مساجد در عصر ظهور
مساجد در عصر ظهور، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
در روایات اسلامی خبـر از وقـایع خاصـی همچـون تخریـب خانـه کعبـه و برخـی مسـاجد و اماکن مقدس در زمان ظهور امـام زمـان(عج) داده شـده اسـت.
در این باره چندین روایت در منابع حدیثی شیعه وجود دارد که سـند برخی از روایـات ضـعیف و برخی دیگر صــحیح. از لحــاظ دلالــی، مــراد از تخریــب بازگردانــدن ایــن امــاکن بــه حالت اولیه یا خالی کـردن آنهـا از بـدعتهـا و عـدم تأثیرپـذیري از ابنیـه اشـرافی، ماننـد قصرها و عدم تشبّه به عمل مجوس و همچنین رفع مزاحمت براي همسایگان است.
گونهشناسی روایات بیانگر تخریب مساجد توسط امام زمان(عج)
در منابع روایی شیعی، روایاتی دربـاره تخریـب مسـاجد توسـط امـام زمـان(عج) نقـل شـده است. این روایتها در دو دسته کلی بازگرداندن مسـجد بـه حالـت اولیـه و تخریـب قسـمتی از مسجد جاي میگیرند.
باز گرداندن مسجد به حالت اولیه
در چند دسته روایـت، هـدف از تخریـب مسـجد، بازگردانـدن آن بـه حالـت اولیه خودش ذکر شده است. در این روایات، امام زمان(عج) بعد از ظهور، خانه کعبه، مسجد الحرام، مسجد پیامبر و مسجد کوفه را به حالت اولیه خود برمیگرداند.
بازگرداندن بیت الله الحرام، مسجد النبی و مسجد کوفه به حالت اولیه
در روایتی کلینی این چنین نقل کرده است:
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ رَدَّ الْبَيْتَ الْحَرَامَ إِلَى أَسَاسِهِ وَ مَسْجِدَ الرَّسُولِ إِلَى أَسَاسِهِ وَ مَسْجِدَ الْكُوفَةِ إِلَى أَسَاسِهِ.[1] هنگامى كه قائم(عج) قيام كند مسجد الحرام را به اساس خود باز مىگرداند و نيز مسجد نبوى را به اساس خود بازمىگرداند مسجد کوفه را به اساس خود بازمىگرداند.
کلینی این حدیث را در باب نوادر کتاب الحج ذکـر کـرده اسـت. ایــن حــدیث، با توجه به عبارت «عمن حدثه» مرســل و در نتیجــه، ضعیف است.
عبارت کلیدي در فهم متن ایـن حـدیث، عبـارت «رد البیـت ... إلـی أساسـه« اسـت. رد بـه معنـــاي برگردانـــدن اســـت؛[2] اساس جمع «اُس» به معنای اصل ساختمان است.[3] بنابراین برگرداندن خانه به اصلش یعنی تجدید بنای خانه به حالت اولیه که داشته است. در واقع این روایت به صورت تلویحی به تخریب کعبه، مسجد النبی و مسجد کوفه اشاره می کند.
بازگرداندن مسجد الحرام و مسجدالرسول و خانه کعبه به حالت اولیه
شیخ طوسی در روایتی آورده است:
عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْقَائِمُ يَهْدِمُ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ حَتَّى يَرُدَّهُ إِلَى أَسَاسِهِ وَ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص إِلَى أَسَاسِهِ وَ يَرُدُّ الْبَيْتَ إِلَى مَوْضِعِهِ وَ أَقَامَهُ عَلَى أَسَاسِهِ.[4] ابى بصير از امام صادق(ع) نقل كرده كه حضرت فرمودند: قائم(عج) مسجد الحرام و مسجد رسول خدا(ص) را تا بناى اوليه آنها تخريب مىكند، بيت اللّه را به مكان اصلى خود برگردانده و آن را در بالاى بناى اصلى خود برپا مىكند
مرجع ضمیر»هاء« در»عنه« فضل بن شاذان است. آنچه که از مشیخه به دست میآید، این است که شیخ طوسی به تمام کتب فضل بن شـاذان طریـق صـحیح دارد و یا این که روایات را از کتب او مستقیم نقل میکند. با این وجود، حضور علی بن ابی حمـزه در سند حدیث، بنا بر برخی مبانی رجالی از موجبات ضعف آن است.[5]
ویران کردن مسجد الحرام و بازگرداندن آن به حالت اولیه و تغییر مکان مقام ابراهیم
شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است:
وَ رَوَى أَبُو بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا قَامَ الْقَائِمُ هَدَمَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ حَتَّى يَرُدَّهُ إِلَى أَسَاسِهِ وَ حَوَّلَ الْمَقَامَ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي كَانَ فِيهِ وَ قَطَعَ أَيْدِيَ بَنِي شَيْبَةَ وَ عَلَّقَهَا بِالْكَعْبَة وَ كَتَبَ عَلَيْهَا هَؤُلَاءِ سُرَّاقُ الْكَعْبَة[6]؛ ابو بصير گويد: امام صادق(ع) فرمود: آنگاه كه حضرت قائم(عج) قيام كند مسجد الحرام را خراب كند تا به اساس و پايههاى(اصلى) آن بازگرداند، و مقام (ابراهيم(ع) ) را به جاى اولى خود كه در آن بوده بازگرداند، و دستهاى قبيله بنى شيبه را(كه كليدهاى كعبه نزد آنان هست) ببرد و به كعبه آویزان کند، و به آن دستها بنويسد: اين هايند دزدان كعبه.
اسناد روایات کامل نیامده است و بـه همـین جهـت، ضـعیف شـمرده شـده اسـت.
تخریب خانه خدا تا پایه های آن
در روایتی آمده است:
َ الْحُسَيْنُ بْنُ حَمْدَانَ الْخُصَيْبِيٌّ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيَّانِ عَنْ أَبِي شُعَيْبٍ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَيْرٍ عَنِ ابْنِ الْفُرَاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ ..... قَالَ الْمُفَضَّلُ يَا سَيِّدِي فَمَا يَصْنَعُ بِالْبَيْتِ قَالَ يَنْقُضُهُ فَلَا يَدَعُ مِنْهُ إِلَّا الْقَوَاعِدَ الَّتِي هِيَ أَوَّلُ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ بِبَكَّةَ فِي عَهْدِ آدَمَ وَ الَّذِي رَفَعَهُ إِبْرَاهِيمُ وَ إِسْمَاعِيلُ ع مِنْهَا؛ مفضل عرض كرد: آقا! با خانه خدا چه مىكند؟ فرمود: آن را ميشكند و بر همان پايهاى كه روز نخست در عهد حضرت آدم براى مردم بنا شده و ابراهيم و اسماعيل بالا برده بودند، بر پاى ميدارد.
این روایت در کتاب الهدایه الکبری حسین بن حمدان خصیبی از سران نصیریه نقل شده است[7]؛ علاوه بر آن سند این روایت، به دلیل حضور راویان مهمل، مانند علـی بـن عبـداﷲ الحســنی و مجهــول، ماننــد عمــرو بــن الفــرات و غــالی، ماننــد حســین بــن حمــدان،[8] و محمد بن نصیر[9] ضــعیف محسوب میشود.
بررسیهاي فقهالحدیثی روایات فوق نشان مـیدهـد کـه امـام زمـان(عج) درصـدد تخریـب و نابودي خانه کعبه و مسجد الحرام و مسـجد النبـی نیسـتند، بلکـه بـا اسـتناد بـه عبـارت هـایی که در ادامه هر روایت وجود دارد، بازگشت به حالت اولیـه و سـپس سـاخت مجـدد آنهـا از اقدامات امام زمان است. البته لازمه این اقدامات، تخریب نیـز خواهـد بـود؛ امـا تخریـب نه به معناي نابودي که در طول تاریخ توسط مشرکین و ملحدین صورت گرفته، بلکـه تخریـب به معناي اصلاحات است.
شواهد تاریخی وجود دارد که نشان میدهد محدوده کعبه و مسجد النبی با حالت کنـونی آن متفاوت است.
و امام صادق(ع) فرمود: طول كعبه نه ذراع بود، و سقف نداشت، پس قريش آن را به اندازه هجده ذراع مسقّف ساختند. سپس حجّاج آن را از نو بنا كرد، و آن را بيست و هفت ذراع قرار داد.[10]
بنابراین، خانه کعبه دچار تغییراتی شده است و طبق روایات فوق، امـام زمـان آن را بـه اسـاس و صــورت اولیــه بــازمیگرداننــد. بــر طبــق برخــی از منــابع اهــل ســنت، ایجــاد تغییــر و اصــلاح کعبــه، ازآرزوهاي پیامبر بوده و امام زمان بر این فرض، آرزوي پیامبررا محقق خواهند کرد.[11]
تخریب قسمتی از مسجد یا متعلقات آن
منظور، روایاتی است که بر اساس آنها، قسمتی از بناي مساجد - که شامل سقف، منـاره، منبر و مقصوره هاي مساجد است تخریب خواهد شد.
تخریب چهار مسجد کوفه تا پایههاي آنها و بازگرداندن مساجد به عهد رسول خدا
شیخ طوسی در کتاب الغیبه آورده است:
عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ فِي حَدِيثٍ لَهُ اخْتَصَرْنَاهُ قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ دَخَلَ الْكُوفَةَ وَ أَمَرَ بِهَدْمِ الْمَسَاجِدِ الْأَرْبَعَةِ حَتَّى يَبْلُغَ أَسَاسَهَا وَ يُصَيِّرُهَا عَرِيشاً كَعَرِيشِ مُوسَى وَ تَكُونُ الْمَسَاجِدُ كُلُّهَا جَمَّاءَ لَا شُرَفَ لَهَا كَمَا كَانَتْ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ يُوَسِّعُ الطَّرِيقَ الْأَعْظَمَ فَيُصَيِّرُ سِتِّينَ ذِرَاعاً وَ يَهْدِمُ كُلَّ مَسْجِدٍ عَلَى الطَّرِيقِ وَ يَسُدُّ كُلَّ كُوَّةٍ إِلَى الطَّرِيق[12] على بن ابى حمزه، از ابى بصير و او هم از امام باقر(ع) حديثى را نقل كردهاند كه ما آن را مختصر كردهايم. در بخشى از اين حديث امام(ع) فرمودند: وقتى كه قائم(عج) قيام كند، داخل كوفه شده و دستور به انهدام چهار مسجد مىدهد تا آنها را به پايه اوليهشان مىرساند. آنها را مانند عريش[13] موسى(ع) به صورت سايبان بازسازى مىكند و ديوارهاى مساجد همه مثل زمان رسول خدا(ص) بدون كنگره خواهند شد. راههاى بزرگ و اصلى را تا شصت ذراع وسعت مىدهد، هر مسجدى را كه سر راه باشد تخريب مىكند، هر پنجرهاى كه به سمت راه باشد را مىبندد و هر جوى [فاضلاب] و ناودانى كه به راه مىريزد را مسدود مىكند.
این روایت اولین بـار توسـط شـیخ در کتـاب الغیبه آمـده اسـت مرجع ضمیر در «عنه» فضل بـن شـاذان اسـت و شـیخ بـه او طریـق صـحیح دارد. در سـند این روایت علی بن ابی حمزه قرار دارد. برخی رجالیان، حکم به ضعیف بودن این راوي داده اند.[14]
در این روایت به دو عمل اشاره شده است:
یکی، تخریب ساختمان چهار مسجد در کوفه تا پایههایشان و تبـدیل آن بـه سـایبان؛ دوم، بازگرداندن شکل ظـاهري مسـاجد بـه صـورتی کـه در زمـان پیـامبر سـاخته مـیشـد(مسـاجد کوتاه، بدون بلندي و کنگره) .
سابقه تخریب مساجد در اسلام به دستور پیامبر به تخریب مسجد ضرار بازمیگردد کـه به دست منافقین ساخته شده بود[15] و ظاهرا تخریب کلی مساجد به دست امام زمان(عج) نیـز درباره چنین مسـاجدي صـادر خواهـد شـد. ایـن عمـل پیـروي از سـنت پیـامبر و اطاعـت از دســتور الهــی اســت. دربــاره ایــن کــه ایــن مســاجد کــدام هســتند، روایــاتی کــه نــام ایــن مســاجد در آنهــا ذکـــر شــده باشـــد، وجـــود نــدارد؛ امـــا برخـــی از مســاجد کوفـــه بـــه جهــت بنیـــانگـــذاران منافق آنها و یا نیتهاي سوء تأسیسشان ملعونه شمرده شده و از نماز خوانـدن در آنهـا نهـی شده است.[16]
درباره بازگردانـدن شـکل ظـاهري مسـاجد بـه مسـاجد زمـان پیـامبر(ص) و اصـلاحات ظـاهري آنها، آنچه که این روایت به آن اشاره دارد، عبارت « وَ تَكُونُ الْمَسَاجِدُ كُلُّهَا جَمَّاءَ لَا شُرَفَ لَهَا كَمَا كَانَتْ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّه» است.
کلمه شرف جمع الشرفه به معناي آن چیزي اسـت که قصرها بدان بالا برده شده و ممتاز میشوند[17] و کلمـه جمـاء بـه معنـاي بـزي اسـت کـه شـاخ ندارد. [18]بنابراین، شرف، برجسـتگیهـاي خاصـی اسـت کـه در دیوارهـاي بـالایی قصـرها دیـده میشـود و کلمـه جمـاء - کـه در تقابـل بـا ایـن لغـت در روایـت قـرار دارد - بـر صـافی و کوتـاهی و بدون برجسته بودن ناظر است.
در روایتی، حضرت علی در کوفه، مسجدي را دیدند که کنگره داشت. حضرت فرمود: به مساجد یهود میماند. به درستی که مساجد را با کنگره نباید ساخت، بلکه دیـوارش را باید هموار ساخت که کنگره نداشته باشد.[19]
مجلسی اول در توضیح روایت مینویسد:
این اخبار اگر چه خالی از ضعف نیست و لیکن چون میان اصحاب، عمل بـه ایـنهـا مشهور است، ضعف آن جبران میشود و اگر فقها در مسـتحبات بـه حـدیث ضـعیف عمل نموده اند، در حقیقت به حدیث صحیحی عمـل کـرده انـد کـه ظـاهرش دلالـت میکند بر آن که در مستحبات، عمل به حدیث ضعیف میتوان کرد.[20]
همچنین از ابن عباس روایتی نقل شده است: أُمرنا أن نَبْنِي المساجد جُمًّا و المدائن شُرَفاً.[21]
آنچه که در معناي این دو واژه»شرف و جـم« قابـل ذکـر اسـت، ایـن کـه نـوعی برجسـتگی در واژه شرف وجــود دارد. ایــن برجســتگی گــاه بــه معنــاي مطلــق بلنــدي اســت؛ همــان طــور کــه در معناي این واژه شرف به منای بلندی آمده است.[22]
و در روایـــت ابـــن عبـــاس احتمـــالا بـــر بلنـــد ســـاختن دیوارهـــاي شـــهرها دلالـــت دارد و گـــاه برجستگی خاص قصرهاست.
بدین ترتیب میتوان گفت قصرها نسبت به سایر ساختمان ها بلندتر هستند و همچنین در سـاخت آنها معماري خاصی به کار رفته کـه سـبب ممتـاز شـدن آنهـا بـر سـایر امکـان اسـت. ایـن کـه مجلســی اول آن را بــه کنگــره دار بــودن شــرح کــرده اســت، بــه دلیــل کنگــره دار بــودن قصــرهایی است که در معماري ایرانـی سـاخته مـیشـد و ممکـن اسـت قصـرهاي بـلاد عربـی فاقـد کنگـره بوده باشند؛ اما قطعا در ساخت قصرها از معماري خاصی استفاده میکردند که آنها از سـایر ابنیه متفاوت میکرد. به هرحال آنچـه از ایـن روایـت بـه نظـر مـیرسـد ایـن اسـت کـه اقـدام امـام زمان(عج) در این زمینه، ناظر بر خالی کردن ساختمان مساجد از هرچیزي است که مسجد را شبیه کاخ و قصر کرده و از عرف عادي خودش خارج میکند. در واقع تمایز معمـاري و سـبک خاص مساجد در سادگی و عدم تأثیرپذیري از انبیه اشرافی مانند قصرهاست.
تخریب منبرها و مقصوره هاي مساجد
از امــام عســکري(ع) ایــن چنــین نقــل شــده اســت کــه وقتــی قــائم(عج) قیــام کنــد، بــه خــراب نمودن منبرها و مقصوره هایی که در مساجد ساخته شده است، امر میفرماید و دلیل آن را نیـز بدعت در ساخت مساجد بیان نموده اند.
ابـن شهرآشـوب(م ٥٨٨ ق) در کتاب المناقب، بـدون ذکـر سـند، روایـتی این چنین آورده است: أَبُو هَاشِمٍ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ يَأْمُرُ بِهَدْمِ الْمَنَابِرِ وَ الْمَقَاصِيرِ الَّتِي فِي الْمَسَاجِدِ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي لِأَيِّ مَعْنًى هَذَا فَأَقْبَلَ عَلَيَّ وَ قَالَ مَعْنَى هَذَا أَنَّهَا مُحْدَثَةٌ مُبْتَدَعَةٌ لَمْ يَبْنِهَا نَبِيٌّ وَ لَا حُجَّةٌ.[23] ابو هاشم گفت: ابو محمد(ع) فرمود: هنگامی که قائم(عج) خروج کند، دستور به تخریب منابر و مقاصیر در مساجد میدهد. من در خود گفتم: این به چه معناست؟ پس به من روی آورد و گفت: معنای این است که آنها جدید و مبتدع هستند و هیچ پیامبری آنها را نساخته است و هیچ دلیل و حجتی ندارند.
ابوهاشم همان داود بن القاسم بـن إسـحاق بـن عبـد اﷲ بـن جعفـر بـن أبـی طالـب اسـت کـه عالمان رجالی او را ثقه دانستهاند.[24] بـا وجـود جایگــاه بلنــد راوي ایــن حــدیث، امــا طریــق ابــن شهرآشــوب بــه او مشــخص نیســت و روایت داراي ضعف است.
تخریب مناره و منبرهاي مساجد
این روایت، مضمونی مشابه با روایت قبلی دارد با این تفاوت که بـه جـاي منبـر، در مـتن حدیث کلمه مناره آمده است:
وَ رَوَى سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ قَاسِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي مُحَمَّدٍ ع فَقَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ يَهْدِمُ الْمَنَارَ وَ الْمَقَاصِيرَ الَّتِي فِي الْمَسَاجِدِ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي لِأَيِّ مَعْنَى هَذَا فَأَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ مَعْنَى هَذَا أَنَّهَا مُحْدَثَةٌ مُبْتَدَعَةٌ لَمْ يَبْنِهَا نَبِيٌّ وَ لَا حُجَّةٌ[25]؛ داوود بن قاسم جعفرى گفته: من در محضر امام حسن عسكرى(ع) بودم، حضرت فرمودند: وقتى كه قائم(عج) قيام كند به خراب نمودن منارهها و قصرهايى كه در مساجد ساخته شده است امر مىفرمايد.من با خودم گفتم: حضرت براى چه به خراب كردن اينها امر مىفرمايد؟ حضرت [كه مىدانست در قلب من چه مىگذرد] رو به من كرده و فرمودند: خراب كردن آنها براى اين است كه احداثشان بدعت است، چون نه پيامبر آنها را ساخته است و نه امام.
شـیخ طوســی ایــن روایـت را اولــین بــار در کتـاب الغیبه، در بــاب کـلام بــا واقفــه آورده اســت. روایت با وجود این که داراي تعلیق است، اما به نقل آیه اﷲ خویی طریق شیخ طوسی به سعد بــن عبــداﷲ(م ٢٩٩ یــا ٣٠١ ق) صــحیح اســت.[26] و بــا توجــه بــه ایــن کــه ســعد بــن عبــداﷲ شــیخ الطائفــه، فقیــه و ثقــه معرفــی شــده اســت[27] و داود بــن هاشــم نیــز ثقــه اســت، ایــن روایــت صــحیح است .
در روایت فوق، به دو بخش از مسجد اشاره شده است: یکی، مقصـوره و دیگـري، منـابر کـه در یکی از روایات به جاي منابر، مناره آمده است.
مقاصیر، جمع مقصوره، به خانه گشاد و بزرگ گفته میشود و مقصوره الدار به معناي یکـی از اتاقهاي خانـه اسـت.[28] مقصـوره در مسـجد، غرفـهماننـدي محصـور بـود کـه پـیشنمـاز در آن میایستاد. در واقع، مقصوره، دیواره یا مکانی بسته در اطـراف محـراب مسـجد اسـت کـه بـراي محافظت حاکمان اسلامی، پس از کشته شدن سه خلیفه اول، عمر، عثمـان و علـی، سـاخته شد.[29] علماي شیعه ساخت مقصوره را در مسجد بـه جهـت ایـن کـه بـین امـام و مـاموم فاصـله میاندازد، شرعا داراي اشکال میدانند.[30]
مجلسی اول این چنین مینویسد:
از جمله بدعتهاي عثمان این بود که داخل مسجد براي خـود مقصـوره سـاخت کـه خود در آنجا بایستد و از دیگران ممتاز باشد و والیـان عثمـان نیـز در بـلاد اسـلام ایـن چنین کردند و حضرت امیر المؤمنین در زمان خلافت، بدعتهـاي عثمـان را بـر طرف مینمودند؛ اما بدعتهاي ابو بکر و عمر را نمیتوانستند برطرف کنند.[31]
درباره مناره مساجد، چند مطلب شایان توجه است:
اول، این که مساجد در زمان پیامبر فاقد مناره بودند. محمد بن یعقـوب کلینـی و شـیخ طوسی در حدیث صحیحی از ابا عبداﷲ جعفربن محمد نقل میکنند:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ طُولُ حَائِطِ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَامَةً فَكَانَ يَقُولُ ص لِبِلَالٍ إِذَا دَخَلَ الْوَقْتُ يَا بِلَالُ اعْلُ فَوْقَ الْجِدَارِ وَ ارْفَعْ صَوْتَكَ بِالْأَذَانِ [32]علی بن محمد(ع) از سهل بن زیاد، از ابن محبوب، از عبدالله بن سنان، از ابی عبدالله(ع) نقل کرد: طول حائط مسجد رسولالله(ص) به اندازه قامت بود. پیامبر(ص) به بلال میفرمود: وقتی وقت نماز فرا میرسد، ای بلال، بالای دیوار برو و صدایت را برای اذان بلند کن.
اما دلیلی که نشان دهد مساجد در زمان عمر و عثمان مناره داشتهاند، وجود ندارد.[33] روایتـی از شــیخ طوسـی نقــل شــده اسـت کــه مســاجد در زمــان علی داراي مناره بوده اند: أَنَّ عَلِيّاً(ع) مَرَّ عَلَى مَنَارَةٍ طَوِيلَةٍ فَأَمَرَ بِهَدْمِهَا- ثُمَّ قَالَ لَا تُرْفَعُ الْمَنَارَةُ إِلَّا مَعَ سَطْحِ الْمَسْجِدِ.[34]امير المؤمنين(ع) بر مناره بلندى گذر كرد و دستور فرمود آن را خراب كنند، سپس فرمود: مناره را بلند نبايد ساخت مگر با پشت- بام مسجد.
روایت در کتـاب تهذیب الاحکام، داراي ســند و موثق اســت. مجلســی اول نیــز ایــن حدیث را قوي دانسته است.[35]
آنچه با توجه به شروح از روایت اخیر به نظـر مـیرسـد، ایـن است که این روایت ضمن اعتبار مناره در مسـجد، فقـط از منـاره بلنـدتر از سـطح مسـجد منـع کــرده اســت. در واقــع، امــام علــی ضــمن الغــاي منــاره مرتفــع فرمــود:»ترفــع المنــاره مــع ســطح المسجد« و مناره هم سطح مسجد را اعتبار نموده اند.
ایــن مطالــب در صــورتی مؤیــد بحــث نوشتار خواهــد بــود کــه کلمــه منــاره را بــه معنــاي مأذنـه در نظــر بگیــریم؛ امـا در معنــاي واژه منــاره در کتـب لغــت دو معنــا ذکـر شــده اســت: کلمــه منــاره بــر وزن مفعلــه بــه معنــاي جایگــاهی اســت کــه در گذشــته در آن آتــش روشــن مــیکردنــد تا بتوانند راه را پیدا کنند.[36]همچنین به معنـاي مأذنـه، یعنـی جـایی کـه بـر آن اذان مـیگوینـد، تعبیر شده است.[36]
مجلسی اول در شرح این روایت گفته است:
و به سند قوي از سکونی منقـول اسـت کـه حضـرت امیـر المـؤمنین برمناری عبور کردندو دستور دادند آن را بکنند و فرمودند منار باید به اندازه سطح مسجد باشد.
اصل منار از مجوس است و چون آتش پرست بودند منارهـاي بلنـد میساختند که بر بالاي آنها آتش بیافروزند و تعظیم آتـش کـرده باشـند و چـون بـلاد عجم مفتوح شد و عراق عرب را نیز ملوك عجم داشتند، عمر گفت که مناره ها به حال خود باشد و بر بالاي آنها اذان بگویند و حضرت امیر المـؤمنین امـر بـه هـدم آن فرمودند، چون سبب اشراف بر خانـههـاي مسـلمانان ]مـیشـد[ و آن حـرام اسـت. و فرمودند که در زمان حضـرت، محـل اذان در دیـوار مسـجد بـود و از سـطح مسـجد بلندتر نبود، همان مقدار بلند کردن خوب است و زیاده بد است.
و از این حدیث نیز فهمیده اند که میباید در میان مسجد نباشد؛ چون در زمـان حضـرت متصل به دیوار مسجد بود. و لفظ حـدیث صـریح نیسـت در ایـن معنـا. و اگـر در میـان مسجد نباشد، بهتر است. و منار مسجد خیف - که در میان مسجد است و بلند اسـت_ ظاهرا در زمان ملاعین ساخته باشند. ونیست در جایی که در زمان حضرت سید المرسلین بوده باشد؛ با آن که چون در آن حوالی خانه نیست بلند کردن آن ضرر ندارد. و ممکن است که در صحرا نیز خوب نباشد تا مشابهت به مجوس نداشته باشند.[37]
با توجه به کتب لغوي و توضیحات مجلسی اول، به نظر مـیرسـد کـه منـاره در ایـن روایـت، به معناي آتشدانـی(یـا پایـهاي کـه آتـشدان را روي آن قـرار مـیدادنـد) اسـت کـه بـالاي سـتونی مــیگذاشــتند. و احیانــا بــراي ایــن کــه بــا عمــل مجــوس تشــبه پیــدا نکنــد و یــا مزاحمتــی بــراي همسایگان نباشـد، حضـرت دسـتور تخریـب دادنـد و محتمـل اسـت عمـل امـام زمـان بـر تخریب مناره ها نیز چنین حالتی داشته باشد.
پانویس
- ↑کلینی، الكافي، ج 4، ص 543.
- ↑ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج ٢، ص ٣٨٦؛ ج ٣، ص ١٧٢.
- ↑جوهری، الصحاح، ج 3، ص 903.
- ↑طوسی، الغيبة، ص 472.
- ↑درباره علی بن ابی حمزه اختلاف نظر وجود دارد و برخی معتقدند روایاتی که از او وجود دارد، مربوط به قبـل از انحـراف او است. آیه اﷲ خویی حکم به ضعیف بودن این راوي داده است: فلا یمکن الحکم بوثاقته و بالنتیجه یعامل معه معاملـه الضعیف(خوئی، معجم رجال حدیث، ج ١١، ص ٢٢٦) .
- ↑مفید، الإرشاد، ج 2، ص 383
- ↑خصیبی، الهداية الكبرى، ص 399
- ↑نجاشی، رجال، ص 67.
- ↑طوسی، رجال، ص 402.
- ↑صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 247
- ↑بخاری، الصحیح، ج 2، ص 573.
- ↑طوسی، الغيبة، ص 475
- ↑عريش عبارت است از يك خانه با پايه و اساس چوب شبيه خيمه يا سايبان و يا هر پوششى كه سايه افكند. و در زمان موسى(ع) اينگونه بنايى براى عبادت برپا مىكردند.
- ↑خویی، معجم الرجال حدیث، ج 11، ص 226.
- ↑طبرسی، مجمع البیان، ج 5، ص 109.
- ↑کلینی، الکافی، ج 3، ص 490
- ↑فراهیدی، العین، ج 6، ص 252،
- ↑فراهیدی، العین، ج 6، ص 27؛ تاج العروس من جواهر القاموس، ج 16، ص 119.
- ↑وَ رَأَى عَلِيٌّ ع مَسْجِداً بِالْكُوفَةِ قَدْ شُرِّفَ قَالَ كَأَنَّهُ بِيعَةٌ إِنَّ الْمَسَاجِدَ لَا تُشَرَّفُ تُبْنَى جُمّاً.(صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 236) .
- ↑مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج 3، ص 255
- ↑ابن اثیر جزری، النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج 2، ص 463
- ↑فراهیدی، کتاب العین، ج 6، ص 253.
- ↑مناقب آل أبي طالب((علیهم السلام) لابن شهرآشوب)، ج 4، ص: 437
- ↑نجاشی، رجال، ص 156، طوسی، رجال، ص 375.
- ↑طوسی، الغيبة، ص 206.
- ↑خویی، معجم رجال حدیث، ج 8، ص 79.
- ↑نجاشی، رجال، ص 177.
- ↑البستانی، فرهنگ جدید عربی، ص 538.
- ↑دهخدا، فرهنگ نامه، ج 14، ص 21343
- ↑پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی.
- ↑مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج 3، ص 255.
- ↑کلینی، الكافي، ج 3، ص 307.
- ↑سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، ج 2، ص 102.
- ↑طوسی، تهذيب الأحكام، ج 3، ص: 256؛ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص: 239
- ↑مجلسی، لوامع صاحب قرانی، ج 3، ص 274.
- الفبفراهیدی، کتاب العین، ج 8، ص 276. زبیدی، تاج العروس، ج 7، ص 564.
- ↑مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج 3، ص 274.
منابع
- ابن اثير جزري، مبارك بن محمد، النهاية في غريب الحديث و الأثر، مصحح: طناحى، محمود محمد، قم: موسسه مطبوعاتي اسماعيليان، 1367 ش
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، (علیهم السلام)، قم، علامه، اول، 1379 ق.
- بخاري، محمد بن اسماعیل، الصحیح، بیروت: دار ابن کثیر، ١٤٠٧ ق.
- البستانی، فواد افرام، فرهنگ جدید عربی، ترجمه محمد بندر ریگی، تهران: اسلامی، 1389
- پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی.
- جوهری، ابو نصر إسماعيل بن حماد، الصحاح، بیروت، دارالعلم، 1407.
- حسینی زبیدی، تاج العروس، محمد مرتضى، محقق على، هلالى و سيرى، على، دارالفكر، بيروت، 1414 ق،
- خصيبى، حسين بن حمدان، الهداية الكبرى، اول، بیروت: مؤسسة البلاغ، 1377 ش
- خصيبى، حسين بن حمدان، الهداية الكبرى، اول، بیروت: مؤسسة البلاغ، 1377 ش
- خويى، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، مركز نشر آثار شيعه، قم، 1410.
- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران: موسسـه انتشـارات و چـاپ دانشـگاه تهـران، چـاپ دوم، ١٣٧٧ ش.
- ســمهودي، علی بن احمد، وفــاء الوفــاء باخبــار دارالمصــطفی، علــی بــن احمــد، بیــروت: دارالکتــب العلمیــه، ١٩٧١ م.
- صدوق، علی بن الحسین، من لا یحضره الفقیه، محقق غفارى، على اكبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم 1413.
- صدوق، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، محقق غفارى، على اكبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1413
- طبرسى فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تحقيق: با مقدمه محمد جواد بلاغى، تهران: انتشارات ناصر خسرو، 1372 .
- طوسی، محمد بن الحسن، رجال، انتشارات حيدريه، نجف، 1381
- طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، تصحیح عبادالله تهرانی وعلی احمد ناصح، قم، دارالمعارف الاسلامیه، 1411.
- طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۴ ش.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، نشر هجرت، قم، 1405
- فراهیدي، خلیل بن أحمد، العین، قم: نشر هجرت، چاپ دوم، ١٤٠٩ ق.
- کشی، محمد بن عمر، «رجال»، اول، انتشارات دانشگاه مشهد، مشهد، 1384.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ١٤٠٧ ق.
- مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، مصحح: ندارد، قم: مؤسسه اسماعيليان، سال چاپ: 1414 ق.
- مفید، محمد بن محمد، الإرشاد، مصحح: مؤسسة آل البيت(علیهم السلام)، كنگره شيخ مفيد، قم، 1413 ق، اول
- نجاشى، احمد بن على، رجال ، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1407 .
برگرفته از
- مقاله تحلیل سندی و فقهالحدیثی روایات تخریب مساجد توسط امام زمان، مجله علوم حدیث نوشته اکرم زاهد، سیدمحمدباقر حجتی و مهدي مهریزي