پرچمهای سیاه
پرچمهای سیاه، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
برخی منابع روایی پرچم های سیاه به عنوان نشانه ظهور معرفی شده است . در این نوشتار به بیان روایات و اعتبار آنان اشاره می شود:
نشانه بودن پرچم های سیاه
بر خلاف سخن برخی که پرچمهای سیاه را از نشانه های ظهور دانسته اند، در روایات مربوط به ظهور حضرت مهدی(عج) از پرچمهای سیاه از خراسان بیشتر به عنوان پدیده ای همزمان با برخی نشانهها یاد شده است. این پدیده - صرف نظر از اعتبار روایات آن- در منابع اهل سنت به ویژه در کتاب الفتن نعیم بن حماد[1] به گونه ای گسترده ذکر شده است؛ ولی در منابع شیعه به ندرت یافت می شود.
پرچم های سیاه از نگاه شیعه
روایاتی که از پرچمهای سیاه یاد کرده اند به دو دسته تقسیم میشوند:
- روایاتی که فقط به بر افراشته شدن و خروج این پرچم ها اشاره کرده اند و در آنها هیچ ارتباطی با ظهور حضرت مهدی بیان نشده است. از آنجایی کــه در این دسته روایات هیچ گونه پیوندی با ظهور مهدی به چشم نمی خورد، در اینجا لزوم به نقل آنان نیست.[2]
- روایاتی که این پدیده را به گونه ای با امام مهدی و ظهور ایشان پیوند داده است. این روایات پدید آمدن این نشانه را در آستانه ظهور و اندکی پیش از او میداند؛ به گونه ای که حضرت مهدی آنان را به سوی خویش فرا میخواند. مضمون روایتها در این باره آن است که پیش از ظهور امام مهدی(عج) در
منطقه خراسان قدیم، خراسان(شامل قسمتهای گسترده ای از ایران، افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان) انقلابی برپا می شود و مردم در حالی که پرچم های سیاه برافراشته اند به حرکت در می آیند.[3] امام باقر در این باره می فرماید: «پرچمهای سیاهی از خراسان بیرون می آید و به جانب کوفه به حرکت در می آید. چون مهدی آشکار شود اینان کسی را برای بیعت نزد آن حضرت میفرستند[4]
از دیگر روایاتی که در این باره نقل شده روایتی است که ابوبکر حضرمی آورده است. وی میگوید من و ابان زمانی که پرچمهای سیاه در خراسان آشکار شدند بر امام صادق وارد شدیم و گفتیم: «مَا تَرَی؟ در این باره نظرتان چیست؟ فرمود: اجْلِسُوا فِي بُيُوتِكُمْ فَإِذَا رَأَيْتُمُونَا قَدِ اجْتَمَعْنَا عَلَى رَجُل فَانْهَدُوا إِلَيْنَا بِالسِّلَاح در خانه هایتان بنشینید. آنگاه که دیدید ما گرد یک نفر جمع شدیم پس به سوی ما با جنگ افزار بیایید»[5]
در سند این روایت شش نفر از راویان حدیث وجود دارند که دو نفر از آنها توثیق شده اند؛ اما یوسف بن كليب، حكم بن سليمان، محمد بن كثير و أبي بكر حضرمی مجهول اند؛ از این جهت روایت ضعیف میشود و از اعتبار کافی برخودار نیست؛ ضمن آنکه روایت ربطی به پرچمهای در آستانه ظهور ندارد و مربوط به پدیده ای تاریخی است.[6]
در برخی روایات هم فقط به خروج گروهی از مشرق اشاره شده و یادی از پرچم آنان نشده است. ابو خالد کابلی از امام باقر روایت کرده است که فرمود: «كَأَنِّى بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لاستبقیت نفسـى لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ؛ گویی می بینم قومی در مشرق خروج کرده اند و خواهان حقند ولی به ایشان داده نمیشود؛ باز خواهان آن می شوند و به آنان داده نمیشود پس چون چنین میبینند شمشیرهای خود را بر گردن خویش می افکنند اماده) کارزار میشوند پس آنچه میخواهند به ایشان می دهند؛ ولی ایشان از پذیرفتن آن خودداری میکنند تا اینکه قیام نمایند و آن را به کسی باز ندهند مگر به صاحب شما کشتگانشان شهیدند بدانید اگر من خودآن را در می یافتم به طور حتم خود را برای صاحب این امر نگاه میداشتم.[7]
این روایت را نخستین بار نعمانی در کتاب الغيبة نقل كرده و علامه مجلسی آن را در بحار الانوار به نقل از همین کتاب نقل کرده است.[8] هرکس هم بعدها این روایت را آورده یا از بحار الانوار یا کتاب الغيبة النعمانی نقل کرده است.
داود دجاجی از امام باقر روایت کرده که فرمود: «سئل امیر المُؤْمِنِينَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى فَاخْتَلَفَ الْأحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ[9]: فَقَالَ انتظرُوا الفرج مِنْ ثَلَاثِ. فَقِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا هُنَّ ؟ فَقَالَ اخْتِلَافُ أَهْلِ الشَّامِ بَيْنَهُمْ و الرَّايَاتُ السُّودُ مِنْ خُرَاسَانَ وَ الْفَزْعَةُ فِى شَهْرِ رَمَضَانَ؛ از امیر مؤمنان درباره فرمایش خداى تعالى فَاخْتَلَفَ الْأحْزابُ مِنْ بَيْنِهِم سؤال شد. فرمود منتظر فرج باشید از سه چیز. گفته شد ای امیرالمؤمنین آنها کدام اند؟ پس فرمود: اختلاف اهل شام در میان خود و پرچمهای سیاه از خراسان و وحشتی در ماه رمضان»[10]
با توجه به مجهول بودن داود الدجاجی در سند اعتبار روایت از جهت سند مخدوش است.[11]
جابر جعفی از امام باقر روایت نموده که فرمود: «تَنْزِلُ الرَّايَاتُ السُّودُ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْكُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِيُّ لا بُعِثَ إِلَيْهِ بِالْبَيْعَةِ: پرچم های سیاه از خراسان آمده در کوفه فرود می آیند. چون مهدی آشکار شد. آنها را فرا می خواند تا با وی بیعت کنند» [12]
در بیشتر سخنانی که درباره پرچمهای سیاه نقل شده از آنها به نیکی یاد شده است؛ اما در برابر این روایات روایاتی نیز در دست است که در آنها پرچم های سیاه مذموم خوانده شدهاند؛ چنان که مجلسی به نقل از کتاب تاریخ بغداد[13] از ابوهریره از پیامبر اکرم آورده است: «إِذَا أَقْبَلَتِ الرَّايَاتُ السُّودُ مِنْ ـل المَشْرِقِ فَإِنْ أَوَّلَهَا فِتْنَةٌ وَ أوْسَطَها هَرْجٌ وَ آخِرَهَا ضَلَالَةٌ: هرگاه رايات سود از مشرق روی آوردند، آغاز امرشان فتنه، میانه آن هرج و انجام آن گمراهی است» [14]
البته اصل روایت نخست در الفتن نعیم بن حماد نقل شده است که درباره آن، افزون بر ضعف آن کتاب میتوان به راویان ضعیف آن مانند عبدالجبار الكوفي و راویان نامعلوم(رجل) اشاره کرد که سبب ضعف روایت شده اند.
پرچمهای سیاه از نگاه اهل سنت
بر خلاف نگاه شیعه که بیشتر روایات پرچمهای سیاه در آن از اعتبار کافی برخوردار نیست در میان اهل سنت روایاتی چند از جهت اعتبار پذیرفته شده است؛ برای نمونه بستوی در یکی از دو کتاب خود که در آن روایات صحیح را نقل کرده شماری از این روایات را معتبر اعلام کرده است. این در حالی است که مجموع روایات پذیرفته مهدوی را در کتاب خود کمتر از پنجاه روایت برشمرده است. توجه ویژه بستوی به سند و تعیین اعتبار حديث بر پایه آن شده تا در دومین حدیث ارائه شده در کتاب خود، این روایت را که از نظر محتوا مخالف عموم روایاتی است که ظهور مهدی را از سرزمین مکه دانسته – صحیح بداند. بستوی این روایت را در دو جا صحیح دانسته و دیدگاه کسانی که روایت را ساختگی دانسته اند نادرست خوانده، این گونه نقل کرده است: «عن عبدالله قال: قال رسول الله عله الله: إذا أقبلت الرايات السود من خراسان فائتوها فإن فيها خليفه الله المهدی آنگاه که پرچمهای سیاه از خراسان به تو روی آورد پس به سوی آن بشتاب که در آن خلیفه الهی مهدی است.[15]
در این روایت به روشنی مهدی به عنوان خلیفةالله در سپاه خراسان و میان پرچمهای سیاه دانسته شده است که در تعارض با روایاتی است که طبق آنها قیام کنندگان خراسانی در طلب امام مهدی خروج و به سمت کوفه حرکت می کنند.[16] بستوی در روایت شماره هفت نیز با همین مضمون روایت دیگری را صحیح دانسته است.[17] این در حالی است که ابن حجر روایت را از نگاه افرادی مردود دانسته مینویسد: «أورده ابن الجوزى[18] فى الموضوعات[19] روایت را ابن جوزی در شمار روایات برساخته آورده است»
ترمذی در نقلی خروج پرچم ها را از خراسان و پایان آن را در بیت المقدس دانسته است.[20] احمد بن حنبل نیز با اشاره به نکته یادشده ناگزیری آن خروج را به روایتی از پیامبراكرم نسبت داده است.[21]
پرچمهای سیاه و ابومسلم خراسانی
برخی بر این دیدگاهاند که مقصود از خروج پرچمهای سیاه از خراسان قیام ابو مسلم خراسانی در سال ۱۴۰) قمری برابر حاکمیت بنی امیه است[22] که به از هم گسستن حکومت بنی امیه و روی کار آمدن بنی عباس انجامید. مستند اینان روایاتی از امام صادق و برخی قرینهها و مؤیدات تاریخی است؛ از جمله روایتی که در آن با اشاره به نام و مشخصات ابومسلم خراسانی، از وی با نام صاحب پرچمهای سیاه یاد شده است[23]
این دیدگاه از آن جهت نادرست مینماید که برجسته ترین مستند و دلیل آن که روایت یادشده است از نظر سند ضعیف و غیر قابل اعتماد است؛ افزون بر این تطبیق این نشانه بر شورش ابو مسلم خراسانی در بیش از یک قرن پیش از تولد امام مهدی و نشانه ظهور دانستن آن بسیار بعید است.
این نکته نیز درخور توجه است که حاکمان بنی عباس تلاش میکردند قدرت را از دست بنی امیه بگیرند؛ از این رو میخواستند شورش ابو مسلم خراسانی را در راستای قیام امام مهدی و نشانه ظهور وی قلمداد کنند بر این پایه بعید نیست حاکمان بنی عباس به دلخواه خویش در این روایات دست برده و آنها را بر خود تطبیق کرده باشند.[24]
نعیم بن حماد در روایتی از محمد بن عبد الله أبو عبدالله التاهرتي التمیمی از عبدالرحمن بن زیاد بن انعم از مسلم بن یسار از سعید بن المسیب نقل کرده که پیامبر فرمود: «تخرج من المشرق رايات سود لبنى العباس ثم تمكث ما شاء الله ثم تخرج رايات سود صغار على رجل من ولد أبي سفيان و اصحابه من قبل المشرق. پرچمهای سیاه از سمت شرق به سوی بنی عباس بیرون میآید، سپس به مدت طولانی میماند تا زمانی که خدا بخواهد، سپس پرچمهای سیاه کوچکی از سوی مردی از نسل ابوسفیان و یارانش از سمت شرق بیرون میآید»[25]
بستوی روایت را در بخش روایات ضعیف آورده و ملاک ضعف خود را در ناشناخته بودن محمد بن عبدالله التاهرتی و تضعيف عبدالرحمن بن زياد بن أنعم الإفريقي دانسته است.[26]
در روایتی دیگر چنین آمده است: « وعن ثوبان رضی الله عنه قال: قال رسول الله(ص): إِذَا رَأَيْتُمُ الرّاياتِ السُّودَ قَد أَقْبَلَتْ مِنْ خُراسان فَأْتُوها وَلَو حَبْوا عَلَى الثَّلْجِ فَإِنّ فيها خَليفَةَ الله المَهْدِی(عج)هنگامی که پرچمهای سیاه را دیدید که از خراسان میآیند به سوی آن بشتابید اگرچه با سُرخوردن بر روی برفها باشد به درستی که در، آن خلیفه خداوند مهدی است»[27]
این روایت که از شهرت فراوانی برخوردار است هم از نظر سند و هم از نظر گوناگون نقل شده است. ابن حماد بدون استناد به رسول خدا، آن را از ابو قلابه از ثوبان غلام رسول خدا آورده است [28] و بیشتر علمای اهل سنت آن را نپذیرفته اند. ابن جوزی از جمله کسانی است که به روشنی روایت را ساختگی دانسته است.[29]؛ بنابراین روایت ضعیف و غیر قابل اعتماد است. افزون بر آن در روایات دیگر همین مضمون نقل شده در حالی که لقب مهدی نیامده است.
از برجسته ترین روایات معارض این روایت آنهایی است که محل ظهور حضرت مهدی را مکه و مسجد الحرام دانسته اند.[30] یکی از نویسندگان معاصر بر این باورست اخباری که در آن ترکیب «فأتوه و لو حبوا على الثلج» دربارة رايات سود و مهدی به کار رفته - و تعداد آنها هم کم نیست - تحریف حدیثی از رسول خداست که در آن به تبعیت از قائم آل محمد دستور داده است. [31]
جابر از امام باقر نقل کرده که فرمود: «تَنْزِلُ الرَّايَاتُ السُّودُ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ خراسان إلى الكُوفَةِ فَإِذا ظَهَرَ المَهْدِى بَعَثَ إِلَيْهِ بِالبَيْعَةِ؛ پرچم های سیاهی از خراسان بیرون میآید و به جانب کوفه به حرکت در میآید. چون مهدی ظاهر شود اینان کسی را برای بیعت نزد آن حضرت می فرستند»[32]
این روایت پیش از الغيبة شیخ، در الفتن ابن حماد آمده و شیخ نیز در سند روایت به نام وی تصریح کرده است. آشفتگی روایات و نیز اسناد ضعیف عموم روایات نشانه یاد شده سبب شده است یکی از پژوهشگران از بنیان این پدیده را ساخته اوهام معاصران اتفاق پرچمهای سیاه در سال ۱۳۰ قمری بداند و به طور کلی منکر پیوند آن با ظهور حضرت مهدی شود. ایشان دلیلهایی را در پیوند بین روایات پرچمهای سیاه و این رویداد تاریخی ارائه کرده که رد کردن آنها کاری مشکل مینماید.[33] نتیجه اینکه با توجه به شمار روایات نقل شده در این باره نسبت جعل و ضعف به همۀ آنها کار مشکلی است؛ مگر اینکه گفته شود در برخی روایات قابل قبول پیش از آن، معصومان چنان اتفاقی را پیشگویی کرده اند؛ اما هیچ گونه پیوندی بین آن حوادث و ظهور حضرت وجود ندارد.
برخی از محققان معاصر پس از نقل روایات در این زمینه نوشته اند روایات پرچمهای سیاه پرشمارند که ممکن است اصل آن یک روایت بوده و نقل های فراوانی پیدا کرده باشد اما آنچه میتوان پس از بررسیها به آن اطمینان یافت اینکه اصل روایتی که ثابت میکند قومی از خراسان برای یاری مهدی قیام میکنند پیش از حرکت عباسیون موجود بوده است و عباسیون از آن بهره برده اند و آن را شعار پرچم های سیاه قرار داده اند و البته دگرگونی هایی در آمده است؛ از این رو روایاتی که راوی آن از مخالفان بنی عباس باشد معتبرتر و به دور از تردید است .[34]
پانویس
- ↑برخی این روایات از این قرارند اذا هزمت الرايات السود خيل السفياني... (نعيم بن مروزی؛ الفتن؛ ص ۲۶۹ شماره إِذَا خَرَجَتْ خَيْلُ السُّفْيَانِيِّ إِلَى الْكُوفَةِ، بَعَثَ فِي طَلَبِ أَهْلِ خُرَاسَانَ، وَيَخْرُجُ أَهْلُ خُرَاسَانَ فِي طَلَبِ الْمَهْدِيِّ، فَيَلْتَقِي هُوَ وَالْهَاشِمِيُّ بِرَايَاتٍ سُودٍ....همان ص ۲۴۹ ش ۹۲۱؛ وَتَقَبَّلَ خَيْلُ السُّفْيَانِيِّ فِي طَلَبِ أَهْلِ خُرَاسَانَ(همان، ص ۲۴۰، ش ۸۸۷) تَخْرُجُ رَايَاتٌ سُودٌ تُقَاتِلُ السُّفْيَانِيّ...(همان، ص ۲۴۸، ش ۹۱۶)؛ ِذَا اخْتَلَفَتِ الرَّايَاتُ السُّودُ، خَسَفَ بِقَرْيَةٍ مِنْ قُرَى أَرْمِينِيَةٍ.... (همان، ص ۲۲۹ ش(۸۴۷) و ده ها حدیث دیگر.
- ↑یکی از پژوهشگران معاصر با بررسی ده روایت در این زمینه هیچ یک از آنها را معتبر ندانسته برخی از آنها را ساخته حوادث تاریخی دانسته روایات را فاقد وجاهت علمی ذکر کرده است(ر.ک: مصطفی صادقی، تحلیل تاریخی نشانه های ظهور، ص ۹۹ – 107) .
- ↑طوسی، الغیبه، ص 452.
- ↑همان، ص 453.
- ↑حدثنا احمد بن محمدبن سعيد قال حدثني يحيى بن زكريا بن شيبان قال حدثنا يوسف بن كليب المسعودى قال حدثنا الحكم بن سليمان عن محمد بن كثير عن أبي بكر الحضر مى قال...(نعمانی، الغیبه، ص 197) .
- ↑سلیمیان، بررسی تحلیلی روایات نشانه های ظهور، ص 512.
- ↑حدثنا احمد بن محمد بن سعيد قال حدثنى على بن الحسن عن أخيه مـ الحسين بن موسى عن معمر بن يحيى بن سام عن أبي خالد الكابلي الحلبى عن الحسين بن موسى عن احمد بن عم عمر عن عَنْ أَبي جَعْفَر أَنَّهُ قَالَ(نعمانی، الغيبة ص ۲۷۳، ج ۵۰) .
- ↑مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳، ب ۲۵، ج ۱۱۶
- ↑مریم، ۳۷.
- ↑أخبرنا احمد بن محمد بن سعيد قال حدثنا محمد بن المفضل بن إبراهيم بن قيس قال حدثنا الحسن بن على بن فضال قال حدثنا ثعلبة بن ميمون عن معمر بن يحيى عن داود الدجاج...(ابن عقده کوفی، فضائل أمير المؤمنين ص ۲۰۲) .
- ↑درباره اعتبار روایت با وجود فرد مجهول در سند روایت(ر.ك: عبدالله مامقانی، مقباس الهداية ج ۱، ص ۳۹۷) .
- ↑الفضل بن شاذان عَنْ مُحَمَّدِ بن عَلِيٍّ عَنْ عُثمان بن احمد السَّمَّاكِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بن عبد اللهِ الْهَاشِمِي عَنْ إِبْرَاهِيمَ بن هَانِي عَنْ نُعَيْمٍ بن حَمَّادٍ عَنْ سَعِيدٍ أَبِي عُثْمَانَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ
- ↑خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۳۳۶.
- ↑محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۱ ص ۵۲۹، ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب ج ۳، ص ٣٠٠.
- ↑عبدالعظيم البستوى، المهدى المنتظر فى ضوء الأحاديث والآثار الصحيحة و أقوال العلماء و آراء الفرق المختلفة، ص ۱۵۸ و ص ۳۷۵.
- ↑نیشابوری، المستدرک، ج ۴، ۵۴۷ .
- ↑فإذا سمعتم به فأتوه فبايعوه ولو حبوا على الثلج فإنه خليفة الله المهدی (همان، ج ۴، ص ۴۶۳. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج ۲ ص ۱۳۶۷؛ عبد العظيم البستوى المهدى المنتظر فى ضوء الأحاديث والآثار الصحيحة و أقوال العلماء و آراء الفرق المختلفة ص ۱۸۴ (
- ↑وی در این باره می نویسد: هذا حديث لا أصل له و.....
- ↑ابن حجر، القول المسدد في مسند أحمد، ص ۶۹
- ↑ترمذی، سنن ترمذی، ج ۳، ص ۳۶۲، ح ۲۳۷۱.
- ↑احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۳۶۵.
- ↑ر.ك: سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص.۴۵۸
- ↑نعمانی، الغيبة، ص ۱۲۵
- ↑ر.ک جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی ص ۲۹۶.
- ↑نعیم بن حماد مروزی، الفتن، ص ۱۱۶.
- ↑عبدالعظیم بستوى، الموسوعة فى أحاديث المهدى الضعيفة والموضوعة ص ۱۲۹
- ↑ابن كثير البداية والنهاية ج ۶. ص ۲۷۶ یوسف بن يحيى مقدسى عقد الدرر ص ۱۲۵ علی بن حسام الدین. متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۱، ص ۱۶۰.
- ↑مروزی، الفتن، ص ۲۴۶، ۹۰۳ ح
- ↑ابن جوزی، الموضوعات، ج ۲، ص ۳۸.
- ↑برخی از روایاتی که به مکان ظهور و قیام مهدی اشاره کرده اند از این قرارند: - إِذَا قَامَ القَائِمُ بِمَكَّةَ وَأرَادَ أَنْ يَتَوَجَّه إلى الكوفة: - إِنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ بِمَكَّةَ وَ أرَادَ أَنْ يَتَوَجَّه إلى الكُوفَةِ.- إذا ظهر القائم من ظهر هذا البيت إذا أراد الله قيام القائم... فيحضر القائم فيصلى عند مقام إبراهيم ركعتين؛ - أَلَا إِنَّ حُجَّةَ اللهِ قَدْ ظَهَرَ عِنْدَ بَيْتِ اللهِ فَاتَّبِعُوهُ فَإِنَّ الْحَقَّ مَعَ
- ↑مصطفی صادقی، تحلیل تاریخی نشانه های ظهور، ص ۱۱۱ .
- ↑الْفَضْلُ مِن شَاذَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُثْمَانَ بن احمد السَّمَّاكِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بن عبد الله الهاشمي عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَانِي عَنْ تُعَيْمِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ سَعِيدٍ أبى عُثْمَانَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَال(محمد بن حسن طوسی، الغيبة، ص ۴۵۳) .
- ↑رک مصطفی صادقی، تحلیل تاریخی نشانه های ظهور ص ۱۱۷.
- ↑گروهی از پژوهشگران، معجم الاحادیث امام مهدی، ج 1، ص 391.
منابع
- قرآن کریم
- ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، الغيبه، تهران: نشرصدوق، 1397 ق.
- ابن حجر، احمد بن علی، القول المسدد في مسند أحمد، بی جا، بی نا، 1404.
- ابن حماد، نعیم، الفتن مصحح: شورى، مجدى بن منصور، دوم، بیروت: دار الكتب العلمية، 1423.
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، (علیهم السلام)، قم: علامه، اول، 1379 ق
- ابن عقده کوفی فضائل أمير المؤمنين، مصحح: حرز الدين، عبد الرزاق محمد حسين، اول، قم: دلیل ما، 1424.
- بستوی، عبدالعلیم، المهدی المنتظر فی ضو الاحادیث و الاثار الصحیحه، دار ابن حزم، بیروت، 1420.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن عثمان، بیروت: دارالفکر، 1403.
- جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیقات اسلامی، 1387.
- خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت: درالکتب العلمیه، 1417.
- شیبانی، احمد بن حنبل، مسند، محقق: سید ابو المعاطی النوری، اول، بیروت: عالم الکتب، 1419 ه.
- صادقى، مصطفى، تحليل تاريخى نشانههاى ظهور، چ 2، قم: حوزه علميه قم، دفتر تبليغات اسلامى، معاونت پژوهشى، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، 1385 ه. ش
- صدر، محمد، تاريخ الغيبة الکبری، چ 1، بیروت: دار التعارف للمطبوعات، 1412 ه. ق.
- طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، تصحیح عبادالله تهرانی وعلی احمد ناصح، قم: دارالمعارف الاسلامیه، 1411 ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1407
- کورانی و همکاران. معجم الأحاديث الإمام المهدي، موسسه معارف اسلامى، چ 2، قم: مسجد مقدس جمكران، 1428
- متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال محقق بکری حیانی - صفوه السقا، موسسه الرساله، بیروت، 1401 .
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی، چ 2، 1403.
- مقدسى شافعى سلمى، يوسف بن يحيى، عقد الدرر في أخبار المنتظر(ع)، قم: مسجد مقدس جمكران، 1482.
- نیشابوری، محمد بن محمد، المستدرک، بیروت: دارالمعرفه، 1406.
برگرفته از
- کتاب نشانه های ظهور، خدامراد سلیمیان نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی .