منکران مهدویت
منکران مهدویت، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
در بین اهل سنت، برخی با مهدویت برخورد منفی کرده و با نگرشها و رویکردهای گوناگونی به تردید، انکار و استبعاد باور داشت مهدویت قائل شده اند. ابن خلدون[1](م 808 ق) رشید رضا[2](م 1354 ق)، احمد امین مصری(م 1373 ق)[3]؛ محمد ابوزهره(م 1394 ق) محمد فرید وجدی[4](م 1954 م)سعد محمد حسن[5]، شیخ عبدالله بن زید آل محمود[6] وعداب محمود الحمش[7]، از جمله تردید کنندگان اندیشه مهدویت می باشند.[8]
در مقابل این عده اندک بزرگانی از اهل سنت به آموزه مهدویت اعتقاد کامل داشته اند؛ مانند احمد بن حنبل، ابوعبدالله ابنماجه قزوینی، ابوداوود سجستانی، ابوعیسی محمد تِرمذى، عبدالرزاق صنعانى، ابوالقاسم طبرانى، محمدبن حبان، أبو محمّد عبد اللّه بن أحمد بن محمّد بن الخشّاب، ابن حجر الهيثمي المكّي الشافعي، علي بن محمّد بن أحمد بن عبد اللّه المالكي المكّي، نور الدين عبد الرحمن بن أحمد بن قوام الدين الدشتی(جامی)، محمّد بن يوسف بن محمّد الكنجي، أبو بكر أحمد بن الحسين بن علي بن عبد اللّه بن موسى البيهقي، كمال الدين أبو سالم محمّد بن طلحة الشافعي القرشي، أبو محمّد أحمد بن إبراهيم بن هاشم الطوسي البلاذري، محمد بنتيميه حرانی، فضل بن روزبهان، محبالدين طبرى، جلال الدین سيوطى، متقى هندى، ملاعلى قارى، سفارينى حنبلى، صبان شافعى، بليسى شافعى، محيي الدين أبو عبد اللّه محمّد بن علي، (المعروف بابن العربي)، سعد الدين محمّد بن المؤيّد بن أبي الحسين بن محمّد بن حمويه، عبد الوهاب بن أحمد بن علي الشعراني، حسين بن معين الدين الميبدي، محمّد بن محمّد محمود البخار، أبو الفتح محمّد بن أبي الفوارس، فريد الدين محمّد العطّار النيسابوري، صلاح الدين الصفدي شهاب الدين بن شمس الدين الدولتآبادي، عامر بن عامر البصري، القاضي جواد الساباطي، الشيخ أبو المعالي صدر الدين القونوي، أبو المعالي محمّد سراج الدين الرفاعي، نصر بن علي الجهضمي النصري، بهلول بهجت أفندي، شمس الدين محمّد بن يوسف الزرندي، السيّد مؤمن بن حسن الشبلنجي، عبد اللّه بن محمّد بن عامر الشبراوي الشافعي، ابنقيم جوزی، صفی الرحمن مباركفورى، محمدعظيمآبادى، عبدالعزیز بنباز، محمد ناصرالدين البانى، عبدالمحسن عباد، حمود بن عبدالله تويجرى، عبدالعليم عبدالعظيم بستوى، يوسف الوابل و محمد احمد اسماعيل المقدم.[9]
ادله منکران
ادله منکران مهدویت را از چندین رویکرد می توان بازشناسی کرد که مهم ترین آنان، رویکرد «دین شناختی» و «حدیث شناختی» است.
رویکرد دین شناختی
رویکرد «دین شناختی»، گویای نوع نگاه و نگرشی است که بر اساس دین و داده های دینی سامان گرفته است و در آن، قبول باورها و اندیشه با محوریت دین و آموزه های دینی تعریف و توجیه می شود. مخالفان مهدویت، از این نگرش و برداشت های سطحی، معیارها و ملاک هایی را تهیه می کنند و با دستاویز قرار دادن آن ها به نفی اندیشه مهدویت و اثبات اسلامی نبودن آن می پردازند. این رویکرد، با طرح ادعاها و بیانات به ظاهر دینی، اندیشه مهدویت را با آموزه های اسلامی ناسازگار جلوه می دهد و آن را عمدتاٌ اندیشه ای وارداتی از سه ادیان زدتشت، یهود و مسیحیت معرفی می کند.
اندیشه مهدویت برگرفته از مجوس
محمد عبدالله سمان، در کتاب «الاسلام المصفی» مینویسد: «اندیشه مهدویت از فارس برخاسته است و هم و غم فارسیان این است که اسلام و آموزههای آن را رنگ خیال و اوهام بزنند. ازاینرو، اندیشه مهدویت را وارد اسلام کرده اند[10]
اقبال لاهوری مینویسد: خاتمیت دارای دو پیام است:
- اتمام اعجاز و کارهای خارقالعاده و ارتباط با آسمان
- اجتناب و دوری از فکر و اندیشه مجوسیت در خصوص انتظار؛ زیرا باورمندان زرتشت، دائماً در انتظار ظهور فرزند زرتشت به سر میبرند که متأسفانه در اسلام این نگرش رواج پیدا کردهاست.[11] وی در جایی دیگر می گوید: به عقیده من، تمام احادیث مرتبط با مهدی برگرفته از مسیحیت است و «مجددیت»(شاخه انحرافی) محصول تصور ایرانی و نه عربی است و مطمئنم که آن احادیث با روح حقیقی قرآن ارتباطی ندارد.[12]
اندیشه مهدویت برگرفته از یهود
محمد ابو زهره، رییس دانشگاه الازهر میگوید: اعتقاد شیعیان به امام مهدی منتظر درواقع برگرفته از دین یهودیت است و آنها مثل یهودیان که به زنده بودن الیاس اعتقاد دارند؛ به زنده بودن امام مهدی معتقدند.[13] سعد محمدحسن در کتاب «المهدیه فی الاسلام» مینویسد: دو عامل سبب پیدایش و ترویج اندیشه مهدویت شده است عامل خارجی، یعنی یهودیت و عامل درونی، یعنی سرخوردگی شیعیان. [14]
اندیشه مهدویت برگرفته از مسیحیت
به زعم مصطفی شیبی، اصل تفکر مهدویت از دین یهود و مسیحیت اخذ شده است و ادعای عمر بن خطاب در دوران رحلت پیامبر مبنی بر حیات ایشان آغازی برای طرح اندیشه منجی گرایی گردید.[15] سعد محمدحسن در کتاب «المهدیه فی الاسلام» اندیشه «مهدویت» را برگرفته از مسیحیت و اندیشه «رجعت» عیسی را برگرفته از یهودیت میداند؛ بدین معنا که مسلمانان به صورت سلسله مراتبی اعتقاد به مهدویت را از مسیحیان و مسیحیان اعتقاد به رجعت حضرت عیسی را از یهودیان اخذ کردهاند. [16]
پاسخ اول
از فحوای نوشتار و محتوای کلام این گروه از منکران، میتوان مطالبی را برداشت کرد:
- اندیشه مهدویت اندیشه منجیگرایی اسلامی نیست؛
- اندیشه منجیگرایی اندیشهای است که سابقه تاریخی دارد و در ادیان دیگر، مانند مجوسی، یهودیت و مسیحیت مطرح است؛
- میان اندیشه مهدویت و منجیگرایی ادیان برخی تشابهات وجود دارد؛
- پس، اندیشه مهدویت برگرفته از اندیشه منجیگرایی ادیان گذشته است.[17]
در جواب باید گفت، اگر واقعاً پیشینگی منجیگرایی و تشابهات برخی مؤلفهها میان مهدویت و منجیگرایی؛ دلیل بر اخذ اندیشه مهدویت از اندیشه منجیگرایی باشد؛ همین شبهه را میتوان در مورد اندیشه توحید و آموزه معاد مطرح کرد. زیرا اندیشه توحیدی را که پیامبر گرامی اسلام منادی آن است انبیای پیش از ایشان در ادیان دیگر نیز مطرح کردهاند و در واقع این دو آموزه جزو باورهای مهم ادیان گذشته بوده اند. حال آیا میتوان ادعا کرد که چون این دو آموزه در ادیان گذشته مطرح بودهاند و در این خصوص میان دین اسلام و ادیان گذشته تشابهاتی وجود دارد، اندیشه توحید و آموزه معاد در اسلام تقلیدی از توحید و معاد ادیان گذشتهاست؟ قطعا جواب مخالفان به این شبهه منفی است و لذا همین رویه را باید در اندیشه مهدویت جاری و ساری کرد[18].
پاسخ دوم
با نگرش نقلی، احادیث و آثار، خاستگاه اندیشه مهدویت تلقی میشوند. پس مهدویت از دیدگاه نقلی دارای پایگاه و خاستگاه احادیث و آثار است. شوکانی در خصوص تعداد روایات و آثار مهدوی در اهلسنت میگوید: تعداد احادیث منقول از رسول گرامی اسلام پنجاه حدیث است و تعداد آثار در اینمورد به بیست و هشت اثر میرسد.[19] همچنین ابونعیم اصفهانی، دانشمند نامی اهلسنت، کتاب مستقلی به نام «الاربعون حدیثا فی أمر المهدی» مشتمل بر چهل حدیث صحیح و معتبر و مورد اتفاق علمای اهلسنت در مقوله مهدویت نوشتهاست. از کتابهای مستقل که بگذریم، احادیث و آثار مهدویت با نقلهای مختلف در کتاب ها و منابع گوناگون، اعم از صحاح، سنن و جوامع ذکر شدهاند.[20]
علاوه بر کثرت نقل احادیث مهدویت و کثرت منابع آن که با نگرش «کمّی» توجیه میشود؛ از نظر «کیفی» نیز غالب علمای اهلسنت، چه در گذشته و چه در زمان معاصر، نظیر عقیلی، ابوالحسن آبری، قرطبی، ابنتیمیه، ابن قیم، ابن کثیر، ذهبی، منذری، هیثمی، ابن حجرعسقلانی و مبارکفوری؛ به صحیح بودن روایات مهدویت نظر دادهاند[20]
علاوه بر آن، به رگه هایی از اندیشه مهدویت در مباحث قرانی و تفسیری در حوزه مهدویت اهل سنت می توان دست یافت. برای مثال در میان کتابهای تفسیری اهلسنت که تعداد آنها قدری بیش از صد اثر است، تعداد نود و پنج دوره تفسیری به موضوع مهدویت پرداختهاند.[21]برخی از آنان، آیاتی مانند 55 سوره نور و 22 و 23 سوره توبه را مستقیم با موضوع مهدویت مرتبط می دانند.[22]
پاسخ سوم
اتفاق و هماهنگی مسلمانان در قبول «مهدویت» از جمله عواملی است که اسلامی بودن اندیشه مهدویت با آن توجیه میشود؛ بدینمعنا که وقتی همه مسلمانان، با شاخص مسلمانی، بر روی موضوع و باوری اتفاقنظر داشته باشند قطعا آن موضوع و باور خاستگاه اسلامی دارد و جزو آموزههای اسلامی به حساب میآید. از این زمره می توان به اندیشه مهدویت اشاره کرد که در طول تاریخ اسلام مورد قبول همه مسلمانان بوده است و همه گروههای اسلامی در آن اتفاقنظر داشتهاند.[23]
دو منظر حدیث شناختی
رویکرد «حدیث شناسی» از جمله رویکردهایی است که مخالفان مهدویت، به منظور استبعاد ورزی به کار گرفته اند. قواعد و قوانینی که در «علم الحدیث» وجود دارند، مورد تمسک و دستاویز این افراد قرار گرفته اند.
جعلی دانستن روایات مهدویت
در برخی از ادعاها و مکتوبات، «جعلی» بودن روایات مهدویت بیشتر به مذهب تشیع نسبت داده شده است و خاستگاه باورمندی اهلسنت را به این اندیشه، «اسرائیلیات» و «جعلیات» میدانند که شیعیان وارد باورهای اهلسنت کردهاند. به عنوان مثال، احمد امین میگوید: همه روایات امام مهدی جعلی است و جاعل این نوع روایات نیز شیعیان هستند.[24] همچنین سعد محمدحسن روایات مهدویت را ساخته شیعیان میداند.[25] شیخ عبدالله بن زید آل محمود که فردی سلفی است، تفکر مهدویت را شیعی می داند که در میان اهل سنت رواج یافته است.[26] وی احادیث مهدویت را موضوعه و ازخرافات می داند وخطاب به دانشمندان و علما می گوید:
«اى دانشمندان و دانشجويان و تودههاى مردم! آموزش و اعتقادمان بايد بر اين پايه باشد كه پس از پيامبر هيچ مهدي یی در كار نيست؛ همچنان كه بعد از پيامبر، هيچ پيامبرى در كار نبوده است و نخواهد آمد.»
جالب توجه آن که افرادی مانند ابن تیمیه که مسئله مهدویت را پذیرفته اند؛ از منظر عبد الله بن زید به ناپختگی و عدم تبحر درعلوم و فنون متهم شده اند؛ اما چون اجتهاد کرده اند، ماجور هستند.[27]
پاسخ
ناصر الدین البانی می گوید: در اسناد برخی از روایات صحیح مهدویت، راوی شیعه وجود ندارد. علاوه بر آن، وجود راوی شیعه در اسناد روایات، به صحیح بودن روایت ضرری نمیزند.[28]
عبدالمحسن العباد، ابواب دهگانه ای را بازگشایی و در این ابواب دهگانه به مسائلی اشاره کرده است که نشان می دهد این تفکر شیعی نبوده و روایات آن جعلی نیست. به طور نمونه به ذکر اسامی صحابه پیامبر، امامان و علمایی که بهصورت مستقل در این خصوص تألیف داشتهاند؛ اشاره دارد.[29]
علاوهبرآن، تعدادی دیگر از دانشمندان اهل سنت، مانند ابنتیمیه[30] ابن قیم جوزی[31] و تویجری[32] به این شبهه پاسخ داده اند.
ضعیف بودن روایات مهدویت
برخی دیگر، احادیث را جعلی ندانسته، بلکه «ضعیف» می دانند. عداب محمود الحمش[33] و مقدسی شافعی[34] تضعیف روایات مهدویت را برداشت کرده اند.
اهل سنت در جواب گفته اند: چه طور روایات مهدویت ضعیف هستند؛ حال آن که امام احمد بنحنبل، شافعی، ابنتیمیه و شاگردش ابن قیم و شوکانی در مورد روایات مهدویت ادعای تواتر میکنند؟![35]
ابن حجر در کتاب خود میگوید: در زمینه مهدی منتظر، احادیث صحیحی وارد شدهاند که وجود ایشان را ثابت میکنند؛ همان مهدی که در زمانش، دجال قیام و حضرت عیسی نیز نزول می کند و پشت سر مهدی نماز میخواند.[36]
شوکانی می گوید: احادیث نقلشده درباره امام مهدی پنجاه حدیث است که در آنها حدیث صحیح حسن و ضعیف منجبروجود دارد.[37] از منظر عبدالمحسن، ابعاد احادیث امامت آنقدر فراوان است که به حد تواتر رسیدهاست. دراین زمینه 24 یا 25 صحابی روایت نقل کرده اند و علما در خصوص روایات مهدویت نص بودن روایات را مطرح کردهاند [38]
تعارض روايات مهدويت
از جمله شیوه های منکران، طرح تعارض در روایات مهدویت است. آنان تعارض را با دو نگرش «سندی» و «محتوایی» دنبال کرده و از بررسی دسته روایات مهدویت، به نفی مسئله مهدویت روی آورده اند. رشید رضا در این زمینه میگوید: «تعارض روايات مهدى(عج) قوىتر و ظاهرتر است؛ و جمع ميان آن ها دشوارتر و منكران آن ها بيش تر و شبهه درباره آن ها ظاهرتر».[39]
پاسخ اول
تعارض ادعايى رشيد رضا تنها درباره جزئيات و خصوصيات مربوط به امام است. مانند نام و نسب امام؛[40] نه تعارض در اصل و اساس مهدويت. پس اگر بناست به سبب تعارض روايات، آنها را مورد ترديد و انكار قرار داد، فقط بايد روايتهايى را كه دقيقا متعارضند و گویای خصوصيات امام مهدى(عج) مىباشند، را مورد توجه قرار داد؛ اما در اصل مهدويت و در مورد بشارت به وجود منجى، تعارضى وجود ندارد
پاسخ دوم
در ابواب گوناگون فقهى، اخلاقى، تفسيرى و اعتقادى، فراوان ديده مىشود كه مضمون پارهاى از احاديث در موضوعی خاص باهم متعارضند. آيا در اين موارد همه آن اخبار مورد انكار قرار مىگيرند؛ يا اينكه مقوله جمع ميان آن ها و يا در صورت عدم امكان جمع، راههاى ترجيح يك دسته از آن اخبار بر دستهاى ديگر عنوان خواهد شد؟ ملاحظات مذکور، روش متداولی است برای هر کس؛ حتی کسانی که اندك آشنايى با معارف اسلامى داشته باشند این افراد به خوبى می دانند كه به صرف تعارض، مجموعهاى از احاديث به كنار زده نمىشوند.
پاسخ سوم
هنگامى به تعارض ترتيب اثر داده مىشود، كه ميان دو دسته از احاديث متعارض، از نظر قوت و ضعف، تساوى وجود داشته باشد؛ اما در صورتی كه يك طرف از احاديث قوى، و طرف ديگر ضعيف باشند؛ تعارض واقعى شكل نمىگيرد.
پاسخ چهارم
وجود تعارض ميان اخبار و احاديث مىتواند نشانه كذب برخى از آن اخبار باشد؛ به اين معنا كه تعدادى از آن احاديث، جعلى و وضعىاند و اين هيچ استبعادى ندارد؛ زیرا بسيار اتفاق مىافتد كه در كنار يك موضوع مهم، حديثهاى جعلى نيز وجود داشته باشند و اين شايد به دليل تحت الشعاع قرار دادن آن موضوع اصلى باشد.[41]
موضوع مهدويت مىتواند وضعيتى اينچنين داشته باشد، و لذا كسى ادعا نكرده است كه همه حديثهاى مهدويت از صحت سند و متن برخوردارند؛ بلكه به يقين، شمارى از اين حديثها، با اهدافى خاص، ساخته و پرداخته معاندان و يا طمعورزان، هستند.[41]
نقل نشدن احاديث امام مهدى در صحيحين
برخی معتقدند محدثانی مانند بخاری، مسلم، نسایی، دار قطنی و دارمی؛ به دلیل تسلط غلات بر جعل روایات مهدویت و تزریق آنها در منابع حدیثی، از نقل این روایات خودداری کردهاند. احمد امين، همين موضوع را به عنوان يكى از دلايل رد احاديث مهدويت ذكر كرده است و مىنويسد: بخارى و مسلم هيچ يك از احاديث مهدى را ذكر نكردهاند، و اين نکته دليل آن است كه اين روايات نزد آنان صحيح نبوده است.[42]
پاسخ
در پاسخ به این ادعا باید گفت، اعراض برخی از محدثان از درج روایات مهدویت، دلیل بر ضعف احادیث مهدویت نیست، زیرا:
- افرادی مانند بخاری و مسلم ادعا ندارند هر آنچه صحیح هست، در کتاب خود ذکر می کنند؛[43]
- بسیاری از احادیث در کتابهایی نظیر موطا مالک، مسند احمد، سنن ابی داود، سنن ابن ماجه، جامع ترمذی، و صحیح ابن خزیمه، و ابن حبان و مستدرک حاکم آمدهاند که صحیح میباشند
- اگر قرار باشد هر چه در صحیحین نیامدهاست، جعلی و ضعیف تلقی شود؛ پس باید به بسیاری از روایات سنن بی اعتنا بود؛
- در کتاب های صحیح برخی روایات مربوط به مهدویت نیز بهطورکلی نقل شدهاند.[44]
نكته مهم دیگری كه قابل ذکر است و برخى از نويسندگان معاصر نيز به اين توجه كردهاند؛[45] اينكه در شمارى از كتابهاى اهل سنت كه دستكم دو نفر از نويسندههاى آن ها (ابن حجر هيتمى و متقى هندى) از شهرت خوبى برخوردارند؛ حديثى از صحيح مسلم نقل شده كه در اين حديث، با صراحت نام امام مهدى آمده و وى رااز فرزندان فاطمه دانستهاند؛ ولى اكنون از اين حديث در صحيح مسلم هيچ اثرى نيست.[46]
نکته پایانی آن که برخی از منکرین به روایات مهدویت مانند ابنخلدون و فرید وجدی مورخ میباشند و به دلیل تخصص در علم تاریخ میتوانند در مباحث تاریخی دیدگاه خویش را مطرح کنند؛ اما دیدگاههای آنان در امور حدیثی و علم حدیث قابلیت مرجع و مستند بودن را ندارد و در اینمورد، باید به اشخاصی نظیر بیهقی خطابی و ذهبی که در علم روایی و علم درایه متخصص هستند، مراجعه کرد و دیدگاه های آنان را مورد توجه قرار داد.[47]
منابع پاسخگو به منکران
در بین اهل سنت، دانشمندانی وجود دارند که به شبهه های آنان در زمینه مهدویت پاسخ داده اند: «ابراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون»، تالیف احمد الصديق الغمارى (م 1380 ق ) و کتاب «تحديق النظر فى أخبار الامام المنتظر»، نوشته شيخ محمد عبد العزيز بن مانع (م 1385 ق) در رد کلام ابن خلدون نگارش یافته است. سيد محمد صديق حسن خان(م 1307)، در« الإذاعة لما كان و ما يكون بين يدي الساعه، » محمد بن جعفركتّانى(م 1345 ق) در «النظم المتناثر من الحديث المتواتر»، از دیگر کسانی هستند که فصلی را بر رد دیدگاه های ابن خلدون اختصاص داده اند.
کتاب « المهدى و احمد امين»، اثر محمد على زهيرى نجفى و کتاب «مع الدكتور احمد امين فى حديث المهدى و المهدويه» اثر محمد امين زين الدين(م 1419 ق) ردیه هایی هستند بر دیدگاه احمد امین مصری و همچنین کتاب «الى مشيخة الازهر»، تالیف شيخ عبد اللّه سبيتى عراقى ردیه دیگری است بر کتاب «المهدية فى الاسلام»، نوشته سعد محمد حسن(م 1408 ق). کتاب «الرّد على من كذب باالاحاديث الصحيحه الوارده فى المهدى»، اثر عبدالمحسن العباد، یکی از برجسته ترین آثار این عرصه است که در مقابل کتاب شیخ عبدالله بن زید آل محمود، به دفاع از مسئله مهدویت پرداخته است. همچنین کتاب «الاحتجاج بالاثر على من انكر المهدى المنتظر»، نوشته شيخ حمّود بن عبد اللّه تويجرى، از استادان دانشگاه اسلامى مدينه، ردیه دیگری برانکار عبدالله بن زید آل محمود است.[48]
نتیجه گیری
در میان اهل سنت، قلیلی از صاحب نظران وجود دارند که به بهانه های واهی و متاثر از جو روشنگری، به ویژه در مصر، در مسئله مهدویت تردید کرده اند. این تردید از دو جنبه «دین شناختی »و «حدیث شناختی» مورد بررسی قرار گرفت. این دیدگاه در رویکرد «دین شناختی» از گذشتگان متاثر است وازعدم آشنایی این جریان از آموزه های دینی و اسناد بالا دستی حکایت دارد. از منظر «حدیث شناختی» با جزء نگری و عدم استقصای کامل مباحث حدیثی، روایات مهدی را ضعیف یا جعلی دانسته اند که پاسخ آن ها با منایع حدیثی روشن گردید.
پانویس
- ↑ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 607-639
- ↑رشيد رضا، محمد، تفسير المنار، ج 9، ص 480، 482، 499-501، 504-506
- ↑امین مصری، احمد، ضحی الاسلام، ج 3 ص، 246-273
- ↑وجدی، محمد فرید، دائره معارف القرون العشرین، ج 10، ص 480
- ↑حسن، سعد محمد، المهدیه فی الاسلام منذ اقدم العصور حتّى اليوم .
- ↑آل محمود، عبدالله بن زید، لا مهدی ینتظر بعد الرسول خیر البشر
- ↑الحَمش، عَداب محمود المهدی المنتظر فی روایات اهل السنة و الشیعة الامامیه، ص 529-533
- ↑برای آشنایی بیشتر با منکران ر.ک: الهی نژاد، حسین، رویکرد شناختی پاسخ علمای اهل سنت به مخالفان مهدویت، ص 59-97.
- ↑نک: صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ج 4، ص 77-97.
- ↑محمد عبدالله سمان، الاسلام المصفی، ص 77.
- ↑محمد اقبال لاهوری، تجدید التفکر الدینی فی الاسلام، ص 144.
- ↑همان، ص 352.
- ↑محمد ابورهره، الامام زید، ص 113.
- ↑سعد محمد حسن، المهدیه فی الاسلام، ص 48.
- ↑کامل مصطفی شیبی، الصله بین التصوف و التشیع، ج 1، ص 110.
- ↑همان، ص 48.
- ↑حسین الهی نژاد، رویکرد شناختی پاسخ علمای اهل سنت به مخالفان مهدویت، ص 190.
- ↑همان.صص 190-191.
- ↑محمد شوکانی، التوضیح فی تواتر ما جاء فی المهدی المنتظر و الدجال و المسیح، ص 40.
- الفبحسین الهی نژاد، رویکرد شناختی پاسخ علمای اهل سنت به مخالفان مهدویت، ص 200-202.
- ↑همان، ص 199.
- ↑ر.ک: فتح الله نجارزادگان، تفسیر تطبیقی آیات مهدویت از دیدگاه فریقین، تهران، سمت، دوم، 1390.
- ↑حسین الهی نژاد، رویکرد شناختی پاسخ علمای اهل سنت به مخالفان مهدویت، ص 202-203.
- ↑احمد امین، ضحی الاسلام، ج 3، ص 172.
- ↑سعد محمد حسن، المهدیه فی الاسلام، ص 69.
- ↑عبدالله بن زید آل محمود، لا مهدی ینتظر بعد الرسول خیر البشر ج 3، ص 493. مجموعه آثاروی در 5 جلد به چاپ رسیده است که جلد سوم ان رساله «لا مهدی ینتظر بعد الرسول خیر البشر» است.
- ↑همان، ص 510.
- ↑ناصر الدین آلبانی، موسوعه الالبانی فی العقیده، ج 9، ص 276.
- ↑عبدالمحسن العباد، عقیده اهل السنه و الاثر فی المهدی المنتظر، ص 128.
- ↑احمد بن تیمیه، منهاج السنه، ج 8، ص 254،
- ↑ابن قیم جوزی، المنار المنیف، ص 148.
- ↑حمود بن عبدالله تویجری، الاحتجاج، ص 145.
- ↑عداب محمود حمش، المهدی المنتظر فی روایات اهل السنه و الشیعه الامامیه، ص 532.
- ↑المطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج 6، ص 174.
- ↑سعید ایوب، عقیده المسیح الدجال، ص 361.
- ↑ابن حجر هیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المتظر، ص 52.
- ↑عبدالمحسن العباد، الرد علی من کذب بالاحادیث الصحیه الوارده فی المهدی، ص 320.
- ↑عبدالمحسن العباد، شرح سنن ابی داوود، ص 185.
- ↑رشيد رضا، المنار، ج 9، ص 499.
- ↑همان، ج 9، ص 501،
- الفبمهدی اکبر نژاد، بررسي تطبيقى مهدويت در روايات شيعه و اهل سنت، ص: 281
- ↑احمد امين، ضحى الاسلام، ج 3، 237.
- ↑ابن صلاح، علوم الحديث، ص 21- 22، نووى، شرح صحيح مسلم، ج 1، ص 68 و عسقلانى، فتح البارى بشرح صحيح البخارى، ج 7، مقدمه.
- ↑حمود بن عبدالله تویجری، الاحتجاج، ص 78.
- ↑نويسنده كتاب المهدى المنتظر فى الفكر الاسلامى، ص 139 به اين موضوع توجه كرده است.
- ↑رک: مهدی اکبر نژاد، بررسي تطبيقى مهدويت در روايات شيعه و اهل سنت.
- ↑عبدالمحسن العباد، الرد علی من کذب بالاحادیث الصحیه الوارده فی المهدی، ص 307.
- ↑رک: فقیه ایمانی، اصالت مهدويت در اسلام از ديدگاه اهل تسنن، ص: 14-15
منابع
- ابن تیمیه، احمد، منهاج السنه، موسسه قرطبه، 1406 ق.
- ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، بیروت، دارالکتاب العربی، 1422 ق.
- ابن قیم جوزی، شمس الدین، المنار المنیف، مکتبه للمصبوعات الاسلامیه، حلب، 1390 ق.
- ابن محمود، عبدالله بن زید، لا مهدی ینتظر بعد الرسول خیر البشر، دوحه، (بی نا)، 1436 ق.
- ابوزهره، محمد، الامام زید، قاهره، دارالفکر العربی، 1993.
- اقبال لاهوری، محمد، تجدید التفکر الدینی فی الاسلام، تصحیح مهدی غلام، قاهره، مطبعه لجنه التالیف و النشر، 1348.
- اکبر نژاد، مهدی، بررسي تطبيقى مهدويت در روايات شيعه و اهل سنت، قم، بوستان کتاب، 1388.
- امین، احمد، المهدی و المهدویه، مصر، دارالمعارف، بی تا.
- امین، احمد، ضحی الاسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1425.
- ایوب، سعید، عقیده المسیح الدجال، بیروت، دارالهادی، 1411.
- آلبانی، ناصر الدین، موسوعه الالبانی فی العقیده، صتعا، مرکز النعمان للبحوث و الدراسات الاسلامیه، 1431.
- تویجری، حمود بن عبدالله، الاحتجاج، الاحتجاج، ریاض، الرئاسه العامه لادارات البحوث العلمیه، 1403.
- حسن، سعد محمد، المهدیه فی الاسلام، مصر، دارالکتاب العربی، 1373.
- الحَمش، عَداب محمود، المهدی المنتظر فی روایات اهل السنة و الشیعة الامامیه، عمان، دار الفتح، 1422.
- رشيد رضا، محمد، تفسير المنار، قاهره، دارالمنار، 1366 ق.
- سمان، محمد عبدالله؛ الاسلام المصفی، بیجا، مکتبه وهیه، بی تا.
- شوکانی، محمد، التوضیح فی تواتر ما جاء فی المهدی المنتظر و الدجال و المسیح، بیروت، دار المعرفه، 1422.
- صدیق حسن قنوجی، محمد، الاذاعه، دمشق، دار ابن کثیر، 1420.
- العباد، عبدالمحسن، الرد علی من کذب بالاحادیث الصحیه الوارده فی المهدی، موقع الشبکه الاسلامیه، بی تا .
- العباد، عبدالمحسن، شرح سنن ابی داوود، مدینه، موقع الشبکه الاسلامیه، بی تا
- العباد، عبدالمحسن، عقیده اهل السنه و الاثر فی المهدی المنتظر، مجله الجامعه الاسلامیه، مدینه، 1388.
- فقیه ایمانی، اصالت مهدويت در اسلام از ديدگاه اهل تسنن، قم، موسسه معارف الاسلامیه، 1420.
- مقدسی، المطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بی جا، مکتبه الثقافه الدینیه، بی تا.
- وجدی، محمد فرید، دائره معارف القرون العشرین، بیروت، دارالمعرفه، 1971.
- الهی نژاد، حسین، رویکرد شناختی پاسخ علمای اهل سنت به مخالفان مهدویت، قم دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. 1398.
- هیثمی، ابن حجر، القول المختصر فی علامات المهدی المتظر، قاهره، مکتبه القران، بی تا.
- شیبی، کامل مصطفی، الصله بین التصوف و التشیع، مصر، در المعارف، 1969 م.
- صافی گلپایگانی، لطف الله، معجم احادیث امام مهدی، قم، مرکزنشر آثار ایت الله صافی گلپایگانی، 1397.