آرماگدون
آرماگدون، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
«آرماگدون» نام نبردی است که به باور مسیحیان صهیونیست، در آخرالزمان در منطقهای به نام «مجدو» رخ خواهد داد و در آن نبرد، نیروهای مسیح و ضد مسیح، که نماد حق و باطلاند؛ با هم میستیزند و سرانجام نیروهای مسیح پیروز میشوند و از آن پس، یهودیان سروران زمین خواهند بود و دیگران بندگان آنان.
از آرماگدون در متون دینی ما سخنی به میان نیامده و از پیشوایان ما نیز مطلبی در این زمینه نقل نشده است. این عقیده، بخشی از اعتقادات بنیادگرایان انجیلی آمریکاست که یک پنجم آمریکایی ها را تشکیل داده و مسیحیت را با صهیونیسم درآمیخته اند و اعتقاد دارند، برای بازگشت دوباره مسیح(ع) به زمین، باید جنگ هسته ای بزرگی ، در جایی به نام «آرماگدون» ، میان اردن و فلسطین ، به وقوع بپیوندد و به نابودی و تخریب بیشتر شهرهای جهان انجامد.
این بنیاد گرایان معتقدند نیروهای شرِ بی ایمان – منظور اعراب و مسلمانان- علیه اسرائیل متحد خواهند شد و ارتشی چهارصد میلیونی، دشمن مسیح، گرد خواهند آورد و با او خواهند جنگید. اما مسیح ، اولین ضربه را، با سلاح های کشنده خود ، بر آن ها وارد خواهد کرد و این ارتش را از بین خواهد برد و خون تا افسار اسب ها خواهد رسید. این جنگ، فرجامی خوشایند خواهد داشت و با ایمان آوردن یهود به مسیح، به عنوان منجی ایشان، به پایان خواهد رسید؛ پس از این که دو سوم آن ها در این نبرد از بین می روند. مسیح مومنان به خویش را، به بالای ابرها می برد و سپس با آن ها فرود خواهد آمد و برای هزار سال، زندگی سعادتمند خواهند داشت.
این بنیادگرایان اعتقاد دارند که شرط بازگشت مسیح، برپایی مملکت بزرگ اسرائیل و ساخت مجدد هیکل سلیمان، بر خرابه های مسجدالاقصا است. به همین دلیل، مدعی یاری یهود هستند؛ چون معتقدند، قوم یهود، ملت برگزیده خداوند هستند، و هر که آن ها را یاری کند، خداوند او را را دوست دارد و هر که با آن ها به جنگ برخیزد، مقابل اراده خداوند مقاومت کرده است!
این افکار و اندیشه بنیادگرایانه، از آنِ گروهی افراطی نیست، بلکه اعتقاد بخش وسیع و گسترده ای از مردم است و فرهنگ و راویان مذهبی خاصّ خویش را دارد. همان گونه که ادبیات، هنر و آموزه های مذهبی و مدرسه ای خاص آن ها؛ از اصول و مبادی انجیلی و پس از آن صهیونیستی شکل گرفته است. به همین دلیل، این افکار و اندیشه ها تایید و حمایت مادی و سیاسی این گروه از مردم را به خود اختصاص داده است که ده ها میلیون بنیادگرای آمریکایی و اروپایی را تشکیل می دهد و در چهارچوب دویست و پنجاه سازمان انجیلی اصول گرا، فعالیت های خود را دنبال می کنند و تمام آن ها بدون استثنا، حامی و پشتیبان اسرائیل هستند.[1]
ریشه یابی کلمه آرماگدون
کلمه آرماگدون (به انگلیسی: Armageddon؛ عبری: מגידו) به پایان جهان گفته میشود.
کلمه آرماگدون (Armagedon) یا «هرمجدون» یا «هارمجدون» واژه ای است یونانی مرکب از ترکیب دو کلمه «هر» به معنای تپه یا کوه و «مجدّون» به معنای بلند، مشرف یا شریفان و به معنای «تپه نیکان» است.
بنا به تعریف واژهنامههای آمریکایی همچون« فرهنگ وبستر»، به معنای «نبرد نهایی حق و باطل در آخرالزمان» است. همچنین این واژه، نام شهری است در منطقه عمومی شام که بنا بر آن چه در باب شانزدهم مکاشفات یوحنا، در عهد جدید آمده است؛ آن جا، جنگی عظیم رخ می دهد و مرحله حاضر از زندگی بشر در آن زمان پایان می یابد. به عبارتی نبرد مذکور، مقدمه تحولی بزرگ است که سرنوشت نهایی آدمی بر روی کره زمین به آن بستگی دارد.[2] آرماگدون در زبان عبری ، نوودو(Noweddo) نامیده و خوانده میشود. نام منطقه ای است در ۲۰ مایلی جنوب شرقی بندر حیفا در شمال اسراییل و در طول تاریخ، شهری استراتژیک بودهاست.
نقش مسیحیت صهیونیسم در اشاعه باور به آرماگدون
دست استعمار از آستین باورنمایی مذهبی بیرون آمده است و سر آن دارد که سرتاسر جهان را با دود و آتش دمساز کند؛ چرا که اگر مردم پشتیبان دولت خویش نباشند، آن دولت در رسیدن به مقاصد خود زبون است. از این رو، برای آنکه ملت خویش را برای چیرگی بر جهان با خود همراه کنند؛ به نبرد هستهای بزرگی که ناگزیرند به راه اندازند؛ رنگ مذهبی بخشیده و آن را از باورهای مسیحیان و یهودیان میشناسانند. مسیحیت صهیونیستی، که بازگشت به عبرانیگری را در بر دارد، فرقهای انحرافی و ساختگی از مسیحیت است و از یهود به عنوان امت برگزیده خداوند پشتیبانی میکند. پیدایش حزب صهیونیسم و پایهگذاری جنایتهای گوناگون برای برپایی حکومت جهانی یهود و چیرگی یهودیان بر سرتاسر کره خاکی؛ از دستاوردهای این جریان است.[3] بر پایه ادعاهای آنان، در هزاره سوم، نبرد خانمانسوزی به نام آرماگدون میان نیروهای مسیح و ضد مسیح رخ میدهد که در آن، مسیح از آسمان به زمین باز میگردد و دجال را از بین میبرد و پس از آن پادشاهی خود را شروع می کند و دوران صلحآمیز درازمدتی آغاز میگردد. علاقه مسیحی ـ صهیونیستهای بنیادگرا به اسرائیل و آغاز زودهنگام این جنگ، که زمینهساز بازگشت دوباره مسیح است؛ ازهمین رو است. بازگشت قوم یهود از نقاط پراکنده به سرزمین موعود، بازسازی هیکل سلیمان، هجوم بسیاری از کفار (مسلمانان و مسیحیانی که به بازگشت مسیح مومن نیستند) به اسرائیل و تنها نجات یافتن کسانی که به میلاد دوباره مسیح در بالای میدان جنگ ایمان دارند نیز از باورهای بنیادین این فرقه است.
حادثه شریف ظهور، حادثه ای بزرگ است و قدرت های بزرگ جهان، سیاست خارجی خود را بر مبنای حوادثی که پیش از آن رخ می دهد؛ جهت داده و نقشه های خود را بر مبنای حوادثی که پیش از آن رخ می دهد، جهت داده و نقشه های نظامی خود را به شکلی سامان داده اند که آمادگی لازم برای این حادثه در آن ملحوظ باشد.
این، در حالی است که موسسات دینی و رسانه های این دولت ها نیز مردم خود را برای پیشباز این حادثه آماده می کنند.
این موسسات دینی، همراه رسانه های دیداری و شنیداری این دولت ها، از دهه هشتاد میلادی، مردم خود را به ایمان جمعی به وقوع حادثه ای بزرگ در سرزمین شام توجه داده اند که به نبردی هسته ای خواهد انجامید. این موسسات، پیوسته مردم خود رابه ایمان به این نکته فرا می خوانند که به زودی لشکری از دشمنان مسیح که بدنه اصلی آن، از میلیون ها نظامی تشکیل یافته است؛ از عراق حرکت می کند و پس از گذشتن از رود فرات که در آن زمان، به خشکی گراییده است؛ به سوی قدس رهسپار می شود.
اما نیروهای مومن به مسیح، راه این لشکر را سد و همگی در «آرماگدون» با یکدیگر برخورد خواهند کرد. در این مکان است که درگیری اتفاق خواهد افتاد. صخره ها ذوب می شوند... دیوارها بر زمین فرو می غلتند... پوست تن انسان ها در حالی که ایستاده اند، ذوب می شود و میلیون ها نفر از بین می روند... این نبردی نهایی و هسته ای است. سپس مسیح بار دوم، از جایگاه بلند خود بر زمین فرود می آید و پس از چندی، زمام رهبری جهان را در دست می گیرد و صلح جهانی را برقرار می کند. او دولت صلح را بر زمین نو و زیر آسمانی تازه بنا می نهد و این مهم را از مرکز فرماندهی خود در قدس عملی می کند.
بررسی انجام گرفته از سوی موسسه«تلسن» که در اکتبر سال 1985م به نشر رسیده است؛ نشان می دهد در حال حاضر 61 میلیون آمریکایی در انتظار واقعه آرماگدون به سر می برند. این، در حالی است که ذکر موسسات دینی و ایستگاه های رادیو تلویزیونی که به این مهم پرداخته اند؛ در این مجال میسر نیست.
موسسات دینی آمریکایی ، این نکته را روشن کرده اند که سپاهی که از عراق به سوی قدس رهسپار خواهد شد، بنا بر پیشگویی حزقیال در کتاب مقدس (فصل 38و39) از نظامیانی از عراق، ایران، لیبی، سودان و قفقاز در جنوب روسیه تشکیل می شود. مدارس انجیلی در آمریکا، بر پایه این تحلیل که واقعه آرماگدون تنها حادثه ای است که بازگشت دوباره مسیح را به زمین ممکن می کند؛ و این واقعه ای بسیار نزدیک است؛ به تبلیغ این دیدگاه پرداخته اند. [4]
اصول و مبادی مشترک بنیادگرایی انجیلی و یهودی
به طور کلی، مهم ترین اصول و مبادی مشترک دو بنیادگرایی انجیلی و یهودی را که از سوی مسیحیان صهیونیست پاس داشته می شود؛ می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
- تاکید بر وعده الاهی و این که سرزمین مقدس از آنِ یهود است؛
- تاکید براین که فلسطین بدون ملت، برای ملتی بدون سرزمین است؛
- تاکید براین که برپایی دولت عبری لازمه ظهور مسیح است؛
- تاکید بر این که یهود، ملت خداوند است؛ هر که آن ها را دوست بدارد، خداوند نیز او را دوست خواهد داشت و هر که آن ها را مورد آزار و اذیت قرار دهد، خداوند او را لعن خواهد کرد؛
- پیروی ازشیوه تفسیر ظاهری متون «عهد قدیم»؛
- تاکید بر این که اسرائیل فقط در مقابل قوانین خداوند (نه قوانین بشری) سر فرود می آورد؛
- پنهان شدن در پس متون مذهبی، برای تحقق اهداف سیاسی؛
- اعتقاد به این که، قدرت و خشونت دو راه تحقق اهدافند؛
- اشتراک منافع و همکاری با دیگران در ارتکاب هر نوع گناه، بزه و تجاوز مانند تلاش برای تخریب مسجد الاقصا. و برپایی«هیکل سلیمان» به جای آن؛
- ادعای این که قدس، یکپارچه پایتخت ابدی اسرائیل است؛
- هیچ یک از این دو جریان به روز قیامت و برانگیختگی و محاسبه بر اساس آنچه مسلمانان و عموم ادیان توحیدی و ابراهیمی بدان معتقدند؛ ایمان ندارند؛ اما به جای آن، به ظهور آن چیزی معتقدند که مملکت مسیحایی خداوند نامیده می شود؛
- اعتقاد به این که فلسطین میدان حوادث واپسین و مکان ظهور دومین مسیح موعود است.[5]
از دیدگاه بنیادگرایان، محور همه وقایع و مجرای وقوع هزاره خوشبختی و صحنه ای که یک بار و برای همیشه تکلیف بشر در آن معلوم می شود؛ آرماگدون و تقابل خونین دو نیروی خیر و شر در آن صحنه است.[6]
تکرار نظریه آرماگدون در بحران های متعدد
با نگاهی به تاریخ اروپا و آمریکا در مقاطعی حساس، رهبران آنان با اشاراتی کوتاه و بسیار مبهم مطالبی را بیان می داشتند که گویای اندیشه های درونی حاکم بر آنان بوده است. ناپلئون وقتی به دشت جرزال میان جلیله و سامریه در حوالی کرانه غربی رود اردن رسید؛ گفت: «این میدان بزرگ ترین نبرد جهان است.»[7] وی این مطلب را بر اساس آموزه های انجیلی ابراز داشت. بیش از صد سال بعد، هنگامی که فرانسه توانست با سوء استفاده از ضعف امپراتوری عثمانی، سوریه و لبنان را اشغال کند، ژنرال گورو فرمانده فرانسوی و فاتح دمشق، در حالی که پای خود را با تنفر و تکبر تمام بر مزار صلاح الدین ایوبی گذاشته بود اظهار داشت: «هان ای صلاح الدین! ما بازگشتیم.» این رفتار متفرعنانه مخصوص این فرمانده فرانسوی نبود؛ آلن بی، ژنرال انگلیسی نیز که خود در جنگی دیگر در زمان جنگ جهانی اول در هارمجدون پیروزی ارزشمندی را به دست آورده بود؛ هنگام ورود به قدس سرمست از پیروزی خویش در برابر کنیسه قیامت ابراز داشت: « امروز جنگ های صلیبی به پایان رسید.» این حادثه برای یهودیان از چنان اهمیتی برخوردار بود که اسرائیل زانگوئیل، آن را « جنگ هشتم صلیبی» نامید.[8] [9]
هنگامی که اسرائیل لبنان را، در سال1982، اشغال کرد، یکی از رهبران و مبلغان مشهور این جنبش ، به نام «پت رابرتسون» در تلویزیون از رعب و وحشتی سخن گفت که جنگ آرماگدون به دنبال خود دارد و تاکید کرد، که تا پایان سال1982، قیامت برپا خواهد شد. وی افزود: هسته و کانون این قیامت اتحاد جماهیر شوروی است؛ چون آغاز کننده جنگ می باشد و آمریکا را بمباران هسته ای خواهد کرد.
طی جنگ آزاد سازی کویت ، در سال1991م، نیز چنین پیشگویی هایی به گوش رسید و برخی گمان بردند، جنگ دوم خلیج فارس آغاز نابودی جهان و بازگشت دوباره مسیح است. در حالی که این عقیده ، در قرون وسطا نیز مورد استفاده قرار گرفته بود؛ هنگامی که آتش جنگ های مذهبی، در اروپا، برافروخته شده بود یا زمانی که اروپایی ها جنگ های صلیبی خود را علیه مشرق اسلامی آغاز کرده بودند. آن ها در آن زمان نیز اسطوره وحشتناکی را ترویج می کردند؛ بدین معنا که آن ها برگزیده شده اند، تا این که جنگ های وحشیانه را برای «آزاد ساختن» قدس به راه اندازند که مسیح بازگردد و در بیت المقدس اقامت گزیند.
نکته جالب توجه یا هولناک این است که « رونالد ریگان»، رئیس جمهور پیشین آمریکا ، به نظریه آرماگدون اعتقاد داشت و سیاست خارجی و داخلی ایالات متحده را با آن درآمیخته بود. او اجازه نداد، برای مجهز شدن به سلاح های هسته ای حد و حدودی در نظر گرفته شود و در سال 1986م، از آن رو به لیبی حمله کرد که اعتقاد داشت، این کشور در جناح مخالف اندیشه آرماگدونی است. به همین دلیل، برنامه تسلیحات و جنگ ستارگان، سرعت بیش تری به خود گرفت؛ چون آرماگدون ، در جنگ عادی و خالی از سلاح، به وقوع نخواهد پیوست و نمی توان به دولتی مانند عراق اجازه داد، چنین سلاح هایی در اختیار داشته باشد؛ زیرا بنا بر اعتقاد و فهم رهبران بنیاد گرای انجیلی، این مخالف خواست خداست و کشور عراق «مملکت شر» به شمار می آید![10]
آرماگدون یا جنگ قرقیسیا
آرماگدونی که این عده از آن سخن می گویند، احتمال دارد همان حادثه عظیمی باشد که پیش از ظهور مهدی(عج) رخ خواهد داد. همان حادثه بزرگ که امامان ما واژه «قرقیسیا» را بر آن اطلاق کرده اند.[11] آن بزرگواران، از این نکته خبر داده اند که میلیون ها نظامی از آمریکا، اروپا، روسیه، ترکیه، مصر و دولتهای مغرب عربی، به اضافه سربازانی از سرزمین شام، شامل کشورهای سوریه و اردن، لبنان، فلسطین و اسرائیل همگی در ناحیه ای در این محدوده تحت عنوان«قرقیسیا» با یکدیگر برخورد کرده و پس از درگیری، این سفیانی است که همه را چونان کشتزاری درو شده، درهم می کوبد و از صحنه نبرد، پیروز بیرون می آید.
«میسر» آورده است که از امام باقر(ع) از او پرسیدند:«ای میسر! از این جا تا قرقیسیا چقدر راه است؟» من گفتم: همین نزدیکی ها در ساحل فرات قرار دارد. سپس امام فرمودند: «در این ناحیه، واقعه ای اتفاق خواهد افتاد که از زمانی که خداوند متعال آسمان ها و زمین را آفریده است، بی سابقه بوده، تا وقتی آسمان ها و زمین برپا هستند هم، واقعه ای همچون آن اتفاق نخواهد افتاد... سفره ای است که درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر می شوند.»[12] مانند این روایات، از امام صادق(ع) و سایر امامان نقل شده است.[13]
دو تحقیق در این زمینه قابل بررسی و تبیین است:
- برخی دانشمندان، یکی از علائم ظهور امام مهدی(عج) را وقوع جنگی در منطقه ای به نام «هرّمجدون» و به تعبیر روایات «قرقیسیا» می دانند. این قضیه در برخی کتاب های اهل کتاب هم آمده است.[14] اهل کتاب از یهود و نصارا این را معرکه ای بس عظیم و خطرناک می دانند که در پایان تاریخ بشر اتفاق خواهد افتاد.
«هرمجدون» کلمه ای است مشتق از «هر» به معنای کوه و «مجدوَ» که اسم وادی یا کوه کوچکی در شمال فلسطین است. اهل کتاب گمان می کنند مساحت معرکه این جنگ از منطقه مجدو، در شمال فلسطین تا ایدوم در جنوب امتداد دارد(حدود دویست مایل).[15] آنان معتقدند در این جنگ، لشکری با حدود 400 میلیون نفر شرکت خواهند داشت؛[15] لشکری که از عراق، ایران، لیبی،سودان و قفقاز در جنوب روسیه تشکیل شده است.[16]
دکتر عبدالکریم زبیدی می گوید:
این حادثه همان حادثه بزرگی است که پیش از ظهور امام مهدی(عج) تحقق خواهد یافت و در روایات از آن به معرکه«قرقیسیا» یاد شده است. در آن واقعه، میلیون ها لشکر از آمریکا، اروپا، روسیه، ترکیه، مصر و دولت های مغرب عربی و لشکریانی از شهرهای شام، یعنی سوریه، اردن، لبنان، فلسطین و اسرائیل شرکت خواهند داشت. همگی در منطقه ای به نام قرقیسیا از بلاد شام باهم مواجهه خواهند داشت و سفیانی در این هنگام، خروج خواهد کرد... [17]
از مجموع روایات استفاده می شود که فرمانده عملیاتی این جنگ، از جانب دشمنان اسلام، شخصی به نام «سفیانی» است. او کسی است که به کمک مراکز جاسوسی یهود و آمریکا، میان مردم تفرقه می اندازد و مردم را بر ضد شیعیان اهل بیت تحریک خواهد کرد. نیز بعد از پناه بردن امام زمان(عج) به کعبه، با عده ای از یاران خود، درصدد مقابله با حضرت بر خواهد آمد که خود او با لشکریانش در منطقه ای به نام «بیدا» به زمین فرو خواهند رفت.
در همین جنگ است که بنیان یهود از هم پاشیده می شود و بسیاری از آن ها نابود خواهند شد. بخاری به سندش از رسول خدا(ص) چنین نقل کرده است:
قیامت برپا نمی شود، تا آن که شما با یهود بجنگید. آن هنگام، به حدی از آنان کشته خواهد شد که حتی سنگی که یک یهودی در آن پناه گرفته است، می گوید: ای مسلمان! این یهودی است که در کنار من پناه گرفته است؛ او را به قتل برسان.[18] - نبرد قرقیسیا: سفیانی پس از سرکوب مخالفان، هدفی جز حمله به عراق ندارد؛ از این رو، با سپاهی بزرگ به سمت عراق رهسپار می شود. در میانه راه در منطقه ای به نام«قرقیسیا» جنگی هولناک در می گیرد و بسیاری کشته می شوند. پیشوایان دینی، در تعدادی از احادیث، از این جنگ خبر داده اند. چنان که امام صادق(ع) فرمود: «برای خداوند ، در قرقیسیا سفره ای [=غذایی] است. از آسمان ندا دهنده ای آشکار می شود و آواز می دهد: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین! بشتابید برای سیر شدن از گوشت ستمگران».[19]
پانویس
- ↑محمود النجیری، آرماگدون، ص13.
- ↑اسماعیل شفیعی سروستانی و همکاران، آخرالزمان و پیشگویی ها، ص211؛ «آرماگدون چیست؟». تبیان.
- ↑مسیحیت صهیونیستی تلاش دارد، این اصل را وارد ایمان ملت آمریکا کند که حمایت و تایید اسرائیل، مساله ای اختیاری نیست؛ بلکه خواست الاهی است و ایستادگی در مقابل اسرائیل، ایستادگی در مقابل خداست که خشم و غضب وی را به همراه خواهد داشت.( محمود النجیری، آرماگدون، ص94).
- ↑محمود النجیری، آرماگدون، ص12-14.
- ↑محمود النجیری، آرماگدون، ص99.
- ↑اسماعیل شفیعی سروستانی، غرب و آخرالزمان، ص184.
- ↑گریس هال سل، تدارک جنگ بزرگ، ترجمه خسرو اسدی، ص50
- ↑نک: ، محمد رضا رحمتی، نقد و نگرش بر تلمود، ص71.
- ↑علی اقلیدی نژاد، آخرین نبرد در آخرالزمان، فصلنامه معرفت، شماره 59.
- ↑گریس هال سل، تدارک جنگ بزرگ، ترجمه خسرو اسدی، صص15- 16.
- ↑محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص246
- ↑محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص303، ص126
- ↑همان، ص278.
- ↑کتاب مقدس، رویای یوحنا، 16/16-13 و سفر زکریا، 14/1-5 و کتاب مقدس، ص843.
- علی اصغر رضوانی، موعودشناسی، سئوال410، ص525.
- ↑مجلة الفکر الجدید، شماره15و16؛ موعود شناسی، سوال410، ص526؛ جمعی از محقیقن، آفتاب مهر، ص223.
- ↑مجلة الفکر الجدید، شماره15و16؛
- ↑صحیح بخاری، ج3، ص232.
- ↑نعمانی ، الغیبة، ص389،باب 14، ح63.
منابع
- کتاب مقدس
- «آرماگدون چیست؟». سایت تبیان.
- اقلیدی نژاد، علی، آخرین نبرد در آخرالزمان، فصلنامه معرفت، شماره 59.
- جمعی از محقیقن ، آفتاب مهر(پرسش و پاسخ مهدوی) قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، 1387ش.
- شفیعی سروستانی، اسماعیل، و دیگران، پیشگویی ها و آخرالزمان، تهران، موعود عصر، 1385ش.
- _______________ ، غرب و آخرالزمان، تهران، هلال، 1390.
- رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به سوالات، قم، مسجد مقدس جمکران، 1384ش.
- مجلة الفکر الجدید، شماره15و16؛
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
- النجیری،محمود، آرماگدون، ترجمه قبس زعفرانی، و رضا عباس پور، تهران، هلال، 1386ش.
- نعمانی، محمدبن ابراهيم ، الغیبة، مترجم محمدجواد غفاري، تهران: دارالكتب الاسلاميه،1387ش.