آیه 5 سوره قصص
آیه 5 سوره قصص، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
««وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ»»[1] و ما اراده داشتيم كه بر آن طايفه ضعيف و ذليل كرده شده در آن سرزمين منّت گذارده و آنها را پيشوايان [خلق] قرار دهيم و وارث [ملك و جاه فرعونيان] گردانيم».
یکی از آیاتی که مفسران و متکلمان شیعه به وسیله آن، بر ظهور و حکومت حضرت مهدی(عج) استدلال کرده اند، آیه 5 سوره قصص است. در آیه مذکورخداوند می فرماید : «اراده ما بر اين قرار گرفته كه بر مستضعفان زمين منت بگذاريم و آنها را پيشوايان و وارثان [روى زمين] قرار دهيم».
بر اساس روایات و دیدگاه مفسران شیعه، این آیه، تحقق این آرزوی دیرین بشری را توسط آخرین حجت الاهی در گستره زمین نوید داده و وراثت حکومت و سلطنت و امامت را به مستضعفان در آخرالزمان می دهد.
مفهوم شناسی
تعریف واژگان در هر تحقیق، راهگشای درک بهتر مفاهیم و مبانی تحقیق برای رسیدن به مقصود است. در ذیل واژگان مورد نظر تعریف می شوند:
نرید
نرید فعل مضارع از «رود» به معنای طلب کردن و خواستن است.[2] تدبر در آيات قرآن نشان ميدهد كه اراده خدا به معناى حكم و دستور خداست.[3]
خداوند دو نوع اراده دارد:
- اراده تکوینی؛
- اراده تشریعی.
«اراده تکوینی» آن است که به محض اراده خداوند، مراد موجود می شود: «« إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»» [4] و گرنه، تخلف مراد از اراده می شود که نسبت به خداوند قادر و حکیم محال است؛ چون دلیل بر عجز و ناتوانی خداوند است.[5]
«اراده تشریعی» آن است که خداوند اراده می کند انسان ها با اختیار و انتخاب خویش در سیر مستقیم و صراط حق قرار گیرند. اگر این نوع اراده، جایی محقق نشود، اشکالی بر خداوند وارد نیست(مانند اراده تشریعی اقیموا الصلاة، آتوا الزکاة ، لا تکتموا الحق). مراد از اراده در آیه مذکور(نرید) ، اراده تکوینی است؛ یعنی این قضیه حتما باید اتفاق بیفتد.[6]
نمن
«نمن» فعل مضارع منصوب به آن از ماده «منن» است. كلمه« منَّ»- به طورى كه از كلام راغب استفاده مىشود- در اصل به معناى ثقل و سنگينى بوده، وبه همين دلیل واحد وزن را در سابق « من» مىگفتند، و «منت» به معناى نعمت سنگين است، و وقتی که گفته می شود فلانى بر فلانى منت نهاد، بدان معناست که او را از نعمت، گرانبار كرد. در ادامه راغب گفته است: اين كلمه به دو نحو استعمال مىشود: يكى منت عملى است، مانند آيه«« وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا»»، يعنى مىخواهيم به آنان كه در زندگى ضعيف شمرده شدند، نعمتى بدهيم كه از سنگينى آن گرانبار شوند؛ و دوم منت زبانى است؛ مانند آيه«« يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ[7]»» در اين آيه- يمنون- منت نهادن با گفتن است و منت از سوى خدا بعقل است كه اگر مسلمان شوند و هدايت يابند نعمت يافتهاند.[8]
استضعفوا
«استضعفوا» فعل ماضی مجهول، باب استفعال ازماده«ضعف» است که در آیه به معنای «ضعیف شمرده شده اند»؛ آمده است. با آنکه از ماده ضعف است؛ چون به باب استفعال برده شده؛ به معنای کسی است که او را به ضعف کشانده و دربند و زنجیر کرده اند.
به تعبیر دیگر، مستضعف کسی نیست که ضعیف و ناتوان و فاقد قدرت و نیرو باشد، بلکه مستضعف کسی است که نیروهای بالفعل و بالقوه دارد؛ اما از ناحیه ظالمان و جباران، سخت در فشار قرار گرفته است. با این حال، در برابر بند و زنجیر که بر دست و پای او نهاده اند، ساکت و تسلیم نیست. پیوسته تلاش می کند تا زنجیرها را بگسلند و آزاد شود. دست جباران و ستمگران را کوتاه و عدالت را برپا کند. خداوند به چنین گروهی یاری و حکومت در زمین را وعده داده است؛ نه افراد بی دست و پا و ترسو که حاضر نیستند فریادی بکشند؛ چه رسد به این که پا در میدان مبارزه بگذارند. بنی اسرائیل نیز هنگامی توانستند وارث حکومت فرعونیان شوند که گرد رهبر خود، حضرت موسی(ع) را گرفتند و نیروهای خود را بسیج کردند و صف واحدی را تشکیل دادند. بقایای ایمانی که از جدشان ابراهیم(ع) به ارث برده بودند، با دعوت حضرت موسی(ع) تکمیل و خرافات را از فکر خود زدودند و آماده قیام شدند.[9]
مستضعف، انواع و اقسامی دارد: مستضعف فکری، مستضعف فرهنگی، مستضعف اقتصادی و مستضعف سیاسی. آن چه قرآن بیشتر بر آن تکیه کرده است، مستضعفان سیاسی و اخلاقی است. بدون شک جباران مستکبر، برای محکم کردن پایه های سیاست جابرانه خود، قبل از هر چیز سعی می کنند قربانیان خود را به استضعاف فکری و فرهنگی بکشانند و سپس به استضعاف اقتصادی، تا قدرت برای مستضعفان باقی نماند و آنان فکر قیام و گرفتن زمام حکومت را در سر خود نپرورانند. در قرآن در پنج مورد، سخن از مستضعفان به میان آمده که عمدتا سخن از مومنانی است که تحت فشار جباران قرار داشتند.[9]
الوارثین
اسم فاعل از ماده«ورث» به معنای ارث برندگان است. وراثت و ارث، منتقل شدن مالى است به انسان بدون خريدن و نظير آن.[10] در این آیه «الوارثین» بدین معنا است که خداوند حضرت موسی(ع) و قوم ایشان را وارث فرعونیان گرداند.
شرح ماجرا
در دوران پادشاهی فرعون در مصر، وی مردم آن سرزمين را به پرستش خود دعوت و الزام مي کرد.
وی بدین خاطر ساکنان سرزمین خود را متفرق کرد و برآنان، از جمله بربنی اسرائیل سخت گیری می کرد و براساس رویایی مبنی بر این که تخت پادشاهی وی توسط یکی از بنی اسرائیل نابود خواهد شد؛ نوزادان پسر از بنى اسرائيل را بي درنگ به قتل می رساند. پروردگار نيز به منظور اينكه موسى(ع) را به وجود آورد و موسی سبب انقراض سلطنت فرعون گردد پس از تولد، او را از خطر قتل ايمن فرموده و به مادرش دستور داد كه نوزاد خود را در صندوقچهای گذارد و به درياى نيل بيفكند. بدين وسيله پروردگار بر موسى(ع) و بر بنى اسرائيل منت نهاد و همه احوال و شئون و حوادث زندگى موسى(ع) بطور خارق عادت پیش رفت.
پس از اعلام پروردگار، موسى به سوى فرعون، پادشاه قبط و سرزمين مصر اعزام گردید. پس از سالهاى متمادى كه به دعوت فرعون و قبطيان اشتغال داشت و مكرر معجزاتى براى اثبات دعوى رسالت خود ارائه مي کرد، موسى(ع) برحسب دستور پروردگار شبانه بنى اسرائيل را از مصر، به همراه خود بيرون برد كه آنان را از اسارت قبطيان برهاند. فرعون از ماجرا آگاه شد و خود و درباريان، با لشكر انبوه خود در تعقيب بنى اسرائيل برآمد و به سوى ساحل درياى نيل شتافت كه از آنان جلوگيرى کند و آنان را به مصر بازگرداند. هنگامى به ساحل دريا رسيد كه بنى اسرائيل از دوازده راه كه موسى با عصاى خود در دريا گشوده بود، عبور میکردند و در واقع حضرت موسی(ع) دوازده طايفه بنى اسرائيل را از دوازده جاده عبور ميداد.
ناگهان فرعون و همراهان وى، به ساحل درياى نيل رسيدند و فرعون و همراهان او، از دیدن این صحنه كه بنى اسرائيل از جاده كه در اعماق دريا گشوده شده عبور ميکند فريفته شدند همرهان وى نيز بدين منوال متهورانه به بدنبال مركب فرعون، به جادهها در اعماق دريا وارد شدند.
در آن هنگام كه بنى اسرائيل از راههاى دريا به سمت ساحل شرقى از دريا خارج شدند؛ فرعون و همرهان انبوه او در جادهها راه مىپيمودند و به ناحيه شرقى دريا در تعقيب بنى اسرائيل مىشتافتند. در این هنگام ناگهان امواج خروشان دريا، جادهها را فرا گرفت فرعون و همرهان وى در اعماق دريا به جا مانده و همه غرق شدند به هلاكت رسيدند.
همين سبب شد كه ساختمانهاى عالى و بوستان ها و اراضى كشاورزى سرزمين پهناور مصر را از دست بدهند و گنجها و ذخيرهها و ثروتهاى كلان را كه نديمان و درباريان فرعون و لشكر وى در اختيار داشتند، بدين وسيله همه را يكباره، بدون مبارزه دشمن از دست بدهند و سرزمين مصر و همچنين ذخاير طبيعى و ثروت آنرا به بنى اسرائيل واگذارند.[11]
دلالت آیه بر مهدویت
درآيه پیش گفته، هرگز سخن از برنامه ای موضعى و خصوصى مربوط به بنى اسرائيل نیست؛ بلكه آیه بيانگر قانونی كلى است براى همه اعصار و قرون و همه اقوام و جمعيتها: «« وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين»»؛ ما اراده داريم كه بر مستضعفان منت بگذاريم و آنها را پيشوايان و وارثان حكومت روى زمين قرار دهيم».
مفاد آیه بشارتى است در زمينه پيروزى حق بر باطل و ايمان بر كفر واين بشارتى است براى همه انسانهاى آزاده و خواهان حكومت عدل و داد و برچيده شدن بساط ظلم و جور.
نمونهاى از تحقق اين مشيت الاهى، حكومت بنى اسرائيل و زوال حكومت فرعونيان و نمونه كاملترش حكومت پيامبر اسلام(ص) و يارانش بعد از ظهور اسلام بود؛ حكومت پا برهنهها و تهىدستان با ايمان و مظلومان پاكدل كه پيوسته از سوى فراعنه زمان خود مورد تحقير و استهزا بودند، و تحت فشار و ظلم و ستم قرار داشتند.
سرانجام خدا به دست همين گروه، دروازه قصرهاى كسراها و قيصرها را گشود و آنها را از تخت قدرت به زير آورد و بينى مستكبران را به خاك ماليد.
نمونه گستردهتر آن نیز ظهور حكومت حق و عدالت در تمام كره زمين به وسيله ظهور حضرت مهدى(عج) است.
اين آيه از جمله آياتى هستند كه به روشنى ظهور چنين حكومتى را بشارت مىدهد. لذا در روايات اسلامى مىخوانيم كه ائمه اهل بيت(علیهم السلام) در تفسير اين آيه اشاره به اين ظهور بزرگ كردهاند.[12]
در نهج البلاغه از امام على(ع) چنين آمده است:
«لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِك و نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ ...: دنيا پس از چموشى و سركشى- همچون شترى كه از دادن شير به دوشندهاش خوددارى مىكند و براى بچهاش نگه مىدارد- به ما روى مىآورد ...»؛ سپس آيه ««وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ»» را تلاوت فرمود"[13]
بر اساس حديث ديگرى از همان امام بزرگوار كه در تفسير آيه مذکور:
هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ يَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِيَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيُعِزُّهُمْ وَ يُذِلُ عَدُوَّهُمْ: اين گروه آل محمد(ص) هستند. خداوند مهدى آنها را بعد از زحمت و فشارى كه بر آنان وارد مىشود، برمىانگيزد و به آنها عزت مىدهد و دشمنانشان را ذليل و خوار مىكند».[14]
نیزدر حديثى از امام زين العابدين على بن الحسين(ع) آمده است :
«وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ بَشِيرا وَ نَذِيراً إِنَّ الْأَبْرَارَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ شِيعَتَهُمْ بِمَنْزِلَةِ مُوسَى وَ شِيعَتِهِ وَ إِنَ عَدُوَّنَا وَ أَشْيَاعَهُمْ بِمَنْزِلَةِ فِرْعَوْنَ وَ أَشْيَاعِهِ؛ سوگند به كسى كه محمد(ص) را به حق بشارت دهنده و بيم دهنده قرار داد كه نيكان از ما اهل البيت و پيروان آنها به منزله موسى و پيروان او هستند، و دشمنان ما و پيروان آنها بهمنزله فرعون و پيروان او مىباشند[سرانجام ما پيروز مىشويم و آنها نابود مىشوند و حكومت حق و عدالت از آن ما خواهد بود].[15]
البته حكومت جهانى مهدى(عج) در آخر كار، هرگز مانع حكومتهاى اسلامى در مقياسهاى محدودتر پيش از آن از طرف مستضعفان بر ضد مستكبران نخواهد بود، و هر زمان که شرائط آن را فراهم سازند وعده حتمى و مشيت الاهى در باره آنها تحقق خواهد يافت و اين پيروزى نصيبشان مىشود.[16]
تلاوت آیه بعد از تولد
حکیمه خاتون، دختر امام جواد(ع) می گوید: امام حسن عسکری(ع) با پیکی از من خواست: در شب ولادت فرزندش هنگام افطار پیش ایشان بروم ، تا خدا مرا به دیدار حجت خود و خلیفه پس از آن امام شاد کند. آن شب به خانه امام حسن عسکری(ع) رفتم. آن جا ماندم تا آن فرزند متولد شد. فردای آن روز نزد برادزاده ام آمدم؛ اما آن کودک را ندیدم. وقتی سراغ گرفتم؛ فرمود: «او را به همان کس سپردیم که مادر موسی، فرزندش را به او سپرد.»هفت روز بعد، به دستور امام به خانه او رفتم و برادرزاده ام، در حالی که فرزند خود را در آغوش گرفته بود، خطاب به وی فرمود: « پسرم! سخن بگو.» آن کودک لب به سخن گشود، سپس این آیه را تلاوت فرمود: ««وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ»».[17]
شباهت امام عصر(عج) با حضرت موسی(ع)
آیه ««ونرید ان نمنّ..»» را که وجود مبارک حضرت ولی عصر(عج) در لحظه ولادت خواند؛ می توان بیان برنامه اصلاحی وجود مقدسش دانست. محتوا و پیام آیه مزبور این است که خدای سبحان تکوینا خواسته است مستضعفان را از چنگال ستم متکبران برهاند و آنان را وارثان زمین کند و حکومت عدل و داد را به دستشان بسپارد و بدین سان فرعونیان را برای همیشه از صحنه زندگی و پهنه گیتی محو کند. انتخاب این آیه کریمه که درباره تقابل مستضعان با مستکبران است و تلاوت آن از زبان وجود مبارک امام عصر(عج) بدین معنا است که این اراده الاهی، به دست با کفایت آن حضرت تحقق می یابد.
برنامه آن حضرت، به بیان احکام منحصر نخواهد بود؛ بلکه برنامه اش مانند موسای کلیم(ع) نبرد با کفر پیشگان ستمگر است؛ چنان که شباهت آن حضرت با حضرت موسی(ع) در دوران حمل و ولادت گواه شباهت در برنامه و شیوه قیام است.
به گواهی تاریخ، اطفال بنی اسرائیل که به دست فرعون کشته می شدند. بر اثر احتمال تولد حضرت موسی(ع) بود؛ چون هر کودکی بدان سبب کشته می شد که شاید موسی باشد. بدین ترتیب گر چه حضرت موسی(ع) سرانجام پیروز شد و فرعونیان به قعر دریا گرفتار و در آن غرق شدند: ««فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ»»؛[18] این پیروزی رایگان نبود، بلکه کنار فرصت طلبی ها، عافیت خواهی ها و بهانه جویی های بنی اسرائیل، زنان و مردان نستوهی بودند که با صبرو استقامت و قربانی دادن خود زمینه بروز وقیام حضرت موسی(ع) را فراهم کردند.
وجود مبارک مهدی آل محمد همچون موسای کلیم، پشت طاغوتیان و فرعونیان زمان خویش را خواهد شکست و جامعه خسته از ظلم و بی عدالتی، نور خورشید مهر و عدالت را در جمال مهدوی خواهد دید.[19]
پیام ها
- حکومت جهانی مستضعفان و پیروزی آن ها و حمایت از مظلوم، اراده و خواست الاهی و قطعی و حتمی است«« و نرید ان نمنّ ...»».
- نجات از حکومت ظالم و بی رحم، امتنانی بزرگ و نعمتی گران سنگ از سوی خدا است«« و نرید ان نمنّ...»»؛
- در حکومت خود کامه طاغوتی، نیروهای کارآمد به ضعف کشانده می شوند««استضعفوا»».
- اراده خداوند بر این تعلق گرفته که امام و پیشوا، همیشه در عالم باشد«« ونرید ان نمنّ»».
- در دست داشتن امامت و پیشوایی جامعه، از نعمت های بزرگ الاهی است«« ونرید ان نمنّ»».
- آینده از آن مستضعفان است.«« ونجعلهم ائمة»»[20]
پانویس
- ↑سوره قصص، آیه 5.
- ↑علي اكبر قرشي، قاموس قرآن، ج3، ص: 146.
- ↑علي اكبر قرشي، قاموس قرآن، ج3، ص: 147.
- ↑سوره یس، آیه 82.
- ↑مجتبی کلباسی تفسیرآیات مهدویت، ص 174.
- ↑مجتبی کلباسی تفسیرآیات مهدویت، ص 175.
- ↑حجرات آیه 17.
- ↑راغب اصفهانی، مفردات، ص 777.
- الفبناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه،ج16، ص19.
- ↑علي اكبر قرشي، قاموس قرآن، ج7، ص195.
- ↑محمد حسین حسینی همدانی، انوار درخشان، ج12، ص 185- 188.
- ↑ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج16، ص: 18
- ↑نهج البلاغه،
- ↑محمد بن الحسن بن طوسی، الغیبه، ص 184.
- ↑مجمع البیان، ج2، ص 495.
- ↑ناصر مکارم شیرازی، ج16، ص 19.
- ↑محمد بن علی بن بابویه، كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص 425
- ↑قصص (28): 40.
- ↑عبدالله جوادی آملی، امام مهدی موجود موعود، ص95-96.
- ↑محسن قرائتی، تفسیر نور، ج 9، ص18.
منابع
- قرآن کریم
- نهج البلاغه
- ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تهران، درالکتب الاسلامیه، 1395.
- جوادی آملی، عبد الله، امام مهدی موجود موعود، قم، مرکز نشر اسراء، 1388.
- حسينى همدانى، سيد محمد حسين، انوار درخشان ، تهران، كتابفروشى لطفى، 1404ق.
- طبرسى فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372
- طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، قم، موسسة المعارف الاسلامیة، 1417ق.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1382.
- قرشی، علی اکبر، قاموس قران، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1412 ق
- کلباسی، مجتبی، تفسیر آیات مهدویت، قم ، مرکز تخصصی مهدویت ، 1398.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1381.