسلام در آنجا بر تمام آيينهاى اهل كتاب و غير اهل كتاب سيطره پيدا كرد. مفسران در اين معنا از چند نكته غفلت كردهاند:
- اولاً: غلبة مسلمين بر غيرمسلمين غير از غلبة اسلام به منزلة دين حق بر ساير اديان است. بنابراين، اگر فتوحات مسلمانان موجب شده آنان به تعاليم دين خود با عزت و اقتدار عمل كنند، با غلبة دين آنان بر ساير اديان برابر نيست، با آنكه مفاد آيه و همينطور روايات متعدد بر غلبة اسلام بر تمام اديان دلالت دارد.
- ثانياً: همواره غيرمسلمين اعم از اهل كتاب و ديگران كم و بيش به آيين خود عمل میکنند؛ اهل كتاب به احكام احبار و رهبان گردن مىنهند و حلال خدا را حرام و حرام خدا حلال مىكنند و ناخواسته به عبادت آنان تن مىدهند. آية 31 سورة توبه مىفرمايد:
««اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً وَاحِداً لاَإِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ»»؛
آنان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را خدايانى به جاى خداوند اتخاذ كردند، در حالى كه مأمور نبودند جز آنكه خداى يگانه را بپرستند كه معبودى جز او نيست، منزه است حقتعالى از آنچه شريك او مىسازند. - ثالثاً: زمانى اين غلبه معناى واقعى خود را پيدا خواهد كرد كه ساير اديان در سراسر گيتى به تكاليفى كه دين اسلام براى آنان مقرر كرده، عمل كنند، اعم از اينكه در قلب خود از اين تكاليف خرسند باشند يا احساس ناخرسندى كنند و باز اعم از اينكه تكليفى كه اسلام براى آنان در نظر گرفته ابطال دين آنان باشد مانند آيين شرك يا نسخ بخشى از آن باشد مانند از ميان برداشتن صليب، خوردن گوشت خوك و... از آيين اهل كتاب. بنابراين، زمانى سيطرة دين حق بر تمام اديان تحقق مىيابد كه تنها حكم اسلام دربارة همگان به اجرا درآيد.
- رابعاً: تاكنون امنيت موعود در عصر سيطرة دين حق كه گسترة جغرافيايى فراگير دارد و بسيارى از روايات بر آن دلالت مىكند [16] در جامعة مسلمين به وقوع نپيوسته است. مسلمين هميشه با يكديگر در ستيز و مخاصمه بودهاند. آيا مىتوان ادعا كرد مسلمين در هنگامی از زمان در كمال صلح و امنيت مطلق با يكديگر زندگى كردهاند و آيا مىتوان ادعا كرد دين حقى كه جامعة جهانى را تحت سيطره خود درمىآورد همة مذاهب اسلامى است كه زمانى برخى از آنها بر پهنة زمين حاكميت و رونق داشتهاند؟
احتمال سوم اظهار دین به معنای سیطره اسلام در عصر ظهور
سيطرة اسلام در عصر ظهور محقق خواهد شد. مفسران شيعه و سنى بهويژه آنان كه تفسيرشان صبغة روايى دارد، به این معنا توجه کردهاند. على بن ابراهيم قمى اين احتمال را در شيعه نخستينبار مطرح کرد. [17] و در بين اهلسنت توسط ابنجرير طبرى (درگذشتة 310 ق) مطرح گرديد. وى با صراحت مىنويسد: «خداوند دين حق خود را كه پيامبرش را براى آن فرستاد بر هر دينى چيره مىكند و آن زمانِ نزول عيسى بن مريم(ع) خواهد بود؛ آن هنگام كه آيينها واحد مىشود و دينى جز اسلام نخواهد بود.»[18] سپس اين قول در بين مفسران هر دو فريق پیروانی يافت[19]. آلوسى اين معنا را قول اكثر مفسران مىداند.[20] آنان بر اين باورند:
- اولاً: عبارت ««لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»» (با توجه به الف و لام بر سر «الدين» كه براى جنس است و از غلبة اسلام بر تمام اديان حكايت دارد) اطلاق دارد و هنوز اين وعده تحقق نيافته است؛
- ثانياً: اگر مفاد آيه در جزيرةالعرب به طور كامل تحقق يافت و اسلام بر تمام اديان آنجا از اهل كتاب و مشركان و به طور نسبى در بلادهاى ديگر سيطره پيدا كرد، به معناى پايان وعدة حقتعالى در آيه نيست؛
- ثالثاً: اسلام تنها دين مقبول نزد حقتعالى و مرضى اوست، همانگونه كه فرمود:
««إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ»»؛ [21]
همانا دين در نزد خداوند همان اسلام است.
در اين آيه نيز چنين فرمود:
««وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً»»[22]
و براى شما اسلام را به عنوان دين پسنديدم.
اين دين جهانى و آن رسالت گسترده در زمانى عينيت مىيابد كه همة مردم در سراسر گيتى به آن گردن نهند؛ اهل كتاب به حكم خدا كه در اين دين بيان شده عمل كنند و طومار مشركان درهم پيچد. آنگاه در پرتو همين سيطرة مطلق دين حق، مسلمين و عاملان به اسلام به عزت و اقتدار رسند و بشر نيز به امنيت كامل دست يابد. روشن است چنين امرى هنوز در پهنة زمين به صورت عينى تحقق نيافته است.
روايات فريقين بهويژه روايات شيعى اين نظريه را تأييد مىكند و دلالت بر اختصاص اين وعده به عصر ظهور دارد، مانند روایت، عَبايه از امام على اميرمؤمنان(ع) نقل مىكند كه دربارة آية «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ...» فرمود:
آيا اين سيطره تحقق يافته است؟ مردم گفتند: آرى! حضرت فرمود: چنين نيست، سوگند به آنكه جانم به دست اوست اين وعده آنگاه تحقق مىيابد كه هيچ آبادى نباشد جز آنكه در آن در پگاه و شامگاه [و همه وقت] شهادت بر يگانگى حقتعالى سر دهند.[23]
محمد بن العباس الماهيار كه همعصر مرحوم كلينى است اين حديث را با سندى ديگر از امام على(ع) نقل كرده است و به قوت صدور روايت مىافزايد.[24]
روایاتی نیز در مصادر اهل سنت با سند صحيح در اينزمينه نقل شده است. هرچند برخى از اين روايات به طور صريح در مقام تفسير آيات مورد بحث نيست، با توجه به روايات ديگر و شواهدى كه در آيات و روايات به چشم مىخورد مىتوان از آنها در همين زمينه بهره گرفت، از جمله حديث ابوهريره با سند صحيح از رسول مكرم اسلام(ص) كه چنين نقل مىكند: «چون عيسى بن مريم فرود آيد [و عصر ظهور فرا رسد] صليب را مىشكند و خوكها را [كه براى خوردن استفاده مىشود] مىكُشد و جزيه قرار مىدهد و ساير آيينها را متروك مىكند تا تمام آنها جز آيين اسلام مضمحل شود و از بين برود...[25]
سيوطى مضمون همين روايت را در تفسير عبارت ««لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»» از جابر بن عبدالله انصارى بدين صورت آورده است: «اين امر به وقوع نمىپيوندد جز آنكه يهودى و مسيحى و هيچ صاحب آيينى جز [آيين] اسلام نباشد... و آن زمانى است كه عيسى بن مريم از آسمان فرود آيد.»[26] وى اين حديث را از سنن سعيد بن منصور، ابنالمنذر و بيهقى نقل كرده است.
ابنجرير طبرى نيز از امام باقر(ع) دربارة ««لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»» آورده است: «إذا خرج عيسى(ع) اتَبَعَه أهلُ كلّ دين؛ هنگامى كه عيسى(ع) ظهور كند اهل تمام اديان پيرو او خواهند شد.»
ابنجرير و سيوطى به نقل از عبد بن حميد و ابوالشيخ، از ابوهريره نيز اين حديث را نقل كردهاند. [27] احاديثى ديگر از مجاهد، سُدّى و كلبى به همين مضمون در تفسير آيه مذكور نقل شده است.[28]
در نتیجه با توجه به قراين درون متن از آيه اظهار دين و روايات فريقين و نيز كاستىها در ساير ديدگاهها ناگزير مفاد آيه را متعین در عصر ظهور باید دانست.
نتيجه
چنانکه ملاحظه شد برخی از مفسران فریقین با این باور مخالفت صریحی نداشتند به اینکه تحقق اراده حق تعالی درباره سیطره دین حق که از مفاد آیات 32 و 33 سوره توبه به دست میآید مربوط به عصر ظهور امام مهدی و نزول حضرت عیسی(ع) خواهد بود. آنان تحقق این وعده را به نحو احتمال یا به نحوه تعین سیطره دین حق را تنها به عصر ظهور اختصاص دادهاند. روایات فریقین نیز همسو با مفاد آیات بر تحقق این اراده و عصر ظهور دلالت دارد. فریقین در مقام بررسی و ارزیابی مفاد روایات نیز آنها را مورد انکار یا حتی تردید قرار ندادهاند.
پانویس
- ↑توبه آیه 32 و 33.
- ↑صف: آیه 8 و 9
- ↑راغب اصفهانى، حسين، مفردات الفاظ القرآن، .ص 58.
- ↑راغب اصفهانى، حسين، مفردات الفاظ القرآن، .ص 168.
- ↑زمخشرى، جارالله محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الاقاويل في وجوه التأويل، ج 2، ص 265.
- ↑طباطبايى، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، .ج 9، ص 247.
- ↑كهف: 20
- ↑راغب اصفهانى، حسين، مفردات الفاظ القرآن، ص 541.
- ↑تحريم: 4.
- ↑راغب اصفهانى، حسين، مفردات الفاظ القرآن، ص 54.
- ↑فيروزآبادى، محمد بن يعقوب، بصائر ذوي التمييز في لطائف الكتاب العزيز، ج 3، ص 550.
- ↑رک: زركشى، بدرالدين، البرهان في علوم القرآن، ج 1، ص 194.و معرفت، محمدهادى، التمهيد، ج 1، ص 107.
- ↑برای نمونه نك: طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان لعلوم القرآنج 5، ص 38؛ رازى، فخرالدين، مفاتيح الغيب (التفسير الكبير، ج 16، ص 40
- ↑روم: 30
- ↑(طوسى، 1402: طوسى، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، ج 5، ص 209؛ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان لعلوم القرآن، ج 5، ص 38؛ كاشانى، مولى فتحالله، زبدة التفاسير، تحقيق: مؤسسه معارف اسلامي، ج 7، ص 47؛ رازى، فخرالدين، مفاتيح الغيب (التفسير الكبير)، ج 9، ص 226؛ بلخی خراسانی، مقاتل بن سليمان، تفسير مقاتل بن سليمان، ج 4، ص 316؛ جصاص، احمد، احكام القرآن، ج 3، ص 592؛ زمخشرى، جارالله محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الاقاويل في وجوه التأويل ج 2، ص 265؛ نسفى، عبدالله، تفسير النسفي ج 2، ص 253؛ قرطبى، محمد، الجامع لأحكام القرآن، ج 18، ص 86.
- ↑برای نمونه، نك: ابنحنبل، احمد بن محمد، المسند، ج 5، ص 298؛ سيوطى، جلالالدين، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، ج 4، ص 176.
- ↑قمى، على بن ابراهيم، تفسير [المنسوب الي] القمي 1404 ق. ج 1، ص 289.
- ↑ابنجرير، محمد، جامع البيان عن تأويل آي القرآن (تفسير طبري، ج 14، ص 88.
- ↑نك: فيض كاشانى، محمد محسن، الصافي في تفسير القرآن، ج 2، صص 238 - 239؛ قمى مشهدى، محمد، كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 5، صص 445 - 446؛ ج 10، ص 234؛ واحدى نيشابورى، على، الوسيط في تفسير القرآن المجيد ج 2، ص 491؛ قرطبى، محمد، الجامع لأحكام القرآن، ج 8، ص 121 .
- ↑آلوسى، محمود، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، ج 6، ص 125.
- ↑آل عمران: 19
- ↑مائده: 3
- ↑عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العياشي (كتاب التفسير)، ج 3، ص 158.
- ↑استرآبادى، سيد شرفالدين، شرح تأويل الآيات الظاهرة، ص 663.
- ↑ابنحنبل، احمد بن محمد، المسند، ج 15، ص 298؛ قرطبى، محمد، الجامع لأحكام القرآن، ج 18، ص 86.
- ↑سيوطى، جلالالدين، الدر المنثور في التفسير بالمأثورج 4، ص 176
- ↑ابنجرير، محمد، جامع البيان عن تأويل آي القرآن (تفسير طبري) ج 6، ص 116؛ سيوطى، جلالالدين، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، .، ج 4، ص 176.
- ↑نك: قرطبى، محمد، الجامع لأحكام القرآن، القاهرة، . ج 18، ص 86؛ نسفى، عبدالله، تفسير النسفي، ج 2، ص 253.
منابع
- ابنجرير، محمد، جامع البيان عن تأويل آي القرآن (تفسير طبري)، بيروت، بینا، 1408 ق.
- ابنحنبل، احمد بن محمد، المسند، بیروت، دارالفکر، 1414 ق،
- استرآبادى، سيد شرفالدين، شرح تأويل الآيات الظاهرة، تحقيق: حسين الاستاد ولى، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1409 ق.
- آلوسى، محمود، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، به كوشش: محمدحسين العرب، بيروت، دار الفكر، 1417 ق.
- بلخی خراسانی، مقاتل بن سليمان، تفسير مقاتل بن سليمان، دراسة و تحقيق: عبدالله محمود شحّاته، بيروت، مؤسسة التاريخ العربى، 1423 ق.
- جصاص، احمد، احكام القرآن، تحقيق: محمدعلى شاهين، بيروت، 1415 ق،
- رازى، فخرالدين، مفاتيح الغيب (التفسير الكبير)، قم، مركز نشر مكتب الاعلام الاسلامى، 1411 ق.
- راغب اصفهانى، حسين، مفردات الفاظ القرآن، تحقيق: عدنان داوودى، بيروت، الدار الشامية، 1416 ق.
- زركشى، بدرالدين، البرهان في علوم القرآن، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دارالمعرفة، بىتا.
- زمخشرى، جارالله محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الاقاويل في وجوه التأويل، قم، نشر ادب حوزه، بىتا.
- سيوطى، جلالالدين، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، بيروت، دارالفكر، 1983 م
- طباطبايى، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم، منشورات جماعة المدرسين، بىتا.
- طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان لعلوم القرآن، تحقيق: محلاتى و طباطبایى، بيروت، دارالمعرفة، 1406 ق.
- طوسى، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1402 ق.
- عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العياشي (كتاب التفسير)، تصحيح: هاشم رسولى محلاتى، تهران، المكتبة الاسلامية، بىتا.
- فيروزآبادى، محمد بن يعقوب، بصائر ذوي التمييز في لطائف الكتاب العزيز، تحقيق: محمدعلى النجار، مصر، 1406 ق.
- فيض كاشانى، محمد محسن، الصافي في تفسير القرآن، تصحيح: الشيخ حسين الأعلمى، بيروت، دار المرتضى، بىتا.
- قرطبى، محمد، الجامع لأحكام القرآن، القاهرة، دار الكتاب العربى، 1387 ق.
- قمى مشهدى، محمد، كنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، مؤسسة الطبع و النشر لوزارة الثقافة و الارشاد، 1411 ق.
- قمى، على بن ابراهيم، تفسير [المنسوب الي] القمي، تصحيح: السيد طيب الموسوى، قم، بینا، 1404 ق.
- كاشانى، مولى فتحالله، زبدة التفاسير، تحقيق: مؤسسه معارف اسلامي، قم، انتشارات مؤسسه معارف اسلامی، 1423 ق.
- معرفت، محمدهادى، التمهيد، قم، مطبعة مهر، 1398 ق.
- نسفى، عبدالله، تفسير النسفي بيروت، دارالكتاب العربى، 1402 ق.
- واحدى نيشابورى، على، الوسيط في تفسير القرآن المجيد، تحقيق: محمد معوض وآخرين، بيروت، بینا، 1415 ق،
پیوند
- نجارزادگان، فتح الله کتاب بررسی تطبیقی تفسیر آیات مهدویت و شخصیت شناسی امام مهدی در دیدگاه فریقین.پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، انتشارات سمت 1390.
- نجارزادگان، فتحالله، بررسى تطبيقى آيات مهدوي (اظهار دين) در ديدگاه فريقين، مجله مشرق موعود، سال چهارم، شماره 13، بهار 1389.
- پورسیدآقایی، مسعود، رمضانی، رضا، موسوی، سید محمدحسین« مقاله بررسی تطبیقی «آیه اظهار» از منظر فریقین، » پژوهش نامه مهدوی، شماره 11.