شیصبانی
شیصبانی، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
«شیصبانی»، از دشمنان مهدى عليه السّلام و خروج او از نشانههاى ظهور شمرده شده است. گفته شده است که شیصبان در اصل نام شیطان بوده است؛ اما این عنوان در روایات به بعضی حاکمان بنی عباس که دشمن اهل بیت بوده اند و یا شخصیی با اوصاف خاص، ستمگر واهل کشتار که قبل از سفیانی خروج میکند؛ اطلاق شده است.
شیصبان در لغت
«شيصبان» در لغت، به معنای حادثه است و نیز گفته شده که نامى از نامهاى ابليس است[1] و ریشه لغوی آن شصب، به معنای مورچه نر، لانه مورچگان و رهبرگروهی از پریان است.[2]
شخصیت
مراد از
شیصبانی در روایات
با توجه به گونههای روايی مهدوی که در مورد شیصبانی در منابع شیعه آمده است در مورد شخصیت شیصبانی دو احتمال میتوان مطرح کرد:
احتمال اول
شیصبانی شخصی متمّرد، جبّار، شيطان صفت و ستمكار بىنظيرى است كه در شيطنت و جنايت و سركشى و آدمكشى، مانند بنى العبّاس باشد و تا او ظاهر نشود، سفیانی ظهور نخواهد کرد. از
از اینکه در روایت گفته شده است شیصبانی قبل از سفیانى خروج مى کند، چنین برداشت مى شود که او غیر از سفیانی است و بین او و سفیانى فاصله چندانى نیست، به دلیل مفاد کلام امام باقر علیه السلام: «بعد از او منتظر سفیانى باشید» همچنین محل خروج وى عراق است که به آن سرزمین کوفان نیز گفته مى شود و یا این که در خود شهر کوفه است. به هر حال، خروج و یا انقلاب و یا حکومت او ناگهانى و غیر منتظره است: «مانند آب که از زمین مى جوشد» او انسانى است طغیانگر و خونریز که فرستادگان را به قتل می رساند و ظاهرا نمایندگانی که به شهادت مى رسند، از شیعیان هستند و با توجّه به اين که سرزمین کوفه، بخش نجف را نیز در بر می گرفت، و جابر جعفی مردی شیعی از کوفه بود، و امام باقر علیه السّلام با وی سخن گفت و فرمود: «فرستادگان شما را می کشد» چنین می نماید که فرستادگان، نمایندگانی شیعه از شهر کوفه یا شهر نجف باشند که برای راهنمایی و خیرخواهی نزد شیصبانی می روند و او آنان را می کشد. [8]
احتمال دوم
مراد از شیصبان بنی عباس است.[9] در روایت داستان تشرّف علىّ بن مهزيار به محضر صاحب الامر عليه السّلام آمده است که حضرت در پاسخ به این سؤال على بن مهزيار كه ظهور حضرت چهوقت خواهد بود؛ امام علاماتى را براى هنگام قيام خود ذكر فرموده است. حضرت فرمود: «اى پسر مهزيار! برادران دينى خود را در عراق به چه حالى گذاشتى؟» عرض كردم: از آنها جدا شدم، در حال بدبختى و گرفتارى و سختى و مضيقه زندگى، در حالى كه شمشيرهاى فرزندان بنى شيصبان (يعنى بنى عباس) مرتّب بر سرشان فرود مىآمد. سپس حضرت از کشته شدن بنی شیصبان خبر میدهد به این عبارت که گويا هماكنون آن ها را به چشم خود مىبينم كه در خانههاى خود كشته و به غضب الاهى دچار میشوند. ابن مهزیار سؤال میکند: این مسئله چه وقت خواهد بود؟ حضرت زمان آن را به وقایعی موکول میکنند، از جمله حوادثی که در عراق اتفاق رخ میدهد و میفرماید: «در آن موقع منتظر او باشيد كه به طرف زوراء {به سوى بغداد} خروج کند، ... سپس رهسپار واسط[10] عراق مىگردد و يك سال يا كم تر در آن جا مىماند و آن گاه به سوى كوفه مىرود»[11]
شاهد بر اینکه مراد از بنی شیصبان، بنی عباس است، تصریح امام علی علیه السلام در خطبه لؤلؤ است که میفرماید: «از جمله وقائع قبل از ظهور قائم، وجود بیست و چهار نفر از بنی شیصبان است» در بخشی از آن چنین آمده است: «در ميان دجله و دجيل و فرات، شهرى كه آن را زوراء گويند، بنا می شود و آن بغداد است. پس چون ديديد كه آن شهر با گچ و آجر محكم و با طلا و نقره و لاجورد و مرمر و رخام مزيّن شد و با دُرهاى عاج و آبنوس جوهردار و قبّهها و ستارهها آراسته گرديد و درخت عاج و عرعر و صنوبر تازه در آن بسيار و قصرهاى محكم در آن بنا شد، و پادشاهان بنى شيصبان كه بيست و چهار نفرند به آن جا از پى يكديگر درآمدند؛ ... در عقب آن ها قائم به حق در ميان اقاليم، نقاب غيبت از روى خود بر می دارد و مانند ماه درخشنده در ميان ستارههاى درّى ظاهر می گردد » علامه مجلسی ذیل این حدیث اینگونه توضیح میدهد: «الشيصبان اسم الشيطان و انما عبر عنهم بذلك لانهم كانوا شرك شيطان؛ شیصبان اسم شیطان است و اگر به بنی عباس شیصبان گفته شده است، به آن دلیل است که آن ها شریک عمل شیطان شدند»[12]
ضمنا در این خصوص که شخصى با اين اوصاف (طغيانگر و خونريز كه مؤمنان را به قتل مىرساند) بر صدام؛ حاكم عراق، انطباق دارد و او شیصبانی دانسته شود، دلیلیوجود ندارد. [13]
پانویس
- ↑اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغه، ج 7، ص 280 .
- ↑ابن منظور، لسان العرب، ج ۱ ص ۴۹۵.
- ↑نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۱۲۶.
- ↑محمد باقر.مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 267.
- ↑محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 41، ص 330.
- ↑میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۱۲۶.
- ↑محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص ۳۰۲، باب ۱۸، ح ۸.
- ↑علی کورانی، تلخیص از کتاب عصر ظهور، ص 134 و 190
- ↑نجم الدین طبسی، درس خارج مهدویت، ج 14، تاریخ 04 / 07 / 1390
- ↑«واسط»، نام شهرى است كه( حجّاج) آن را بنا کرده و ميان كوفه و بصره واقع شده و فاصله بين آن تا هر يك از كوفه و بصره پنجاه فرسخ است (معجم البلدان).
- ↑علی بن محمد بن بابویه (صدوق)، کمال الدین، ج 2، ص 465.
- ↑محمد تقی مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 267
- ↑علی کورانی، عصر ظهور، ص 190.
منابع
- ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع- دار صادر، بیروت، 1414 ق، سوم.
- اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغه، محقق: آل ياسين، محمد حسن، عالم الكتاب، بيروت، 1414 ق، اول.
- طبرسی، نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، قم، 1408، اول.
- طبسی، نجم الدین، درس خارج مهدویت، 1390
- کورانی، علی، عصر ظهور، موسسه انتشارات امير كبير، شركت چاپ و نشر بين الملل، تهران، 1382 ش، ششم
- مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(علیهم السلام)، دار إحياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق، دوم.
- نعمانی، الغیبة، نعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة، محقق: غفارى، على اكبر، نشر صدوق، تهران، 1397 ق، اول.