خسف جابیه
خسف جابیه، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
در برخی روایات شیعی قبل از ظهور امام زمان به فرو رفتن سرزمین جابیه اشاره شده است. در اهل سنت نعیم بن حماد به روایات جابیه و ارتباط آن با موضوع مهدویت اشاره کرده است اما سخنی از خسف جابیه وجود ندارد.
منطقه جابیه
روستایی در منطقه شام در سدههای نخستین اسلامی که امروزه به صورت خرابهای باستانی در حوران، از توابع منطقۀ اِزرع، در استان درعای سوریه واقع است. این خرابه بر «تلّ جابیه» ــ که مخروطی آتشفشانی در حدود ۸۰ کیلومتری جنوب دمشق و ۴ کیلومتری شمال غربی شهر نَوى واقع است و از سمت غرب بر دشتی هموار مشرف است ــ قرار دارد.[1]
جابیه در اسلام
این شهر در آغاز اسلام محل توجه سپاهیان اسلام قرار گرفت و محل نزاع و درگیری های بین مسلمانان و رومیان قرار داشت. سرانجام سپاهیان اسلام پیروز شدند و خلیفه دوم از این منطقه دیدن کرد و در آنجا خطبه خواند.[2]
بعد از وی سایر خلفاء تا دوران معاویه بر این منطقه تسلط داشتند. زمانی که معاویه بن یزید درگذشت(۶۴ ق) زمام امور در شام پریشان شد و اختلاف بر سر جانشینی وی بالا گرفت. حَسّان ابن مالک بن بَحدَل، والی اردن و فلسطین، از بیعت با ابن زبیر خودداری کرد و در جابیه مردم را به نام خواهرزادۀ خردسالش، خالد بن یزید بن معاویه، دعوت کرد. مروان بن حکم، بزرگ بنیامیه، از خاندان خویش در تدمر بیعت گرفت و همراه آنان به جابیه رفت.[3] در آنجا برخی هواخواه خالد و برخی دیگر طرفدار مروان بودند. سرانجام حسان و اهل اردن با مروان بیعت کردند، بدان شرط که برای احدی جز خالد بن یزید پس از خود بیعت نگیرد. عمرو بن سعید اَشرَق اموی نیز به شرط جانشینی پس از خالد، با مروان بیعت نمود. بدینترتیب در ذیقعده(یا رجب) ۶۴ / مارس ۶۸۴، در جابیه با مروان به عنوان خلیفه بیعت کردند. مروان سپس با پرچمی که در جابیه بسته شد، همراه لشکریانی که بیشتر از عربهای مُضَری بودند، آهنگ مَرج راهط کرد تا با ضحاک بن قیس فِهری که به نام ابن زبیر دعوت کرده بود و قیسیان را با خود داشت، جنگ کند .پس از آن جانشینـان مروان پرچم جابیه را بـه عنوان نشانـی افتخارآمیز با خـود حمل میکردند. آخریـن رویداد مهم در جابیـه، بیعت با عبدالملک، پسـر مهتر مروان، بـه خلافت بود. پس از آن، اهمیت جابیه، بهویژه در روزگار عباسیان کاسته شد و عربها به اقامت در شهرها روی آوردند.[4]
جابیه در روایات مهدوی
در منابع اسلامی فریقین درباره منطقه جابیه روایاتی وجود دارد. بخشی از این روایات مرتبط با موضوع مهدویت است.
جابیه در منابع شیعی
در کتاب الغیبه نعمانی از قول امام باقر به مجموعه ای از علائم اشاره شده است که نشان از خروج سفیانی و تصرفات وی دارد. جابر بن يزيد جعفىّ گويد: امام باقر(ع) فرمود: «اى جابر، بر زمين بنشين(خانهنشين باش) و دست و پائى نجنبان(فعّاليتى نكن) تا نشانههائى را كه برايت ياد مىكنم ببينى چنانچه بدان برسى: بعد در ادامه با ذکر نشانه های فرمودند...وَ تُخْسَف قَرْيَةٌ مِنْ قُرَى الشَّامِ تُسَمَّى الْجَابِيَة...[5] قريهاى از آباديهاى شام به نام جابيه فرو رود.
بررسی سندی روایت
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ هَؤُلَاءِ الرِّجَالِ الْأَرْبَعَةِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ وَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ أَبُو جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ وَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ وَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ غَيْرُهُ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ وَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمَوْصِلِيُّ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَاشِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ .
همانطور که ملاحظه می شود این روایت تا رسیدن سند به حسن بن محبوب از اسناد وطرق متعدد و قابل قبولی برخوردار است. اما بعد از آن عمروبن ابی القدام است که درباره او اتفاق نظر وجود ندارد. برخی او را مدح کرده اند[6] و برخی دیگر مانند ابن غضائری او تضعیف کرده اند.[7] بدین ترتیب نمی توان دقیق بیان کرد که سند معتبر یا غیر معتبر است.
شاید توجه علمای بعدی مانند شیخ مفید در الارشاد [8] و شیخ طوسی[9] در الغیبه بتواند به نوعی به این روایت اعتبار بخشد و از طرفی دیگر درباره تضعیفات ابن غضائری و رویکرد وی در بین رجالیان اتفاق نظر وجود ندارد. بدین ترتیب می توان روایت را از منظر سندی پذیرفت .
جابیه در متون اهل سنت
در منابع اهل سنت نعیم بن حماد در چندین گزارش به منطقه جابیه اشاره کرده است:
ابن حماد از ارطاة بن منذر نقل شده است: «بربرها میآیند و بین فلسطین و اردن مستقر میشوند. سپس سپاهیان مشرق و شام به سوی آنان حرکت میکنند و در جابیه مستقر میشوند. مردی از نسل صخر(قبیلهای عربی) که ضعیف است، ظهور میکند و با سپاهیان مغرب در گردنه بَیسان روبرو میشود و آنان را از آنجا عقب میراند. سپس به سوی سپاهیان مشرق و شام بازمیگردد و بر آنان غلبه میکند. این نبردها بین جابیه و خرابهای رخ میدهد تا جایی که اسبها در خونها فرو میروند»[10]
یا نعیم بن حماد در گزارشی دیگر از ابوامیه کلبی نقل می کند که: « در حالی که اصحاب پرچمهای سیاه با یکدیگر در حال جنگ بودند، مردی _که شخصیت او در روایات شناخته نشده است_ قیام خواهد کرد و با کارگزاران بنی عباس در ستیز خواهد بود؛ لشکری بزرگ در جابیه برای مقابله با او جمع خواهند شد که این فرد آن لشکریان را شکست خواهد داد»[10]
این گزارش مرتبط به دوران بنی عباس است و به موضوع امام مهدی(عج) ارتباط ندارد.
حکم بن نافع از جراح از ارطاة روایت کرده است که: «بین مهدی و رومیان صلحی برقرار خواهد شد، سپس مهدی از دنیا میرود. پس از او مردی از خاندان او به حکومت میرسد که اندکی عدالت میورزد، اما سپس شمشیر خود را علیه مردم فلسطین برمیکشد. مردم فلسطین علیه او قیام میکنند و او از مردم اردن کمک میطلبد. او دو ماه در میان مردم اردن به عدالت مهدی حکومت میکند، اما سپس شمشیر خود را علیه آنان نیز برمیکشد و آنان نیز علیه او قیام میکنند. او فرار کرده و به دمشق میرود. نزدیکی دروازه جابیه کشته میشود»[11]
در این روایت مهدی و جانشین او اساسا معلوم نیست مهدی موعود مراد است یا نه ؟ و احتمال ساخت آن برای حاکمان بنی عباس وجود دارد و با آموزه های شیعی که اعتقاد به رجعت بعد از امام مهدی دارند همخوانی ندارد.
تحلیل پایانی
در روایات شیعی، تنها یک مورد به خسف در منطقه جابیه اشاره شده است. از ظاهر این روایات چنین برمیآید که واقعه خسف در این منطقه رخ خواهد داد. برداشت عرفی از این روایات نشان میدهد که این حادثه باید یک رخداد طبیعی باشد و نمیتوان آن را به دخالت بشر یا استفاده از ابزارهایی مانند تسلیحات اتمی و موارد مشابه نسبت داد.
در مقابل، در روایات اهل سنت، نعیم بن حماد بدون استناد به معصومان، به منطقه جابیه اشاره کرده است. با این حال، در گزارشهای او به خسف جابیه تصریح نشده است.
پانویس
- ↑ناجی، مدخل جابیه، دائرالمعارف بزرگ اسلامی، ج 17، ص 166
- ↑احمد بن حنبل در مسند خود بدین خطبه اشاره دارد(رک: احمد بن حنبل، مسند، حدیث 15587.
- ↑ناجی، مدخل جابیه، دائرالمعارف بزرگ اسلامی، ج 17، ص 167
- ↑ناجی، مدخل جابیه، دائرالمعارف بزرگ اسلامی، ج 17، ص 167.
- ↑نعمانی، الغیبه، ص 279.
- ↑کشی، رجال، ص 392.
- ↑ابنالغضائري، الرجال، ص 73.
- ↑مفید، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2 ص، 372.
- ↑طوسی، الغيبة، ص 442.
- الفبابن حماد، الفتن، ص 186.
- ↑همان، ص، 284.
منابع
- ابن حماد، نعیم، الفتن، مصحح: شورى، مجدى بن منصور، چاپ دوم، بیروت: دار الكتب العلمية، 1423
- شیبانی، احمد بن حنبل مسند المحقق السید ابو المعاطی النوری، بیروت: عالم الکتب، 1419.
- طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، تصحیح عبادالله تهرانی وعلی احمد ناصح، قم: دارالمعارف الاسلامیه، 1411 ق
- مفید، محمد بن محمد؛ الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ محقق: مؤسسة آل البيت(علیهم السلام)، اول، قم: كنگره شيخ مفيد، 1413 ق.
- ناجی، محمد رضا، مدخل جابیه، دائر المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر محمد کاظم بجنوردی، تهران: مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، 1383.
- نعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة، محقق: غفارى، علىاكبر، تهران: مكتبة الصدق، 1397.