نفس زکیه
نفس زکیه، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
در بيشتر روايتهاى مربوط به نشانههاى پنج گانه حتمى، از كشته شدن انسانى بى گناه(قتل نفس زكيه) به عنوان يكى از نشانه هاى ظهور ياد شده است. البته در روايات از آن با تعبيرهاى گوناگونى مانند «النفس الزكيّة» يا «النفس»[1] يا «النفس الطبية الزكيّة»[2] يا «نفس حرام [3] ودم الحرام»[4] ياد شده است. مقصود از «نفس زکیه، «فرد بی گناه»، «پاک»، «کسی که دیگری را نکشته»[5] و «جرمی» ندارد است . این مضمون افزون بر روایات، در قرآن در داستان حضرت موسی نیز آمده است.[6]
برخلاف آنچه گفته میشود که این نشانه فقط در روایات شیعه آمده است، برخی از این اخبار در منابع اهل سنت نیز ذکر شده و گاهی در منابع شیعه نیز تکرار شده است. [7]
از روایات این نشانه به دست میآید که در آستانه قیام جهانی حضرت مهدی(عج) و در جریان مبارزات زمینهساز انقلاب جهانی آن حضرت، فردی بیگناه، بدون اینکه جرمی انجام داده باشد، در حالی که در راه امام(عج) میکوشد، در مسجد الحرام مظلومانه کشته میشود.
نام نفس زکیه
از برخی روایات به دست می آید که نام نفس زکیه محمد است . یکی از آنها روایتی است که شیخ صدوق در کمال الدين و تمام النعمة با ذکر سند از محمد بن مسلم نقل کرده که گفت از امام باقر پرسیدم: «يَا ابْنَ رَسُول الله متَى يَخْرُجُ قَائِمُكُمْ اى فرزند رسول خدا چه زمانی قائم شما قیام می کند؟ فرمود ... «وقُتِلَ غِلامٌ مِنَ آلِ مُحَمَّدٍ بَيْنَ الرُّكَنِ و المَقَام اسْمُهُ مُحَمَّد بن الحسن النفس الزكية[8] ... و جوانی از آل محمد بین رکن و مقام کشته میشود که نام او محمد بن حسن نفس زکیه است»
این مضمون را پس از صدوق طبرسی در کتاب خود در روایتی آورده است.[9] با توجه به اهمال علی بن اسماعیل در سند روایت دچار اشکال است؛ افزون بر آن اینکه روشن نیست منظور از این «حسن(ع) در این حدیث چه کسی است آیا منظور این است که از نسل امام حسن مجتبی است یــا نـام پدر وی حسن است؟
لقب نفس زكيه
اگر چه لقب «نفس زکیه» طبق آنچه در روایات آمده مشهور شده است، لقب های دیگری نیز برای او نقل شده که برخی از آنها بدین قرارند:
- النفس: ابن ابی یعفورگوید: امام صادق(ع) به من فرمود: «أُمْسِكْ بِيَدِكَ [10] هلاك الفُلَانِى وَ خُرُوجَ السُّفْيَانِي وَ قَتْلَ النَّفْسِ وَ جَيْشَ الحسف و ...[11] نابودی فلانی و خروج سفیانی و قتل نفس و جیش خسف به دست خود بگیر»
این روایت به این صورت فقط در الغیبه نعمانی و پس از آن در بحار الانوار[12] نقل شده و از جهت سند نیز روایت صحیحی نیست؛ چون حسین بن مختار قلانسی که شیخ طوسی در یک مورد او را واقفی می داند[13] توثیق صریحی ندارد. [14]
- النفس الطيبة الزكية: نجاشی در کتاب رجال خود روایتی را از امام صادق نقل کرده که در آن حضرت ضمن خطبه ای که از سلمان بیان کرده، درباره نفس زکیه چنین فرموده است .... «أما إنِّى سَأَحَدِّتُكُمْ بِالنَّفْسِ الطيبة الزَّكِيَّةِ وَ تَضْرِيحٍ دَمِهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ الْمَذْبُوحِ ذَبْحَ الكَبْش ...[15] آگاه باشيد بهزودی شما را آگاه خواهم ساخت از نفس طیبه زکیه و ریخته شدن خون او بین رکن و مقام، کشته شدهای بسان گوسفند»
به نظر میرسد هر دو تعبیر یادشده در این روایت با لقب مشهور تفاوتی نداشته باشد. دربارهی سند روایت باید گفت اگرچه محمد بن مسعود و ابوعبدالله الحسین بن اشکیب[16] توثیق شدهاند، دربارهی الحسن بن خزاز القمی، محمد بن حماد السّاسی و صالح بن فرج در کتابهای رجالی توصیفی دیده نشد و روایت از این جهت فاقد اعتبار است؛ ضمن اینکه این روایت در هیچیک از منابع روایی دیگر نقل نشده است.
نسب نفس زکیه
درباره نسب نفس زکیه سخن روشن و دقیقی در دست نیست. برخی با استناد به روایتی، وی را از نسل امام حسین(ع) و برخی دیگر او را حسنی دانستهاند. کسانی که او را از نسل امام حسین دانستهاند، به روایتی استناد کردهاند که عیاشی بدون ذکر سند در تفسیر خود از جابر جعفی از امام باقر(ع) نقل کرده که در فرازی از آن چنین آمده است: «... و النفس الزکیة من ولد الحسین فإن أشکل علیکم هذا»[17] یعنی نفس زکیه از فرزندان حسین است؛ پس اگر این بر شما مشکل آمد...
این خبر را نعمانی به همین سند با اندک اختلافی در مضمون ذکر کرده که در آن گفته شده است: «والقائم رجل من ولد الحسین یصلح الله له أمره فی لیلته فما أشکل علی الناس»[18]. یعنی قائم از فرزندان حسین است که امرش در یک شب اصلاح شود.
مقایسه این دو روایت به خوبی نشان میدهد که در نقل عیاشی «نفس زکیه» درست نیست؛ چون افزون بر آنکه در گزارش نعمانی به جای آن به «قائم(عج) تصریح شده، پیش و پس آن نیز پیوندی با نفس زکیه ندارد؛ بلکه درباره قائم و ندای آسمانی که به نام او میخواند و سخن میگوید[19]. بنابراین با استناد به این روایت نمیتوان نفس زکیه را از نسل امام حسین دانست؛ چه اینکه غیر از روایت عیاشی کسی به این بحث اشاره نکرده است.
برخی دیگر نفس زکیه را با سید حسنی یکی تصور کرده و وی را از نسل امام مجتبی دانستهاند.[20] سید محمد صدر از نویسندگان معاصر، در کتاب "تاریخ الغیبة الکبری" کوشیده است تا ثابت کند مراد از «نفس زکیه» در روایات، همان محمد بن عبدالله حسنی است. وی همچنین دلایل مخالفان این نظریه را آورده و رد کرده است.[21]
با وجود این استدلا ل های ایشان در هر دو طرف کافی به نظر نمی رسد. مهمترین دلیل وی بر این مطلب روایاتی از ابوالفرج اصفهانی است که در مقاتل الطالبيين نفس زکیه را از فرزندان امام حسن(ع) گزارش میکند دلیل دیگر ایشان روایاتی است که کشته شدن نفس زکیه را در «احجار الزیت» پیشگویی کرده و در واقع همچنین شده است؛ در صورتیکه این روایات اگر صحیح باشند. پیشگویی است و در آنها سخنی از ظهور یا نشانه ظهور نیست. نکته دیگر اینکه هدف نویسنده از پافشاری بر این مطلب آن است که بگوید این نشانه محقق شده است، حال آنکه نشانه نمیتواند با فاصله ای چند صد ساله رخ داده شده باشد.
نویسندۀ دیگری با اشاره به دیدگاه یادشده، مینویسد:
برخی احتمال داده اند که مراد از نفس زکیه محمد بن عبدالله اســت کــه در «احجار الزیت» نزدیک مدینه کشته شد؛ اما این احتمال بـه چـنـد دلیل درست نیست:
- لازمه اش این است که... پیش از آنکه امامان از آن خبر دهند، رخ داده باشد.
- در روایات تصریح شده که نفس زکیه بین رکن و مقام کشته می شود؛ ولی محمد در «احجار الزيت» کشته شد.
- قتل نفس زکیه از نشانههای حتمی و متصل به ظهور است و محمد پیش از تولد مهدی به قتل رسیده است.[22]
مصطفی صادقی یکی از نویسندگان معاصر پس از اشاره به دیدگاه یادشده می نویسد:
نگارنده اصراری به تطبیق روایات نفس زكيـه بـر محـمـد بـن عبـدالله حسنی ندارد؛ لیکن این سه اشکال قابل پاسخ گفتن است:
- امامانی که از کشته شدن نفس زکیه خبر داده اند، پیش از محمــد بـن عبدالله بوده اند؛ یعنی ما روایتی از امام هفتم و پس از او درباره نفس نداریم. امام صادق هم فقط سه سال پس از محمد زنده بود.
- از میان اخبار متعدد درباره نفس زکیه فقط دو روایت به کشته شدن او بین رکن و مقام تصریح دارد و دو روایت هم قتل او را در بلد حرام می داند. در بقیه احادیث حرفی از محل کشته شدن او نیست یا به شهر مدینه تصریح شد شده است.
- اینکه قتل نفس زکیه از نشانه های حتمی است، در روایات وجــود دارد، اما متصل بودن آن به ظهور ثابت نیست و منشأ آن روایتی است که فاصله این قتل و قیام قائم را پانزده روز میداند و گفته شد که این روایت با اشکالهایی روبروست؛ ضمن اینکه اصل علامت بودن آن برای ظهور حجت محل تأمل است. [23]
به نظر میرسد فاصله زمانی نامتعارف با حکمت جعل نشانه سازگاری ندارد؛ از این رو به روشنی می توان تأکید کرد در صورت اثبات اعتبار روایات مربوط، ایــن نشانه مانند دیگر نشانه های حتمی ظهور پیوسته با پدیده ظهور رخ خواهد داد.
گونه شناسی روایات
روایت مربوط به این نشانه به چهار گروه دسته بندی میشود:
حتمی بودن قتل نفس زکیه
از ویژگیهایی که در روایات برای کشته شدن نفس زکیه بیان شده و اهمیت این رخداد را مینمایاند حتمی بودن این واقعه است. روایاتی با تعبیرهای گوناگون چون «محتوم»، «لابد ان يكون»، «لا يخرج حتى» و مانند آن این مطلب را بیان میکنند.
ابوحمزه ثمالی درباره حتمی بودن قتل نفس زکیه گوید به امام صادق عرض کردم که امام باقر می فرمود: «إِنَّ خُرُوجَ السُّفْيَانِيِّ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُوم امام صادق به من فرمود: «نَعَمْ وَ ... قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ مِنَ الْمَحْتُومِ»[24].
این روایت را صدوق از طریق احمد بن محمد بن عیسی و شیخ مفید و شیخ طوسی از دو طریق از فضل بن شاذان به حسن بن محبوب رسانده اند که سند صدوق صحیح است.
این حتمی بودن در حدیث حمران بن اعین از امام صادق با تأکید بیشتری تبیین شده است. آن حضرت در حدیث یاد شده می فرماید: «مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِي لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ حُرُوجُ السُّفْيَانِي وَ خَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْمُنَادِي مِنَ السَّمَاءِ: [25]از نشانه های حتمی که ناگزیر پیش از قیام قائم(عج) خواهد بود. خروج سفیانی و فرورفتن در سرزمین بیداء و کشته شدن نفس زکیه و منادی و آسمان است»
نشانه بودن قتل نفس زكيه
بر خلاف دسته پیشین برخی روایات فقط بر نشانه بودن این پدیده دلالت میکند عمر بن حنظله گوید از امام صادق شنیدم که فرمود: «خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ القَائِمِ: الصَّيْحَةُ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْخَسْفُ وَقَتْل النفس الزكية و ...[26]؛ پنج نشانه پیش از قیام قائم خواهد بود صیحه و سفیانی و خسف و قتل نفس زکیه و ......
پیش از این گفته شد که محمد باقر مجلسی این روایت را «حسن كالصحيح» دانسته و نقل کرده شهید ثانی نیز روایت را صحیح می دانسته است. [27]
این روایت را شیخ صدوق با سندی دیگر از عمر بن حنظله از امام صادق نقل کرده است با این تفاوت که خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ» آورده است. [28]
نعمانی نیز این مضمون را به نقل از ابو بصیر از امام صادق نقل کرده است[29] که به قرینه دیگر روایات میتوان هذا الامر را در این روایات همان قیام دانست.
با توجه به روایات، یادشده به روشنی میتوان کشته شدن نفس زکیه را در شمار نشانه های حتمی قیام دانست.
نشانه حتمی بودن قتل نفس زکیه
عبدالله بن سنان از امام صادق نقل کرده است که فرمود ...« و قتل النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ المَحْتُومِ .....[30] وقتل نفس زکیه از امور حتمی است» پیش از این گفته شد این روایت از جهت سند معتبر نیست. حمران بن أعین از امام صادق روایت کرده که آن حضرت فرمود: «من المَحْتُومِ الَّذِي لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ قَبْلِ قِيَامِ الْقَائِمِ... وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ ...[31]؛ از امور حتمی که به ناگزیر باید پیش از قیام قائم باشد ... و کشته شدن نفس زکیه است»[32]. شیخ صدوق با سلسله اسنادش از ابو حمزه ثمالی روایت کرده که گفت: محضر امام صادق عرض کردم که پدر بزرگوارتان امام باقر فرمود: ... و قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُوم؛ بی گمان قتل نفس زکیه از امور حتمی است» امام صادق فرمود: «نعم.... * آری» [33]
پیش از این گفته شد شیخ صدوق این حدیث را با پنج واسطه از امـام باقر روایت کرده و مهر تأیید امام ششم را نیز دریافت نموده است. صدوق این حدیث را با پنچ واسطه از امام باقر روایت کرده و مهر تائید امام ششم را نیز دریافت کرده است. صدوق به تعبیر نجاشی ابروی شیعه در عصر خود بود.[34] آن پنج واسطه که در سند حدیث واقع شده اند نیز همه مورد اعتماد و استناد هستند و علمای رجال بر وثاقت انها تصریح نموده اند؛ در نتیجه این حدیث قابل قبول است.
قتل نفس زکیه بدون اشاره به نشانه و حتمی بودن
برخی از روایات فقط به پدیدار شدن برخی حوادث اشاره کرده اند و نشانه و حتمی بودن آنها به قرینه دیگر روایات به دست می آید. شیخ صدوق با ذکر سند، این مضمون را از امام صادق نقــل کرد که فرمود: «خمْسٌ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ: اليَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْمُنَادِي يُنَادِي مِنَ السَّمَاءِ وَ خَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ:[35]؛ پنج چیز پیش از قیام قائم است یمانی و سفیانی و منادی که از آسمان ندا میدهد و خسف به بیداء و قتل نفس زکیه»
مگر اینکه گفته شود همین تعبیر قبل بودن از نشانه بودن حکایت دارد. ایــن روایت نخست در کمال الدین و تمام النعمه و پس از آن با اندکی تفاوت در اعلام الوری اثر طبرسی(م) (۵۴۸ ق) نقل شده است.[36] در بررسی سند گفته شد همه افراد ثقه هستند، مگر میمون البان که در منابع رجالی از جهت ثقه بودن توصیفی درباره وی نشده است.[37] از مجموع روایات چهاردسته، نشانه حتمی بودن قتل نفس زکیه قابل استفاده است.
هدف نفس زکیه
از روایات فقط مباحثی کلی درباره نفس زکیه به دست می آید و در کمتر سخنی به چگونگی خروج او و اهدافش اشاره شده است. [38]یکی از روایاتی که در این باره سخن به میان آورده، روایتی است مرفوعه که ابو بصیر از امام باقر در ضمن حدیثی طولانی نقل کرده است، در این روایت چنین آمده است: قائم به یارانش میفرماید: ای قوم من، مردم مکه مرا نمی خواهند، ولی برای آنکه آنگونه که برای همانند من شایسته است، حجت را بر آنها تمام کنم، فرستاده ای به سوی ایشان میفرستم. سپس یکی از یارانش را فرا می خواند و به او می فرماید: «به سوی اهل مکه برو و به آنها بگو ای مردم مکه، من فرستاده فلانی (حضرت مهدی(عج) به سوی شما هستم و او برای شما چنین پیغام فرستاده است که ما خاندان رحمت و جایگاه رسالت و خلافت هستیم ما از نوادگان حضرت محمد و سلاله پیامبران هستیم، به ما ظلم شده و آزار رسانده اند و ما را سرکوب کرده اند از زمان رحلت پیامبر تا به امروز حق ما را گرفته اند از شما طلب یاری میکنیم پس یاری مان کنید. وقتی سخن این جوان تمام میشود به او هجوم میآورند و در میان رکن و مقام او را سر میبرند چون خبر این ماجرا به امام مهدی میرسد به یاران خویش می فرماید: آیا شما را خبر ندادم که اهل مکه ما را نمی خواهند.......[39]
یادآوری می شود این حدیث فقط در بحار الانوار آمده و حتی مضمون آن به این صورت در هیچ روایت معتبری نقل نشده است. این روایت ضمن اینکه از نظر سندبه خاطر مرفوعه بودن دارای ضعف است[40]، با برخی از روایات از جمله روایاتی که خروج آن حضرت را از مکه میداند، همخوانی ندارد؛ افزون بر آن اینکه مضمون سخنان امام در اینجا سرشار از ضعف و بیچارگی است؛ در حالی که آن حضرت باید حکومت عدل را در سراسر گیتی گسترش دهد و از چنین کسی که از شماری عرب امید یاری دارد چنین کاری بر نمی آید. بنابراین نکته بنیادین فقط آن است که نفس زکیه نماینده امام در مکه خواهد بود.
زمان شهادت نفس زکیه
بر خلاف تأکید نویسندگان در پیشین بودن این نشانه بر ظهور، از روایاتی استفاده میشود که این اتفاق پس از ظهور و پیش از قیام شکل می گیرد[41]؛ چراکه عموم روایاتی که زمان این حادثه را ذکر کرده اند به اتفاق گفته اند در مدت کمتر از پانزده شبانه روز پس از این حادثه قیام جهانی حضرت آغاز می شود شیخ صدوق با ذکر سند از امام صادق نقل کرده که فرمود: «لیس بَيْنَ قِيَامِ قَائِمٍ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَيْنَ قَتْل النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ إِلّا خَمْسَ عَشْرَةَ لَيْلَةً[42]: بين کشته شدن نفس زکیه و قیام قائم پانزده شب بیشتر نیست»
درباره سند روایت باید گفت صالح که در طریق صدوق با عنوان «مولی بني عذراء، آمده اگر غیر از صالح بن میثم باشد، مجهول است و اگر همان باشد، توثیقی ندارد. مطلق آوردن نام او از سوی شیخ هم بر این تردید می افزاید؛ بنابراین راویان دو سند تا صالح موثق اند، اما در مورد او که راوی اصلی است، مشکل وجود دارد.
شیخ مفید روایت را با اندک تفاوتی از امام باقر این گونه نقل کرده است: «لَيْسَ بَيْنَ قِيَامِ الْقَائِمِ وَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ أكْثَرُ مِنْ خَمْسَ عَشْرَةَ لَيْلَةٍ[43]: فاصله بين قيام قائم و قتل نفس زکیه بیش از پانزده شب نخواهد بود»
به نظر میرسد این نقل با توجه به اشتراک در سند همان روایت باشد. راویان این حدیث پیش از «ثعلبه» مختلف اند. شیخ صدوق از ابن ولید از صفار از عباس بن معروف از علی بن مهزیار از عبدالله بن محمد حجال از ثعلبه نقل میکند و شیخ مفید از فضل بن شاذان از حسن بن فضال از ثعلبه. شیخ مفید راویان پیش از تعلبه را ذکر نکرده است. در مورد صالح هم شیخ طوسی مطلق آورده و شیخ صدوق صالح مولی بنی عذراء» گفته و شیخ مفید صالح بن «میثم» نوشته است. در هر صورت پیداست که این روایت خبر واحدی است که به دو طریق یعنی شیخ صدوق و شیخ، مفید نقل شده و شیخ طوسی هم از استاد خود شیخ مفید و یا به طور مستقیم از کتاب فضل نقل کرده است. سند شیخ صدوق تا شعیب صحیح است.
مکان شهادت نفس زکیه
اما درباره مکان کشته شدن روایات مشهور در این باره دو دسته است: برخی از مکه به عنوان محل شهادت یاد کرده اند و در برخی به محل دقیق آن یعنی بین رکن و مقام بودن آن تصریح شده است.
بین رکن و مقام
شیخ صدوق از امام باقر نقل کرده است که فرمود: «... وَ قُتِلَ غُلَامٌ مِنَ آلِ مُحَمَّدٍ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ مُحَمَّدُ بن الْحَسَنِ النَّفْسُ الزَّكِيَّة....[44] و(از نشانه های ظهور) ... کشته شدن نوجوانی از آل محمد صلى الله عليه وسلم میان رکن و مقام است که نام وی محمد بن الحسن [معروف به] نفس زکیه است»
کشی نیز در کتاب رجال خود ضمن روایتی، از رکن و مقام به عنوان محل شهادت نفس زکیه یاد کرده، روایتی را از امام صادق نقل کرده است که در آن سخنانی از سلمان گزارش فرموده که در بخشی از آن چنین آمده است: «امَا إِنِّي سَأُحَدِّثُكُمْ بِالنَّفْسِ الطَّيِّبَةِ الزَّكِيَّةِ وَ تَضْرِيجِ دَمِهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ الْمَذْبُوحِ ذَبْحَ الْكَبْش»[45].
در این سند محمد بن مسعود عیاشی و حسین بن اشکیب و عبدالله بن سنان از بزرگان شیعه اند و سایر افراد سند مهمل هستند بخشی از این خطبه را طبرسی نیز در کتاب خود با تفاوت فراوانی نسبت به نقل کشی ذکر کرده است[46]
البته شيخ مفيد بدون اشاره به روایتی خاص در یک جمع بندی، آنگاه که نشانه ها را مطرح کرده به کشته شدن انسانی بی گناه از بنی هاشـــم بــه گونه ای فجیع همراه هفتاد انسان شایسته در پشت کوفه را با این تعبیر اشاره کرده است: «وَ قَتْلُ نَفْسٍ زَكِيَّةٍ بِظَهْرِ الْكُوفَةِ فِى سَبْعِينَ مِنَ الصَّالِحِين» و بلافاصله کشته شدن مردی هاشمی بین رکن و مقام را با این بیان «ذَبْحُ رَجُلٍ هَاشِمِيٌّ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ المقام» مطرح کرده است.[47]
با توجه به اینکه مضمون نخست در روایتی نیامده و نیز در بیان شیخ به کشته شدن انسانی بیگناه اشاره شده میتوان گفت فراز اول ارتباطی به قتل نفس زکیه ندارد؛ بنابراین تردیدی نیست که این نشانه در مکه مکرمه و در مسجد الحرام بين رکن و مقام رخ خواهد داد.
در برخی روایات به کشته شدن جوانی در مدینه نیز اشاره شده که به نظر می رسد ارتباطی با نشانه یاد شده نداشته باشد در این روایت امام صادق به زراره میفرماید: «يَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامِ بِالمَدِينَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أليس يَقْتُلُهُ جَيْسُ السُّفْيَانِي قَالَ لا ... [48]: اى، زراره ناگزیر نوجوانی در مدینه کشته اهد شد. عرض کردم: آیا آن کسی است که سپاه سفیانی او را می کشد؟ فرمود: نه»
شهر مکه
اگرچه با وجود روایات دستۀ نخست در مکه اتفاق افتادن این حادثه ثابت میشود در برخی سخنان به طور مشخص به مکه نیز اشاره شده است. امام على فرمود: «قَتْلُ نَفْسٍ حَرَامٍ فِي يَوْمٍ حَرَامٍ فِي بَلـد حرام .....[49] کشتن نفس حرام در روز حرام و در ماه حرام»
البته برخی از پژوهشگران معاصر بر این باورند که در این سند عبد الرحمان بن سيابه و عبایه از وثاقت مبنایی برخوردارند و حسین بن مختار هم متهم به واقفی بودن است؛ بنابراین سند آن موثق مبنایی است.[50]
شیخ طوسی با سخنی از عمار بن یاسر چنین آورده است ... فعند ذلك يُقْتَلُ النَّفْسُ الزَّكِيَّةُ وَ أحُوهُ بِمَكَّةَ ضَيْعَةً [51]....... در آن وقت نفس زکیه به قتل می رسد. برادر وی نیز در مکه است ولی به او دسترسی پیدا نمی کنند»
این سخن افزون بر اینکه از معصوم صادر نشده، شباهت فراوانـی بـه کشته شدن محمد معروف به نفس زکیه و برادرش دارد؛ ضمن اینکه با مضمون دیگر روایات نیز سازگاری ندارد؛ چراکه در هیچ یک از آنها به کشته شدن برادر نفس زکیه اشاره نشده است.
امام باقر در حدیثی طولانی فرمود مهدی(عج) به اصحابش می گوید: «همانا اهل مکه مرا نمی پذیرند؛ اما من فرستاده ام را به سوی آنها روانه میکنم تا با آنان سخن بگوید و دلایل ما را برای آنها بیان کند. در این هنگام یکی از اصحابش را می خواند و میگوید به سوی اهل مکه برو و بگو من فرستاده فلانی هستم و او می گوید ما اهل بیت رحمت و معدن رسالت و خلافت و نسل محمد هستیم ما کسانی هستیم که مورد ظلم قرار گرفته و حقمان را غصب نموده اند. اکنون از شما طلب یاری میکنیم؛ ما را یاری کنید. پس از بیان این مطالب از طرف نفس زکیه، مکیان به سوی او حمله میکند و او را بین رکن و مقام به قتل میرسانند.[52]
این روایت از نظر سند، معتبر نبوده و مرفوعه است و مشخص نیست سید علی بن عبدالحمید با چه واسطه و سندی این روایت را از ابو بصیر نقل کرده است؛ افزون بر آن اینکه از نظر دلالت نیز روایت اشاره دارد که نفس زکیه سفیر حضرت است و پس از رساندن پیام حضرت بین رکن و مقام به شهادت میرسد. با توجه به اینکه این روایت در منابع دیگر نظیر و شبیهی ندارد و فقط از کتاب سرور اهل الایمان نقل شده است، پذیرش دلالت آن سخت به نظر میرسد.
گفتنی است که کتاب سلیم بن قیس هلالی، به عنوان نخستین منبع موجود در نقل حدود ده روایت مهدوی، فقط یک روایت درباره نشانهها آورده که در آن به خروج سفیانی، قتل نفس زکیه و خسف به بیداء اشاره کرده است. آنچه این یک روایت را نیز محل تأمل کرده، این است که مکان قتل نفس زکیه را(أحجار الزیت) دانسته است.[53]
نفس زکیه و محمد بن عبدالله
یکی از نویسندگان معاصر بر این باور است که مراد از نفس زکیه محمد بن عبدالله بن حسن، معروف به نفس زکیه است که در عصر منصور خلیفه عباسی قیام کرد و همراه یارانش در منطقه «احجار الزیت» در نزدیکی مدینه کشته شد. سیدحسین صدر با قاطعیت نوشته است: «در اینجا به طور جدی باید ادعا کنیم شواهدی در دست داریم که مقصود از نفس زکیه همین شخص انقلابی از خاندان حضرت علی باشد و اگر بتوانیم قراینی که در ردّ این نظریه آمده است، باطل کنیم میشود ملتزم به این مطلب بشویم و لذا میبایست در دو زمینه وارد بحث شویم: زمینه اول: قراین دال بر رد این نظریه که اثبات میکند نفس زکیه شخص دیگری است. آنگاه ایشان به بیان قرینههای آن پرداخته است[54]
صدر در پایان نیز با تأکید که علت آن نیز چندان روشن نیست ـ دیدگاه خود را پیروز دانسته مینویسد:
«بنابراین نفس زکیه شخصی جز همین محمد بن عبدالله نیست و به جان خودم سوگند که آن نشانه ای مهم و جالب نظر بود، زیرا که نهضتش ادامه داشته به اندازه ای که منصور دوانیقی از او به وحشت افتاده است و این مسئله برای هر کسی که به کتاب مقاتل الطالبیین مراجعه کند، روشن و واضح میشود و ما فعلاً نمی خواهیم در جزئیات آن وارد شویم»[55]
البته در رد این دیدگاه نیز برخی از پژوهشگران معاصر نکاتی را یادآور شده اند که برخی از آنها از این قرار است:
- لازمه این سخن آن است که این نشانه پیش از تولد حضرت مهدی(عج) رخ داده باشد.
- در روایات قابل توجهی تصریح شده است که نفس زکیه بین رکن و مقام مقام کشته میشود که از مجموع احادیث یادشده به این اطمینان که مکان شهادت نفس زکیه در مکه خواهد بود؛ حال آنکه محمد بن عبدالله بن حسن در منطقه «احجار الزيـــت» (در نزدیکی مدینه کشته شده است و این مطلب برای اثبات انطباق نداشتن نفس زکیه با محمد بن عبدالله کافی است.
- پیشگویی قتل نفس زکیه در، روایات همراه یا بعد از وقایعی ذکر شده که به یقین تا کنون تحقق نیافته اند؛ از این رو فهم عمومی از سیاق عبارات همان است که این علامت نیز تا کنون انجام نشده باشد بنابراین نمی توان مقصود از نفس زکیه را محمد بن عبدالله دانست بلکه اشاره به کشته شدن شخص دیگری است که در آینده انجام خواهد گرفت. بنابراین میتوان گفت وقتی یک علامت در میان چهار علامت دیگری واقع میشود که همه آنها در عصر نزدیک به ظهور رخ میدهد چنین چیزی را تقویت میکند که زمان تحقق آن علامت نیز در عصر نزدیک به ظهور خواهد بود.
- همان گونه که در روایات اشاره شده، قتل نفس زکیه از نشانه های حتمی و متصل به ظهور است؛ حال آنکه محمد بن عبدالله سـالهـا پیش از تولد حضرت مهدی به قتل رسیده است. [56]
البته تلاش کرده به این گونه اشکالها پاسخ دهد؛ ولی به نظر می رسد پاسخهای ایشان کافی و قانع کننده نبوده و به موفقیت چندانی دست نیافته است. ناگفته نماند که بیش از آنکه محمد بن عبدالله به نفس زکیه مشهور شود.
پانویس
- ↑نعمانى، الغيبة، ص ٢٨٧، ح ١٩.
- ↑طوسى، اختيار معرفة الرجال، ص ٢٣
- ↑نعمانى، الغيبة، ص ٢٥٨.
- ↑همان، ص 274.
- ↑طریحی، مجمع البحرین، ج 1، ص 203.
- ↑أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْس؛ آیا شخص بیگناهی را بدون اینکه کسی را به قتل رسانده باشد کشتی؟»(کهف، 73)
- ↑صادقی، تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، ص 125.
- ↑حدثنا محمد بن محمد بن عصام قال حدثنا محمد بن يعقوب الكليني قال حدثنا القاسم بن العلاء قال حدثني إسماعيل بن على القزويني قال حدثنى على بن إسماعيل عن عاصم بن حميد - عن محمد بن مسلم الثقفى(ابن بابويه؛ كمال الدين و تمام النعمه ج ۱، ص ۳۳۰) .
- ↑طبرسی، اعلام الوری ص ۴۶۳ .
- ↑جمله امسك بيدك به معنای آن است که این موارد را به عنوان نشانه ای نگه دار و در نظر بگیر(مصطفی صادقی؛ تحلیل تاریخی نشانه های ظهور؛ ص ۱۴۱ پاورقی) .
- ↑أخبرنا احمد بن محمد بن سعيد قال حدثني على بن الحسن عن على بن مهزيـار عـن حمـاد بـن عيسى عن الحسين بن المختار قال حدثني ابن أبي يعفور ...(نعمانی، الغيبة، ص ۲۵۸، ح ۱۶) .
- ↑مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۴.
- ↑طوسی، رجال الطوسی، ص ۳۳۴ .
- ↑شیخ مفید نام وی را در ردیف کسانی آورده است که نص بر امام رضا را گزارش کرده اند و از ایشان با عنوان خواص و ثقات امام کاظم یاد میکند(مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۴۸) . اما نام بردن از زیـاد بــن مروان - چهره شاخص واقفه ـ در کنار او این توثیق را با تردید روبرو میکند. از طرفی اگر اتهام وقف از سوی شیخ طوسی صحیح باشد نقل روایت نص بر امام هشتم و در عین حال توقف بر امام هفتم، دلیلی بر شدت انحراف وی خواهد بود زیرا با اینکه خود مطلبی را از امام معصوم نقل میکند بر خلاف آن عمل میکند.(صادقی، تحلیل تاریخی نشانه های ظهور، ص ۱۴۲) .
- ↑طوسی، اختیار معرفه الرجال، صص 23 و 47.
- ↑نجاشی، رجال، ص 45؛ حلی، خلاصه الاقوال، ص 50.
- ↑عیاشی، تفسیر عیاشی، ج 1، ص 64.
- ↑نعمانی، الغیبه، ص 282،
- ↑در روایت تفسیر عیاشی آمده است: "فینادی المنادی بمکة باسمه وأمره من السماء حتی یسمعه أهل الأرض کلهم اسمه اسم نبی، ما أشکل علیکم فلم یشکل علیکم عهد نبی الله لا ورایته و سلاحه والنفس الزکیة من ولد الحسین؛ فإن أشکل علیکم هذا فلا یشکل علیکم الصوت من السماء باسمه...(عیاشی، تفسیر عیاشی، ج 1، ص 64) .
- ↑مازندرانی، شرح الکافی، ج 12، ص 414.
- ↑صدر، تاریخ غیبت الکبری، ص 604، - 614.
- ↑اسماعیلی، چشم به راه مهدی، ص ۲۸۲.
- ↑صادقی، تحلیل تاریخی نشانه های ظهور، ص ۱۵۷ (با تصرف) .
- ↑حدثنا محمد بن موسى بن المتوكل قال حدثنا عبدالله بن جعفر الحميري عن أحمد بن محمد بن عيسى عن الحسن بن محبوب عن أبي حمزة الثمالي(ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص ۶۵۲، ح ۱۴) .
- ↑أخبرنا احمد بن محمد بن سعيد بإسناده على بن الحسن التيملى قال حدثنا محمد و احمد ابنا الحسن عن على بن يعقوب الهاشمي عن هارون بن مسلم عن أبي خالد القماط عن حمران بن بن أعين عن أبى عبد الله(نعمانی، الغيبة ص ۲۶۴، ح ۲۶. مجلسی، بحار الانوار ج ۵۲، ص ۲۹۴، ح ۴۴)
- ↑محمد بن يحيى عن بن محمد بن عيسى عن على بن الحكم عن أبي أيوب الخزاز عن عمر بن حنظلة قال سمعت أبا عبد الله لا يَقُولُ...(کلینی، الكافي، ج ۸، ص ۳۱۰) .
- ↑مجلسی، مرآة العقول، ج ۲۶، ص ۴۰۶.
- ↑ابن بابویه، کمال الدین، ج 2، ص 650.
- ↑و بهذا الإسناد [حدثنا محمد بن الحسن بن الوليد قال حدثنا الحسين بن الحسن بن احمد بن عن عمر بن حنظلة قال سمعت أبا عبد الله يقول: قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ دِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَالصَّيْحَةُ وَ قَتَلُ النَّفْسِ ابان عن الحسين بن سعيد عن محمد بن ابی عمیر عن عمر بن . الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ ...(ابن بابویه؛ كمال الدين و تمام النعمة ج ۲.نعمانی، الغيبة ص ۲۹۰) .
- ↑أخبرنا على بن احمد البندنيجى قال حدثنا عبيد الله بن موسى العلوى عن يعقوب بن يزيد عن زياد بن مروان عن عبدالله بن سنان...(همان، ص ۲۵۲، ح ۱۱) .
- ↑أخبرنا احمد بن محمد بن سعيد بإسناده على بن الحسن التيملي قال حدثنا محمد و احمد ابنا الحسن عن على بن يعقوب الهاشمي عن هارون بن مسلم عن أبي خالد القماط عن حمران بن أعين عن أبی عبدالله ....(همان، ص ۲۶۴، ح ۲۶ محمد باقر مجلسی؛ بحار الانوار ج ۵۲، ص ۲۹۴، ج ۴۴) . این روایت به این صورت در هیچ یک از منابع روایی جز الغيبة نعمانی ذکر نشده است.
- ↑ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۵۲، ح ۱۴.
- ↑ابن بابویه، کمال الدین، ج 2، ص 652.
- ↑نجاشي، الرجال، ص ۳۸۹، رقم ۱۰۴۹ ٢.
- ↑حدثنا أبي قال حدثنا عبد الله بن جعفر الحميرى عن إبراهيم بن مهزيار عـن أخـيـه علـى عــن الحسين بن سعيد عن صفوان بن يحيى عن محمد بن حكيم عن ميمون البـان عن أبي عبدالله الصادق قال...(ابن بابویه کمال الدین و تمام النعمة ج ۲، ص ۶۴۹، ح ۱) .
- ↑طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۵۵.
- ↑خویی، معجم رجال الحديث، ج ۱۹، ص ۱۱۳.
- ↑ر.ک: قاسمی، «نفس زکیه»، ص ۱۴.
- ↑مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷، ح ۸۱.
- ↑روى السيد على بن عبدالحميد باسناده الى كتاب الفضل بن شاذان يرفعه الى أبي بصير عن أبي جعفر ...
- ↑ر.ک: قاسمی، «نفس زکیه»، ص 15.
- ↑حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد قال حدثنا محمد بن الحسن الصفار عن العباس بن معروف عن على بن مهزیار عن عبد الله بن محمد الحجال عن ثعلبة بن ميمون عن شعيب الحذاء عن صالح مولى بنى العذراء قال سمعت أبا عبد الله الصادق لا يقول ...(این بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۶۴۹، ح ۲) .
- ↑، تعلبة بن ميمون عن شعيب الحداد عن صالح بن ميثم قال سمعت أبا جعفر يقول. (مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۴) .
- ↑حدثنا محمد بن محمد بن عصام قال حدثنا محمد بن يعقوب الكليني قال حدثنا القاسم بن العلاء قال حدثني إسماعيل بن على القزويني قال حدثني على بن إسماعيل عن عاصم بن حميد بن مسلم النقفى قال سمعت أبا جعفر محمد بن على الباقر يقول...(ابن بابويه، محمد كمال الدين و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۱، ح ۱۶) .
- ↑محمد بن مسعود، قال حدثنا أبو عبد الله الحسين بن إشكيب، قال أخبرني الحسن بن خرزان القمي، قال أخبرنا محمد بن حماد الساسي عن صالح بن فرج عن زيد بن المعدل، عن عبد الله بن سنان عن أبي عبد الله الله قال...(کشی، رجال الکشی، ص ۲۱ ش ۴۷) .
- ↑طبرسی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۵۱ .
- ↑مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸.
- ↑على بن إبراهيم عن الحسن بن موسى الخشاب عن عبدالله بن موسى عن عبدالله بن بكير عن زرارة قال سمعت أبا عبد الله يقول...(کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷، ح ۵) .
- ↑اخبرنا احمد بن محمد بن سعيد قال حدثنى على بن الحسن عن على بن مهزیار عن حماد بن عيسى عن الحسين بن المختار عن عبد الرحمن بن سيابة عن عمران بن ميثم عن عباية بن ربعي الأسدى قال...(نعمانی، الغيبة، ص ۲۵۹، ح ۱۷) .
- ↑ر.ک: نجم الدین طبسی، تأملی در نشانه های ظهور، ص ۶۲.
- ↑قرقارة عن نصر بن الليث المروزى عن ابن طلحة الجحدري قال حدثنا عبد الله بن لهيعة عن أبي زرعة عن عبدالله بن رزين عن عمار بن ياسر أنه قال...(طوسى، الغيبة، ص ۴۶۴) .
- ↑سید علی بن عبدالحمید، سرور اهل الايمان، ص ۹۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷.
- ↑يَقْتُلُ صَاحِبُ ذَلِكَ الْجَيْشِ رَجُلاً مِنْ وُلدِى زَكِيَا بَرِيئاً عِنْدَ أَحْجَارِ الزَّيْتِ ثُمَّ يَصِيرُ ذَلِكَ الْجَيْشُ إلى مكة...(سليم بن قيس هلالی، کتاب سلیم بن قيس، ص ۷۷۵) .
- ↑صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص ۶۳۰ .
- ↑همان، ص 636.
- ↑اسماعیلی، بررسی نشانه های ظهور، ص ۲۸۲
منابع
- ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، الغيبه، تهران: نشرصدوق، 1397 ق.
- ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق علیاکبر غفاری، چ 2، تهران: انتشارات اسلامیه،
- اسماعیلی، اسماعیل، چشم به راه مهدی، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیقات اسلامی، 1382 ش
- حلى، حسن بن يوسف بن مطهر، خلاصه الاقوال، مصحح: بحرالعلوم، محمدصادق، چ 2، نجف: دار الذخائر، 1411.
- خويى، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، اول، قم: مركز نشر آثار شيعه، 1410.
- صادقى، مصطفى، تحليل تاريخى نشانههاى ظهور، چ 2، قم: حوزه علميه قم، دفتر تبليغات اسلامى، معاونت پژوهشى، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، 1385 ه. ش
- صدر، محمد، تاريخ الغيبة الکبری، چ 1، بیروت: دار التعارف للمطبوعات، 1412 ه. ق.
- طبرسی، فضل بن الحسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، چ 3، تهران: اسلاميه، 1390 ق.
- طبسی، نجم الدین، تأملی در نشانه های ظهور، به کوشش محمد شهبازیان، قم: بنیاد فرهنگی مهدی موعود، 1389.
- طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، قم: مرکز الطلاعه و النشر فی موسسه البعثه، 1415.
- طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال(رجال کشی)، مشهد: مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ۱۴۰۹ ق.
- طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، تصحیح عبادالله تهرانی وعلی احمد ناصح، قم: دارالمعارف الاسلامیه، 1411 ق.
- طوسی، محمد بن حسن، رجال، نجف: انتشارات حيدريه، 1381.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چ چهارم، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407.
- مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي- الأصول و الروضة، مصحح: شعرانى، ابوالحسن، چ 1، تهران: المكتبة الإسلامية، 1382 ق.
- مجلسی، محمد باقر، «مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول»، مصحح: رسولى محلاتى، سيد هاشم، دوم، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1404 ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی، چ 2، بیروت، 1403.
- مفید، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ محقق: مؤسسة آل البيت(علیهم السلام)، چ 1، قم: كنگره شيخ مفيد، 1413 ق.
- نجاشى، احمد بن على، رجال، قم: انتشارات جامعه مدرسين، 1407.
- نیلی نجفی، علی بن عبدالکریم، سرور اهل الایمان، قم: دلیل ما، اول، 1384 ش .
- هلالى، سليم بن قيس، كتاب سليم بن قيس الهلالي، مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد، چ 1، قم: الهادى، ايران؛ 1405 ق.