دیوید ساموئل مارگولیوث
دیوید ساموئل مارگولیوث، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
دیوید ساموئل مارگولیوث از محققان انگلیسیتباری است. وی مقاله مستقلي درباره مهدويت تحت عنوان «مهدي(عج) دارد که تحت تاثير ديگر خاورشناسان قبل از خود، همچون دارمستتر و يا گلدتسيهر به فرجام رسانده است. و بر اين باور است كه مهدويت از زمان محمد بن حنفيه فرزند امام علي(ع) توسط مختار بن عبيدالله و عدهاي از هواداران محمد بن حنفيه ـ فرقه كيسانيه ـ به وجود آمده و پس از كشته شدن او عنوان مهدي به محمد بن حنفیه اطلاق شده است. مارگوليوث همچون ديگر خاورشناسان، به مسئله مهدويت نگاه تاريخي دارد و به جاي آنكه به توصيف اين مؤلفه ديني از ديدگاه كلامي و آراء موجود در متون ديني و با تكيه بر سخن مسلمانان بپردازد، از زاويه تاريخي، به آن نظر ميكند. از اينرو در بيان اين موضوع به جريانات فرقه كيسانيه و قيام مختار بن عبيدالله و زيد بن علي اشاره ميكند. طبيعي است كه از منظر اسلامي، مسئله مهدويت، جداي از جريانات تاريخي و مدعيان مهدويت، قابل بررسي است و وجود جريانات انحرافي همچون مدعيان دروغين هيچ لطمهاي به اصل مسئله مهدويت و پذيرش اعتقادي آن وارد نميسازد.
معرفی شخصیت
ديويد ساموئل مارگوليوث[1](1940 ـ 1858) پسر ارشد مبلّغ دینی، حزقیال مارگولیوث[2] و از محققان انگلیسیتباری بود که تلاشهای پیشگامانهاش در مطالعات اسلامی، شهرتی تقریباً افسانهای در میان مسلمانان و شرقشناسان اروپا برایش به ارمغان آورد.[3] او در دانشگاه آكسفورد در زمينه ادبيات كلاسيك و زبانهاي سامي تحصيل و به واسطه زبانهاي سامي كه درباره اديان ابراهيمي و در حوزه شرقشناسي است، با فرهنگ و متون اسلامي آشنا شده و در زمينه اسلام و انديشههاي اسلامي آثار پژوهشي متعددی را به چاپ رسانده است.[4]
حیات علمی
مارگولیوث در دانشگاه وینچستر و سپس در یکی از دانشکدههای دانشگاه آکسفورد تحصیل کرد و موفق به کسب دو مدرک با رتبه عالی شد. وی از سال ۱۸۸۹ م تا زمان بازنشستگیاش به عنوان استاد زبان عربی در دانشگاه آکسفورد به فعالیت میپرداخت.[5] مارگولیوث به دلیل شخصیت و جایگاه علمی و تألیفات فراوانش، توسط بسیاری از انجمنهای علمی مورد تقدیر قرار گرفت.
برخی از تألیفات او در موضوعات اسلامی عبارتند از:
- کتاب «محمد و پیدایش اسلام» تألیف سال 1905 م.
- کتاب «اسلام» تألیف سال 1911 م.
- ایراد سخنرانیهایی با عنوان «تحولات آغازین اسلام» ایراد کرد که در سال ۱۹۱۴ منتشر شد.[6]
وی مقاله مستقلي درباره مهدويت تحت عنوان «مهدي(عج) دارد كه در آن به بررسي مفهوم، سابقه كلامي و تاريخي اعتقاد به مهدويت پرداخته است.[7] اين مقاله تنها اثر اوست كه در آن به بحث درباره مهدويت پرداخته است.
روش مارگولیوث در مطالعات مهدوی
با خواندن سخنان مارگوليوث درباره مهدويت به وضوح آشكار ميگردد كه وي در اين باره تحت تاثير ديگر خاورشناسان قبل از خود، همچون دارمستتر و يا گلدتسيهر بوده است و گاه سخنان او تداعيگر سخنان ديگر خاورشناساني است كه پيش از او درباره مهدويت سخن گفتهاند. روش مارگوليوث در تحقيق پيرامون موضوعات اسلامي، تاريخينگرانه است و ميكوشد تا مسئلهاي همچون مهدويت را در ضمن جريانات تاريخي و تحت تاثير رخدادهاي قرون نخستين اسلام بررسي كند. وي در بررسي اعتقاد به مهدويت، از ديدگاه و زاويه ديد يك فرد غير مسلمان مينگرد و تلاش ميكند تا رخدادهايي را كه عامل اعتقاد به مهدويت شده، مورد بررسي قرار دهد. وي بيآنكه به دليل يا دلايل اعتقاد به مهدويت از جانب معتقدان به بحث بنگرد، به بيان علتها و اينكه چرا اعتقاد به مهدويت در صدر اسلام و قرون نخست تحقق يافته، ميپردازد. از اينرو وي به جاي بيان دليل به بيان علت و تبيين جامعهشناسانه اقدام ميورزد و از اين منظر درباره موضوع، داوري ميكند؛ به همين جهت رويكرد و روش تحقيقي او در اين باره تاريخينگرانه است.[8]
آرا و نظرات مهدوی مارگولیوث
مارگوليوث درباره مهدويت همچون فان فلوتن(م 1903)، دارمستتر(م 1894) و گلدتسيهر(م 1912) به علل استفاده از مبحث مهدويت در تاريخ اسلام ميپردازد و بر اين باور است كه مهدويت از زمان محمد بن حنفيه فرزند امام علي(ع) توسط مختار بن عبيدالله و عدهاي از هواداران محمد بن حنفيه ـ فرقه كيسانيه ـ به وجود آمده و پس از كشته شدن او عنوان مهدي به محمد بن حنفیه اطلاق شده است. البته لازم به ذكر است، همين استدلال كه موضوع مهدويت را ساخته دست مختار و طرفداران محمد بن حنفيه و يا ديگر جريانات انحرافي ميداند، به وسیله مستشرقان دیگری نیز مطرح شده است.
مارگوليوث پس از اين امر به بيان حديثي از پيامبر اكرم(ص) ميپردازد كه مورد استفاده مدعيان مهدويت مانند فرقههای کیسانیه، جارودیه و واقفیه قرار گرفته است، حديثي كه پيامبر فرموده است، جهان پايان نميپذيرد مگر آنكه فردي از امت من، كه هم اسم من است، ظهور كند.[9] يا در حديثي ديگر پيامبر به آنان كه از جريانات پس از وفات ايشان احساس ناراحتي ميكنند و در اين باره پرسش ميكنند، ميفرمايد:
در امت من مهدي وجود دارد كه خواهد آمد و در ميان شما پنج سال(هفت يا نه) زندگي خواهد نمود كه در آن عصر، فرد پيش مهدي(عج) خواهد آمد و از او كمك خواهد خواست و ايشان دامن او را تا جايي كه بتواند حمل كند، پر از پول خواهد کرد.[10]
وي پس از نقل اين احاديث ميگويد: مدعيان مهدويت به دليل اينكه اين سخنان را شنيده بودند، با تكيه بر آنها، ادعاي مهدويت نموده و خود را مصداق سخنان نبوي دانستند. در واقع مارگوليوث مسئله مهدويت را به وجود آمده از وضعيت سياسي و اجتماعي آن دوران ميداند. به طور متعارف دائرهالمعارفنويسان، به ويژه آنان كه مسئله مهدويت را از ديدگاه متون اصيل اسلامي نمينگرند و آن را تحت تاثير يهوديت و مسيحيت، بحثي جعلي و اختراع دست فرصتطلبان در تاريخ فرهنگ اسلامي ميدانند، مسئله مهدويت را معلول شرايط تاريخي قلمداد میکنند. مارگوليوث در اين باره ميگويد:
اثبات اين امر دشوار است كه پيامبر اسلام در زمان حيات خود منتظر مهدي موعود بوده باشد و تنها پس از وفات پيامبر اسلام به جهت ایجاد ناآرامی میان مسلمانان و به وجود آمدن جنگهای داخلی، اعتقاد به مسئله مهدويت در ميان مسلمانان مطرح گشت و مسلمانان اين بحث را از مسيحيان و يهوديان اقتباس نمودند[11].
سخن مارگوليوث که پيامبر اسلام(ص) در زمان خود منتظر مهدی(عج) نبوده، سخن درستي است، اما اين مسأله منافاتي ندارد كه پيامبر داراي پيشگويي و پيامهاي غيبي در موضوع مهمي چون مهدويت باشد، كه اين پيشگوييها در كتابهاي روايي فريقين آمده است.[12] برای نمونه شیخ صدوق در کمالالدین روایتی را از رسول خدا(ص) نقل میکند که ایشان فرمود: «ائمّه پس از من دوازده تن هستند كه اوّل ايشان تويى اى علي و آخر آنها قائمى است كه خداى تعالى بر دستهاى او مشارق و مغارب زمين را فتح كند»[13] ابن اثیر شافعی نیز در «جامع الاصول فی أحادیث الرسول» از قول پیامبر اکرم نقل میکند: «اگر از دنیا جز یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا مردی از من - یا از اهل بیت من - را در آن برانگیزد»[14]
مارگوليوث به حديثي اشاره ميكند كه آمدن عيسي بن مريم(ع) را وعده داده است و اين دسته سخنان را از علائم تاثيرپذيري مسلمانان از يهوديت و مسيحيت تلقي ميكند. وي به نقل از بعضي زبانشناسان ميگويد يكي از معاني لغوي «مهدی» اين است كه ياء نسبت به كلمه «مهد» به معناي گهواره، اضافه شده است كه به معناي «مردي منسوب به گهواره» ميباشد. سپس در اين رابطه اشاره به آيهاي ميكند كه در سوره مريم آمده، مبني بر اينكه مسيح در گهواره سخن گفته است كه به نظر ميرسد او با اين ريشهشناسي و تفسير ميخواهد اين احتمال را قوت بخشد كه مسلمانان نيز كلمه مهدي را از سخن گفتن مسيح در گهواره، اقتباس نمودهاند[14].
وي هم چنين در ادامه سخنان خويش، پس از بيان اين امر كه گفته شده، مهدی همنام پيامبر و از خانواده ايشان است، به دو نگرش اهل سنت و شيعه اشاره ميكند، مبني بر اين كه اهل سنت، مهدي نوعي[15] را پذيرفته و معتقدند او هنوز به دنيا نيامده است، اما شيعه به آن مهدياي اعتقاد دارد كه به دنيا آمده و در ميان مردم به صورت مخفيانه زندگي ميكند و تا زمان نامشخصي خود را از چشم مردم پنهان ميدارد.[16]
نقد و بررسي نگرش مارگوليوث
به نظر ميرسد استفاده نادرست از مهدويت در تاريخ اسلامي به وسيله پارهاي از فرصتجويان، موجب شده تا خاورشناسان مسأله مهدويت را از ديدگاه سياسي و تحولات اجتماعي بنگرند و مسأله را روشمندانه و از زاويه دينشناسي مورد توجه قرار ندهند. تا حدي طبيعي است كه اين مسئله مورد قضاوت دقيق شرقشناسان قرار نگيرد و آنان در بحث مهدويت، نظريه درست را برنگزينند، زيرا غالب كساني كه در طول تاريخ اسلامي از مهدويت سخن گفتهاند، به ناروا از آن در جهت اهداف و مقاصد خود بهره جسته و اين ذهنيت را در شرقشناسان به وجود آوردهاند كه اين بحث بيش از آنكه يك واقعيت باشد، دسيسهاي در دست مخالفان سياسي است.
مارگوليوث همچون ديگر خاورشناسان، به مسئله مهدويت نگاه تاريخي دارد و به جاي آنكه به توصيف اين مؤلفه ديني از ديدگاه كلامي و آراء موجود در متون ديني و با تكيه بر سخن مسلمانان بپردازد، از زاويه تاريخي، به آن نظر ميكند. از اينرو در بيان اين موضوع به جريانات فرقه كيسانيه و قيام مختار بن عبيدالله و زيد بن علي اشاره ميكند. طبيعي است كه از منظر اسلامي، مسئله مهدويت، جداي از جريانات تاريخي و مدعيان مهدويت، قابل بررسي است و وجود جريانات انحرافي همچون مدعيان دروغين هيچ لطمهاي به اصل مسئله مهدويت و پذيرش اعتقادي آن وارد نميسازد.
انتخاب مطالب گزینشی بدون توجه به آثار روایی معتبر و گاه نقل با واسطه از منابع غربی، یکی از اشکالات مهم این شرقپژوه است. از آنجایی که یکی از مهمترین مبانی مهدویت در شیعه و سنی، احادیث هستند، بررسی و تحلیل متون روایی در این زمینه، امری اجتنابناپذیر است؛ در حالی که مارگولیوث نه تنها به این موضوع نپرداخته بلکه به نظر میرسد آشنایی کافی با این منابع نداشته و در عوض، بیشتر بر گزارشهای فرقههای حاشیهای و مدعیان مهدویت تمرکز کرده است. این امر سبب شده تا تصویری ناقص و غیردقیق از ریشه و تطور عقیده به مهدویت در میان مسلمانان ارائه دهد و از درک جایگاه محوری روایات در شکلگیری این باور غافل بماند.
مارگوليوث در تاثيرپذيري مسلمانان از يهوديان و مسيحيان در بحث مهدويت، نگرش درست و واقعبينانهاي ندارد و ميكوشد تا اين سخن را با ريشهشناسي و بعضي از احتمالات ضعيف به اثبات برساند. وي ميگويد، پيامبر اسلام(ص) ظهور و قيام مهدي(عج) را امري لازم و حتمي نميدانسته است. در حالي كه سخنان پيامبر اكرم(ص) حاكي از حتميت و قطعي بودن اين مسئله در پايان تاريخ بوده است و روايات زيادي از ايشان در منابع اهل سنت و منابع شيعه نقل گرديده كه بيانگر ظهور حضرت مهدی (عج)، توصيف ويژگيها، علائم ظهور و خصوصيات دنيا پس از ظهور ايشان است. برای نمونه پیامبر فرمودند: «اگر از عمر دنيا فقط يك روز باقى بماند، خداوند تبارك و تعالى همانروز را آنقدر طولانى مىكند، تا اينكه مردى از فرزندان من قيام كرده و زمين را چنانكه پر از ظلم و تبعيض شده، مملو از عدل و قسط مىكند»[17] این روایت و مانند آن که در تراث حدیثی اهل سنت نیز دیده میشود، بر حتمیت و قطعی بودن ظهور امام زمان(عج) دلالت میکند. متاسفانه آنچه موجب قضاوتهاي نادرست مارگوليوث در اين موضوع شده است، ناآشنايي او با منابع دسته اول حديثي و كلامي فريقين است.[17]
این مستشرق انگلیسی در ادعای تأثیرپذیری آموزه مهدویت از ادیان گذشته، تحلیل عمیقی را در زمینه ریشههای منجیگرایی آیینهای پیش از اسلام و چگونگی تحول آن در فرهنگ اسلامی و بیان شباهتها و اختلافات آنها، ارائه نمیدهد. علاوه بر این، وجود آموزهها و اندیشههای مشترک در ادیان الهی امری مقبول در میان پیروان آنها بوده و از منشأ واحد و توحیدی بودن آنها ناشی میشود.
عقیده به مهدی و تطورات صورت گرفته در آن در طول تاریخ اسلام، دارای ابعاد مختلفی ازجمله کلامی، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی و عرفانی است که باید با توجه به منظومه فکری هر فرقه و مذهبی، این ابعاد را جداگانه بررسی کرد. از این رو پرداختن به جنبه سیاسی مهدویت و سوء استفاده عدهای از قدرتطلبان از آن و نادیده گرفتن زوایای دیگر و در نتیجه تعمیم نتایج آن به سایر عرصهها، به دور از انصاف خواهد بود.
پانویس
- ↑D. S. Margoliought
- ↑https: //www.encyclopedia.com/religion/encyclopedias-almanacs-transcripts-and-maps/margoliouth-david-samuel
- ↑https: //www.britannica.com/biography/David-Samuel-Margoliouth
- ↑موسوی، سید رضی، شرقشناسی و مهدویت، ص 160.
- ↑https: //www.encyclopedia.com/religion/encyclopedias-almanacs-transcripts-and-maps/margoliouth-david-samuel
- ↑بدوی، عبدالرحمن، موسوعه المستشرقین، ص 546
- ↑D. S. Margoliought, Encyclopedia of religion and ethics, Edited by games Hasting, latest edit, Edinbougn, New York, 1964, vol 8, p.336.
- ↑موسوی، سید رضی، شرقشناسی و مهدویت، ص 161.
- ↑طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج 10، ص 135.
- ↑حرعاملی، محمدبن حسن، اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج 5، ص 253.
- ↑D. S. Margoliought, Encyclopedia of religioun and ethics, Edited by games Hasting, latest edit, Edinbougn, New York, 1964, vol 8, p.336-337.
- ↑موسوی، سید رضی، شرقشناسی و مهدویت، ص 164
- ↑ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 282
- الفبمجدالدین ابوالسعادات، ابن الاثیر، جامع الاصول فی احادیث الرسول، ج 10، 330
- ↑مقصود از مهدی نوعی آن است که او فردی نامعین بوده که در زمانی مناسب زاییده خواهد شد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.(سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج 1، ص 125)
- ↑D. S. Margoliought, Encyclopedia of religioun and ethics, Edited by games Hasting, latest edit, Edinbougn, New York, 1964, vol 8, p.337.
- الفبطوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص 425.
منابع
- https: //www.encyclopedia.com/religion/encyclopedias-almanacs-transcripts-and-maps/margoliouth-david-samuel.
- https: //www.britannica.com/biography/David-Samuel-Margoliouth.
- D. S. Margoliought, Encyclopedia of religion and ethics, Edited by games Hasting, latest edit, Edinbougn, New York, 1964, vol 8
- موسوی، سید رضی، شرقشناسی و مهدویت، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، 1379 ش.
- ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1359 ش.
- مجدالدین ابوالسعادات، ابن الاثیر، جامع الاصول فی احادیث الرسول، مكتبة الحلواني - مطبعة الملاح - مكتبة دار البيان، بدون تاریخ.
- بدوی، عبدالرحمن، موسوعه المستشرقین، بیروت، دار العلم الملایین، 1993 م.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، بیتا.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمی، 1425 ق.
- طوسی، محمد بن الحسن، الغیبه، قم، دار المعارف الاسلامیه، 1411 ق.