آیه 34 سوره توبه
آیه 34 سوره توبه، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
««يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ و الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ- فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ»» «اى كسانى كه ايمان آوردهايد بسيارى از علما(ى اهل كتاب) و راهبان، اموال مردم را به باطل مىخورند و(آنان را) از راه خدا باز مىدارند، و آنها را كه طلا و نقره را گنجينه(و ذخيره و پنهان) مىسازند، و در راه خدا انفاق نمىكنند، به مجازات دردناك بشارت ده»
شرح مختصر
یکی از آیاتی که درباره مسئله مهدویت میتواند مورد توجه قرار گیرد آیه 34 سوره توبه است.خداوند در فراز دوم آیه كسانى كه طلا و نقره را جمعآورى و پنهان مىكنند و در راه خدا انفاق نمىنمايند به عذاب الاهی وعده داده است. اما در ذیل آیه، روایاتی ذکر گردید که يكى ازمصادیق آن، بهرهگيرى امام زمان از اندوختههاى ثروتمندان، براى تأمين هزينههاى پيكار با ستمگران است.
واژه شناسی آیه
احبار
احبار جمع« حبر»(بر وزن ابر) به معنى دانشمندانى است كه اثر نيكى از خود در جامعه مىگذارند، ولى در بسيارى از موارد به علماى يهود گفته ميشود.[1]
رهبان
رهبان جمع « راهب» به افرادى گفته مىشود كه به عنوان ترك دنيا در ديرها سكونت اختيار كرده و به عبادت مىپرداختند.[2]
کنز
يكنزون از ماده « كنز» بر وزن و به معنى«گنج» است كه در اصل به معنى جمع و جور كردن اجزاء چيزى گفته مىشود لذا شتر پر گوشت را« كناز اللحم» مىنامند [3]سپس به جمعآورى و نگهدارى اموال و يا اشياء گران قيمت اطلاق گرديده است. بنا بر اين در مفهوم آن جمعآورى و نگاهدارى لحاظ شده است.[4]
تفسیر آیه
خداوند در قران در آیاتی سخن از اعمال شرك آميز يهود و نصارى اشاره دارد كه آنان براى دانشمندان خود يك نوع الوهيت قائل بودند، پس از محکوم کردن آنها در اين آيه مىگويد: آنها نه تنها مقام الوهيت را ندارند بلكه صلاحيت رهبرى خلق را نيز دارا نيستند، بهترين گواه اين سخن خلافكاريهاى گوناگون آنهاست، بعد روى سخن را به مسلمانان كرده، مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بسيارى از علماى اهل كتاب و راهبان، اموال مردم را به باطل مىخورند، و خلق را از راه خالق باز مىدارند» ««يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»»
آنها به صورتهاى مختلفى اموال مردم را بدون مجوز و از طريق باطل مىخورند:
- حقايق تعليمات آيين مسيح(ع) و موسى(ع) را كتمان مىكردند تا مردم به آيين جديد(آيين اسلام) نگروند و منافع آنها به خطر نيفتد و هدايايشان قطع نشود
- با گرفتن «رشوه» از مردم حق را باطل و باطل را حق مىكردند و به نفع زورمندان و اقويا حكم باطل مىدادند.
- آنان به نام «بهشت فروشى» و يا «گناه بخشى» مبالغ هنگفتى از مردم مىگرفتند.
اما جلوگيرى كردنشان از راه خدا روشن است زيرا آيات الهى را تحريف مىكردند و يا به خاطر حفظ منافع خويش مكتوم مىداشتند.
سپس قرآن به تناسب بحث دنياپرستى پيشوايان يهود و نصارى به ذكر يك قانون كلى در مورد ثروت اندوزان پرداخته، مىگويد: «و كسانى كه طلا و نقره را جمعآورى و گنجينه و پنهان مىكنند و در راه خدا انفاق نمىنمايند آنها را به عذاب دردناكى بشارت ده»(««وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ»») .
آيه فوق صريحا ثروتاندوزى و گنجينه سازى اموال را تحريم كرده است و به مسلمانان دستور مىدهد كه اموال خويش را در راه خدا، و در طريق بهرهگيرى بندگان خدا به كار اندازند، و از اندوختن و ذخيره كردن و خارج ساختن آنها از گردش معاملات به شدت بپرهيزند، در غير اين صورت بايد منتظر عذاب دردناكى باشند.
اين عذاب دردناك تنها كيفر شديد روز رستاخيز نيست بلكه مجازاتهاى سخت اين دنيا را كه بر اثر به هم خوردن موازنه اقتصادى و پيدايش اختلافات طبقاتى دامان فقير و غنى را مىگيرد نيز شامل مىشود.[5]
تفسیر مهدوی آیه
يكى از برجستهترين ويژگىهاى جامعه مهدوى، پيشرفت اعجازگونه اقتصادى است؛ پيشرفتى كه نه تنها با پيشرفت معنوى منافات ندارد، بلكه در رشد و تكامل معنوى سهيم خواهد بود. بدين سان، جامعه بشرى براى نخستين بار، در دوران حكومت مهدی(عج)، در اوج كمالات معنوى، بالاترين مراتب رفاه مادّى را نيز، تجربه خواهند كرد.
يكى از نخستين اقدامات امام مهدی(عج) در آغاز قيام، بهرهگيرى از اندوختههاى ثروتمندان، براى تأمين هزينههاى پيكار با ستمگران است. در حديثى كه با سندهاى معتبر از امام صادق(ع) در ذیل آیه مذکور نقل شده، مىخوانيم:
مُوَسَّعٌ عَلى شيعَتِنا أن يُنفِقوا مِمّا فى أيديهِم بِالمَعروفِ، فَإِذا قامَ قائِمُنا حَرَّمَ عَلى كُلِّ ذى كَنزٍ كَنزَهُ، حَتّى يَأتِيَهُ بِهِ فَيَستَعينَ بِهِ عَلى عَدُوِّهِ، وَ هُوَ قَولُ اللَّهِ عز و جل: «وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ»[6]
شيعيان ما مجازند آنچه را در اختيار دارند، به نيكويى هزينه كنند، و چون قائم ما قيام كند، بر هر صاحب اندوختهاى، اندوختهاش را حرام مىكند تا آن كه آن را براى قائم بياورد و او، آن را عليه دشمنش به كار گيرد، و آن، همان سخن خداوند عز و جل است: «و كسانى را كه طلا و نقره مىاندوزند و آن را در راه خدا هزينه نمىكنند، به عذابى دردناك، بشارت بده»
در تبيين اين سخن امام(ع) چند نكته قابل توجّه است.
- مقصود از اندوختههايى كه تصرّف در آنها توسّط امام مهدی(عج) تحريم مىشود، اندوختههاى حلال است؛ زيرا حرمت تصرّف در اندوختههاى نامشروع قبل از قيام و بعد از قيام ايشان، تفاوتى ندارد. بنا بر اين، سياست امام(ع)، اين است كه علاوه بر باز پس گرفتن اموال نامشروع از غاصبان آنها، اندوختههاى حلالى را كه در اختيار توانگران پيرو اهل بيت(علیهم السلام) است نيز در صورت ضرورت، اخذ كند.
- اين اقدام، تنها در آغاز قيام امام مهدی(عج) است؛ امّا پس از استقرار حكومت ايشان، پيشرفت اقتصادى جامعه به گونهاى است كه نيازى به اين گونه اقدامات نيست.
- بنا بر نظريه فقهايى كه معتقدند در عصر غيبت، ولىّ فقيه جامع شرايط رهبرى، اختياراتى مشابه اختيارات حكومتى امام معصوم دارد، پيش از قيام امام مهدی(عج) نايبان عامّ ايشان نيز در صورت ضرورت، مىتوانند اندوختههاى حلال ثروتمندان را در جهت مصالح نظام اسلامى و مقابله با دشمنان به كار گيرند.
پانویس
- ↑مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 446.
- ↑همان، ج 5، ص 48
- ↑ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 5، ص 141.
- ↑راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القران، ص 727.
- ↑مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 7، ص 390 الی 395.
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 61
منابع
- ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة، مصحح: هارون، عبد السلام محمد، ناشر، مكتب الاعلام الاسلامي، مكان چاپ، قم، 1404 ق.
- راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، محقق داوودى، صفوان عدنان، دار القلم، بيروت، 1412 ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407.
- مكارم شيرازى ناصر، تفسیر نمونه، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374.