جابرسا و جابلقا
جابرسا و جابلقا، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
«جابرسا» و «جابلقا» نام دو منطقه است که در روایات مهدوی به عنوان منطقه ای معرفی شده که برخی از انصار امام در آنجا وجود دارند.
جابرسا درلغت
معمولا در متون دینی، «جابرسا» و «جابلقا» با هم آمده اند. جابُلْقا و جابُلْسا(یا جابُلق و جابُرس/ جابُرسا/ جابُلص/ جابُلصا)، نام دو شهر تمثیلی است در جغرافیای قدیم، به ترتیب در سرحد مشرق و مغرب عالم. خلیلبن احمد فَراهیدی نام این دو شهر را «جابَلَق» و «جابَلَص» ضبط کرده[1] و طبری صورت سریانی آنها را مِرْقیسیا و بِرْجیسیا دانسته است.[2] به نوشته مرتضی زَبیدی(ذیل «جابلص» و «جابلق») این دو نام عربی نیستند؛ زیرا در زبان عربی، دو حرف «ج» و «ق» و نیز «ج» و «ص» در یک کلمه جمع نمیشوند.[3] ابن عربی نیز در «فتوحات»، این دو محل را «جابَرقینا» و «جابَرسینا» نامیده است.[4]
جابرسا در تاریخ
اغلب منابع تاریخی کهن، شهر جابلسا را در منتهاالیه مغرب و شهر جابلقا را در منتهاالیه مشرق زمین دانستهاند و گاه با استناد به احادیثی غریب دربارۀ آنها افسانهسرایی کرده و گفتهاند که هریک از این شهرها در غایت بزرگیاست و هر کدام دارای هزاران دروازه است که فاصله هر دروازه با دروازه دیگر فرسنگها است. کنار هریک، نگهبانی ایستاده و نور این شهرها از نور عرش است؛ ساکنان آن، هزارها سال عمر میکنند؛ خدای یگانه را میپرستند و هرگز معصیتی مرتکب نمیشوند و آنها از خلق شیطان نیز آگاه نیستند.[5]
برخی منابع، مردمان این شهرها را از اعقاب موسى(ع) ذکر کردهاند و برخی دیگر اهل جابلقا را مؤمنان قوم عاد و اهل جابلسا را از قوم ثمود دانستهاند که از بخت النصر گریختهاند و خداوند ایشان را در این شهرها سکونت داده است؛ چنانکه هیچکس بهآنجا راه ندارد و کسی تعداد آنها را نمیداند.[6]
جابرسا و جابلقا در بیان عرفا
صوفیان از این دو شهر رمزی که در ارض جغرافیایی نیست، بلکه در ارض ملکوت، عالم مثال، عالم برزخ، عالم خیال منفصل، اقلیم هشتم و خلاصه در عالم خیالی دیگر به نام «هورقلیا» واقعاند؛ به دو شهر مشرقی و مغربی(که یکی عالم ارواح یا مرتبۀ الوهیت و دیگری عالم اجسام یا مرتبۀ انسانیت است) تعبیر کردهاند. جابلقا، عالم مثال در مشرق ارواح، مشتمل بر صور عالم و برزخی میان غیب و شهادت یا ارواح مجرد و اجسام است و جابلسا، عالم مثال در مغرب اجسام و برزخی است از ارواح پس از مفارقت از نشأت دنیا، همراه با صور همۀ اعمال نیک و بدی که کسب کردهاند.[7]
بنا بر قول شارحان آثار سهروردی، عالم مقداری بر هشت قسم است: هفت اقلیم آن مقادیر حسی و اقلیم هشتم یا عالم مُثُل معلقه، عالم مقادیر مثالی است. اکنون جابلقا و جابرسا دو شهر از عالم عناصر مُثُل معلقه و هورقلیا از عالم افلاک مُثُل معلقه است که صعود به آن، با بدن عنصری امکان ندارد.[8]
جابرسا در روایات
در مورد اصل وجود دو شهر جابرسا و جابلقا، روایات بسیاری وارد شده اند. در روایتی امام صادق(ع)، این دو شهر را از شهرهای خدا معرفی کردهاند که یکی از آن دو در مشرق و دیگری در مغرب قرار دارد و آن دو شهر را جابلقا و جابرسا گویند.[9] بر اساس روایتی دیگر، امام حسن مجتبی(ع) در مورد این دو شهر به معاویه می فرماید: «ای معاویه! به خدا قسم که خداوند دو شهر آفریده است، یکی در مشرق و دیگری در مغرب، که اسم آن دو جابلقا و جابرسا است و خداوند کسی غیر از جدم، رسول خدا(ص) را بر آن دو شهر مبعوث نکرد»[10]
مکان جابرسا
در مورد محل این دو شهر دیدگاههای متعددی بیان شده اند. عدهای آن دو شهر را در کره زمین میدانند که یکی در شرق و دیگری در غرب قرار دارد.[11] گفته شده است جابلقا در مشرق قرار دارد و جابرسا در مغرب؛ و هر کدام هزار دروازه دارد و بر هر دروازه، هزاران نفر پاسبانی میکنند و بعد از آن شهرها، آبادانی قرار ندارد.[12] بعضی از محققان شهر جابلقا را نزدیک محلی میدانند که ذوالقرنین از آنجا عبور کرده است.[13]
در آثار صوفیه، محل جابلسا و جابلقا، عالم مثال یا عالم برزخ و خیال منفصل است که واسط میان عالم غیب و شهادت، یا حس و عقل[14]؛ یا همان ملک و ملکوت است.[15]
جابرسا و امام مهدی(عج)
در روایتی منفرد و شاذ، امام صادق(ع) از شهری نام می برد که پشت دریا قرار دارد و وسعت آن به اندازۀ چهل روز راه است. در آن شهر گروهی هستند که هیچگاه خداوند را نافرمانی نکردهاند و ابلیس را نمیشناسند؛ حتی از آفریده شدن ابلیس خبری ندارند و اهل بیت(علیهم السلام) همیشه آنان را میبینند و آنان نیازها و پرسشهای خود را با ایشان در میان میگذارند و از ایشان میخواهند به آنها دعاها را آموزش دهند. آنان در مورد قائم(عج) و ظهور او سئوال میکنند و از زمانی که آمدن قائم ما را انتظار میکشند، سلاح بر زمین نگذاشتهاند. دعا میکنند که خداوند آن حضرت را به آنان نشان دهد. آن ها همراه امام خروج میکنند و چون قیام کنند، از تمام جنگجویان پیشی میگیرند و از خداوند میخواهند که آنان را از جمله کسانی قرار دهد که دین خداوند را یاری میدهند. امام با آنان به سرزمین «هند»، «دیلم»، «کرک»، «ترک»، «روم»، «بربر» و ما بین شهرهای جابرسا تا جابلقا حمله میکند.[16]
در برخی منابع، ساکنان جابرسا و جابلقا را عابدانی پرهیزکار، محبّان ائمه(علیهم السلام) و انصار امام زمان(عج) خواندهاند.[17]
پانویس
- ↑فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج 5، ص 243.
- ↑طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج 1، ص 69.
- ↑زبیدی، مرتضی، تاج العروس؛ ج 9؛ ص 249.
- ↑ابن عربی، فتوحات مکیة، ج 2، ص 98.
- ↑همدانی، محمد، عجایب نامه، ص 429.
- ↑همدانی، حسن، الاکلیل، ج 1، ص 165.
- ↑اسیری لاهیجی، مفاتیح الاعجاز، ص 134-135؛ قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم، ص 32.
- ↑قطبالدین شیرازی، محمود، شرح حکمة الاشراق سهروردی، ص 531.
- ↑صفار، محمدبن حسن، بصائر الدرحات، ج 2، ص 431.
- ↑صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرحات، ج 2، ص 432؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 44، ص 41.
- ↑همان، ج 57، ص 336.
- ↑دهخدا، علی اکبر، فرهنگ لغات، ج 1، ص 23.
- ↑جدیدی، احمد، مقالهی: جابلقا و جابرسا دو شهر عجیب در روایات، فصلنامه مدیریت نظامی، 1382 ش، شمارهی 9 و 10، ص 123.
- ↑قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم، ص 29.
- ↑ابن عربی، محییالدین، الفتوحات المکیة، ج 2، ص 129.
- ↑صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرحات، ج 2، ص 431.
- ↑نوری، میرزا حسین، نجم ثاقب، ص 623.
منابع
- ابن عربی، محییالدین، الفتوحات المکیة، بی نا، بیروت، 1274-1296 ق.
- اسیریلاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، به کوشش کیوان سمیعی، تهران، 1337 ش
- زبيدى، مرتضى، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، 20 جلد، دار الفكر - بيروت، چاپ: اول، 1414 ه.ق.
- جدیدی، احمد، مقالهی: جابلقا و جابرسا دو شهر عجیب در روایات، فصلنامه مدیریت نظامی، شمارهی 9 و 10، 1382 ش.
- دهخدا، علی اکبر، فرهنگ لغات، چاپ سیروس، تهران: آبان 1338 ش.
- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(علیهم السلام)، المکتبة الحیدریه، قم، 1381 ش.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بی نا، بیروت، 1387 ق.
- قطبالدین شیرازی، محمود، شرح حکمة الاشراق سهروردی، به کوشش عبدالله نورانی و مهدی محقق، بی نا، تهران، 1379 ش
- قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم، بی نا، تهران، 1299 ق
- همدانی، محمد، عجایب نامه، به کوشش مدرس صادقی، تهران، 1375 ش.
- همدانی، حسن، الاکلیل من اخبار الیمن و انساب حمیر، بی نا، بغداد، 1980 م.
- نوری، حسین، نجم ثاقب در احوال امام غایب(عج)، مسجد مقدس جمکران، قم، 1384 ش.