سفیانی
سفیانی، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
یکی از نشانه های حتمی ظهور، خروج و قیام سفیانی است. درباره نام، نسب، سیر قیام او و فرجام او روایات فراوانی ذکر شده است که به تحلیل آنها اشاره می شود:
نام سفيانى
واژه سفیانی اشاره به انتساب او، به خاندان ابوسفيان دارد. در روایات نام های «حرب»[1]، «عنبسة»[2] و «عثمان»[3]ذکر شده است.
ضعف اين روايات از يكسو، تأييد نشدن آنها به كمك قراين و شواهد از سوى ديگر، و تعارض آنها با يكديگر، باعث بىاعتمادى به اين روايات مىشود، و در نتيجه ما نمىتوانيم درباره نام سفيانى به صورت قاطعانه قضاوت كنيم.
نسب سفيانى
در روايات متنوع از نسب سفيانى سخن گفتهاند:
برخی روایات او را از قریش می دانند. [4] برخی دیگر از روایات او را از نسل بنی امیه، [5]دانسته و برخی دیگر او را منسوب به عتبه بن ابو سفيان[6] و زن جگرخوار دانسته اند[7]. در اين روايات، الفاظى كه نسب او را بيان مىكنند، به ظاهر اختلاف دارند، اما همگى به يك حقيقت اشاره دارند؛ چرا كه ابو سفيان از قريش و از خاندان بنى اميه و زن جگرخوار نيز لقب همسر اوست.[8] بر اين اساس، همه روايات اتفاق دارند كه سفيانى از نسل ابو سفيان است.
ويژگىهاى ظاهری سفيانى
براى اينكه شناسايى سفيانى به سادگى امكانپذير باشد، در تعدادى از روايات، ويژگىهاى چهره و قيافه او نيز بيان شده است. او را مردى ميانه بالا، با صورتى وحشتانگيز، درشت سر و آبله روست. [9] اگر او را ببينى گمان مىبرى يك چشم است. از ميان رواياتى كه اين ويژگىها را بيان كردهاند،[10] تنها حديثى معتبر است كه او را سرخروى مايل به سفيد و كبود چشم معرفى مىكند.[11]
دين سفيانى
سفيانى نصرانى است
امام على(ع) در اينباره فرمودهاند: ... و خروج سفيانى با پرچمى سبز و صليبى از طلاست. [12]
سفيانى در ابتدا مسلمان است، ولى به نصرانيت مىگرود
امام صادق(ع) فرمودهاند: او براى از ميان بردن حكومت خراسانى به روم مىرود و در حالى كه به نصرانيت گرويده است از آنجا باز مىگردد. [13]
سفيانى، مسلمان است
امام على(ع) فرمودهاند: در سرزمين خشك تعداد اندكى نزد سفيانى مىروند و به او مىگويند: سزاوار نيست كه تو باعث از ميان رفتن اسلام شوى، آيا ذلت مردم و فتنههايى كه آنان را فراگرفته، نمىبينى؟ از خدا بترس و خروج كن، آيا دينت را يارى نمىكنى؟ ... [14]
امام باقر(ع) نيز فرمودهاند: سفيانى ... خدا را هرگز عبادت نكرده و هيچگاه مكه و مدينه را نديده است .... [15]
روايت اوّل تصريح به مسلمان بودن او دارد، و در روايت دوم حقيقت اسلام از او نفى شده است، اما از ظاهر آن نمىتوان استفاده كرد كه او مسلمان(مسلمان شناسنامهاى) نيست. افزون بر آن، نديدن مكه و مدينه براى غير مسلمان مذمت نيست. بنابراين، از آنجا كه در روايت ياد شده در مقام تنقيص و مذمت او به نديدن مكه و مدينه اشاره شده است، مىتوان فهميد كه او مسلمان است. آغاز قيام او از شام و بالا گرفتن كار او در آنجا كه كشورى اسلامى است، مىتواند قرينه و شاهدى بر اسلام ظاهرى او باشد.
از آنجا كه روايات ياد شده از اسناد معتبرى برخوردار نيستند، ما نمىتوانيم درباره دين سفيانى به نظر قاطعانهاى دست يابيم. البته درباره گرايشهاى دينى سفيانى، يك مطلب قطعى وجود دارد، و آن عناد و تعصب شديد او بر ضدّ شيعيان است
زمان قيام سفيانى
بدون ترديد، براى قيام سفيانى، سال مشخصى را نمىتوان تعيين كرد؛ چرا كه به دليل پيوستگى اين حادثه با ظهور امام مهدی(عج)، تعيين زمان براى آن به تعيين وقت براى ظهور امام مهدی(عج) خواهد انجاميد، اما زمان اين رخداد از برخى جهات تعيين شده است؛ از جمله: روايات متعددى ماه رجب را زمان آغاز اين حركت ضدّ ارزشى نام بردهاند.[16]
زمان قيام سفيانى از جهت ديگرى نيز به نوعى تعيين شده است و آن، همزمان بودن آن با حركت يمانى است؛ .[17]
از ديگر رخدادهاى همزمان با حركت سفيانى، قيام خراسانى است. امام باقر(ع) در اينباره فرمودهاند: قيام سفيانى، يمانى و خراسانى، در يك سال، يك ماه و يك روز خواهد بود. [18]
مكان قيام سفيانى
درباره مكانى كه سفيانى حركت خود را از آنجا آغاز مىكند، سه دسته روايت وجود دارد:
- رواياتى كه قيام او را از سرزمين شام مىدانند؛[19] از جمله امام على(ع) فرمودهاند: سپس از شام سه پرچم برافراشته مىشود: پرچم اصهب، ابقع و سفيانى. [20]
- رواياتى كه حركت او را از وادى يابس(سرزمين خشك) مىداند؛[21] از جمله امام سجاد(ع) فرمودهاند: سپس سفيانى ملعون از سرزمين خشك قيام مىكند. [22]
- روايتى كه به قيام او از ناحيه مغرب اشاره كردهاند؛[23] امام باقر(ع) در روايتى فرمودهاند: خراسانى و سفيانى به آنها يورش مىبرند؛ يكى از مشرق، ديگرى از مغرب.[24]
محتواى روايتى كه حركت او را از مغرب مىداند، منافاتى با ساير روايات ندارد؛ چرا كه شام از نظر جغرافيايى در غرب عراق قرار دارد و محتمل است كه مخاطب اين روايت، شيعيان عراق بودهاند. بنابراين، روايت ياد شده به جهت جغرافيايى سرزمين شام اشاره دارد.
محتواى دسته دوم روايات نيز با دسته اوّل همآهنگ است؛ چرا كه «وادى يابس» از مناطق سرزمين شام است.امام على(ع) در اينباره فرمودهاند: سفيانى ... از منطقهاى از شهر دمشق قيام مىكند؛ از سرزمينى كه به آن وادى يابس گويند. [25]
بنابراين، مجموع روايات در اينكه محل خروج سفيانى سرزمين شام است، اتفاق نظر دارند.
تعدد روايات ياد شده، و گزارش آنها در منابع دست اوّل حديثى، موجب اطمينان به مضمون آنها(قيام سفيانى از سرزمين شام) مىشود.
اهداف سفيانى
سفيانى براى كشتار شيعيان و پيشگيرى از نشر فرهنگ شيعى با هدف مقابله با حركت احتمالى امام مهدی(عج) قيام خود را آغاز مىكند و به عراق كه از مراكز مهم شيعه و در آينده مركز حكومت جهانى امام مهدی(عج) است، حمله مىكند. پس از حمله به عراق، از حضور حضرت مهدی(عج) در مدينه اطلاع مىيابد، و به همين دليل، براى دستگيرى و قتل آن حضرت، سپاهى را به مدينه گسيل مىدارد، و با حركت امام(ع) به سوى مكه، وى نيز سپاه خود را به جانب مكه مىفرستد.[26]
چگونگى قيام سفيانى
درباره اين موضوع كه به قدرت رسيدن سفيانى در شام با كودتاست و يا بر اساس قوانين رايج در آن سرزمين، اظهارنظر قطعى نمىتوان كرد. اما شواهدى وجود دارد كه كودتايى بودن اين حركت را تاييد مىكند، از جمله:
- رواياتى كه بر درگيرى سفيانى با ديگر مدعيان حكومت و پيروز شدن او دلالت دارد[27]؛ چنانكه امام باقر(ع) در حديث معتبرى فرمودهاند: ... اوّلين سرزمينى كه خراب مىشود، شام است. در اين هنگام سه پرچم با يكديگر به نزاع برمىخيزند: پرچم اصهب و ابقع و سفيانى. سفيانى با ابقع مواجه مىشود، با يكديگر مىجنگند. سفيانى او و يارانش را مىكشد، و پس از آن اصهب را مى كشد. [28]
- روايت معتبرى كه بر پنهان كارى فوقالعاده سفيانى و زندگى مخفيانه او دلالت دارد. انتخاب اين شيوه زندگى، مىتواند قرينهاى بر به قدرت رسيدن او از طريق نامشروع باشد. امام صادق(ع) در اينباره فرمودهاند: خباثت او به حدّى است كه مادر فرزندش را زنده زنده دفن مىكند، از ترس اين كه مكان او را گزارش دهد.[29]
- روايت معتبرى كه بر آشفتگى اوضاع شام در زمان به قدرت رسيدن سفيانى دلالت دارد، كه با وجود چنين اوضاع آشفتهاى، انتخاب رهبر به شكل دموكراتيك بعيد مىنمايد. امام باقر(ع) در اينباره فرمودهاند: ... اى جابر، در آن سال در تمام سرزمينهاى ناحيه مغرب اختلاف فراوانى خواهد افتاد، و اوّلين سرزمينى كه ويران مى- شود، شام است .... [30]
سیر قیام سفیانی
بر اساس روایات سیر قیام سفیانی بدین قرار است:
تثبيت موقعيت
براساس روايات سفيانى پس از قيام، به تثبيت موقعيت خود و سركوب مخالفان و ساير رقبا خواهد پرداخت.
روايتى، مخالفان سفيانى را حسنى، اموى و قيسى نام برده است.[31] در روايت ديگرى، منصور يمانى،[32] و در سه روايت، ابقع،[33] و در روايتى، اصهب از مخالفان سفيانى برشمرده شدهاند كه همگى در جنگ با سفيانى شكست خواهند خورد.
نبرد قرقيسيا
سفيانى پس از سركوب مخالفان، هدفى جز حمله به عراق ندارد. از اينرو، با سپاهى بزرگ به سمت عراق رهسپار مىشود. در ميانه راه، در منطقهاى به نام قرقيسيا(شهرى در سوريه در محل اتصال رود خابور و فرات) [34]جنگى هولناك درمىگيرد و بسيارى كشته مىشوند.
در سند معتبرى از امام باقر(ع) آمده است: سپاه سفيانى به قرقيسيا مىرسد. در آنجا نبردى درمىگيرد و از ستمگران صد هزار نفر كشته مىشوند. [35]
حمله به عراق
درباره اينكه سپاه سفيانى پس از پيروزى در نبرد قرقيسيا به چه اقدامى دست خواهد زد، دو دسته روايت وجود دارد. براساس ظاهر برخى از روايات، سفيانى به صورت همزمان با دو سپاه مختلف به مدينه و عراق يورش خواهد برد.[36] پيامبر اكرم(ص) در اينباره فرمودهاند: سفيانى از سرزمين خشك قيام مىكند ... او سپاهى را به مشرق(عراق) و سپاهى را به مدينه گسيل مىدارد .... [37]
اما دسته ديگرى از احاديث به يورش سفيانى به عراق و سپس به حجاز دلالت دارند،[38] از جمله امام باقر(ع) در روايت معتبرى پس از اشاره به جنگ قرقيسيا فرمودهاند: ... و سفيانى سپاهى را به كوفه گسيل مىدارد .... [39]و در ادامه، جريان حمله سفيانى به مدينه را تشريح فرمودهاند.
به قرينه روايات دسته دوم، روايات دسته اوّل تنها درباره اصل حمله سفيانى به حجاز و عراق است، نه بيان تقدّم يا تأخّر زمانى آنها.
يورش سفيانى به كوفه در روايات متعددى گزارش شده است.[40] در بيشتر اين روايات، از حمله سفيانى به كوفه سخن به ميان آمده است، اما بدون ترديد مقصود از كوفه سرزمينهاى شيعهنشين عراق است؛ چنانكه برخى از احاديث بر اين مطلب تصريح كردهاند.[41] از جمله امام باقر(ع) در روايت معتبرى فرمودهاند: سپس سفيانى هدفى جز رفتن به سوى عراق ندارد .... [42]
البته كوفه كه يكى از كهنترين مناطق شيعهنشين و نيز مركز حكومت امام مهدی(عج) است، در نظر سفيانى جايگاه ويژهاى خواهد داشت، و از اين- رو، آماج حملات بيشترى قرار خواهد گرفت.
در احاديث متعددى از كشتار هولناك مردم اين سرزمين به دست سپاه سفيانى گزارش شده است.[43] از جمله امام باقر(ع) در حديث معتبرى فرمودهاند: ... سفيانى سپاهى هفتاد هزار نفرى را به كوفه گسيل مىدارد. [44] آنها برخى از اهل كوفه را مىكشند، برخى را به دار مى- آويزند و برخى را اسير مىكنند ....
امام باقر(ع) در روايت معتبر ديگرى با اشاره به در امان ماندن بانوان از شرّ سپاه سفيانى، به شيعيان سفارش فرمودهاند كه خود را از چشمان سپاه سفيانى مخفى دارند و سپس به سمت مكه روانه شوند: ... مردان شما خود را از او مخفى كنند؛ زيرا خشم و كينه او تنها متوجه شيعيان ماست و تنها بر كشتن آنها حريص است.
اما به زنان ان شاء اللّه آسيبى نمىرسد. پرسيده شد: مردان به كجا فرار كنند؟ فرمودند: كسانى كه مىخواهند به جايى بروند به مدينه يا مكه يا بعضى از شهرهاى ديگر بروند.سپس فرمودند: در مدينه چه كار داريد(به مدينه نرويد) چرا كه سپاه فاسق قصد آنجا را مىكند. بر شما باد رفتن به مكه! آن جا محل اجتماع شماست. [45] مضمون فوق را روايات ديگرى نيز تأييد مىكنند.[46]
حمله به مدينه
سفيانى پس از حمله به كوفه و تصرف آن، از حضور امام مهدی(عج) در مدينه مطلع مىشود، از اينرو، براى دستگيرى آن حضرت سپاهى را به سمت مدينه گسيل مىدارد. سپاه سفيانى براى دستگيرى و كشتن حضرت، عده زيادى را دستگير مىكند و به قتل مىرساند. امام على(ع) در اينباره فرمودهاند:
... سفيانى سپاهى را به مدينه گسيل مىدارد و آنها كسانى از خاندان پيامبر(ص) را كه بتوانند، دستگير مىكنند و از بنى هاشم مردان و زنان فراوانى را مىكشند. در اين هنگام مهدى و مبيّض به سمت مكه مىگريزند. [47]
اما امام مهدی(عج) به صورت مخفيانه مىگريزد و به سمت مكه حركت مىكند. امام باقر(ع) در روايت معتبرى فرمودهاند: ... و سفيانى سپاهى را به مدينه گسيل مىدارد. مهدی(عج) از آنجا به سمت مكه مىگريزد. به فرمانده سپاه سفيانى گزارش مىرسد كه مهدى به سمت مكه رفته است .... [48]
همچنين در روايات از مقاومت حاكميت منطقه حجاز در برابر سپاه سفيانى سخنى به ميان نيامده است. اين مطلب مىتواند به جهت فقدان حاكميت مقتدر در سرزمين حجاز باشد، همچنانكه مىتواند معلول توافق حاكمان حجاز و سفيانى براى كشتار شيعيان و دستگيرى امام مهدی(عج) باشد.
خسف بيداء
خسف بيداء كه در روايات متعددى از آن سخن به ميان آمده، بدين معناست كه سفيانى پس از آنكه از حركت امام مهدی(عج) از مدينه به سوى مكه اطلاع مىيابد، خود در مقرّ فرماندهى باقى مىماند و سپاهى را براى دستگيرى آن حضرت به سمت مكه گسيل مىدارد. از آنجا كه دستيابى سپاه سفيانى به امام مهدی(عج) نتيجهاى جز كشته شدن حضرت و ناتمام ماندن حركت اصلاحى بزرگ او ندارد و اراده خداوند بر تحقق اين آرمان تعلق گرفته است، هنگامى كه سپاه وى به سرزمين بيداء مىرسد، زمين شكافته مىشود و تمامى سپاه را در خود فرو مىبرد. اين حادثه معجزهآسا براى محافظت از جان حضرت مهدی(عج) و تحقق وعده الهى است. امام باقر(ع) در حديث معتبرى فرمودهاند: به فرمانده لشكر سفيانى گزارش مىرسد كه مهدی(عج) به سمت مكه حركت كرده است. او سپاهى را به دنبال آن حضرت روانه مىكند. آنها به وى دست نمىيابند و مهدی(عج) داخل مكه مىشود ... فرمانده سپاه سفيانى با سپاهش در بيداء فرود مىآيد. در اين هنگام، ندا دهندهاى از آسمان ندا مىدهد: اى زمين بيداء، اينان را نابود كن. سپس زمين آنها را در خود فرو مىبرد ... [49]
نبرد امام مهدی(عج) با سفيانى
بدون ترديد از مهمترين اهداف قيام امام مهدی(عج)، ايجاد حكومت عدل جهانى و ريشهكن كردن فساد و ستمگرى است. از اينرو، طبيعى است كه ميان آن حضرت و سپاه سفيانى كه در مناطق مختلف جهان، مانند: شام، عراق، حجاز و ... حضور دارند، درگيرىهايى رخ مىدهد. بدين جهت، وقوع نبرد ميان سپاه امام مهدی(عج) و سفيانى، بدون استناد به احاديث اثباتپذير خواهد بود. با اين حال، روايات متعددى نيز به اين مطلب تصريح كردهاند.[50] از جمله امام على(ع) در اينباره فرمودهاند: چون سفيانى و مهدی(عج) براى نبرد رودرروى يكديگر قرار گيرند، اين ندا از آسمان به گوش مىرسد، بدانيد كه ياران مهدی(عج) اولياى خدا هستند. [51]
روايات ياد شده از درگيرى سپاه امام مهدی(عج) و سفيانى در نواحى مختلف جهان گزارش دادهاند. با توجه به رواياتى كه از تصرف اين نواحى توسط سفيانى خبر مىدهد و با در نظر گرفتن هدف امام مهدی(عج) كه زدودن تمامى نمادهاى ستمگرى در سرتاسر دنياست، چنين نبردهايى طبيعتا وجود خواهد داشت. البته پيش از آغاز اين درگيرىها، حضرت مهدی(عج) براساس رسالت الهى خود، حجت را بر سفيانى و پيروانش تمام خواهد كرد و آنها را به پذيرش حق و فرمانبردارى از خود فراخواهد خواند.[52] امام صادق(ع) در روايتى فرمودهاند:
... امام مهدی(عج) آنها را دعوت و حق خود را به آنان يادآورى مىكند، و به آنان خبر مىدهد كه او مظلوم است و حقش به زور غصب شده است، و مىفرمايد: كسى كه با من درباره خدا محاجّه كند، من سزاوارترين و نزديكترين مردم به خدايم .... [53]
اما سفيانى از اطاعت آن حضرت سرپيچى مىكند. حضرت مهدی(عج) نيز براى پاك كردن جهان از لوث وجود او، اقدام خواهد كرد. در برخى از روايات، پذيرش اطاعت امام از سوى سفيانى و بيعت كردن او با امام مهدی(عج) و سپس پشيمانى او از اين عمل(به تحريك نزديكان) گزارش شده است.[54] امام باقر(ع) فرمودهاند: ... حضرت مهدی(عج) مىفرمايد: پسر عمويم را نزد من بياوريد. سپس سفيانى نزد آن حضرت مىآيد و امام با او سخنى مىگويد. سپس سفيانى با حضرت بيعت مىكند و به سوى يارانش باز مىگردد. از او مىپرسند: چه كردى؟ مى- گويد: تسليم شدم و بيعت كردم. مىگويند: خداوند رأيت را از حق و صواب دور گرداند! ... پس او از آن حضرت مى-
خواهد كه بيعتش را از او بردارد و آن را ملغى كند. سپس با او مىجنگد ....البته روايات ياد شده، سندهاى پذيرفتنى ندارند. [55]
فرجام سفيانى
بدون ترديد در حكومت فضيلت محور امام مهدی(عج)، ديو صفتانى چون سفيانى، مجالى براى تحرك و فعاليت نخواهند داشت، بنابراين، پس از آن كه امام مهدی(عج) او را به صلاح و سعادت دعوت كرد و او دعوت امام را بى پاسخ گذاشت، امام(ع) چارهاى جز قطع ريشههاى فساد اين فاسد نخواهد داشت. از اينرو، طبيعى است كه سرانجامى جز هلاكت در انتظار سفيانى نباشد.
در مورد كشته شدن سفيانى دو دسته روايت وجود دارد:
- رواياتى كه بر كشته شدن او به دست امام مهدی(عج) دلالت مىكنند،[56] از جمله امام على(ع) فرمودهاند... خداوند تمام سپاه سفيانى را نابود مىكند و هيچكسى از آنها جز سفيانى، روى زمين باقى نمىماند. در اين حال، مهدی(عج) او را مىگيرد و گردن مىزند .... [57]
امام باقر(ع) نيز در اينباره فرمودهاند: ... سفيانى را در حالى كه اسير شده نزد حضرت مهدی(عج) مىآورند و آن حضرت سفيانى را گردن مىزند .... [58]
- رواياتى كه از كشته شدن او به دست سپاه امام مهدی(عج) گزارش مىدهند،[59] از جمله امام على(ع) فرمودهاند: سفيانى را اسير مىكنند، نزد امام مهدی(عج) مىآورند. آن حضرت دستور قتل او را صادر مىكند و او نزد باب الرحبة كشته مىشود .... [60]
امام باقر(ع) نيز در اين خصوص فرمودهاند: ... سپس امام مهدی(عج) مىفرمايد: اين مرد- سفيانى- از اطاعت من سر بر تافته. آن حضرت دستور قتل او را صادر مىكند و او بر سنگ بيت المقدس گردن زده مىشود .... [61]
تعدد روايات اين موضوع، موجب اطمينان به مضمون آنها مىشود.
بنابراين، ضعف روايات آن تأثيرى در اصل مسأله نخواهد داشت. نسبت دادن كشتن سفيانى را به امام مهدی(عج) مىتوان مجازى دانست؛ به سبب اينكه، دستور قتل سفيانى از آن حضرت صادر مىشود و لشكر آن حضرت، سفيانى را مىكشد.
مدت اقدامات سفيانى
مجموعه اقدامات سفيانى از آغاز حركت تا زمان كشته شدن او پانزده ماه به طول مىانجامد كه شش ماه آن براى تصرف سرزمينهاى مورد نظر وى، صرف مىشود. امام صادق(ع) در روايت معتبرى فرمودهاند:
سفيانى از علايم حتمى و قطعى است ... از ابتداى حركت او تا آخر كارش، پانزده ماه به طول مىانجامد. شش ماه آن را به جنگ و نبرد مىگذراند ... [62]
پانویس
- ↑مقدسى شافعى، یوسف بن یحیی، عقد الدرر، ص 91، باب 4، فصل 2.
- ↑سید بن طاوس، التشريف بالمنن، ص 296، باب 79، ح 417 (به نقل از الفتن سليلى) .
- ↑صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ج 2، ص 557، باب 57، ح 9.
- ↑مقدسى شافعى، یوسف بن یحیی، عقد الدرر، ص 90، باب 4، فصل 2.
- ↑ابن طاوس، على بن موسى، التشريف بالمنن، ص 296، باب 79، ح 417 (به نقل از الفتن سليلى) .
- ↑طوسى، محمد بن الحسن، الغيبة، ص 443، ح 437.
- ↑صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ج 2، ص 557، باب 57، ح 9 .
- ↑عباس قمى، سفينة البحار، ج 8، ص 716.
- ↑صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ج 2، ص 557، باب 57، ح 9.
- ↑عقد الدرر، ص 73، باب 4، فصل 2؛ نعمانى، الغيبة، ص 425، باب 18، ح 18.
- ↑كمال الدين، ج 2، ص 557، باب 57، ح 10.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 5، ص 224.
- ↑هاشمى، اسد اللّه، زمينهسازان انقلاب جهانى حضرت مهدی(عج)، ص 65 ( به نقل از اربعين خاتونآبادى، ص 153.
- ↑مقدسى شافعى سلمى، يوسف بن يحيى، عقد الدرر، ص 90، باب 4، فصل 2.
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 425، باب 18، ح 18.
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 416، باب 18، ح 1؛ ح 2 و 7
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، ص 273.
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 361، باب 14، ح 13.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، ص 85؛ كمال الدين، ج 1، ص 598، باب 32، ح 7؛ نعمانى، الغيبة، ص 423، باب 18، ح 14.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، ص 81 (به نقل از الفتن ابن حماد ص 77) .
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، ص 88 (به نقل از الفتن ابن حماد، ص 5)؛ همان، ج 5، ص 354 (به نقل از تفسير طبرى، ج 22، ص 72)؛ نعمانى، الغيبة، ص 424، باب 18، ح 16؛ كمال الدين، ج 2، ص 557، باب 57، ح 9.
- ↑طوسى، محمد بن الحسن، الغيبة، ص 444، ح 437.
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 366، باب 14، ح 18.
- ↑همان، ص 361، باب 14، ح 13.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، ص 88 (به نقل از الفتن ابن حماد، ص 5) .
- ↑آیتی، سفيانى از ظهور تا افول، ص: 73
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، ص 275 (به نقل از الفتن ابن حماد ص 82 و 59) .
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 391، باب 14، ح 67.
- ↑صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ج 2، ص 557، باب 57، ح 10.
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 391، باب 14، ح 67.
- ↑مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، ص 271، ح 161.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، ص 275 (به نقل از الفتن ابن حماد، ص 59) .
- ↑همان. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، ص 271، ح 161؛ نعمانى، الغيبة، ص 391، باب 14، ح 67.
- ↑المنجد، ص 548.
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 392، باب 14، ح 67
- ↑همان، ص 424، باب 18، ح 17.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 5، ص 354 (به نقل از تفسير طبرى، ج 22، ص 72) .
- ↑همان، ج 3، ص 89 (به نقل از الفتن ابن حماد، ص 88)؛ همان، (به نقل از الفتن ابن حماد، ص 81) .
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 392، باب 14، ح 67.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، صص 78 و 85 و 89 و 113 و 253 و 275 و 481 و ...
- ↑همان، ص 89، به نقل از الفتن ابن حماد، ص 81.
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 391، باب 14، ح 67.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، ص 85، 89، 481 و ...
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 392، باب 14، ح 67.
- ↑همان، ص 418، باب 18، ح 3.
- ↑مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، ص 272 و 275.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، ص 91 (به نقل از الفتن ابن حماد، ص 88) .
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 392، باب 14، ح 67.
- ↑همان، ص 392، باب 14، ح 67.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، ص 107 و 109 و 298 و 314 و 314 و 316 و 468 و ...
- ↑همان، ج 3، ص 36 به نقل از الفتن ابن حماد، ص 93.
- ↑همان، ج 5، ص 28، به نقل از تفسير عياشى، ج 2، ص 56، ح 49.
- ↑بحار الانوار، ج 52، ص 387، باب 27، ح 205.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 3، ص 313 (به نقل از الفتن ابن حماد، ص 95)؛ همان، ج 5، ص 28 ( به نقل از تفسير عياشى، ج 2، ص 56، ح 49.
- ↑مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، ص 388، باب 27، ح 20 ش 6.
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 5، ص 28 ( به نقل از تفسير عياشى، ج 2، ص 56، ح 49.
- ↑ابن طاوس، علی بن موسی، التشريف بالمنن، ص 296، باب 79، ح 417 (به نقل از الفتن سليلى) .
- ↑کورانی، علی و همکاران، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، ج 5، ص 28 ( به نقل از تفسير عياشى، ج 2، ص 56، ح 49.
- ↑همان ج 3، ص 313 (به نقل از الفتن ابن حماد، ص 95) .
- ↑همان، ص 314 (به نقل از الفتن ابن حماد، ص 96) .
- ↑همان، ص 314 (به نقل از الفتن ابن حماد، ص 96) .
- ↑نعمانى، محمد بن ابراهیم، الغيبة، ص 416، باب 18، ح 1.
منابع
- آیتی، نصرت الله، سفیانی از ظهور تا افول، ثانی عشر، قم، 1384.
- آيت اللّه خويى، ابو القاسم، معجم رجال الحديث، چاپ چهارم، دار الزهراء، بيروت، 1409.
- سيد بن طاووس، علی بن موسی، التشريف بالمنن فى التعريف بالفتن، چاپ اول، انتشارات گلبهار، اصفهان، 1416.
- صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، چاپ دوم، انتشارات مسجد مقدس جمكران، قم، 1382.
- طوسى، محمد بن الحسن، الغيبة، چاپ سوم، مؤسسة المعارف الاسلامية، قم، 1370.
- قمى، شيخ عباس، سفينة البحار و مدينة الحكم و الاثار، چاپ سوم، انتشارات دار الاسوة، 1380.
- كورانى، على، معجم احاديث الامام المهدی(عج)، چاپ اول، مؤسسة المعارف الاسلامية، قم، 1411.
- لويس معلوف، المنجد فى اللغة و الاعلام، انتشارات اسماعيليان تهران.
- مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ سوم، انتشارات اسلاميه، تهران، 1372.
- مقدسى شافعى، عقد الدرر فى اخبار المنتظر، چاپ اول، مكتبة عالم الفكر، قاهره، 1399.
- نعمانى، الغيبة، چاپ دوم، انتشارات صدوق، تهران، 1376.
- هاشمى شهيدى، اسد اللّه، زمينهسازان انقلاب جهانى حضرت مهدی(عج)، چاپ دوم، انتشارات پرهيزكار، قم، 1380.