اباضیه
اباضیه، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
یکی از فرقه های دوران صدر اسلام است. بر پایه برخی از روایات آنان در ذیل بحث اشراط الساعه به برخی از روایات مرتبط با مهدویت اشاره کرده اند.
فرقه اباضیه
اباضیه، یا اِباضیه، فرقه ای منسوب به عبدالله بن اباض تمیمی و از کهن ترین فرقه های مسلمانان قرن اول هجری به شمار میرود. برخی اباضیه را معتدل ترین فرقه ی خوارج دانسته، آنها را از نظر فکری نزديكترين فرقه ی خوارج به جماعت اسلامی می شمارند؛ چراکه افراط و غلو در آنها کمتر بوده و دارای فقه متعادلی هستند؛ همچنین معتقدند عالمان فهیم و برجسته ای در میان آنها وجود دارد.[1]
اباضیه معاصر
باید دانست اباضیه ی معاصر خود را «اهل الدعوه»، «اهل الحق و الإستقامه» و «جماعت المسلمین» می خوانند. این شعار در کتابها رسانه ها و سایتهای اینترنتی آنها به روشنی قابل مشاهده است.[2] باورمندان به این فرقه در عمان، یمن و حضرموت، زنکبار و شمال آفریقا، زندگی می کنند. اباضیه امروزی ارتباط خود را با خوارج انکار می کنند و عالمان امروزی آنها بدین نکته تصریح دارند. آنان هموار صاحبان ملل و نحل نویسی را به عدم دقت در نقل این فرقه محکوم میکنند. [3]
اباضیه و اهل بیت
پیروان اباضیه از اهل بیت به نیکی یاد کرده به ویژه امامان را افرادی عادل شمرده اند. ابوسلیمان داوود بن ابراهیم تلاتی(۹۶۷ ق) یکی از عالمان اباضیه در شعری که در وصف حضرت فاطمه سروده است چنین میگوید او دختر رسول خدا و شوهر و دو فرزندش اهل بیت میباشند نور او در همه جا گسترش یافته است. این شاعر به واسطه ی آنان برای خود و کسی که نسبت به فاطمه عنایت داشته باشد، رضایت خداوند را درخواست می نماید.[4] اباضیان در صلوات های خود از آل پیامبر یاد کرده پس از پیامبر بر آنها درود میفرستند.[5]
شیخ احمد بن سعود السيابی دبیرکل مفتی اعظم حکومت عمان در یکی از کنفرانس های وحدت تهران چنین اظهار نموده است که پیروان مذهبشان نسبت به حضرت علی و اهل بیت احترام قائل اند او بیان کرده که ابن ملجم مرادی اصلاً از خوارج نبوده، بلکه از سرسپردگان و مزدوران معاویه بوده و به تحریک او امام علی را به شهادت رسانده است. السیابی برای ادعای خود مستنداتی از تاریخ طبری، مقاتل الطالبيين و... بيان کرده است[6]
اباضیه در مورد امام علی اعتقاد دارد که خلافت ایشان شرعی بوده؛ امــا بــا قـبـول مسئله ی تحکیم دچار خطا شده است.[7]
اعتقادات
بیشتر اعتقادات و اندیشه های کلامی موجود در منابع متقدم اباضیه مورد تأیید اباضیهای معاصر نیز بوده و در میانشان سریان و جریان داشته و در کتابهای نگاشته شده از سوی اندیشمندان معاصر اباضی در سده ی اخیر از آنان بهره برده شده است. اعتقاداتی مانند توحید و یگانگی خداوند و مخالفت با تشبیه و تجسیم،[8] عینیت صفات با ذات،[9] عدم رؤیت الهی،[10] باور به اندیشه ی لا جبر و لا تفويض و نظریه ی کسب در افعال انسان، [11] تأویل صفات خبریه ای چون دست و استواء به قدرت برای خدا، [12] منافق و کافر نعمت بودن مرتکب کبیره،[13] ولایت و برانت[14] و نیز باور به خلق قرآن[15] از شاخص ترین اندیشه های اباضیان است که در میان گرایشهای مختلف فکری اسلامی متمایل به جریان عقل گرایی بوده و جایگاه ویژه ای برای عقل در پذیرش و تحلیل باورهای دینی ترسیم میکنند. در نگاهی کلی باید خاطر نشان نمود که اباضیه در میان گروههای اسلامی، از نظر فکری به جریانهای عقل گرا مانند شیعه و معتزله نزديك تر بوده و با فرقه هایی چون اهل حدیث و اشاعره تفاوت های بیشتری دارند آنها در صفات خبری ای که منجر به تجسیم و تشبیه می شوند، راه تأویل را پیش گرفته بسیاری از اعتقادات خود را با محک عقل می آزمایند.
اباضیه و شیعه
با نگاهی به تاریخ اباضیه و شیعه میتوان دریافت که شیعه و اباضیه هیچ گاه با یکدیگر درگیری و نزاع عملی نداشته اند.[16] اباضیه در میان شیعیان بیشتر با شیعه اثنی عشری سازگاری و نزدیکی دارد؛ اما دیدگاهشان نسبت به مذهبی چون زیدیه به سان اهل تسنن است و این شاید به خاطر نزدیکی عقاید اباضیه و امامیه باشد. این دو جریان کلامی از نظر فقهی نیز با یکدیگر نزدیکی داشته و در مسائلی چون وجوب ارسال و مبطل بودن تكتف یا تکفیر در نماز، عدم جواز سه طلاقه نمودن در یک جلسه و عدم جواز مسح بر خفین با هم اشتراک دارند [17]همچنین یکی از فتاوای فقهی مفتی اعظم عمان احمد بن حمد الخليلي جواز جمع بین صلاتين- البته در شرایط خاص - اسـت کــه در این باب با نظر شیعه اتفاق دارد. [18]
اباضیه و امامیه در دو مسئله ی فقهی و عقیدتی با یکدیگر تفاوت نظر جدی دارند یکی بحث جواز ازدواج موقت [19]و دیگری دکترین مهدویت[20] است که اباضیه با مورد نخست به شدت مخالفت و برای گزینه ی دوم به خاطر اضطراب احادیث نزد خودشان در این باره سکوت کرده این گونه مسائل را دارای اهمیت حیاتی نمیدانند. یا این وصف در برخی منابع خود به مسئله مهدویت اشاره دارند.[21]
مهدویت در اباضیه
علماي معاصر اباضیه در کشور عمان[22] درباره موضوع مهدی می گویند:
در بـــین بعضـــی از مســـلمانان فکـــري منتشـــر شـــده اســـت کـــه مـــرد خـــارق العـــادهاي در آخرالزمان ظهور می کند و همان گونه که زمین مملـو از ظلـم و جـور شـده اسـت، آن را از عدل و داد مملو می کند و این شخص همان مهدي منتظر است. اباضـیه ایـن افکـار را قبول ندارد زیرا با روش قرآن کریم منافات دارد و قرآن به شـرط آنکـه مسـلمین تـلاش کنند در تمامی زمانها و مکانها، وعده نصرت و پیـروزي داده اسـت کمـا اینکـه ایـن نوع تفکر، سـبب انتشـار روحیـه واپـسگرایـی، ضـعف، واگـذار کـردن امـور بـه دیگـران و انتظار مبهم است و سبب میشود مسلمانان از سعی، تلاش و عمل دست بردارند. [23]
باید گفت:
این فرقه بـراي هـر زمـانی شـرائطی قـرار دادهانـد و برنامـهریزي لازم را داشـته و بـا قـراردادن مراحــل چهارگانــه امامــت(ظهــور، دفــاع، شــراء، کتمــان)، بــه زعــم خودشــان هــیچ خلأیــی در امــر امامت حاصل نمیشود و اباضیه با تطبیق شرائط، خود را مهیاي هر نوع امامتی میدانند. اساس نظریه امامت در اباضیه بر محور سیره شیخین، یعنی خلیفه اول و دوم و سـیره محکمه نخسـتین نظیـر ابـوبلال مـرداس و سـایر شخصـیتهاي مشـهور آنـان بنـا شـده است. [24]
به همین جهت دوره کتمان، شبیه شرائط پیامبر پیش از مهاجرت، جـابر بـن زیـد و أبـو عبیده مسلم بن أبی کریمه است. دوره ظهور، مطابق شرایط ابوبکر، عمر و افرادي است که حق دین را به جاي آوردند. مرحله دفاع، شرایط اهل نهـروان اسـت و نظیـر امامـت عبـداﷲ بـن وهـب راسـبی تـا زمـانی کـه جنگ برپاست ادامه دارد و با پایان یافتن جنگ از بین میرود. دوران شراء، مانند امامـت أبـو بـلال مـرداس و دیگـران اسـت کـه از زنـدگی در آن دوران سـر بـاز زدند که با توجه به این دوران چهارگانه به نظر جائی براي آموزه مهدویت نمیماند.[25]
اما نکته قابل توجه دیگر این کـه در قـرن پـنجم هجـري تعـدادي از علمـاي اباضـی مغـرب بـه فکر بینان گذاري نظامی تحت عنوان نظام عزابه افتادند تا در غیاب امامت ظهور بتواند حداقل بخشی از خواستههاي اجتماعی و سیاسی اباضیان را در هر منطقه یا شهر برآورده کنند.
واژه «عزابه» جمع «عزاب» به فتح عین از «عزوب» یا «عزابـه» مشـتق شده و در لغت به معنـاي گوشـه نشـینی، تنهـا زنـدگی کـردن، درویـش مسـلکی، شـب زنـده داري کــردن، بریــدن از مــردم و در کــوه زنــدگی کــردن اســت.[26] میتــوان گفــت شــخص خــود را از لــذات نفسانی، مشاغل زندگی و خـانواده دور نمایـد و بیشـترین وقـت خـویش را جهـت رضـاي پروردگـار که همانا خدمت به مسلمانان اباضی است صرف کند و اجر زحماتش را از خدا دریافت دارد.[27]
در اصطلاح، عزابه از «حلقه عزابه» اخذ شده است. حلقـه عزابـه، هیـأت محـدودي اسـت کـه مطابق ضوابط معینی بر تمام مسائل و شؤون اباضیه اعم از مسائل دینی، اجتمـاعی، سیاسـی و فرهنگی اشراف کامل دارند. فردي که در رأس این هیأت مهم قرار می گیرد نماد حاکمیـت امـام و مجــري تمــام وظــایف ایشــان اســت، جــز در مــورد اجــراي حــدود الهــی کــه در «مرحلــه کتمــان» تعطیل است.[28]
اخبار آخر الزمان و مهدویت در اباضیه
مهم ترین تألیفی که از اباضیان در زمینه مهدویت در دسترس است و به روشنی از آیات و وقایع آخر الزمان سخن می گوید، «قناطر الخیرات» اثر جیطلانی است. نویسنده آن زیر عنوان اشراط الساعة به استناد روایاتی چند، نشانه های آخر الزمان را برمی شمارد و صراحت در مسئله مهدویت ندارد. و از آن جمله به این موارد اشاره می کند:
طلوع خورشید از مغرب
طبـق نظـر جیطـالی، برخــی نویسـندگان اباضـی طلوع خورشید از مغرب به عنوان اولـین نشــانه دانستهاند ولی ایشان این موضوع را مورد تردید قرار داده است. [29]
فتنه دجال
جیطالی در ذیل این عنوان مینویسد: روایت شده است که پیامبر اسـلام از فتنه دجال به خدا پناه می بردند و می فرمودند: دجال خروج می کند در حـالی کـه یـک چشـم دارد و امـراض متفـاوتی را شـفا میدهـد و مردگانی را زنده میکند و به مـردم می گویـد مـن خـداي شـما هسـتم. پـس هـر شخصـی بگوید تو خدا هستی دچار فتنه دجال می گردد و شخصی که بگوید پروردگار من خداي متعال است از فتنه دجال در امان است.[30]
یکــی ازنکــاتی کــه در ســایت اباضــیان بــدان پرداختــه شــده اســت دیدگاهشــان در مــورد دجال است که به ظاهر با تفکر جیطالی منافات دارد. در این دیدگاه، اباضیه معتقد است روایاتی که دجال را بـا اوصـاف عجیبـی توصـیف می کننـد مورد پذیرش اباضیها نیسـت. زیـرا خـرق عـادت و معجـزه مخصـوص انبیـاء الهـی اسـت و ایـن از اختراعات یهود است که میخواستند اتهام کـذب و دروغ را بـه انبیـاء خـدا نسـبت دهنـد لـذا ایـن مطالب را وارد کردند در غیـر ایـن صـورت اباضـیهـا وقـوع دجـال در آخرالزمـان را بـه مـورد خاصـی اطلاق نمیدهند و هر فاسقی کـه بـه وسـیله گناهـانش معصـیت پروردگـار نمایـد، مصـداق دجـال میدانند و قائلاند که در این عصر تعداد زیادي دجال وجود دارد.[31]
خروج یأجوج و مأجوج
جیطــالی در مــورد ایــن نشــانه بــه آیــه حتـی ««اذا فتحت یاجوج و ماجوج»» اشاره می کند و برخـی از اوصـاف یـاجوج و مـاجوج را بـاتوجـه بـه روایـات رسـول اکـرم برمیشـمارد [32]
خروج دابه الارض
جیطالی به این آیه شـریفه در مـورد نشـانه دابـه اشـاره می کنـد کـه خداونـد متعـال میفرمایـد: «« وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْض؛ هنگامى كه وعده آنان سر رسيد جنبندهاى را براى آنان از زمين بيرون مىآوريم»»[33]وي بررسی میکند که آیا این دابه در روایات، انسان یا حیوان است و اگر حیوان است چه نوعی از حیوانات است؟ آیا اژدها یا ناقه صـالح اسـت؟ او امـا در ظـاهر می پـذیرد کـه ایـن نشـانهها بـراي انسـان اسـت و بایـد انسـانی باشـد کـه ایـنگونـه بـین مـومن و کـافر تمایز قرار دهد و حکم کند.[34]
خسوف و دیگر پدیدههاي زمینی و آسمانی
جیطالی در مورد این نشانه روایاتی از نبی مکرم در خصوص خسوف، فساد اخلاقی فراگیـر در آخر الزمان، آلات لهو و لعب و موارد دیگري میآورد.[35]
اباضیان و جغراف
یکی از نکات بسیار حائز اهمیت ایـن اسـت کـه اباضـیان مغـرب پیرامـون وقـایع دوره پـیش از اتمام جهان هستی، عقاید خاصی بیان کردهاند که سایر فرق اسلامی چنـین مسـئلهاي را مطـرح نکردهانــد و میتــوان گفــت ایــن ســخن ناشــناخته اســت. آنــان معتقدنــد اباضــیانی کــه بــر ایمــان خـویش بـاقی ماندهانـد، در عصــر منتهـی بـه پایــان جهـان، در سـرزمینی نیمــه اسـطورهاي بـه نــام«جغراف»گرد میآیند کـه منزلگـاه پایـانی مؤمنـان اسـت و پارسـایان اباضـی تـا آخرالزمـان در آنجـا مقیم خواهند بـود، و طبـق روایتـی کـه بیـان کردهانـد، مـدت اقامـت آنـان در مکـان جغـراف، سـه سال به طول میانجامد. به نظر میرسد روایـات مربـوط بـه سـرزمین جغـراف سـاخته و پرداختـه ساکنان آفریقاي شمالی باشد.
اباضیان آفریقاي شمالی انتظار داشـتند کـه عمـر جهـان در قـرن پـنجم قمـري بـه پایـان رسـد. یکــی از پیشــگویان ایشــان کــه نیمــه اول قــرن پــنجم میزیســت، پیشــگویی کــرده بــود کــه اتمــام جهــان و زمــان عزیمــت مؤمنــان بــه جغــراف قریــب الوقــوع اســت؛ حتــی برخــی از اباضــیان جهــت قرابت با سرزمین جغراف، مهاجرت کرده بودند.
شـیخ ابوعبـداﷲ محمــد بـن بکر نفوسـی، حکـیم و مصــلح بـزرگ اباضــی(م ٤٤٠ هــ.ق) اعتقــاد مسلم داشت کـه پایـان جهـان نزدیـک اسـت و مؤمنـان بایـد راهـی سـرزمین جغـراف شـوند، حتـی ایشان مصمم شد که با برخـی مؤمنـان اباضـی، رهسـپار جغـراف گـردد. آنـان چنـد منزلگـاه نیـز در میان صحرا سیر کردند اما سرانجام ناچار به»اوارگله» یا«اودریغ» بازگشتند. در مجموع تا زمانی که وي زنده بود، پیشگویی میشد که مرگش در جغـراف خواهـد بـود و معاصـران وي بـه او لقـب»ملک جغراف»داده بودند.
نکتــه دیگــر این کــه بربرهــاي اباضــی در آغــاز مکــان مشخصــی بــراي ســرزمین جغــراف تعیــین نمی کردند و در کهنتـرین روایـات بـه محـل آن اشـارهاي نشـده اسـت، امـا در گـذر زمـان، آن را بـا اودریغ یکی دانسـتند. ابوعبـداﷲ نفوسـی تصـور می کـرد کـه جغـراف میـان صـحرایی در آن سـوي ورقله است، ولی شخص دیگري از محدثان اباضی، خود ورقله را مرکز جغراف میانگاشت.
در نیمــه دوم قــرن پــنجم و نیــز در قــرن ششــم، جغــراف را همــان« اریــغ»یــا«اودریــغ» امــروزي میدانسـتند. امــا بــه احتمـال قــوي ایــن جغــراف یـا جوغرَف بایــد همـان درۀ تُرغرف یــا ژُغراف در سلسله جبال مویدر در غرب به کوهستان اَهَگر باشد که درهاي سرسبز و خوش آب و هـوا بـوده و خاطره اش در اذهان باقی مانده بوده است، و بعدا نیز اباضیان رنجیـده آنجـا را پناهگـاه خـود در دوران بلاهـــا و مصـــائب پـیش از پایـــان جهــــان پنداشـــته و آرزوي رفــــتن بـــدان مکــــان را در دل میپروراندهاند که شبیه همین تفکـر در برخـی کتـب قـدیمی امامیـه نیـز بـا عنـوان جزیـره خضـراء مطرح است که سند مهمی براي آن ذکر نشده است.[36]
پانویس
- ↑ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه فی الساسه و العقائد وتاریخ المذاهب الفقهیه، ص ۷۶.
- ↑السالمی، تحفه الاعیان بسیره اهل العمان، ج ۱، ص ۶؛ معمر، إباضيه مذهب اسلامی معتدل، ص ۹؛ اعوشت، أضواء اسلاميه على المعالم الأباضيه، ص ۱۲.
- ↑معمر، إباضيه مذهب اسلامی معتدل ص 37؛ اعوشت، أضواء اسلاميه على المعالم الأباضيه، ص 71.
- ↑سبحانی، بحوث في الملل والنحل، ج ۵، ص ۲۷۶.
- ↑الخلیلی، تفهيم مفاهيم خاطنه، ص ۱۶.
- ↑باقری، عترت از نگاه دیگران مندرج در مجموعه مقالات جشنواره ی دوم شیخ طوسی، ص ۳۵۴.
- ↑البارونی، مختصر تاريخ الإباضیه، ص ۱۷-۱۸؛ حجازی، تطور الفكر التربوى الإباضى فى الشمال الإفريقي.
- ↑اطفیش، شرح عقيده التوحيد، ص ۱۹.
- ↑اعوشت، أضواء اسلاميه على المعالم الأباضيه، ص ۷۲.
- ↑الخلیلی، الحق الدامع، ص ۲۳-۹۶؛ النامی، دراسات عن الإباضیه، ص ۱۶۵-۱۶۷.
- ↑برادی دراسه في تاريخ الإباضيه و عقيدتها، ص ۱۰؛ النامی، دراسات عن الإباضیه، ص ۱۷۱؛ اعوشت، أضواء اسلاميه على المعالم الأباضيه.
- ↑الربيع بن حبیب، ۱۴۱۵ ق، ج ۳، ص ۴۴ و ۴۹.
- ↑النامی، دراسات عن الإباضیه، ص ۱۷۵ - ۱۷۷ و ۱۷۹
- ↑اعوشت أضواء اسلاميه على المعالم الأباضيه، ص ۷۵ وجوب داشتن امام: عبدالکافی، الموجز في تحصيل السؤال و تلخيص المقال في الرد على اهل الخلافة، ج ۲، ص ۲۲۳.
- ↑ر.ک: برادی، دراسه في تاريخ الإباضيه و عقيدتها، ص ۱۱؛ بییر کوبرلی مدخل الى دراسه الإباضيه وعقيدتها، ص ۳۰۰.
- ↑جهلان، الفكر السياسي عند الإباضيه، ص ۱۰۶.
- ↑ر.ک: الزحیلی ۱۹۸۹ م، ج ۱، ص ۴۵؛ دراسات عن الإباضیه، ص ۱۴۹.
- ↑الخلیلی، جمع بين الصلاتين، ص ۳-۱۲.
- ↑الأغبرى، النظم المحبوب فى غاية المطلوب، ص ۱۵۱
- ↑کوبرلی، ۲۰۱۰ مدخل الى دراسه الإباضيه وعقيدتها، ص ۲۲۴-۲۲۵
- ↑سید مرتضی عاملی، بررسی وضعیت اباضیه در دوران معاصر، ص 102
- ↑مانند احمد الخلیلی مفتی اعظم اباضیهاي فعلی در عمان و شیخ سعید بن مبروك القنوبی.
- ↑برگرفته از سایت(avb.s-oman.net)
- ↑اندیشه مهدویت از منظر اباضیه، مشرق موعود، ص 257.
- ↑اندیشه مهدویت از منظر اباضیه، مشرق موعود، ص 257.
- ↑ضیائی، تاریخ و اعتقادات اباضیه، ص ٦٤٤
- ↑اندیشه مهدویت از منظر اباضیه، مشرق موعود، ص 257.
- ↑جهلان، الفكر السياسي عند الإباضيه، ص ١٦٨-١٦٩
- ↑جیطلانی، قناطر الخیرات، ج 3، ص 467.
- ↑احمد بن حنبل، ١٤١٦، ج ٥، ص ١٣، جیطلانی، قناطر الخیرات ج 3، ص 470.
- ↑اندیشه مهدویت از منظر اباضیه، مشرق موعود، ص 256.
- ↑جیطالی، قناطر الخیرات، ج ٣، ٤٨٨.
- ↑نمل: ٨٢
- ↑اندیشه مهدویت از منظر اباضیه، مشرق موعود، ص 257.
- ↑اندیشه مهدویت از منظر اباضیه، مشرق موعود، ص 257
- ↑همان، ص 258.
منابع
- ابوزهره، محمد، تاریخ المذاهب الاسلامیه فی الساسه و العقائد وتاریخ المذاهب الفقهیه، قاهره: دارالفکر، 1996 م.
- اطفيش، محمد بن يوسف شرح عقيده التوحيد، عمان: وزارت التراث القومي و الثقافه، ۱۴۰۳ ق/ ۱۹۸۳ م.
- اعوشت بکیر بن سعيد، أضواء اسلاميه على المعالم الأباضيه، سيب(عمان): مكتبه الضامري للنشر و التوزيع، ج ۴، ٢٠٠٩ م.
- الأغبري سالم بن سيف بن حمد، النظم المحبوب فى غاية المطلوب عمان، وزارت التراث القومي والثقافه، ۱۹۸۲ م.
- الباروني، ابن الربيع سليمان، مختصر تاريخ الإباضیه، تونس: بینا، ۱۳۳۵ ق.
- باقری، سید ابوالحسن، عترت از نگاه دیگران مندرج در مجموعه مقالات جشنواره ی دوم شیخ طوسی(ره)، ج ۱، ۱۳۷۸ ش.
- برادی ابو القاسم بن ابراهيم، دراسه في تاريخ الإباضيه و عقيدتها، تحقيق محمد عزب و احمد عبد التواب عوض، قاهره: دار الفضيله، ۱۹۹۴ م. ۱۸
- التجار، عامر، الأباضيه قاهره مكتبه الثقافه الدينيه، ٢٠٠٢ م.
- جهلان علون، الفكر السياسي عند الإباضيه، سيب(عمان)، مكتبه الضامرى للنشر والتوزيع، ۲۰۱۰ م
- جیطالی النفوسی، أبی طاهر اسماعیل بن موسی، قناطر الخیرات، تحقیـق حسـن سیدکسـروي، عبدالسمیع خلاف محمود، بیروت: دارالکتب العلمیه، ٢٠٠١ م.
- حجازی، عبدالرحمن عثمان، تطور الفكر التربوى الإباضى فى الشمال الإفريقي، بيروت: مكتبه العصريه.
- الخلیلی، احمد بن حمد، موقف الإباضيه من الخليفتين عثمان و علی، (بینا)، (بی تا) .
- الخليلي، احمد بن حمد الحق الدامع، عمان: مكتبه الضامری، ج ۲، ۱۹۹۲ م.
- الربيع بن حبيب، الجامع الصحيح مسند الامام الربيع بن حبيب تحقيق محمد ادریس و عاشور بن يوسف، بیروت: دار الحکمه، ۱۴۱۵ ق.
- السالمی، نور الدین عبدالله، تحفه الاعیان بسیره اهل العمان، تحقیق عزدالدین التنوخی، دمشق: ۲۰۰۰ م.
- سبحانی، جعفر، بحوث في الملل والنحل، قم: مركز مديريت حوزه علمیه قم، ج ۱، ۱۳۷۱ ش.
- عبد الكافي الإباضي، ابو عمار الموجز في تحصيل السؤال و تلخيص المقال في الرد على اهل الخلافة، تحقیق عمار الطالبی، بیروت: المشرق، ۱۹۸۷ م.
- کویرلی، بیر، مدخل الى دراسه الإباضيه وعقيدتها(بحث مقاون في العقيده الإباضيه في بلاد المغرب و عمان)، ترجمه عمار الجلاصی، سیب(عمان): مكتبه الضامري للنشر والتوزيع، ۲۰۱۰ م.
- معمر، على يحيى، إباضيه مذهب اسلامی معتدل، مقدمه و تعليق احمد بن سعود السیایی، عمان: وزاره الأوقاف والشؤون الدينيه، (بی تا) .
- معمر، على يحيى، الإباضية بين الفرق الاسلاميه، سبب(عمان)، مكتبه الضامرى للنشر والتوزيع.
- النامي، عمرو خليفه، دراسات عن الإباضیه ترجمه به عربی میخائیل خوری، بیروت: دار الغرب السلامي.
تارنمای وب
برگرفته از
- مقاله اندیشه مهدویت از منظر اباضیه، نوشته محمد معینی فرو محسن جوادی صدری، مجله مشرق موعود، شماره 45.
- سید مرتضی عاملی، بررسی وضعیت اباضیه در دوران معاصر، مجله پژوهش های منطقه ای.