نشانه های ظهور در جوامع اولیه شیعه
نشانه های ظهور در جوامع اولیه شیعه، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
اگر چه نخستین گام در نقل گسترده روایات نشانه های ظهور در کتاب« الفتن» نعیم بن حماد مروزی یکی از منابع اهل سنت برداشته شده، آنچه مسلم است اینکه شماری از منابع روایی شیعی(منابع غیبت نگاری) به ویژه سه منبع «الغیبه، محمد بن ابراهیم نعمانی، کمال الدین و تمام النعمه اثر شیخ صدوق و کتاب الغیبه از شیخ طوسی به نقل این روایات پرداخته اند. در کنار سه منبع یادشده که از برجستگی ویژه ای هم برخوردارند، روایات نشانه ها، البته در شمار اندک در کنار دیگر روایات مهدویت در برخی منابع نقل شده است.
درنگ در تاریخ و تطور نقل روایات نشانه ها در منابع روایی شیعه نشان دهنده برخی دگرگونی ها در برخی روایات و شمار آنها در هر دوره نسبت به دوره پیش از آن است. بررسی آماری نقل روایات در اثبات این ادعا نقشی بنیادین دارد که هر چه از زمان حضور معصومان دور می شویم، بر شمار این روایات افزوده میشود. این افزایش اگر چه لزوماً به معنای ساخته شدن روایات در دوره های بعد نیست دست کم تردیدهایی را در اعتبار آنها پدید می آورد.[1] در اینجا به طور گذرا به منابع و شمار روایاتی که در جوامع اولیه شیعه ذکر شده است اشاره می شود:
اصول اولیه
با تأکید پیامبر و معصومان بر نگهداری و نگارش حدیث، شیعه با وجود اوضاع نابسامان نقل نوشتاری حدیث، سعی وافری در ساماندهی بـه نوشته های حدیثی خود داشت و در پرتو این تلاشهای بی وقفه، آثار ارزشمندی پدید آمد که بخشی از آن با عنوان اصول شهرت یافت.[2] «اصول حدیثی» دسته ای از نوشته های حدیثی است که نویسنده آن، احادیث را مستقیماً از معصوم شنیده باشد یا از کسی شنیده که آن شخص بدون واسطه از معصوم شنیده است و سپس آن را برای نخستین بار در دفتر حدیثی که برای این کار سامان داده نوشته است.[3]
بررسی ها گویای آن است که شمار روایات نشانه های ظهور در اصولی که به دست ما رسیده بسیار اندک است. درباره اینکه شمار این روایات در مابقی اصول چه مقدار بوده نمی توان به صورت معتبر ادعایی کرد؛ مگر اینکه در یک بررسی فراگیر روایاتی که از این اصول به منابع پس از آن وارد شده، بررسی شود. شمار فراوانی از این اصول امروزه به دست ما نرسیده؛ اما روایات و مطالب آنها در کتابهای حدیثی و جوامع روایی شیعه نقل شده است.[4]
در میان اصول یادشده فقط پنج اصل ابی سعید عباد عصفری کتاب زید نرسی، محمد بن مثنى حضرمی درست بن ابی منصور واسطی و زید زراد در مهدویت روایت نقل کرده اند و بین این پنج اثر، فقط اصل حضرمی در بحث نشانه ها در دو روایت به دجال و سفیانی اشاره کرده است.[5]
جوامع اولیه
برخی از جوامع اولیه که روایات مهدوی و غیر مهدوی در آن وجود دارند عبارتند از:
کتاب سلیم بن قیس
کتاب سلیم بن قیس هلالی، به عنوان نخستین منبع در دست در نقــل حدود ده روایت مهدوی، فقط یک روایت درباره نشانه ها آورده که در آن بــه خروج سفیانی قتل نفس زکیه و خسف به بیداء اشاره کرده است. آنچه این یک روایت را نیز محل تأمل کرده اینکه مکان قتل نفس زکیه را «احجار الزيت» دانسته است[6]؛ چراکه یکی از رویدادهای مشهور تاریخ اسلام قيام محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب علیه حکومت بنی عباس است که با کشته شدن او و جمعی از یارانش در منطقه «احجار الزيت» مدینه سرکوب شد. پدرش عبدالله معروف به محض، بزرگ فرزندان امام مجتبی در زمان خود بود که به دلیل مخالفت با منصور عباسی همراه گروهی از سادات بنی حسن از مدینه به کوفه کوچ داده شدند و مدت ها در زندان خلیفه، زندگی را با سختی سپری کردند به طوری که تعدادی از آنان در زندان جان سپردند یا کشته شدند.[7] بنابراین می توان گفت نخستین منبع روایی دردست جــز یک روایت، روایتی درباره نشانه ها نقل نکرده است.
محاسن برقی
محاسن برقی نوشته احمد بن محمد بن خالد برقی(م ۲۷۴ یا ۲۸۰ ق) از دیگر آثاری است که علی رغم نقل سیزده روایت مهدوی روایات نشانه ها اشاره ای نکرده است.
بصائر الدرجات
بصائر الدرجات نوشته ابو جعفر محمد بن حسن بن فروخ صفار(م ۲۹۰ ق) از اصحاب امام حسن عسکری(ع) و یکی از شخصیتهای بزرگ شیعه و از راویان بزرگ حدیث[8] یکی از اصول قدمای شیعه است.
این کتاب اثری روایی با رویکرد کلامی است که احادیث آن درباره مسئله امامت، شناخت امام و فضائل ائمه اطهاراست. بسیاری از بزرگان و دانشمندان دین، آن را توثیق و در شمار مصادر کتب خویش ذکر کرده اند. ایــن کتاب در بردارندۀ ۱۸۸۱ حدیث در ده بخش اصلی و هر بخش مشتمل بر ۱۰ تا ۲۴ باب است. در میان ۲۹ روایت مهدوی این کتاب فقط دو روایت دربارۀ نشانه ها هست و آنها هم به خروج دجال اشاره کرده است. [9]
تهذیب الاحکام
تهذيب الاحكام نوشته ابو جعفر محمد بن حسن طوسی از معتبرترین مجموعه های روایی شیعه و سومین کتاب از کتب اربعه شامل مجموعه روایات فقهی و احکام شرعی است که از اهل بیت عصمت و طهارت روایت شده است. نقل ۳۱ روایت مهدوی در این کتاب دارای اهمیت است؛ اما در این میان به جز دو روایت دربارۀ دجّال [10]هیچ روایتی درباره نشانه های ظهور نیامده است.
تفسیر عیاشی
تفسیر عیاشی اثر ابونضر محمد بن مسعود بن عیاشی سمرقندی معروف به «عیاشی»(م ۳۲۰ ق)، از بزرگان شیعه و استاد کلینی[11] در دوران غیبت صغراست. این کتاب که نام آن «التفسیر» است بعدها به اعتبار نام نویسنده به تفسیر عیاشی شهرت یافت.[12] از حدود هفتاد روایت مهدوی این کتاب فقط سه روایت[13] در بحث نشانه های ظهور که البته چندان صراحتی به نشانه بودن برای ظهور ندارد - نقل شده است. نخست ندای آسمانی در دمشق[14] سپس اشاره به پرچم سفیانی[15] و سرانجام طلوع خورشید از مغرب. [16]
خروج دابة الارض و دجّال که از نشانه های قیامت است و ربطی به نشانه های ظهور ندارد. [17]
شمار اندک روایات نشانه های ظهور(دو روایت و فقط اشاره به یک نشانه) درکتابی که حدود هفتاد روایت مهدوی را نقل کرده نشان از نبود روایت یا انگیزه برای نقل این گونه روایات دارد .
تفسیر قمی
تفسیر قمی اثر ابوالحسن علی بن ابراهيم بن هاشم قمی(م) بعد از ۳۰۷ ق از راویان بزرگ شیعه در قرن های سوم و چهارم هجری و از یاران امام حسن عسکری[18] و از مشایخ برجسته کلینی است. در این تفسیر نیز در نزدیک ۴۷ روایت مهدوی فقط یک روایت به صیحه «آسمانی» اشاره کرده است.[19] البته در دو روایت به موضوع اشراط الساعة و نشانه هایی چون خروج دابة الارض، دجّال و طلوع خورشید از مغرب[20] اشاره شده است که پیوند چندانی با بحث نشانه های ظهور ندارد.
الکافی
الکافی اثر ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی رازی(م) ۳۲۹ ق) از دانشمندان شیعه در نیمه دوم قرن سوم و آغاز قرن چهارم هجری و از پیشینیان حدیث شناس و اخبار نویسان شیعه امامیه است. بر پایۀ بررسی های انجام شده در مجموعه کتاب الکافی (اصول فروع روضه نزدیک به یکصد و نود روایت درباره موضوعات گوناگون مهدویت است که از میان آنها 9 روایت درباره نشانه های قیام حضرت مهدی است که در جای خود با توجه به گستردگی کتاب کافی تأمل برانگیزاست. از نشانه هایی که در این کتاب یاد شده می توان به ندای آسمانی،[21] خروج سفیانی[22] خسوف و کسوف نابهنگام،[23] ظهور شامی، یمانی و حسنی[24] و خروج دجال[25] اشاره کرد. در یک روایت نیز به پنج نشانه مشهور[26] و در روایتی به اختلاف بنی عباس و ندای آسمانی در ردیف قیام قائم اشاره شده است.[27] شمار بسیار اندک روایات مربوط به نشانه ها در این کتاب به عنوان یکی از اساسی ترین منابع روایی شیعه، اگرچه دارای این توجیه است که انگیزه نگارش این اثر مناسب نقل این گونه روایات نبوده، شمار روایات مهدوی در این مجموعه این مطالبه را جدی مینماید که اگر روایات معتبری در بحث نشانه ها در دست بوده، می بایست نقل می شد.
اثبات الوصیه[28]
نجاشی کتاب اثبات الوصیه را به علی بن حسین مسعودی(م ۳۴۶ ق)، تاریخ نگار شناخته شده و نگارنده کتاب تاریخ عمومی مروج الذهب، نسبت داده است[29] و دیگران از وی نقل کرده اند.[30] صرف نظر از بحث هایی که درباره کتاب و نویسنده آن شده[31] در این کتاب نیز فقط به دو روایت درباره سفیانی آن هم به گونه ای نه چندان روشن اشاره شده است[32] که این شمار روایات با توجه به اختصاص بایی درباره حضرت در پایان کتاب بسی جای تأمل است.
الغیبه نعمانی
کتاب« الغيبة» نوشته ابو عبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر کاتب نعمانی، مشهور به ابن ابی زینب(ابن زینب) از راویان و دانشمندان شیعه در اوایل قرن چهارم هجری است.
این کتاب که استاد علی اکبر غفاری به تصحیح و تحقیق آن مبادرت ورزیده است دارای ۴۷۸ روایت است که از این شمار بحث نشانه های ظهور و قیام در این كتاب حدود ۸۶ روایت، (حدود یک پنجم) را به خود اختصاص داده است که ۶۸ عدد از آنها در باب ۱۴ با عنوان« ما جاء فى العلامات التي تكون قبل قيام القائم و يدل على ان ظهوره يكون بعدها كما قالت الائمة(علیهم السلام)[33] و هجده روایت در باب ۱۸ با عنوان «ما جاء في ذكر السفيانى و انّ امره من المحتوم و انه قبل قيام القائم(عج)[34] آمده است .
در بخش های دیگر نیز احادیث اندکی درباره نشانه های ظهور وجود دارد این شمار زیاد روایات و نسبت آن به همۀ روایات یک کتاب امری بی پیشینه است که نخستین بار در این کتاب پایه گذاری شد و می توان این کار را آغازی بر اهتمام آثار پس از این کتاب به نقل روایات نشانه ها دانست.
کمال الدين و تمام النعمة
کتاب کمال الدين و تمام النعمة[35] اثر ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی(م ۳۸۱ ق)، مشهور به «شیخ صدوق، از بزرگترین شخصیت های جهان اسلام است. این کتاب در شمار منابع سه گانه ویژۀ نقل روایات مهدویت و در بردارندۀ حدود ۶۵۸ حدیث است که تعداد اندکی از آنها روایات نشانه های ظهور مهدی است. باید توجه داشت که کمی تعداد روایات نشانه ها در این کتاب به این سبب است که اساساً انگیزه نگارش این کتاب بحث غیبت پیامبران گذشته است.
در این کتاب اگرچه برخی روایات نشانه ها در باب های گوناگون ذکر شده[36] تمرکز نقل این روایات در باب ۵۷ با نام باب «ما روى في علامات خروج القائم(عج) است و در آن ۲۹ روایت نقل شده[37] که حدود نیمی از آنها یا ارتباط مستقیمی با ظهور ندارد یا به گونه ای مبهم به نشانه ها اشاره کرده است
الارشاد
کتاب الارشاد فی معرفة حجج الله على العباد اثر ابو عبدالله محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی معروف به شیخ مفيد(م) (۴۱۳ ق) می توان به عنوان نقطه عطفی در اشاره به نشانه ها و نقل برخی از روایات آنها اشاره کرد.[38]
در این کتاب که افزون بر نقل روایت، صبغه کلامی - تاریخی نیز دارد و بـه نظر می رسد بیشتر تحت تأثیر الغیبه نعمانی بوده ده ها پدیده و شخصیت و مانند آنها در شمار نشانه های ظهور دانسته شده است که البته برخی مربوط به نشانه های آخرالزمان و برخی مربوط به نشانه های قیامت یا ملاحم و فتن است. شیخ مفید بدون اهتمام به میزان اعتبار روایات، آن نشانه ها را در بخش پایانی این کتاب گرد آورده است.[39]
وی نخست بدون اشاره به روایتی خاص ده ها شخص و اتفاق را از نشانه های ظهور معرفی کرده می نویسد قَدْ جَاءَتِ الْأَخْبَارُ بِذِكْرِ عَلَامَاتِ لِزَمَانِ قِيَامِ القَائِمِ الْمَهْدِى(عج) و حَوَادِثَ تَكُونُ أَمَامَ قِيَامِهِ وَ آيَاتٍ وَ دَلَالاتٍ؛ فَمِنْهَا حُرُوجُ السُّفْيَانِي .....[40]
بعد از آن به نشانه هایی اشاره می کند مانند: فرود آمدن رومیان در رمله، طلوع ستاره ای در مشرق که مانند ماه نور می دهد و سپس هلالی شکل می شود، آشکار شدن سرخی در آسمان، آتشی که به طور عمودی در مشرق ظاهر می شود و سه یا هفت روز در آسمان می ماند، آزادی عرب و تسلط بر شهرها و خارج شدن از حاکمیت عجمها؛ کشته شدن فرمانروای مصر به دست مصریان؛ و...[40]
الغیبه طوسی
كتاب «الغيبة للحجة» نوشته ابو جعفر محمد بن حسن طوسی(م ۴۶۰ ق) در جایگاه سومین کتاب ویژۀ نقل روایات مهدویت پس از الغیبه نعمانی و کمال الدین صدوق، در منابع اولیه[41] از اندک منابعی است که به نقل روایات نشانه ها پرداخته است. شیخ این کتاب را در حدود سال ۴۴۷ هجری قمری، یعنی تقریباً سیزده سال قبل از وفاتش به نگارش درآورده است.[42] از میان نزدیک به پانصد روایت این کتاب که حدود ۲۶۶ روایت به طور مستقیم به مهدویت ارتباط دارد. شصت روایت در بخش نشانه های ظهور در فصل هفتم کتاب با عنوان «ذکر طرف من العلامات الكائنة قبل خروجه» نقل شده که البته شماری از آنها از غیر معصوم صادر شده و شماری نیز از منابع یا راویان اهل سنت نقل شده است.
دلائل الامامه
دلائل الإمامة[43] منسوب به ابو جعفر محمد بن جریر بن رستم طبری آملی"[44] مازندرانی از علمای شیعه در قرن چهارم هجری و نیمه نخست قرن پنجم است[45]. این کتاب افزون بــر یکصدوسی روایت مهدوی را در خود جای داده، که دوازده روایت آن در موضوع نشانه های ظهور است[46]
پانویس
- ↑برخی از نویسندگان معاصر بدون اشاره به علل گسترش فوق العاده روایات نشانه ها در سده های گذشته، فراوانی روایات در این باره را نشانه اهمیت بسیار و آثار مثبت و منفی آن بر زندگی فردی و جمعی مسلمانان دانسته اند(ر.ک: نصرت الله آیتی؛ تأملی در نشانه های حتمی ظهور؛ ص ۱۲)
- ↑گفتنی است که برخی از آثار منسوب به ائمه معصومین بنا بر مشهور، تدوین خود ائمه است یا آنکه همه منقول از یک امام است. گزارشهایی در دست است که به نگارش برخی آثـار بـه دست امامان شیعه اشاره دارد. آثار منسوب به ائمه و بررسی اصالت و صحت انتساب آنها از موضوعات برجسته و در خور پژوهش است؛ برای نمونه ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ج ۸، ص ۲ به بعد، درباره رساله ای از امام صادق .
- ↑ر.ک: جعفر سبحانی؛ کلیات فی علم الرجال: ص ۴۶۰. کاظم ر شانه چی؛ علم الحدیث و علم الدرایه، ص 460.
- ↑در سالهای گذشته مؤسسه فرهنگی دارالحدیث مجموعه ای را از آنچه در دست است، بـا نــام الأصول الستة عشر به تحقیق ضیاء الدین محمودی در ۴۳۱ صفحه منتشر کرده است.
- ↑جعفر بن محمد حضرمی؛ اصل جعفر بن محمد الحضرمی؛ صص ۶۵ و ۶۷
- ↑يَقْتُلُ صَاحِبُ ذَلِكَ الْجَيْشِ رَجُلا مِنْ وُلدِى زَكِيَا بَرِيناً عِنْدَ أحْجَارِ الزَّيْتِ ثُمَّ يَصِيرُ ذَلِكَ الجَيْسُ إلى مكة...(سليم بن قيس هلالی؛ سليم بن قيس؛ ص ۷۷۵) .
- ↑مصطفی صادقی؛ تحلیل تاریخی نشانه های ظهور؛ ص ۱۲۷.
- ↑: ۱. ر.ک احمد بن علی نجاشی؛ رجال النجاشی ص ۳۵۴ ش ۹۴۸ محمد بن حسن طوسی؛ فهرست الطوسی ص ۴۰۸، ش ۶۲۲
- ↑محمد بن حسن صفار بصائر الدرجات صص ۱۴۱ و ۲۹۷
- ↑محمد بن حسن طوسى؛ تهذيب الاحكام؛ ج ۶، ص ۱۲، ص ۳۸۴.
- ↑همو، رجال طوسی؛ ج ۱، ص ۴۴۰ ش ۶۲۸۲ ابن شهر آشوب معالم العلماء، ص ۱۳۴، ش ۶۶۷ .
- ↑محمد باقر مجلسی؛ بحار الانوار؛ ج ۱، ص ۸.
- ↑اگرچه شمارش روایات به صورت دستی و مراجعه به کتاب صورت گرفته است امکان خطا در شمار روایات دور نخواهد بود.
- ↑محمد بن مسعود عیاشی؛ تفسیر عیاشی؛ ج ۱، ص ۶۴
- ↑همان، ص ۲۴۴
- ↑ر.ک: علیرضا امامی میبدی؛ بررسی طلوع خورشید در روایات اسلامی» ص ۱۶۷-۲۰۰.
- ↑محمد بن مسعود عیاشی؛ تفسیر عیاشی؛ ج ۱، ص ۳۸۴.
- ↑محمد محسن آقابزرگ تهرانی؛ الذريعة؛ ج ۴، ص ۳۰۲. ۳۸۴.
- ↑علی بن ابراهیم قمی؛ تفسیر قمی؛ ج ۲، ص ۱۱۸.
- ↑همان، ج 1، ص 198 و ج 2، ص 130.
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۰۹، ح ۲۵۲ و ص ۳۱۰، ح ۴۸۳.
- ↑همان، ج ۸، ص ۲۰۹، ج ۲۵۴، ص ۲۶۴، ج ۳۸۳۳۸۱، ص ۲۷۷، ح ۴۱۲ و ص ۳۳۱، ح ۵۰۹
- ↑همان، ص ۲۱۲، ح ۲۵۸.
- ↑همان، ص ۲۲۴، ح ۲۸۵
- ↑همان، ص ۲۹۶.
- ↑همان، ص ۳۱۰، ح ۴۸۳.
- ↑همان، ص ۳۱۰.
- ↑دو دیدگاه درباره نگارنده اثبات الوصیة در بین صاحب نظران مطرح است که عبارت اند از: نخست انتساب مروج الذهب و اثبات الوصية به على بن حسين مسعودی دوم، عدم انتساب مروج الذهب و اثبات الوصية به على بن حسين .مسعودی این گروه به سه دسته با سه نظر مختلف تقسیم میشوند .۱ نگارنده اثبات الوصية و مروج الذهب دو نفر با تشابه اسمی هستند؛ چنان که هادی حسین حمود آورده است: شاید مسعودی دیگری بوده که کتابی به نام اثبات الوصية نگاشته و همین موضوع دلیل مشتبه شدن امر نزد علما گردیده است.2. نگارنده اثبات الوصیة شلمغانی بوده و میان اثبات الوصية وكتاب الأوصياء، ارتباط برقرار است و الاوصیاء که نامش به همین صورت در رجال نجاشی، آمده ظاهراً همان کتابی است که در اختیار مسعودی صاحب مروج الذهب بوده و از آن با عبارت «كتابه في الوصیه» در ضمن یاد کرد از شلمغانی نام میبرد. مؤلف كتاب اثبات الوصية على بن حبشى است که در اثر، تحریف به على بن حسين تبديل شده است. شباهت حبشی یا حبش يا حبيش) به «حسین(ع) در نگارش پوشیده نیست. سپس ایــن عنوان بر علی بن حسین، مسعودی صاحب مروج الذهب که در همان عصر می زیسته، تطبیق شده است البته این احتمال هر چند به صورت ضعیف وجود دارد که کلمه بن قونی» در نگارش پیوسته حروف شبیه «المسعودی گردیده به آن تبدیل شده باشد (حسین قاریان و محمدرضا جباری؛ بررسی انتساب کتاب اثبات الوصیه به مسعودی؛ ص ۱۵۴
- ↑احمد بن على نجاشی؛ رجال نجاشی؛ ص ۲۵۴ ش ۶۶۵ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار؛ ج ۱۰۲ ص ۵۹.
- ↑سبد محمد جواد شبیری زنجانی، اثبات الوصیه و مسعود صاحب مروج الذهب» ص 201- 228.
- ↑برخی وی را اهل سنت و برخی او را شیعه دانسته اند: (ر.ک: احمد بن علی نجاشی؛ رجال النجاشي؛ ص ۲۵۴ ش .۶۶۵ محمد محسن آقابزرگ تهرانی؛ الذریعة، ج ۱، ص ۱۱۰، ش ۵۳۶. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار ج ۱، ص ۳۶ (مجلسی پس از ذکر نام مسعودی می نویسد: نجاشی در فهرست خود وی را شیعی دانسته است.
- ↑علی بن حسین مسعودی؛ اثبات الوصية صص ۲۱۲ و ۲۶۷.
- ↑تعمانی، الغیبه، ص 247.
- ↑نعمانی، الغیبه، ص 299.
- ↑درباره نام کتاب برخی از آن با عنوان کمال الدین و تمام النعمه و برخی با نام اکمال الدین و اتمام النعمه(محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشيعة ج ۳، ص ۲۰۳، ش ۳۴۱۱ و....) یاد کرده اند که هر یک مستند به برخی امور .است نکته قابل توجه اینکه خود شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه از آن با عنوان كمال الدين و تمام النعمة فى إثبات الغيبة وكشف الحيرة ياد کرده است ج ۴، ص ۱۸۰.
- ↑صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۵۰، ح ۱، ص ۳۲۷، ح ۷ و ص ۳۳۰، ح ۱۶.
- ↑همان، ج ۲، ص ۶۴۹
- ↑رک علی کربلایی پازوکی معرفی و بررسی تحلیلی سه اثر کهن تاریخی شیعه» ص ۱۹۹.
- ↑ر.ک: نعمت الله صفری فروشانی؛ «الارشاد و تاریخ نگاری زندگی ائمه» ص ۳۷-۷۶
- الفبمفید، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص: 368
- ↑محمد بن حسن طوسی، التبیان مقدمه به قلم شیخ آقابزرگ تهرانی؛ ص ۲-۳.
- ↑محمد محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ج ۱۶، ص ۷۹، ش ۳۹۹.
- ↑علامه مجلسی کتابی را به محمد بن جریر بن رستم طبری با نام الدلائل في الامامه نسبت داده که ممکن است همین کتاب باشد که در این صورت نام کتاب الدلائل خواهد بود(بحار الانوار ج ۱۵، ص ۳۵۵) مرحوم آیت الله خوبی نیز نام دلائل الائمه را احتمال دوم در کنار نام دلائل الامامه ذکر کرده است(معجم رجال الحدیث، ج ۱۶، ص ۱۵۸) .
- ↑ر.ک: محمد محسن آقابزرگ تهرانی؛ الذريعة الى تصانيف الشيعة ج ۲۱.
- ↑نعمت الله صفری فروشانی «محمد بن جریر طبری آملی و دلائل الامامه» ص ۲۲۵.
- ↑محمد بن جریر طبری آملی، دلائل الامامه، صص 235، 245، 248، 251، 253، 258، 259 و 292.
منابع
- ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، الغيبه، تهران: نشرصدوق، 1397 ق.
- ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق علیاکبر غفاری، چ 2، تهران: انتشارات اسلامیه،
- امامی میبدی، علیرضا، بررسی طلوع خورشید در روایات اسلامی»، فصلنامه مشرق موعود، س 10، ش 38، تابستان 95.
- آیتی، نصرت الله، تأملی در نشانه های حتمی ظهور، قم: موسسه آینده روشن، 1390.
- تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه، لبنان: دار الأضواء، 1403 ق.
- حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، اول، مؤسسة آل البيت(علیهم السلام)، قم، 1409 ق
- حضرمی، جعفر بن محمد، اصل جعفر بن محمد الحضرمی، قم: دار الشیستری، بی تا.
- خويى، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، مركز نشر آثار شيعه، قم، 1410، اول.
- سبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، قم: موسسه النشز الاسلامی، 1425.
- شبیری زنجانی، سبد محمد جواد، (ع)اثبات الوصیه و مسعود صاحب مروج الذهب» فصلنامه انتظار موعود، ش 4، تایستان 1381.
- صادقى، مصطفى، تحليل تاريخى نشانههاى ظهور، چ 2، قم: حوزه علميه قم، دفتر تبليغات اسلامى، معاونت پژوهشى، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، 1385 ه. ش
- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، محقق كوچه باغى، محسن بن عباسعلى، دوم، قم، مکتبه ایت الله مرعشی، 1404 ق
- صفری فروشانی، نعمت الله، «الارشاد و تاریخ نگاری زندگی ائمه»، مجله شیعه شناسی، ش 22، تابستان 1378.
- صفری فروشانی، نعمت الله؛ «محمد بن جریر طبری آملی و دلائل الإمامة»، مجله علوم حدیث، شماره 37 و 38
- طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، مصحح: قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة، قم، بعثت، 1413 ق.
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان، بیروت، در احیاء التراث العربی، بی تا.
- طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال(رجال کشی)، مشهد: مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ۱۴۰۹ ق.
- طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، تصحیح عبادالله تهرانی وعلی احمد ناصح، قم: دارالمعارف الاسلامیه، 1411 ق.
- طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۴ ش.
- عیاشی، محمد بن مسعود تفسیر عیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، 1380 ق.
- قاریان، حسین و جباری، محمدرضا (ع) بررسی انتساب کتاب اثبات الوصیه به مسعودی، فصلنامه تاریخ اسلام، ش 61، بهار 1394.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تصحیح، موسوی جزایری، قم: دارالکتب، 1404.
- کربلایی پازوکی، علی، (ع)معرفی و بررسی تحلیلی سه اثر کهن تاریخی شیعه»، مجله تاریخ اسلام در آئینه پژوهش، ش 13، بهار 1386.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چ چهارم، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی، چ 2، بیروت، 1403.
- مدیر شانه چی، کاظم، علم الحدیث و درایه الحدیث، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1362 ش.
- مفید، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ محقق: مؤسسة آل البيت(علیهم السلام)، چ 1، قم: كنگره شيخ مفيد، 1413 ق.
- مفید، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، محقق: مؤسسة آل البيت(علیهم السلام)، اول، كنگره شيخ مفيد، قم، 1413 ق.
- نجاشى، احمد بن على، رجال، قم: انتشارات جامعه مدرسين، 1407.
- هلالى، سليم بن قيس، كتاب سليم بن قيس الهلالي، مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد، چ 1، قم: الهادى، ايران؛ 1405 ق.