امام مهدی و میراث انبیا - سلاح نبوی
امام مهدی و میراث انبیا - سلاح نبوی، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
يكى از ويژگىهاى حضرت مهدى (عج) اين است كه هنگام ظهور، بسيارى از ميراثهاى پيامبران را به همراه خواهد داشت. درباره اينكه اين امور به چه منظور نزد او جمع شده، سخن صريحى وجود ندارد؛ ولى با توجّه به نقش آن حضرت كه همان نقش انبيا و اوليا است و او آرزوى همه آنان را تحقق خواهد بخشيد مىتوان نتيجه گرفت كه تمامى ابزار آنان، در اختيار حضرت مهدى (عج) قرار خواهد گرفت. یکی از این میراث، سلاح پیامر خدا است که در دوران ظهور در اختیار امام مهدی(عج) قرار دارد.
سلاح نزد اهل بیت
در باره سلاح رسول خدا (ص) روایات فراوانی در منابع شیعی ذکر شده است. در این روایات یکی از راههای شناخت امام، وجود سلاح پیامبرنزد ایشان معرفی شده است.
در روایتی امام صادق فرمود:
صاحب امر امامت به سه خصلت شناخته مىشود كه مختص به اوست و در غير او نيست: ... نزد او سلاح رسول خدا (ص) می باشد . [1]
در روایتی دیگر امام رضا(ع) فرمودند:
امام دارای علاماتی هست ...و نزد او سلاح رسول الله (ص) و شمشمیر ذوالفقار حضرت محمد (ص) است . [2]
باز در روایتی دیگر آمده است:
ابن ابى نصر گويد به امام رضا (ع) عرض كردم: چون امام بميرد، امام پس از وى با چه دليلی شناخته مىشود؟ فرمود: امام را علامات است: از جمله آنها اين است كه ...و سلاح در ميان ما، مانند تابوت است در بنى اسرائيل، امامت همراه سلاح است هر كجا كه باشد. [3]
با توجه به روایات، این سلاح امانتی بوده است که از حجت قبل به حجت بعدی می رسیده و پس از اینکه حضرت محمد(ص) آن را در اختیار حضرت علی (ع) قرار داده، [4] میان ائمه(علیهم السلام) دست به دست گشته و امروز در اختیار حضرت مهدی(عج) است.
سلاح در عصر ظهور
در روایت متعددی امام مهدی هنگام ظهور سلاح رسول خدا را در اختیار دارد:
کلینی در الکافی از امام صادق این چنین نقل کرده است:
صاحب الامر آنچه را از رسول خدا (ص) به او ارث رسيده برگيرد و از مدينه به مكه رود. یعقوب سراج پرسید آنچه از رسول خدا (ص) به او ارث رسيده چيست؟ فرمود: شمشير رسول خدا (ص)، زره، عمامه، برد، چوبدستى، پرچم، سلاح و زين مخصوص ایشان. او آنها را برمىدارد تا به مكه درآيد، پس شمشير را از غلاف بيرون كشد و زره را بپوشد...[5]
در روایت دیگری ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده است:
امام مهدی هنگام خروج خود، پيراهنی که رسول خدا (ص) كه در روز احد به تن داشت بر تن او است و نيز عمامه سحاب او، زره بلند رسول خدا(ص) و شمشير او [شمشير رسول خدا(ص) ذو الفقار است .[6]
عيّاشى به سند خود از جابر جعفى، از امام باقر (ع) آورده كه آن حضرت فرمود: سىصد و ده و چند تن- كه بين ركن و مقام با او(امام مهدی) بيعت مىكنند، درحالىكه عهدنامهى پيامبر (ص)، پرچم و سلاح آن حضرت با اوست.[7]
در تمامی این روایات سلاح رسول الله در عصر ظهور به همراه امام مهدی خواهد بود.
خصوصیات سلاح
عدم آسیب پذیر
مراد از آسیب، هم آسیب ظاهری است و هم عدم دسترسی غیر امام و حجت الهی بدان است. کلینی هر دو وجه را در قالب گزارشی چنین آورده است:
موسى بن جعفر(ع) فرمود: اسلحه نزد ما نهاده شده، از آسيب محفوظ است، اگر نزد بدترين مخلوق خدا گذارند، بهترين ايشان شود .پدرم به من خبر داد كه چون با دختری از ثقیفه عروسى كرد، اتاقى را كه اسلحه را در شكاف ديوار آن پنهان كرده بود، براى عروسى زينت كرده بودند، صبح بعد چشم شان به ديوار افتاد، در محل شكاف جاى پانزده ميخ ديد و نگران شد، به عروس گفت: از اطاق بيرون رو كه مىخواهم غلامان را براى كارى بخوانم، پس شكاف را بررسى كرد و ديد سر ميخ ها از طرف شمشير برگشته و به آن برخورد نكرده است.(نقل اين داستان دليل محفوظ بودن اسلحه از آسيب است) . [8]
ملا صالح مازندرانی و علامه مجلسی در شرح روایت قائل اند که مراد آن است که سلاح آسیب ظاهری بدان نمی رسد و یا آنکه دست هیج فردی جز حجت الهی بدان نخواهد رسید .[9]
سلاح به منزله تابوت بنی اسرائیل
همانطور که تابوت بنی اسرائیل دلیلی بر حقانیت بنی اسرائیل بود؛ اهل بیت سلاح و میراث حضرت محمد(ص) را نشانه امامت و حقانیت خود دانسته اند.
در روایتی امام صادق(ع) می فرمایند:
و داستان سلاح در خاندان ما همان داستان تابوت است در بنى اسرائيل، بر در هر خاندانى كه تابوت پيدا ميشد، نشانه اعطای نبوت بود و سلاح به هر كس از ما برسد، امامت به او داده مىشود. [10]
همراهی سلاح با علم
در تعابیری از اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده که هر جا سلاح باشد علم نیز در آن جا خواهد بود .از جمله می فرمایند:
امام صادق (ع) ميفرمود: داستان سلاح در خاندان ما داستان تابوت است در بنى اسرائيل، هر كجا تابوت دور ميزد ملك نبوت در پى آن بود و ميان ما هر كجا سلاح دور زند، علم امامت دنبالش باشد. [11]
و در روایتی دیگر می فرماید:
و ميان ما هر كجا سلاح دور زند، امر امامت آنجا است، عرضكردم: سلاح از علم جدا مىشود؟(ممكن است سلاح بدست كسى افتد كه علم امامت نداشته باشد؟) فرمود: نه. [12]
شاید ابتدا به نظر رسد چرا وسیله ای مانند سلاح همراه با علم ذکر شده است و در روایت می فرماید هر جا که سلاح باشد علم نیز هست ؟
یک توجیه آن است که مرحوم مجلسی بیان نموده اند که تنها کسانی می توانند سلاح را در اختیار داشته باشند که علم امام قبل را نیز در اختیار بگیرند. لذا امکان ندارد کسی علم نداشته باشد و از نظر علمی لیاقت امامت برای او اثبات نگردد و ادعا کند که سلاح در اختیار اوست؛[13]به عبارت دیگر کسی می تواند ادعای سلاح نماید که علم داشته باشد و اگر خدشه ای در علم او وارد باشد قطعا سلاح را در اختیار ندارد و از این رهگذر اهل بیت(علیهم السلام) خواسته اند تا اگر مدعی دروغینی ادعای امامت نمود اما بهره ای از علم نبرده باشد و از طرف دیگر ادعای در اختیار داشتن سلاح را نماید، رسوا شده و دروغ بودن ادعایش آشکار گردد.
مراد از سلاح چیست
از برخی گزارش ها به دست می آید که حضرت محمد(ص) چهار شمشیر در اختیار داشته اند، چنانچه صدوق می فرماید:
حضرت محمد (ص) دو شمشیر به نام های ذوالفقار و عون داشت و دو شمشیر دیگر ایشان به نام های مخذم و رسوم بود . [14]
مجلسی نیز در نقلی از اهل سنت گوید:
پیامبر خدا (ص) چهار شمشیر داشت مجذم و رسوب که زید به او هدیه داده بود و همچنین دو شمشیر دیگر با نام قضیب و ذوالفقار داشت . [15]
اما در گزارش صفار قمی به نقل از امام صادق(ع) تنها به دو شمشیر رسوم و مخذم اشاره شده است:
قَدْ كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ سَيْفَان ... اسْمُ إِحْدَاهُمَا الرَّسُومُ وَ الْآخَرُ مِخْذَم[16]
و در نقل کتاب اشعثیات به ذوالفقار و عون اشاره نموده است .
وَ كَانَ لَهُ سَيْفَانِ يُقَالُ لِأَحَدِهِمَا ذُو الْفَقَارِ وَ الْآخَرُ يُقَالُ لَهُ الْعَوْن[17]
همچنین بیان شده که ذوالفقار از آسمان هدیه گردیده [18]و حضرت محمد (ص) آن را بعد از خود به حضرت علی(ع) واگذار نمودند . [19]حضرت علی نیز در احتجاج های خود مبنی بر امامت و خلافت خود بهره برده اند.[20]
آنچه به صورت قطعی می توان گفت این است که ذوالفقار در اختیار ائمه(علیهم السلام) است و بدان علیه مدعیان امامت احتجاج نموده اند و اگر کلمه «سلاح» در روایات، که به عنوان میراث حضرت محمد(ص) و دلیل امامت ذکر شده است، بر یک شمشیر دلالت نماید، مراد آن ذوالفقار خواهد بود .[21] در روایتی بیان شده است که در پرسش ابوخالد کابلی از سلاح رسول خدا(ص)، امام سجاد (ع) ذوالفقار را به عنوان مصداق سلاح و دلیل امامت نشان داده اند . چنانچه نعمانی در روایتی شمشیر حضرت مهدی(عج) را همان شمشیر پیامبر(ص) دانسته که مصداق آن ذوالفقار است .
وَ سَيْفُهُ سَيْفُ رَسُولِ اللَّهِ ص ذُو الْفَقَار[22]
ابن شهر آشوب می گوید:
ابو خالد كابلى گفت: خدمت حضرت زين العابدين(ع) رسيدم تا بپرسم سلاح پيغمبر در اختيار ايشان است و همين كه چشمش بمن افتاد فرمود مايلى اسلحه پيغمبر را به تو نشان دهم؟ عرض كردم بخدا قسم فقط براى همين سؤال آمده بودم تو از دل من خبر دادى دستور داد جعبه بزرگ و كيسهاى را آوردند، ... و شمشيرش را خارج كرده فرمود بخدا قسم اين ذو الفقار است . [23]
در این جا امام سجاد (ع) در پاسخ پرسشگر از سلاح رسول خدا(ص) تنها ذوالفقار را نمایش می دهد و به شمشیری دیگر اشاره نکردند .
در گزارشی دیگر نیز تعدادی از شیعیان پرسش خود را چنین مطرح نموده اند:
موسی بن عطیه گوید: علما و بزرگان شیعه ی خراسان در خانه من تجمع نموده بودند و ابالبابه و طهمان را به همراه تعدادی دیگر از میان خود برگزیند و به آنها گفتند: رضایت داریم که شما نمایندگان ما باشید و به مدینه بروید و از جانشین امام باقر(ع) پرس و جو کنید چرا که نمی دانیم خدای متعال بعد از او چه کسی را امام قرار داده است .آن ها به ما صد هزار درهم طلا و نقره دادند و گفتند:
برای ما از مدینه خبر بیاورید و امام بعد را شناسایی نمایید و از او طلب شمشیر ذوالفقار را بنمایید . [24]
در این روایت نیز شیعیان در اختیار داشتن ذوالفقار به عنوان سلاح رسول خدا(ص) را دلیل بر امامت دانسته اند .
اما اگر مراد از سلاح مجموعه ای از شمشیر های حضرت محمد (ص) باشد، بر هر چهار شمشیردلالت میکند که بر این مطلب می توان روایتی از صفار قمی را قرینه گرفت که علاوه بر ذوالفقار، شمشیر مخذم نیز در اختیار حضرت علی(ع) قرار گرفته است . [25]
پانویس
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1 ص 379 .
- ↑صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 4 ص 419 .
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1 ص 284، با عبارتی متفاوت در الامامة و التبصرة، ص 138، الغیبة نعمانی، ص 242.
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1 ص 235، صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 4 ص 189.
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص، 225.
- ↑محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 307.
- ↑عیاشی، محمد بن مسعود، تفسير العياشي، ج 1، ص، 65.
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1 ص 235 .
- ↑مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي- الأصول و الروضة، ج 5 ص 374، مجلسي، محمد باقر، مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول، ج 3 ص 44.
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1 ص 233.
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1 ص 238.
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1 ص 238.
- ↑مجلسي، محمد باقر، مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول، ج 3 ص 54.
- ↑صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 4 ص 178.
- ↑مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 16 ص 125.
- ↑صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج 1 ص 184.
- ↑ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفريات(الأشعثيات)، ص 184.
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1 ص 234 .
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1 ص 236 .
- ↑صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج 1 ص 182.
- ↑ر.ک. اربلى، على بن عيسى، كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج 1 ص 496.
- ↑نعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة، ص 308 .
- ↑ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج 4 ص 136 .
- ↑ابن حمزه طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ص 416 .
- ↑صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج 1 ص 186.
منابع
- ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفريات(الأشعثيات)، ناشر: مكتبة النينوى الحديثة، تهران، بى تا
- ابن بابويه، على بن حسين، الإمامة و التبصرة من الحيرة، قم، ناشر: مدرسة الإمام المهدى(عج)، 1404 ق، نوبت چاپ: اول
- ابن حمزه طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، قم، انصاریان، سوم، 1419 ق.
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، (علیهم السلام)، قم، علامه، اول، 1379 ق.
- اربلى، على بن عيسى، كشف الغمة في معرفة الأئمة(ط- القديمة)، محقق رسولى محلاتى، سيد هاشم، ناشر بنى هاشمى، مكان چاپ تبريز، 1381 ق، نوبت چاپ: اول.
- خويي، سيد ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، بيروت، مدينة العلم، چاپ سوم، 1403 ه.
- صدوق، علی بن الحسین، من لا یحضره الفقیه، محقق غفارى، على اكبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم 1413.
- صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، محقق غفارى، على اكبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم 1413.
- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، محقق كوچه باغى، محسن بن عباسعلى، دوم، قم، مکتبه ایت الله مرعشی، 1404 ق.
- عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العيّاشي، محقق: رسولى محلاتى، سيد هاشم، اول، المطبعة العلمية، تهران 1380 ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407.
- مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي- الأصول و الروضة، مصحح: شعرانى، ابوالحسن، اول المكتبة الإسلامية، تهران، 1382 ق،
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، دارالاحیاء التراث العربی، دوم، بیروت، 1403
- مجلسي، محمد باقر، مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول، تهران، دارالكتب الاسلامية، چاپ دوم، 1404.
- نعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة، محقق: غفارى، علىاكبر، تهران، مكتبة الصدق، 1397.
برگرفته از
- محمد شهبازیان، معیارهای شناسایی مهدی موعود و تمایز آن از مدعیان دروغین، ص 272-277.