آنه ماری شیمل (Annemarie Schimmel)
آنه ماری شیمل (Annemarie Schimmel)، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
معرفیاجمالی
خانم «آنه ماری برگیت شیمل»، محقق و پژوهشگر آلمانی، در7 آوریل 1922م، به عنوان تنها فرزند خانوادهای متوسط و پروتستان، در شهر ارفورت(Erfurt) آلمان به دنیا آمد[1] و در محیطی با رویکردادبیّات و شعر پرورش یافت. مادرش از خانوادهای دریانورد بود که اعضای آن خانواده به جهانگردی علاقه وافر داشتند و پدرش نیز به عرفان و فلسفه علاقه مند بود. خانم شیمل از همان دوران کودکی در چنین خانوادهای رشد کرد و از همان آغاز نوجوانی به آموختن زبانهای شرقی علاقه وافری داشت.[2] وی از پانزده سالگی، مطالعات خود را درباره اسلام و یادگیری زبان های زنده مشرق زمین؛ ازجمله عربی، فارسی و ترکی آغاز کرد و حتی به حفظ یک جز از قرآن موفق شد.[3]
حیات علمی
شیمل شانزده ساله بود که دیپلم گرفت و در ۱۹ سالگی با ارائه پایان نامه خود با عنوان "خلیفه و قاضی در مصر در اواخر قرون وسطی" از دانشگاه برلین در رشته زبانهای شرقی و هنر اسلامی فارغالتحصیل شد[4] و در سال ۱۹۵۱م، دکترای خود را در رشته تاریخ ادیان از دانشگاه ماربورگ کسب کرد.[5] او علاوه بر زبان آلمانی که زبان مادریاش بود؛ زبان فرانسوی، انگلیسی و عربی را می دانست. شیمل در سال 1952م، پس از دیداراز ترکیه، به مدت پنج سال به منظور تدریس در دانشگاه آنکارا، در آنکارا اقامت گزید؛ به علاوه در دانشگاههای آلمان، دانشگاه هاروارد و دیگر دانشگاه ها تدریس داشت وبه کسب سه دکترای افتخاری نایل گشت.[5] این دانشمند آلمانی از سال 1961م، به مدت شش سال به عنوان استاد و مشاور در رشتههای زبان و ادبیات عربی و علوم اسلامی در دانشگاه بُن به تدریس اشتغال داشت. درسال 1967م، نخست به عنوان استاد و سپس از سال 1970م، به طورکامل، کرسی تدریس تاریخ ادیان خاوری دردانشگاه هاروارد را به دست گرفت.[6] او همچنین عضو رسمی و افتخاری مجامع و آکادمی های مختلفی بود؛ ازجمله: ریاست انجمن جهانی علوم دینی، عضویت آکادمی سلطنتی علوم هلند، آکادمی ایالت راین وست فالن آلمان، آکادمی علوم و هنر آمریکا، عضو افتخاری جامعه ایران شناسان اروپا و ریاست مجمع اروپایی اقبال لاهوری. وی سرانجام در ژانویه 2003م، پس از عمری تلاش و کوشش علمی، درهشتاد ویک سالگی دیده از جهان فروبست و در شهر بُن آلمان به خاک سپرده شد[7].
آثار
خانم شیمل، به عنوان یکی از پرکارترین اسلام شناسان، شرق پژوهان و مولوی شناسان معاصر، صاحب تالیفات فراوان در موضوعات مختلفی است؛ از جمله در زمینه های اسلام، عرفان، مولوی، ادبیات، فرهنگ اسلامی و تاریخ ادیان. وی بیش از صد اثر در قالب کتاب، مقاله، ترجمه، گزارش، مصاحبه و مقدمه پدید آورده است که تعداد دقیق آن ها را حتی خودش نمیداند.[8] اویک سال قبل از مرگش، خاطرات خود را در کتابی با عنوان "زندگی غربی، شرقی من"[9] به رشته تحریر درآورد. برای بزرگداشت خانم شیمل، در ایران، دو مجلس یادبود برگزار شد که موجب گردآوری دو کتاب درباره او گردید: یکی از آن دو مجلس در سال 1380م، در دانشگاه تهران برگزارشد که دستاورد آن کتابی با عنوان «عرفان پلی میان فرهنگها»؛ و دومین یادبود درباره او، در شانزدهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در سال 1381ش، به وسیله وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی برگزار گردید. که موجب نوشته شدن کتابی دیگر با عنوان «آشنایی از آن سوی افق» گردید. کتاب مذکور مجموعه سخنرانی های وی را در زمینه شیوه پژوهشی و شخصیت علمی او در برمیگیرد.[10] درکتاب «افسانه خوان عرفان»، نوشته حسین خندق آبادی، به طور مبسوط به اندیشه و کتابشناسی کلیه آثار خانم شیمل پرداخته شده است. همچنین در زمینه کتابشناسی اجمالی آثارایشان، مقاله «کتاب شناسی آثار پروفسور آنه ماری شیمل»، تألیف خسروناقد، در مقدمه کتاب «ابعاد عرفانی اسلام» تألیف خانم شیمل، ملاحظه می شود.
برخی از آثار و تألیفات خانم شیمل عبارتند از:
1. درآمدی بر اسلام (شناخت اسلام، بررسی قرآن، فرقهها وپارهای از علوم اسلامی)؛
2. نوای نِی (نخستین مجموعه شعراز آنه ماری شیمل)؛
3. ادیان جهان (مختصر تاریخ ادیان)؛
4. بال جبرئیل (پژوهشی در افکار مذهبی اقبال لاهوری)؛
5. ابعاد عرفانی اسلام (تاریخ تصوف و مبانی آن)؛
6. پادشاهی از آن توست (مناجات دراسلام)؛
7. تبیین آیات خداوند (نگاهی پدیدارشناسانه به اسلام)؛
8. نام های اسلامی (درباره نام های اسلامی در عرصه های متفاوت زندگی مسلمانان)؛
9.محمد رسول خدا (زندگی وشخصیت پیامبر)؛
10.خطاطی و فرهنگ اسلامی.
روش تحقیق
خانم شیمل تحت تأثیر دین پژوهی «فردریش هایلر» و با نگاهی همدلانه، «روش پدیدارشناسانه» (شناخت یک پدیده از نگاه معتقد به آن) را برای درک عمیق و صحیح اسلام برگزیده و از این جهت منظر روش تحقیق وی با روش تحقیق بسیاری از دینپژوهان غربی متفاوت است. شیمل معتقد است پارهای از اسلام شناسان در شناخت اسلام، از شیوههای دیگر استفاده کردهاند که هر چند آن روشها میتواند مفید باشد؛ فهم دقیق اسلام به آشنایی با زبان اسلام، مطالعه دقیق متون اسلامی، دست نوشتهها و کتیبهها و آشنایی با زبانهای محلی و فرهنگهای بومی نیازمند است.[11]با این حال، وی در آثار خود، گاهی برای بیان اعتقادات مذاهب و فرقه ها، به دیدهها و شنیدههای خود از مجالس مذهبی بسنده و به سخنان غیرقابل اعتماد استناد کرده است.[12]
عقاید و آرا
خانم شیمل میان «شریعت یا آداب دینی» با «آداب و رسوم فرهنگی وقومی» تفکیک نکرده است و تصور کرده است که هرچه در میان مردم رواج مییابد و به عادت تبدیل میگردد؛ در شریعت و آداب دینی ریشه دارد.[13]مثلا ایشان در کتاب «تبیین آیات خداوند» در بخش جنبه های مقدس و حیوانات و گیاهان، درباره اسبی که حضرت مهدی(عج) بر آن سوار میشوند؛ چنین میگوید:
در بین گروههای شیعی، این اعتقاد رواج دارد که در آخرالزمان، وقتی حضرت مهدی(عج) به زمین نزول میکنند، بر یک اسب سفید سوارند، بنا براین، همه ساله در مراسم عزاداری ماه محرم، اسب زیبایی را که پاهایش را با حنا رنگین کردهاند، با نام «ذوالجناح» به راه میاندازند تا به تصورعوام، چنانچه حضرت به ناگاه ظهور فرمودند، اسب ایشان زین کرده و آماده باشد. مومنان با تقوا، این اسب را لمس میکنند تا از برکات آن بهرهمند شوند.[14]
وی در کتاب مذکور، به مناسبت جایگاه و موقعیت «عدد چهل» در میان مسلمانان، درباره مدت خلافت امام مهدی میگوید: مسلمانان معتقدند که حضرت مهدی(عج) در آخرالزمان، پس از اینکه چهل خلیفه حکومت کرد، ظاهر خواهد شد و به مدت چهل سال حکومت خواهد کرد.[15]
از دیدگاه خانم شیمل، به علت وجود عوامل روانشناختی وزمینههایی، مانند توجه زیاد قرآن به آخرت و سرنوشت انسان، برخی اسطورهها همچون اساطیر انسانشناسانه و آخرتگرایانه در اسلام ترویج یافته است. وی مواردی از مسائل مهدویت را از جمله مصادیق «اسطورهگرایی» میداند و در این زمینه میگوید: مطلب اضافی خاصی نیز درمورد مهدی(عج) ، رهبر هدایت یافتهای از خاندان پیغمبر که قبل ازانتهای عالم ظهور خواهد کرد؛ بر این داستانها افزوده شد. وی یا عیسی مسیح که آمدن مجدد او نیز به دهههای آخر عمر جهان مرتبط دانسته شده است؛ سرانجام بر دجال پیروز خواهند شد و قبل از اعلامبعثت اخروی(قیامت) مدت کوتاهی بر جهان حکومت خواهند کرد تا صلح و آرامش را به جهان بازگردانند. مادامی که این گونه اساطیر ازناحیه اطلاعات دقیقی ازمنبع وحی قرآنی پشتیبانی نمیشد؛ معمولا پشتوانه معنوی آنها فیلسوفان و متصوفه اسلامی بودند.[16]
شیمل، «محمدبن حنفیه» و کیسانیه[17] را مؤسس و بنیانگذارعقاید کلامی شیعه میداند و معتقد است مسئله «امامت و رهبری، امام غائب و بازگشت او در بین شیعیان» از محمدبن حنفیه آغاز شده و در نهایت، به شکلگیری تفکر «امام غائب» در بین امامیه منجر شده است. او در کتاب «تبیین آیات خداوند» چنین نوشته است:
فرمانروایی الاهی را میتوان تا حدودی در اسلام تشیع سراغ گرفت. دستمایه بازگشت رهبرامت یا جامعه، پس از این که مدت مدیدی را در خفا و غیبت به سر برده؛ از موضوعاتی است که در تاریخ بشری صورتی قدیمی دارد؛ مطلبی که نخستین بار در مورد پسر [امام]علی(ع)، یعنی در مورد محمدبن حنفیه(م700م/81ق)، اعتقاد گسترده به مراجعت این فرد قهرمان- که معمولا تصور میشود درغاری زندگی میکند- در میان شیعیان رشد ونمو یافت؛ تا این که در بین شیعیان دوازده امامی به ایجادطرز تفکر«امام غائب» انجامید که در انتهای زمان ظهور خواهد کرد تا جهانی را که پر از ظلم و بیداد شده است، از عدل و داد پرکند.[18]
شیمل، «مجتهد» را در فرهنگ شیعه، همان جانشین مقام امام مهدی(عج) و مسئول تصمیمات فقهی در جامعه میداند[19] و در این زمینه میگوید: در بین شیعیان دوازده امامی، شاید بتوان مجتهد را یک روحانی نامید؛ زیرا وی به گسترش حکمت امام غایب و هدایت جامعه در تصمیمات فقهی، بر مبنای بصیرت عمیقتر دینی، کمک میکند.[20]
شیمل در بخشی از کتاب «درآمدی بر اسلام»، به معرفی شیعه و فرقههای آن پرداخته و در مورد عقاید و شکلگیری آنها سخن گفته است. وی درباره جانشینی امام علی(ع) میگوید: «مطابق عقیده شیعه، محمد کمی پیش از رحلت خویش، [امام] علی(ع)را رهبر امت اسلامی و او را با اسرار و رموز سر به مهر ایمان آشنا کرد؛ منصبی که بعضی از اولاد و نسل خاص ایشان، که از قبل تعیین شدهاند، به نوبت آن را به ارث میبرند.»[21] او درباره اعتقاد شیعیان ایران به امام مهدی(عج) مینویسد:
تشیع دوازده امامی از سال 1501م، دین رسمی ایران بوده است. این مذهب بر مبنای اعتقاد به امام غایبی که از غیب بر جهان حکم میراند؛ قرار دارد. منصب الاهی وی، در غیاب ایشان را مجتهدان و یا علمای مذهب بیان میکنند... مطابق اعتقاد شیعیان، امام مخزن جوهر درخشان الاهی است که نسل به نسل به ارث میرسد.[22]
وی در این کتاب، به طور خلاصه به بیان افکار و عقاید اسماعیلیه، همچون روحیه تأویلگرایی از آموزههای دینی، چگونگی تفسیر قرآن و نگرش آن ها درباره مفهوم امام میپردازد و بیان میدارد که از منظر اسماعیلیه، امام درقید حیات است و مرکزحقیقی دین می باشد.
از فرقههای نوظهور در زمینه مهدویت که مورد بررسی خانم شیمل قرار گرفته؛ «بابیت» و «بهائیت»است. شیمل دراین زمینه مینویسد: در ایران در قرن نوزدهم میلادی جریان جدیدی به وجود آمد که تا حدودی بر مکتب فقهی «شیخیه» مبتنی بود. این جریان جدید حرکت بابیه بود که وجه تسمیه آن چنین بود که بنیانگذار این حرکت، سید علی محمد تبریزی(همان شیرازی) در سال 1826 م، خود را باب (درب) معرفی کرد تا از آن طریق مؤمنان بتوانند به حضور خداوند برسند.[23] جانشین باب، بهاءالله(متوفای1892م)، نهضت مزبور را در جهتی رادیکالتر رهبری کرد. پیروان او (بهائیان) رابطه خود را با اسلام، همانند رابطه مسیحیت با یهود میدانند. قوانین اسلامی از دیدگاه این ها متوقف و منسوخ گردیده و ازآن جایی که آنان مدعی هستند دین ایشان پس از رحلت حضرت محمد (خاتم پیامبران) ظهورکرده است؛ لذا از نظر شریعت اسلامی، هر اندازه هم که افکار و عقاید آنان بلند و عالی باشد؛ باز قابل پذیرش نیست.[24]
بررسی دیدگاه ها
با وجود آن که خانم آنه ماری شیمل از اطلاعات کمنظیری درباره اسلام و ادیان برخوردار است و بخش قابل توجهی از عمر خود را درشناخت اسلام و فرهنگ اسلامی صرف کرده است (که با سنجش میان آثار او با دیگر شرقشناسان این امر محسوس و آشکار میگردد)؛ گاه به نظر میرسد، آگاهیهای شیمل درباره تمدن اسلامی و آموزههای اسلام، عمیق و دقیق نیست و او در پارهای از موارد، بر اساس اطلاعات شفاهی و غیرمستند سخن گفته است.[25]بخشی از اطلاعات وی برگرفته از نقلیات و سخنان مردم و یا مشاهدات وی از پارهای سرزمین های اسلامی و دیدن بعضی از آداب و رسوم متداول میان مسلمانان سرچشمه میگیرد که این دسته از سخنان شفاهی، آثار شیمل را آسیب پذیر و در معرض سوء فهم قراد داده است؛ افکار وسنتهایی که در منابع و متون دینی فریقین ریشه ندارند و صرفا آداب و رسومی است که با گذشت زمان و با تکیه بر ریشه های فرهنگی وبومی در میان مردم شکل گرفته اند.[26] مثلا وی پس از بیان «چشم زخم» و تأثیرات نگاه در اسلام، درباره برخورد خانمها در نگاه به نامحرم میگوید:
قبلا راجع به «چشم زخم» سخن گفتم. در همین زمینه باید از نیروی منفی و مخرب نگاه که در قرآن ذکر شده نیز یاد کرد... این قانون شرعی که خانمها مطلقا باید از چشم در چشم شدن با مردان غریبه پرهیز کنند؛ یادآور خطر نگاه است. از این جهت، برخی خانمها برای اجتناب از این قبیل تماسها از عینک های تیره استفاده میکنند.[27]
همچنین ایشان بدون دلیل ورود زنان باردار به زیارتگاهها را ممنوع تلقی میکند: درخلال بارداری، خانمها از ورود به زیارت گاههای اولیا و بزرگان نیز محروم هستند.[28]
به علاوه بهرغم این که وی روش خود را دراسلامشناسی، «پدیدارشناسانه» میداند؛ اما به نظرمیرسد در بعضی موارد نسبت به اسلام همدلانه و ازمنظر مسلمان نمینگرد وبه جای وفاداری به «شیوه پدیدارشناسی»، به سوی «شیوه تاریخی» گرایش پیدا میکند؛ به طوری که این رویکرد بعضی از داوریها و نتیجهگیریهای او را آسیب پذیر کرده است.[29]
بر خلاف تصور شیمل، تدوین افکار شیعه و مهدویت از زمان صدر اسلام شکل گرفته است و جریانات به وجود آمده پس از وفات پیامبر بر سر خلافت امام علی(ع) شکل گرفت. در واقع جریان اساسی اعتقادات کلامی شیعه بر محوریت شخصیت امامان و پیشوایان شیعه است و از زمان حیات امام علی(ع) آغاز شده است و بر خلاف گمان او تاسیس عقاید شیعه از امام علی و سپس امام حسن امام حسین آغاز گشته و پس از آن در میان فرزندان امام حسین، نهادینه شده است و قیام مختار و سپس جریان کیسانیه تنها یکی از آن جریانات انحرافی بوده که همچون بهائیت و بابیت در دوره جدید، خود را به شیعه تحمیل نموده و در حاشیه اعتقادات شیعه قرار گرفته است،نه اینکه شیعه با مختار و فرقه کیسانیه شکل گرفته باشد.
پانویس
- ↑حسن ذوالفقاری، یاد یاران: آنه ماری شیمل، نشریه رشد آموزش زبان و ادب فارسی، تابستان1384، شماره74
- ↑محمداخگری، شکوه همسنخی با شرق،نشریه اخبار ادیان، سال پنجم، شماره 24و25
- ↑حسین خندقآبادی، افسانهخوان عرفان، ص۱۸.
- ↑اشتفان وایندر، آشنایی از آن سوی افق، ص 20
- موسوی گلیلانی، شرق شناسی و مهدویت، ص196
- ↑محمداخگری، شکوه همسنخی با شرق،نشریه اخبار ادیان، سال پنجم، شماره 24و25
- ↑اشتفان وایدنر، آشنایی از آن سوی افق، ص۲۳ و ۲۴
- ↑خسرو ناقد، فرزانه بانوئی دلباخته شرق، ص۱۲۷
- ↑آنه ماری شیمل، زندگی غربی، شرقی من، سید سعید فیروزآبادی، نشر افکار، تهران، س 1383.
- ↑موسوی گیلانی، شرق شناسی و مهدویت، ص197.
- ↑آنهماری شیمل، تبیین آیات خداوند، صص35-32
- ↑موسوی گیلانی، شرق شناسی و مهدویت، ص201
- ↑موسوی گیلانی، شرق شناسی و مهدویت، ص203
- ↑آنهماری شیمل، تبیین آیات خداوند، ص 108
- ↑همان، ص219
- ↑همان، صص 301-300
- ↑یکی از جریان های انحرافی که اعتقاد به مهدویت محمد بن حنفیه دارد.
- ↑همان، ص 415
- ↑موسوی گیلانی، شرق شناسی و مهدویت، ص208
- ↑آنهماری شیمل، تبیین آیات خداوند، ص418
- ↑آنهماری شیمل، درآمدی بر اسلام، صص 158-157
- ↑همان، ص 162
- ↑همان، ص 171
- ↑همان، ص 172
- ↑موسوی گیلانی، شرق شناسی و مهدویت، ص 213
- ↑همان، صص 203-202
- ↑آنهماری شیمل، تبیین آیات خداوند، ص409
- ↑همان، ص410
- ↑موسوی گیلانی، شرق شناسی و مهدویت، 1389ش، ص 213
منابع
- اخگری، محمد، شکوه همسنخی با شرق،نشریه اخبار ادیان، سال پنجم، شماره 24و25
- خندقآبادی، حسین، افسانهخوان عرفان، تهران، مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران، ۱۳۸۱ش
- ذوالفقاری، حسن، یاد یاران: آنه ماری شیمل، نشریه رشد آموزش زبان و ادب فارسی، تابستان1384، شماره74
- شیمل، آنهماری، تبیین آیات خداوند: نگاهی پدیدارشناسانه به اسلام، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶ش
- شیمل، آنهماری، درآمدی بر اسلام، عبدالرحیم گواهی، دفتر نشرفرهنگ اسلامی، تهران، 1375ش
- مجموعه سخنرانان، آشنایی از آن سوی افق، تهران، انتشارات باز، ۱۳۸۲ش
- موسوی گیلانی، سید رضی، شرقشناسی و مهدویت، قم، مرکز تخصصی مهدویت، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، ۱۳7۹ش.
- ناقد، خسرو، فرزانه بانوئی دلباخته شرق، مجله کلک، شماره ۲۸، ۱۳۷۱ش