مدعیان دروغین در ایران
مدعیان دروغین در ایران، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
«ادعاهای دروغین در عرصه مهدویت»، با توجه به گونهها و نیز امتداد تاریخی و پیامدهای منفی آن؛ نظیر فرقهگرایی، هدر دادن ظرفیتهای جامعه شیعی و تخریب اندیشه نجاتگرایانه مهدویت؛ از دیرزمان مورد اهتمام و دقت بودهاند. در این بین جامعه ایران از این مدعیان به دور نبوده است که در طول تاریخ گزارش داده می شود:
مدعیان دروغین در عصر امویان
شناخت مدعیان دروغین مهدویت در طول تاریخ، گویای سوءاستفاده از فرهنگ اصیل امامت و مهدویت است. برخی از این مدعیان با تشکیلات سازماندهی شده به تشکیل فرقه وحتی حکومت موفق گردیدند و ادعای برخی دیگر، راه به جایی نبرده و لذا آنان به طور محدود به فعالیت دروغین خود ادامه دادند. برخی دیگر نیز پس از مرگشان توسط هوادارانشان، به انگیزههای مختلف، ادعای مهدویت در مورد آنان مطرح شده است. نکته مهم آن است که محدوده تشکیل برخی از این جریانها در ایران و برخی دیگر خارج از ایران و عمدتا در عراق بوده؛ اما تبلیغات و دامنه فعالیت آنان به ایران سرایت کرده است. به طور نمونه در دوران بنی امیه (41 ـ 132ق) سه جریان «کیسانیه»[1] «هاشمیه»[2] و «جناحیه»[3] به صورت مقطعی در ایران فعال بودهاند.
مدعیان دروغین در عصر بنی عباس
در دوران بنی عباس (حک:135 ـ 656ق) دو جریان «اسماعیلیه»[4] و «زیدیه جارودیه»[5] فعالیت داشتهاند. با از بین رفتن حکومت عباسیان و ایجاد حکومتهای محلی در برخی از نقاط جهان اسلام، از جمله ایران؛ جنبشهای انحرافی متعددی شکل گرفتند. از مهمترین جریانهای انحرافی که غالبا با افکار صوفیانه همراه بودهاند، میتوان به «حروفیه»،[6] «نقطویه»[7] «مشعشعیان»[8] و «نوربخشیه»[9] اشاره کرد.
مدعیان دروغین از صفویه تا قاجار
پس از مدتها نزاعهای داخلی در ایران، حکومت «صفویان» (حک: 907 ـ 1135ق) شکل گرفت. شاهان صفوی با ابزارهای مختلف، از جمله ابزار نیابت از امام عصر(عج) توانستند در ایران وحدت سیاسی برقرار کنند. بحث نیابت از امام مهدی(عج)، چه از طریق خود پادشاهان و چه از طریق هواداران آنها به طور جدی مطرح شده است.[10]
بعد از انقراض صفویه، عمدتا دو حکومت افشاریه و زندیه در ایران حکمرانی کردند که مدعیان فرقهای مهدوی در آن به چشم نمیآید؛
مدعیان دروغین از قاجار تا انقلاب اسلامی ایران
با تشکیل حکومت قاجار، جریانهای انحرافی مهدوی شکل گرفتند که تا امروز برخی از آنان وجود داشته و به طور جدی به فعالیت انحرافی خود ادامه میدهند. به صورت مشخص «شیخیه»[11]، «بابیت»[12] و «بهائیت»[13] از مشهورترین فرقههای انحرافی آن دوران به حساب میآیند. برخی از آنان، مانند جریان بابیه، حاکمان قاجار را با چالشهایی رو به رو کرد و برخی دیگر، مانند بهائیت در دوران پهلوی، در دستگاه اداری کشور دخالت و نفوذ فراوانی داشتند. پس از قاجار در دوران پهلوی همزمان با ملی شدن صنعت نفت در مناطق نفتخیز ایران، نهضت طلوعیان با شعار نزدیک بودن ظهور شکل گرفت وقریب دو سال بخشی از مناطق بختیاری ایران تحت تأثیر این جریان قرار گرفت.[14]
مدعیان دروغین در دوران حاضر
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مسئله مهدویت در کانون توجهات قرار گرفت و فعالیتهای فراونی را به منظور ترویح این اندیشه شاهد هستیم؛ اما سوگمندانه با توجه به عدم عرضه مباحث دقیق مهدوی و عدم نظارت از سوی متولیان فرهنگی و از طرفی دیگر، دلدادگی مردم به حضرت ولی عصر(عج)، فرصتی برای سوء استفاده مدعیان فراهم گردید که حجم فراوان پروندهای قضابی مرتبط با مهدویت، گواه این ادعا است. مولف کتاب «مهدیان دروغین» ادعا کرده است که بالغ بر سه هزار نفر مدعی مهدویت در زندانها به سر میبرند.[15] آنچه این دوران را از دوران قبل متمایز میکند، تنوع ادعاها است. به عنوان نمونه، در این دوران میتوان به مدعیان فرزندی حضرت، ملاقات و تشرفات پیاپی، یاری حضرت، انتفاع خاصه از امام زمان و تطبیقهای فراوان نشانهها بر افراد گوناگون اشاره کرد.
جالب توجه آنکه برخی از این مدعیان، دارای چندین ادعا هستند. نمونه افراطی آن، احمد اسماعیل بصری است[16] که دارای ادعاهای زیر است:
فرزندی امام مهدی، قانم در روایات[17]، یمانی نشانههای ظهور[18]، اولین مهدیین بعد از ظهور[19]، عیسای مصلوب[20]، یکی از 313 نفر از یاران امام مهدی[21]، کسی که در کوه طور با موسی سخن گفته است،[22] دابۀ الارض در روایات،[23] و همان شیری که با امیرالمومنین در جنگ بدر و احد به دشمنان حمله کرده است.[24]
پانویس
- ↑از نخستین فرقههای شیعه است که با نام دو شخصیت: محمد بن حنفیه (م 80ق) از فرزندان امیر المومنین(ع) و مختاربن ابی عبیده ثقفی (م67ق) پیوندخورده است (محمد بن جریر، طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 7، ص 3191 ). این جنبش در زمان حیات مختار در مناطق جبال(همدان، قم و ری) نفوذ داشته است (وداد، قاضی، الکیسانیه فی التاریخ و الادب، ص 55 و 136).
- ↑آنان بعد از مرگ محمد بن حنفیه، به امامت فرزندش، عبد الله، معروف به «ابوهاشم» (م بین95 تا 99 ق) گرویدند. به نوشته ابوالفرج اصفهانی (م 356ق)، شیعیان خراسان پس از مرگ محمدبن حنفیه، فرزندش، ابوهاشم را امام میدانستند (علی بن الحسین، ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 123).
- ↑یکی ازانشعابات کیسانیه است. آنها مدعی بودند امامت از ابی هاشم، به عبدالله بن معاویه بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب (م131ق) انتقال داده شده است (حسن بن موسی، نوبختی، فرق الشیعه، ص33). این فرقه در محدوده اصفهان، قومس، حلوان، اصطخر و ری مدتی (سال 128) حکومت کردند. رهبر این فرقه توسط ابومسلم خراسانی (م137ق) درهرات به قتل رسید (عبد الرحمن بن محمد، ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 197).
- ↑«اسماعیلیان» مانند شیعیان دوازده امامی در امر امامت و مصادیق آن تا امام صادق اشتراک عقیده دارند؛ اما برخی از شیعیان مرگ فرزند امام صادق(ع) را به با نام «اسماعیل» نپذیرفتند و به امامت و مهدویت وی معتقد گردیدند. برخی دیگر، مرگ اسماعیل را پذیرفتند؛ اما امامت و مهدویت را در «محمد»، فرزند اسماعیل دانستند. این گروه در ایران داعیان فعالی داشتند که مهمترین آنان عبارت بودند از: خلف حلاج و فرزندش و در ادامه غیاث. آنان در ری، قم کاشان، طالقان، میمه، غور و هرات مردم را به کیش اسماعیلی دعوت میکردند (ر.ک: سعدبن عبدالله، اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص153؛ قدیر، محمد اف، مقایسه تطبیقی اندیشه مهدویت از دیدگاه اسماعیله و امامیه، ص 164 و حسین ایزدی، «داعیان اسماعیلی در ایران»، کیهان اندیشه، 1374، شماره 61، ص 162و163).
- ↑موسس این فرقه، زياد بن منذر، ملقب به «ابوجارد» (م150 تا 160ق) است. در میان پیروان جارودیه، اسم محمد بن قاسم به چشم می خورد (علی بن الحسین، ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص472 و 465). برخي از جارودیه در خراسان به مهدويت محمد بن قاسم (م احتمالا 219ق) اعتقاد داشتند و معتقد بودند که وی نمرده است و خروج خواهد کرد (محمد کاظم، رحمتی، زیدیه در ایران، ص 50).
- ↑موسس آن، فضل الله بن عبدالرحمن حسینی(م796ق) است. تعالیم او را در مناطق مختلف ایران، به ویژه خراسان، هرات، گیلان آذربایجان، کردستان و اصفهان رواج یافت. بنا بر اعتقادات حروفیه، فضل الله حروفی، مهدی موعود است (علیرضا، ذکاوتی و فاطمه، لاجوردی، مدخل حروفیه، دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی، ص384، ج20).
- ↑موسس این فرقه، محمود پسیخانی(م 831 ق) است که در مقابل حروفیه، نقطویه را پایه گذاری کرد. او مانند فضل الله حروفی خود را مهدی موعود اسلام خواند(علیرضا، ذکاوتی، جنبش نقطویه، ص24).
- ↑این فرقه به رهبریسید محمد بن فلاح (م870 ق) شکل گرفت. وی بعد از شهرت، خود را «مهدی» ملقب و در سال 828 هجری ظهور کرد (قاضی نورالله، شوشتری، مجالس المؤمنین، ج5، ص367).
- ↑سید محمد نوربخش (795 ـ 869 ق) موسس فرقه نوربخشیه است. او در قالب اصطلاحاتي هدفدار در معرفي خويش، نظير«مظهر موعود» و «مظهر جامع»، به نحوي به طرح ادعاهاي مهدوی پرداخت. نوربخش غيبت امام دوازدهم را رد و اظهار مي کند که جسم آن امام از ميان رفته و اوصاف و کارکردهايش اکنون در او (نوربخش) بروز کرده است (اسفندیاری، محمودرضا، «عرفان وسیاست در اندیشه سید محمد نوربخش»، نامهالهیات، 1389، شماره10، ص9).
- ↑ر.ک: محمدجواد، صداقت، نگرش به مهدویت در عصر صفوی؛ مریم، میر احمدی، دین و مذهب در عصر صفوی، ص123 و راجر، سیوری، ایران عصر صفوی، ص26.
- ↑«فرقه شيخيه»، براساس تعاليم عالم شيعي، شيخ احمد احسائي (م1241ق) در نيمه اول قرن سيزدهم به وجود آمد. این فرقه دارای گرایشهای اعتقادی خاصی است. به طور نمونه شیخ احمد اعتقاد دارد حضرت حجت(عج) در«عالم هورقليا» به سر ميبرند. شیخیه کرمان نیز اعتقاد دارند که اشخاصی وجود دارندکه بر اثر شایستگی و مراتب تدین و شیعه بودن، به درجهای رسیدهاند که غیر از آنان کسی توان ارتباط با امام ندارد که به این اعتقاد «رکن رابع» گویند و بعد از توحید، معاد و امامت اساسی تر بخش اعتقادی آنان را تشکیل می دهد. پس از وفات احسايي، پيروان وي، بدون هیچگونه اختلاف، سيّد کاظم رشتيرا نايب او دانستند. سيد رشتي، زماني به جاي استاد نشست كه از سي سال كمتر داشت. وي، به سبب نطق، قلم، تصنيف و تأليف كتاب، عهده دار انتشار افكار استاد خود گرديد.
- ↑علي محمد شيرازي، فرزند ميرزا رضا بزاز، مؤسس فرقه «بابيه» است. پس از مرگ سید کاظم رشتی (م1259ق)، علی محمد باب، ادعای بابیت کرد و هیجده نفر از شاگردان سید کاظم رشتی که همگی شیخی مذهب بودند، اطراف او را گرفتند وی بعد از ادعای بابیت در سال 1260هجری، با ادعای بالاتر، خود را «مهدی موعود» خواند. (مصطفی، حسینی طباطبایی، مدخل باب، دانشنامه جهان اسلام، ج1، ص 17). همزمان با ادعای باب، شورش و ناامنیهایی در کشور به وجود آمد که سیاستمدارن، از جمله امیرکبیر تصمیم به اعدام او گرفتند. سرانجام علی محمد باب درمیدان تبریز در شعبان 1267 هجری اعدام گردید. (صادق، سجادی، مدخل بابیه، دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی، ج 11، ص 35).
- ↑بنیانگذار آیین «بهائیت» میرزا حسینعلی نوری، معروف به «بهاء الله» است. این فرقه نام خود را از همین لقب گرفته است. فرقه مذکور دارای فراز و نشیبهای فراوانی بوده است؛ مثلاً قابل ذکر است که میرزا حسینعلی علاوه بر قبول قائمیت سید علی محمد باب، دین جدید و شریعت مستقلی ادعا کرد که از این منظر آیین جدیدی روی کار آمد (ر.ک: محمود صدری، مدخل بهائیت، دانش نامه جهان اسلام، ج4، ص733 و علیقلیفتحعلی، اعتضاد السلطنه، فتنه باب، ص172-173).
- ↑این نهضت با نام مستر جیکاک و آقابابا رضایی گره خورده است. مهمترین وعدۀ آنها ظهور قریبالوقوع امام زمان(عج) بود. (ر.ک: مرادخلج، محمد مهدی و محمدمهدی، روشنگر، «پدیده طلوعیانونقش انگلیسیها در شکلگیری آن» دو فطلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه تاریخهای محلی ایران، 1393، شماره 5، ص153).
- ↑رسول، جعفریان، مهدیان دروغین، ص 283. این آمار به دوران تألیف کتاب مربوط است.
- ↑احمد اسماعیل بصری که در میان طرفداران خود به «احمد الحسن» مشهور گشته است، درسال 1968م / 1349ش در شهر بصره عراق متولد شد و تحصيلاتش را تا ليسانس و اخذ مدرك مهندسي معمارى ادامه داد.طبق ادعاي وي، نامبرده در اواخر سال 1999 م1378ش و در 29 سالگي، به امر امام مهدى(عج)، به نجف هجرت ميكند و چنين درمییابد كه روش تدريس در حوزه علميه، داراى خلل علمی است. او ادعا دارد طي سالهاي حضورش در نجف، با حوزه در تماس بوده؛ اما در آن تحصيل نميكرده است. به زعم یارانش، وي در سال 2002م 1381ش و پس از دیدن حضرت مهدی(عج) در رؤیا و خوابهای متعدد، به اصلاح امور پرداخته است همچنين پس از مدتي دعوت مخفيانه و ايمان آوردن برخي افراد به وی، به دستور امام مهدى(عج) آشكارا به مردم اعلام ميكند كه فرستاده حضرت مهدى(عج) است. وي دعوت مردم را در جولای سال 2002م جمادى الاول 1423ق در نجف اشرف آغاز كرد. نامبرده از آن زمان تا کنون با ایجاد شبکههای قدرتمند در کشورهای مختلف مشغول فعالیت است.
- ↑احمداسماعیل، بصری، بیان الحق و السدادمن الاعداد؛ ج1، ص17 و علاء السالم، رسالة فی وحدۀ شخصیة المهدی الاول و القائم و الیمانی، ص 5-7.
- ↑ناظم، العقیلی، پژوهشی درباره یمانی؛ ج 1تا 3.
- ↑ا نتشارات انصار امام مهدی، ادله جامع، ص 13.
- ↑احمد اسماعیلی بصری، جواب المنیر، ج 7، ص 166-180.
- ↑همان، ج3، ص 125.
- ↑همان، ص 310.
- ↑همان، المتشابهات، ج4، ص 233.
- ↑همان، ص 198.
منابع
- قاضی، وداد، الکیسانیه فی التاریخ و الادب، بیروت: بی نا، 1974م.
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبین، شارح و محقق: سیداحمد صقر، چاپ دوم، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1987م.
- حسن بن موسی، نوبختی، فرق الشیعه، ترجمه محمد جواد مشکور، بنیاد فرهنگ ایران، 1353
- ابن خلدون و عبد الرحمن، تاریخ ابن خلدون، محقق: خلیل شحاده، چاپ دوم، بیروت، دارالفکر، 1408ق.
- اشعرى، سعدبن عبداللّه، المقالات والفرق، مصحح: محمدجواد مشكور، مترجم: یوسف فضایی، چاپ اول، تهران: آشیانه کتاب، 1382.
- محمد اف، قدیر، مقایسه تطبیقی اندیشه مهدویت از دیدگاه اسماعیله و امامیه، قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی، 1390.
- ایزدی، حسین، «داعیان اسماعیلی در ایران»، کیهان اندیشه، قم: موسسه کیهان، شماره61، 1374.
- رحمتی، محمد کاظم، زیدیه در ایران، چاپ اول، پژوهشکده تاریخ اسلام، تهران ، 1392.
- ذکاوتی، علیرضا، لاجوردی، فاطمه، «مداخل حروفیه»، دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران: مرکز دائرۀالمعارف بزرگ اسلامی، 1391.
- ذکاوتی، علیرضا، جنبش نقطویه، چاپ چهارم، بیجا: انتشارات ادیان و مذاهب، 1399.
- شوشتری، قاضی نور الله، مجالس المومنین، تصحیح ابراهیم عرب پور و همکاران، اول، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1392.
- اسفندیاری، محمودرضا، «عرفان وسیاست در اندیشه سید محمد نوربخش»، نامهالهیات، 1389، شماره10، ص9.
- صداقت، محمد جواد، پایان نامه: نگرش به مهدویت در عصر صفویان، قم: دانشگاه باقر العلوم، 1391.
- میر احمدی، مریم، دین و مذهب در عصر صفوی، امیرکبیر، تهران، 1363.
- سیوری، راجر، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، نشر مرکز، تهران، 1372.
- حسینی طباطبایی، مصطفی، «مدخل باب»، دانشنامه جهان اسلام، تهران: زیر نظر غلامعلی حداد عادل، 1375.
- سجادی، صادق، «مدخل بابیه»، دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران: مرکز دائرۀالمعارف بزرگ اسلامی، 1381.
- صدری، محمود، «مدخل بهائیت»، دانش نامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: مرکز دانشنامه جهان اسلام، 1377.
- اعتضاد السلطنه، علیقلی فتحلی، فتنه باب، مصحح: عبدالحسین نوایی، تهران: نشر علم، 1377.
- مراد خلج، محمد مهدی و روشنگر، محمد مهدی، «پدیده طلوعیان و نقش انگلیسیها در شکلگیری آن»، فصلنامه پژوهشنامه تاریخهای محلی ایران، شماره 5، تهران: دانشگاه پیام نور، 1393.
- جعفریان، رسول، مهدیان دروغین، تهران: نشر علم، 1393.
- بصری، احمد بن اسماعیل، الجواب المنیر عبر الاثیر، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ دوم، بیجا 1431ق.
- بصری، احمد بن اسماعیل، المتشابهات، چاپ دوم، بی جا، اصدارات انصار امام مهدی، 1431ق.
- بصری، احمد بن اسماعیل، بیان حق و سداد از طریق علم اعداد، چاپ اول، بیجا، اصدارات انصار امام مهدی،1431ق.
.