قاعده واسطه فیض
قاعده واسطه فیض، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
یکی از قواعد عقلی است که با آنا می توان اصل مسئله مهدویت و و جود حجت را اثبات کرد. زیرا نوع نبى و امام، بیشترین نزدیکی را به خالق دارند. هر نوعى كه چنين باشد، واسطه فیض الهی است بنابراین نوع نبى و امام، واسطه فیض الهی است.
معنا و مفهوم قاعده واسطه فیض
بر اساس این قاعده، خداوند متعال که منشأ فیض است، فیض خود را از طریق واسطه به مخلوقات میرساند. این واسطه، همان حجت الهی است که در هر زمان وجود دارد و برکات الهی به واسطه او و از طریق وی به مخلوقات میرسد و چنانچه این واسطه نباشد، نظام هستی در هم پیچیده میشود و دیگر ادامه حیات برای مخلوقات ممکن نخواهد بود.[1]
توضیح مفردات عنوان قاعده
واژه «فیض»
فیض، مصدرِ «فاضَ یَفیضُ» بوده و در اصل لغت به معنای جریان داشتن چیزی با سهولت و آسانی میباشد.[2] عرب، هنگامی که آب در ظرفی، روان و ریزان شود، به «فاضَ الماءُ» تعبیر میکند.[3] در اصطلاح فلسفه و عرفان، فيض به فعل فاعلى اطلاق مىشود كه هميشه و بدون عوض و غرض در جريان است. چنين فاعلى داراى وجود ازلى و ابدى است[4] و از این جهت، حق را مبدأ فياض گويند.[5] تهانوی بعد از ذکر این معنای اصطلاحی، اطلاق دیگری برای این کلمه ذکر میکند و آن، دوام و اتصال فعل میباشد.[6] برخی نوشتهاند: فیض دو کاربرد اصلی دارد: یک بار به معنای اسم مصدر و حاصل کار، و یک بار به روند و فرآیند کار آمده است مانند خلق که به معنای مخلوق و نتیجه فعل است و یک بار به معنای روند آفریدن و صفت فعل خداوند است و در بحث واسطه فیض، معنای دوم مراد است یعنی در روند افاضه، وجود واسطه لازم است.[7] واژه فیض و مشتقاتش یازده بار در قرآن به کار رفته که در اکثر موارد، معنای لغوی آن مورد نظر بوده است.[8]
«وساطت فیض»
این که انبیاء و اولیاء و ائمه: واسطه فیضاند، به چند صورت قابل تفسیر است:
- واسطه رسانیدن پیام خداوند به انسانها(فیض تشریعی)؛ انسان تا پیش از بلوغ و سن تکلیف در عالم حیوانی به سر میبرد و تنها پس از سن تکلیف و به واسطه حجت الهی است که از فیض انسانیت برخوردار میشود.
- واسطه شفاعت خواهی در سرای آخرت؛ چنانچه قرآن کریم میفرماید: ««يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا[9]»»(در آن روز، شفاعت هیچ کس سودی نمیبخشد، جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده و به گفتار او راضی است) .
- واسطه در دعا؛ اگر انبیاء و ائمه: که مستجاب الدعوه هستند برای ما دعا کنند، خداوند خواسته ما را برآورده میکند.
- به معنای غایت و هدف؛ هدف آفرینش، عبادت و معرفت خداوند است و حقیقت این دو امر، تنها در وجود انبیاء و ائمه: محقق میشود و چون فعلِ بدون غایت، محکوم به فنا است، لذا باید وجود مستمر یکی از اولیاء باشد تا فیض الهی قطع نگردد.
- واسطه در ایجاد قابلیت؛ انبیاء و ائمه: با گفتار و کردارشان –که برگرفته از وحی است- بندگان را ارشاد میکنند تا در نتیجه، قابلیت دریافت مراحل بالای فیض و تداوم آن را پیدا کنند. این ارشاد گاهی از راه تصرف در نفوس انجام میشود.
- واسطه در آفرینش عالم؛ انبیاء و ائمه: در مرتبهای قرار دارند که شایستگی دریافت بلاواسطه فیض را دارا هستند و سایر موجودات که فاقد آن مرتبهاند تحت ولایت آنها –که در طول ولایت خداوند و به اذن اوست- قرار گرفته و کسب فیض میکنند.[10]
از بین معانی یاد شده، دو معنای اخیر، مورد بحث است.[11] البته برخی معنای دیگری از وساطت فیض گمان کردهاند و آن این است که انبیاء و ائمه: فیض را از خدا میگيرند و به خلق میدهند. این تفسیر، درست نيست و نه تنها دليلى براى اثبات اين مدعا وجود ندارد بلكه ادله بر خلاف آن قائم است و اين عقيده با توحيد افعالى منافات دارد.[12]
دلایل نیاز به واسطه فیض
دلایل عقلی
قاعده «الواحد»
خداوند واجب تعالی، بسیط و غیر مرکب است. او «أحدیّ الذات و الصفات» است یعنی صفات او عین ذات اوست. بنابراین، در ذات او کثرت راه ندارد و بر اساس قانون «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد»، صدور کثیر از خداوند ممکن نیست و صادر از او، موجود واحدی بیش نخواهد بود و این موجود واحد، واسطه فیض خداوند خواهد بود.[13]
لزوم سنخیت بین علت و معلول
معلول با علتش مناسب است، نه بین آن دو تخالف تامّ هست و نه تشابه تامّ، و بر اساس آیه شریفه ««قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ[14]»»(بگو که هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد) مخلوقات مادی و حتی مجردات به علت ضعف وجودی نمیتوانند مستقیماً از خداوند که در نهایت شدت وجود است پدید آیند. لذا لازم است معلول اول، از لحاظ شدت وجودی به گونهای باشد که بتواند از خدا صادر باشد. بنابراین، معلول اول دو حیث دارد: یکی آنکه دارای چنان شدت وجودی است که میتواند معلول مستقیم خدا باشد، و دوم آنکه میتواند جهت کثرت داشته باشد و به واسطه او مخلوقات دیگر پدید آمده و از فیض وجود بهره برند. پس در واقع، فیض و خلقت اصلی، واسطه و صادر اول است و فیض خدا از طریق او و در امتداد وجود او به کائنات میرسد.[15]
دلیل نقلی(بر اساس آیات ولایت)
بر اساس آیه ««أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ[16]»»(آیا آنها غیر از خدا را ولیّ خود برگزیدند؟! در حالی که «ولیّ» فقط خداوند است)، ولایت مطلقه منحصر در ذات باری تعالی است و حق هر گونه تصرف و تدبیر در هر موجودی را که بخواهد دارد و هیچ کس مانع اِعمال ولایت الهیه نمیتواند باشد. طبق آیه شریفه ««أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ[17]»»(تو ولیّ و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی)، انسان نیز در دنیا و آخرت تحت ولایت خداست؛ بی آنکه در آفرینش خود دخالتی داشته و یا در ذات و صفات و افعالش استقلالی داشته باشد یا برای خود مالک نفع و ضرر و یا مرگ و حیات و یا نشوری باشد. ولایتی که در آیه ««إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[18]»»(سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع، زکات میدهند) مطرح شده، اعم از ولایت تشریعی و تکوینی است؛ یعنی همانگونه که خداوند بر اساس محبت و رحمت، عهدهدار تشریع قانون و بیان چگونگی اجرای آن برای مردم است، تکویناً نیز در آنها تصرف میکند. در این آیه در کنار ولایت خدا، ولایت رسول خدا(ص) و «الَّذِينَ آمَنُوا» هم ذکر شده و طبق روایات، مراد از «الَّذِينَ آمَنُوا» شامل همه امامان: میباشد.[19] بنابراین ولایت رسول خدا(ص) و ائمه اطهار: نیز اعم از ولایت تشریعی و تکوینی است؛ زیرا وحدت سیاق داخلی آیه اقتضا دارد که ولایت رسول خدا(ص)و امامان: از نوع ولایت خداوند باشد. در آیه مذکور با این که متعلق ولایت، خصوص انسان بیان شده ولی از آن جایی که جهان هستی، یک نظام به هم پیوسته و منسجم است و انسان نیز جزئی از این عالم است، تدبیر انسان از تدبیر جهان هستی و ولایت بر انسان از ولایت بر جهان جدا نیست. بنابراین در آیه مذکور، ولایت به معنای حق تصرف و تدبیر در تمام عالم هستی است و چون رسول و«الَّذِينَ آمَنُوا» با حرف واو به «الله» عطف شده اند، همان ولایتی که منحصراً در مورد خدا بیان شده، درباره پیامبر و «الَّذِينَ آمَنُوا» هم اثبات میشود؛ با این تفاوت که ولایت خداوند بالأصاله و ذاتی و مطلق است اما ولایت آنها بالعرض و به اذن خداست.[20]
دلیل نقلی مذکور، هم نیاز به واسطه فیضرا اثبات میکند و هم اثباتگر واسطه فیض بودن معصومان: میباشد. نکته دیگر آنکه واسطه فیض بودن معصومان: منحصر در وجود جسمانی آنان نبوده و شامل وجود نوری آنان نیز میشود.[21] در جای جای زیارت جامعه کبیره، وساطت مادی و معنوی ائمه: مورد تأکید قرار گرفته است؛ مانند: «وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَارِ، وَ هُدَاةُ الْأَبْرَارِ، وَ حُجَجُ الْجَبَّارِ، بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ، وَ بِكُمْ يَخْتِمُ اللَّهُ، وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ، وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِه»(و شماييد نور قلب خوبان و هدايت كنندگان نیكوكاران و حجتهاى خداى مقتدر جبار، خدا بهشما افتتاح عالمِ ايجاد كرد و به شما نيز ختم كتاب آفرينش فرمود و بهواسطه شما خدا بر ما باران رحمت نازل كرد و بهواسطه شما آسمان را بهپاداشت تا بر زمين جز به امرش فرو نيايد) .
اثبات مهدویت از طریق قاعده واسطه فیض
از آنجا که قاعده واسطه فیض، یک قاعده عقلی است و قواعد عقلی، کلینگرند؛ این قاعده، عهدهدار اثبات اصل مهدویت است نه شخص حضرت مهدی(عج). قیاس ذیل یکی از قیاسهای اثباتگر اصل مهدویت بر اساس قاعده واسطه فیض است:
صغری: نوع نبى و امام، بیشترین نزدیکی را به خالق دارند.(این قضیه بدیهی است و خود عنوان نبوت و امامت، حاکی از بیشترین قرب وجودی و مقام والای نبی و امام میباشد)
کبری: هر نوعى كه چنين باشد، واسطه فیض الهی است.(به خاطر لزوم سنخیت بین علت و معلول، که بیانش گذشت)
نتیجه: پس نوع نبى و امام، واسطه فیض الهی است.
کارکرد واسطه فیض بودن امام در اندیشه مهدویت
کارکرد واسطه فیض بودن امام را در عالم هستی، میتوان در موارد متعددی برشمرد از جمله:
امنیت اهل زمین
امام در نظام هستی، به مانند هسته مرکزی عالم و عامل بقای آن و موجب امان اهل زمین است. امام سجاد(ع)میفرماید: «نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاء[22]» ما مايه امنيت اهل زمينيم، چنانکه ستارگان، مايه امنيت اهل آسماناند.[23]
دفع شرّ دشمنان و دفاع از مظلومان
امام همواره بر دفع بلا از مسلمانان تلاش دارد و از طرق مختلف و قدرتهای مادی و معنوی که در اختیار دارد، از شیعه دفاع میکند. امام زمان(عج)میفرماید: «إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ[24]» ما در رعايت حال شما كوتاهى نمىكنيم و شما را فراموش نمىكنيم، اگر جز اين بود گرفتاريها بر شما فرود مىآمد و دشمنان، شما را ريشهكن مىكردند.[25]
جاری شدن کمالات از طریق امام
هر گامی که در نیل به کمال علمی، عملی و هدایتی در فرد و جامعه برداشته میشود، به وساطت امام حاصل میگردد و امام با ولایت باطنی خود، مردم را طوری هدایت میکند که آنها را به هدف اصلی(اخراج از ظلمات به سوی نور) رهنمون میسازد: ««اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ[26]»»(خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها به سوی نور بیرون میبرد) . خداوند متعال در آیهای دیگر، درباره هدایت باطنی که از اوصاف امام است میفرماید: ««وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[27]»» (و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت میکردند).[28]
صیانت از دین
امام به جهت برخورداری از علم الهی و مقام عصمت، حافظ شریعت و عامل صیانت دین از تحریف است. این مسئولیت گاهی با اِعمال مستقیم ولایت امام انجام میگیرد؛ چنانکه امیرالمؤمنین(ع)میفرماید: «بَلَى اللَّهُمَّ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ إِمَّا ظَاهِرٍ مَعْلُومٍ أَوْ خَائِفٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ[29]»(آری هیچگاه زمین، از دلیل و حجت الهی خالی نمیماند؛ خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان، تا حجتها و دلایل روشن الهی باطل نگردد) و گاهی با اِعمال غیرمستقیم ولایت به وسیله نائبان خاص و عام امام صورت میگیرد: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم[30] »(در رويدادهايی که اتفاق میافتد به راويان حديث ما مراجعه کنيد زيرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان هستم) .[31]
پانویس
- ↑ر.ک: یوسفیان، مهدی، «نقش امام در نظام آفرینش»، فصلنامه انتظار موعود، ش 46، ص 65.
- ↑ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 465.
- ↑راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 648.
- ↑تهانوی، محمدعلی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 1293؛ صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص 508.
- ↑سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص 1446.
- ↑تهانوی، محمدعلی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 1293
- ↑لطیفی، رحیم، دلایل عقلی و نقلی امامت و مهدویت، ص 68- 69.
- ↑همان، ص 68.
- ↑سوره طه، آیه 109.
- ↑ر.ک: طیب، سید عبدالحسین، كلم الطيب در تقرير عقايد اسلام، ص 93 ؛ لطیفی، رحیم، دلایل عقلی و نقلی امامت و مهدویت، ص 104- 106؛ یوسفیان، مهدی، «نقش امام در نظام آفرینش»، فصلنامه انتظار موعود، ش 46، ص 65.
- ↑لطیفی، رحیم، دلایل عقلی و نقلی امامت و مهدویت، ص 106.
- ↑طیب، سید عبدالحسین، كلم الطيب در تقرير عقايد اسلام، ص 93 .
- ↑ر.ک: لطیفی، رحیم، دلایل عقلی و نقلی امامت و مهدویت، ص 81- 82؛ یوسفیان، مهدی، «نقش امام در نظام آفرینش»، فصلنامه انتظار موعود، ش 46، ص 66- 67. البته برخی با نادرست دانستن کلیت قاعده الواحد، دلیل عقلی فوق را نپذیرفته اند.
- ↑سوره اسراء، آیه 84.
- ↑یوسفیان، مهدی، «نقش امام در نظام آفرینش»، فصلنامه انتظار موعود، ش 46، ص 67.
- ↑سوره شوری، آیه 9.
- ↑سوره یوسف، آیه 101.
- ↑سوره مائده، آیه 55.
- ↑ر.ک: بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 103.
- ↑ر.ک: رحیمی نژاد قره آغاج، نادره، و دیگران، «وساطت فیض امام در عصر غیبت با رویکرد کارکردگرایی»، فصلنامه پژوهشهای مهدوی، ش 40، ص 117- 120.
- ↑ر.ک: لطیفی، رحیم، دلایل عقلی و نقلی امامت و مهدویت، ص 87 به بعد.
- ↑ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 207.
- ↑ر.ک: رحیمی نژاد قره آغاج، نادره، و دیگران، «وساطت فیض امام در عصر غیبت با رویکرد کارکردگرایی»، فصلنامه پژوهشهای مهدوی، ش 40، ص 123- 125.
- ↑طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج 2، ص 497.
- ↑ر.ک: رحیمی نژاد قره آغاج، نادره، و دیگران، «وساطت فیض امام در عصر غیبت با رویکرد کارکردگرایی»، فصلنامه پژوهشهای مهدوی، ش 40، ص 125.
- ↑سوره بقره، آیه 257.
- ↑سوره انبیاء، آیه 73.
- ↑ر.ک: رحیمی نژاد قره آغاج، نادره، و دیگران، «وساطت فیض امام در عصر غیبت با رویکرد کارکردگرایی»، فصلنامه پژوهشهای مهدوی، ش 40، ص 126- 127.
- ↑ابن ابی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص 25.
- ↑ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 484.
- ↑ر.ک: رحیمی نژاد قره آغاج، نادره، و دیگران، «وساطت فیض امام در عصر غیبت با رویکرد کارکردگرایی»، فصلنامه پژوهشهای مهدوی، ش 40، ص 127- 128.
منابع
- قرآن کریم.
- ابن ابی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، 1397 ق.
- ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات اسلامیه، چ 2، 1395 ق.
- ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، تحقیق و تصحیح: عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404 ق.
- ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، تحقیق و تصحیح: جواد قیومی اصفهانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1419 ق.
- بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: بنیاد بعثت(واحد تحقیقات اسلامی)، قم، مؤسسة البعثة(قسم الدراسات الاسلامیة)، 1415 ق.
- تهانوی، محمدعلی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق و تصحیح: علی دحروج، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، 1996 م.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، 1412 ق.
- رحیمی نژاد قره آغاج، نادره، و دیگران، «وساطت فیض امام در عصر غیبت با رویکرد کارکردگرایی»، فصلنامه پژوهشهای مهدوی، سال دهم، ش 40، ص 111- 130، 1401 ش.
- سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چ 3، 1373 ش.
- صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ترجمه: منوچهر صانعی درهبیدی، تهران، انتشارات حکمت، 1366 ش.
- طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تحقیق و تصحیح: محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، 1403 ق.
- طیب، سید عبدالحسین، كلم الطيب در تقرير عقايد اسلام، بیتا، کتابخانه اسلام، چ 4، 1362 ش.
- لطیفی، رحیم، دلایل عقلی و نقلی امامت و مهدویت، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، 1387 ش.
- یوسفیان، مهدی، «نقش امام در نظام آفرینش»، فصلنامه انتظار موعود، سال چهاردهم، ش 46، ص 61- 80، 1393 ش.