تطبیق نشانه ها
تطبیق نشانه ها، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
در مباحث مربوط به دین،« معارف مهدویت» از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین لحاظ آسیب هایی نیر متوجه آن می شود. از جمله آسیبهایی که فرهنگ مهدویت را تهدید میکند؛ مسئله «تطبیق» است. تطبیق اگر طبق معیار ها و ضوابط خاص خود انجام نگردد، آسیب های فراوانی به دنبال خواهد داشت. در این نوشتار با معیارها، و ضوابطی که در تطبیق باید رعایت شوند و همچنین با پیامد ها و آسیب هایی که تطیبق ناصحیح خواهد داشت؛ آشنا می شویم.
معنای لغوی تطبیق
«تطبیق» بدین معناست که چیزی، چیز دیگری را بپوشاند: «طَبَّقَ السحاب الجَوَّ»؛ ابر، آسمان را پوشانید.» زمانی گفته میشود «طابقتُ بین الشیئین»؛ که دو چیز یکسان قرار داده شوند. [1]
تطبیق در اصطلاح مهدویت
«تطبیق» در مباحث مهدویت، بهمعنای مطابقت دادن نشانههای ظهور بر حوادث هر زمان است؛ به این معنا که عدهای با خواندن یا شنیدن چند روایت در مورد نشانههای ظهور، به تطبیق دادن آن ها بر حوادث و اتفاقات عصر و زمان خود می پردازند. البته خودِ تطبیق روایات بر حوادث، آفت و آسیب نیست، بلکه آفت، مطالب و ادعاهایی است که افراد بدون بررسی آیات و روایات و مطالب تاریخی و بدون داشتن تخصص لازم در انطباق آیات وروایات با حوادث ،به اظهار نظر می پردازند.[2]
خاستگاه تطبیق
برای این که تطبیق صورت بگیرد، وجود چند عامل لازم است . برخی از این عوامل از این قرارند:
- توهم زدگی؛
- هوا و هوس و مشکل مطرح سازی خود (بیماری روانی هیستری)؛
- دخالت افراد غیر متخصص در مطالب کاملا فنّی و تخصصی؛
- عدم روشنگری کافی توسط علما که این نکته خود،بر سه مطلب مبتنی است :
- عدم تبیین علایم حتمی و غیر حتمی؛
- عدم طرح مسئله بداء و مسایل مرتبط با علایم ظهور؛
- نداشتن عکس العمل مناسب در مقابل مدّعیان.
آسیب های تطبیق
آسیب های ناشی از تطبیق فراون هستند که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می شود:
ناامیدی و یأس براثر عدم اتفاق ظهور
براي مثال وقتي سفياني به فردي خاص كه در فلان منطقه است، تفسير شود و درباره دجّال، تحليلهاي بي دليل مطرح گردند و به دنبال آن، ظهور در زماني بسيار نزديك، به همگان بشارت داده شود و پس از طي شدن سالياني، امام(عج) ظهور نكند، عدّهاي به انحراف و اشتباه گرفتار ميشوند و در اعتقادات صحيح خود دچار تزلزل و ترديد و در ادامه دچار ناامیدی ميگردند.
مبتلا شدن به توقیت و تعجیل
در روایات، به صراحت از گرفتار شدن به این دو آسیب هشدار داده نهی شده است. در روایتی امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود فرمود: كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَكَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ.دروغ گفتند وقتگذاران و هلاك شدند شتابكنندگان و نجات يافتند تسليمشوندگان.[3]
بیاعتقادی افراد نسبت به اصل ظهور به دلیل عدم تحقّق تطبیقهای مطرح شده
وقتی مردم می بینند در مورد یک علامت ظهور تطبیقی صورت می گیرد و بعد این تطبیق نادرست از کار در می آید ممکن است نسبت به اصل ظهور هم بی اعتماد شوند. به خصوص اگر این تطبیق از ناحیه یک عالم یا فرد سرشناس صورت گیرد.
استهزا و تکذیب باور مهدویّت در نتیجه محقق نشدن ظهور
اگر باب تطبیق باز شد و افراد بدون داشتن تخصص کافی شروع کردند به تطبیق علائم با اشخاص و حوادث و از این قبیل، کافی است چند تا از این تطبیقات اشتباه شود؛ این بهانه ای می شود برای معاندین که باور مهدویت را تکذیب کرده و آن را به سخره بگیرند.
شک و تردید در اصل ظهور و روایات پیرامون آن
تطبیق های ناصحیح گاهی باعث میشود تا دشمنان و کسانی که به مسئله مهدویت اعتقادی هم ندارند، به مسئله دامن زده و تعارض و تناقضاتی را مطرح کرده و اصل مهدویت را مورد شک و تردید قرار داده و زیر سئوال ببرند.
مشکلات تطبیق
برخی از کارکردهای نشانه های ظهور، بدون تطبیق قطعی قابل دستیابی نیستند. برای مثال، یکی از کارکردهای ایجابی نشانههای ظهور این است که به کمک آنها میتوان امام مهدی(عج) را شناسایی کرد. روشن است که بدون تطبیق قطعی نشانههای ظهور بر مصادیقش، چنین کارکردی قابل دستیابی نیست؛ چرا که شک در نشانه به شک در مدلول نشانه سرایت خواهد کرد. بنابر این، تطبیق نشانه ها بر مصادیق خارجی، امری اجتنابناپذیر است. در هر حال، تطبیق نشانههای ظهور بر مصادیقش ،دارای مشکلات و دشواریهایی است که این مشکلات عبارتند از:
ضابطهمند نبودن تطبیق
برای تطبیق نشانهها بر مصادیق خارجی، ضوابط شفافی وجود ندارد و تطبیقها بیش از آن که بر پایۀ معیارهای از پیش تعریف شده باشند، در سلایق و تمایلات شخصی افراد ریشه دارند. از اینرو، زمینه برای کسانی که نیتهای پلید دارند، فراهم خواهد بود تا به دلخواه و متناسب با اهدافشان روایات را بر مصادیق مورد نظر تطبیق دهند و از سوی دیگر، بستری گسترده خواهد شد تا مؤمنان سادهدل، از سر اشتیاق به ظهور با مشاهدۀ کمترین قراین مذکور در روایات، به تطبیق نشانهها بر مصادیق حکم دهند و در نهایت به دلیل اشتباه در تطبیق به یأس و سرخوردگی مبتلا شوند.
قابلیت انطباق بر مصداقهای متعدد
مشکل دیگر تطبیق آن است که نشانه ها، تطبیق بر مصادیق متعدد را قابلیت دارند و ممکن است حادثه ای که بعضی از نشانه ها بر آن منطبق است، چندین مرتبه در طول تاریخ تکرار شود. به عنوان مثال در روایتی از امام باقر(ع) آمده است: «گویا قومی را می بینم که از مشرق زمین قیام می کنند. اینها حق را می جویند؛ اما حقشان را به آنها نمی دهند. دوباره طلب حق می کنند؛ حقشان را نمی دهند. مرتبه سوم که شمشیر را به دوش می گیرند، جبهه باطل می پذیرد که حق را به آن ها بدهد؛ اما ایشان نمی پذیرند و می گویند: ما شمشیر به دوش گرفته ایم و شمشیر را وا نمی نهیم و جبهه باطل را نابود می کنند و خودشان حکومت را به دست می گیرندو سرانجام این ها پرچم را به صاحب الزمان(عج) خواهند داد».[4]
بر این حدیث تطبیق های مختلفی کرده اند. برخی در دوران صفویه اعتقاد داشتند که : «مقصود از این گروهی که از مشرق قیام می کنند، حکومت صفویه است»؛ در حالی که صفویه آمد و منقرض شد.[5] در دوران مشروطه نیز برخی از نویسندگان این حدیث را بر حوادث مشروطه تطبیق کرده اند. "ناظم الاسلام کرمانی" از نویسندگان دوره مشروطه این طور می نویسد: «این علامت واقع شد. در سال 1326 که محمد علی شاه مشروطه را برداشت و توپ به مجلس بست پس از مدتی مردم در مقام استرداد حق برآمدند و بعضی از نمایندگان به سفارتخانه عثمانی پناهنده شدند. از آذربایجان و جاهای دیگر حق را طلب کردند؛ اما حق را به آنها ندادند پس از چندی دوباره در مقام طلب حق بر آمدند، باز به آنها نداند تا آنکه در اکثر بُلدان بلوا کردند. در تبریز و اصفهان و رشت اعلام مخالفت کردند تا اینکه محمد علی شاه دست خط مشروطه را در مرحله سوم نوشت و امضا کرد؛ اما ملت قبول نکردند».[5]
ناظم الاسلام حدیث امام صادق(ع) را بر حوادث مشروطه تطبیق کرده است و اینکه دفعه سوم محمد علی شاه مشروطه را قبول کرد؛ اما ملت قبول نکردند تا اینکه محمد علی شاه استعفا داد.[5]
عده ای به ویژه در سال های اول انقلاب اسلامی ایران، این حدیث را بر حوادث انقلاب منطبق کرده اند و می گویند: "بار اولی که ایرانی ها قیام کردند دوره مشروطه است که حق را خواستند، ولی به آنها ندادند. بار دوم ملی شدن صنعت نفت و قیام آیت الله کاشانی است و دفعه دوم نیز حق را به آنها ندادند و دفعه سوم که دیدند حق را به آنها نمی دهند، حکومت ظالم را از بین برده و حکومت اسلامی تشکیل دادند؛ یعنی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)".
ملاحظه می شود که بر حدیث مذکور چندین تطبیق داده شده است. این یقینی است که تطبیق «بر صفویه»، تطبیق اشتباهی بوده است. پس تطبیق، هم مهم است و هم لغزشگاه؛ تا جایی بزرگان نیز به اشتباه دچار شده اند.[5]
امکان سوء استفاده و جعل و ساختن مصادیق علایم و مشکل شناخت مصادیق جعلی
روایات نشانه های ظهور، همان گونه که در دست ماست، در دسترس دشمنان اسلام و منحرفان و سود جویان نیز قرار دارد و چه بسا آنان با شناخت نشانه های ظهور، به ساخت مصادیقی اقدام کنند. وجود سفیانیها، یمانیها و نفس زکیههای تاریخی، خود دلیلی روشن بر امکان مشابهسازی و سوءاستفاده از نشانههای ظهور است.
معیارهای تطبیق
یقینی بودن تطبیق
ماهیت برخی از نشانهها به صورتی است که هم تطبیق درست آن دارای آثار بزرگی است و هم تطبیق نادرست آن، و ما میان دو محذور گرفتار می شویم؛ تا جایی که ممکن است جامعۀ مؤمنان را به پرتگاه انحراف در عقیده و عمل و نهایتاً به سقوط بکشاند. بنابراین، اهمیت و تأثیرگذاری چنین نشانههایی، دقت در تطبیق و حصول یقین را می طلبد.
اجتماع تمام معیارهای مذکور در روایات
نکته مهم آن است که تمام ویژگیهای موجود در روایات معتبر (نه روایات ضعیف) باید بالفعل در مصداق موردنظر وجود داشته باشند. برای مثال، اگر در روایات معتبر« یمانی» چنین وصف شده باشد که او شخصیتی است هدایت یافته؛ از سرزمین یمن قیام میکند؛ قیام او در ماه رجب آغاز میشود و همزمان با قیام او، سفیانی و خراسانی خروج میکنند؛ آن گاه یکی از شرایط حصول یقین به یمانی بودن فردی خاص این خواهد بود که تمام این ویژگیها در او جمع شده باشد. از اینرو اگر شخصی منحرف در ماه رجب از یمن قیام کرد، یا همزمان با قیام شخصیت هدایت یافتهای از یمن، سفیانی یا خراسانی قیام نکردند و مشخصات و وضعیت پیش گفته ملاحظه نگردد؛ نمی توان به یمانی بودن او اطمینان حاصل کرد.
عدم تطبیق مبتنی بر تأویل
اگر در جریان تطبیق نشانههای ظهور بر مصادیق خارجی، به تأویل مجبور شدیم؛ یعنی ناگریز شدیم معنای ظاهری روایت را رها کنیم و به معنای خلاف ظاهر روی بیاوریم؛ این نشانۀ آن است که روایات بر مصداق مورد نظر تطبیق نشده، بلکه تحمیل شدهاند؛ یعنی به زور خواسته ایم یک مصداق برای نشانه ظهور پیدا کنیم.
به عنوان نمونه، در برخی روایات نشانه های ظهور، از «موت ابیض»( مرگ سفید) سخن به میان آمده است.[6]برخی افراد به دلیل مرگ ناشی از کرونا که ریه ها در آن سفید می شوند؛ خواسته اند نوعی مطابقت بین این دو برقرار کنند؛ در حالی که اگر از ضعف سند این گونه روایات هم صرف نظر کنیم؛ در روایاتِ با این مضمون، نشانه های دیگری هم ذکر شده که با بیماری کرونا مطابقت ندارد. به عنوان مثال، در برخی روایات در کنار« موت ابیض»،« موت احمر» هم ذکر شده که بر اثر آن، از هر هفت نفر، پنج نفر می میرند؛ [6]در حالی که کشته شدگان کرونا از این میزان خیلی کمتر هستند. در برخی روایات ، با صراحت از طاعون به موت ابیض تعبیر شده است؛ در حالی که منشاء بیماری کرونا، ویروس است؛ اما طاعون، بر اثر انتقال نوعی باکتری ایجاد می شود.[7]
هماهنگی با معیارها و ضوابط دینی
اگر تطبیق نشانههای ظهور بر مصداقی خاص، باعث شکسته شدن یکی از ضوابط و اصول مسلم دینی شود؛ و لو دهها قرینه این تطبیق را تأیید کنند؛ صرف این ناهمخوانی و تعارض با معیارهای کلی دین، قرینۀ قاطعی بر اشتباه بودن تطبیق مورد نظر است. به عنوان مثال،احمد الحسن بصری ، با اینکه خود را وصیّ امام مهدی(عج) و یمانی و بلکه یکی از مهدیهایی میداند که به امر پیامبر به جانشینی امام مهدی(عج) رسیده است؛ در مقام استدلال بر مدعای خود به استخاره و خواب تمسک میکند؛ در حالی که بر اساس معارف قرآن و اهلبیت، استخاره و خواب گرچه در مواردی راهگشا هستند؛ به هیچ عنوان در مسائل عقیدتی، آن هم در مسئلۀ مهمی همچون شناخت وصیّ و جانشین امام نمیتوان به خواب و استخاره اعتماد کرد و نفس چنین استدلالی، به دلیل ناهمخوانی با ضوابط دینی دلیل بر دروغگو بودن اوست.[8]
عرضه بر علایم غیر قابل مشابهسازی
در روایات باید به گونه ای نشانه بیان شده باشد که واقع شدنش جز از طریق معجزه و امثال آن ممکن نباشد تا از این طریق بتوان مصادیق واقعی آن را شناسایی کرد.
این معیار، مشکل مشابهسازی و جعل مصادیق دروغین را حل میکند. به عنوان مثال، میتوان به قیام یمانی، سفیانی و خراسانی اشاره کرد که بر اساس مجموعۀ روایات مربوط، در ماه رجب سال ظهور اتفاق میافتد و صیحۀ آسمانی در ماه رمضان همان سال رخ میدهد. بنابراین، تحقق ندای آسمانی که معجزهآسا و غیرقابل مشابهسازی است، میتواند قرینهای مناسب برای شناسایی سفیانی، یمانی و خراسانی باشد.
راه حل مشکلات تطبیق
برای این که مشکلات و آسیب های تطبیق برداشته یا کم شوند؛رعایت موارد ذیل ضروری می نماید:
تبیین و روشنگری
انديشمندان و علما در حوزه مسائل ديني و به خصوص مهدویت باید آسیب های تطبیق را برای مردم بیان کرده و آگاهی مردم را در این رابطه افزایش دهند.
تکذیب و مبارزه با انحرافات
وظیفه علمای دین این است که اگر درجایی مشاهده کردند شخصی یا جریانی با تطبیق نادرست علائم ظهور، جامعه را به انحراف می کشد؛ باید آن ها تکذیب کرده و با آن ها به هر صورت ممکن مبارزه کنند.
تحقیق عمیق در مورد علایم و ویژگی ها توسط علما.[9]
علمای متخصص در زمینه مهدویت باید ضمن آگاهی دادن مردم از طریق رسانه های جمعی، نسبت به تحقیق عمیق در زمینه علائم ظهور و ویژگی های دوران آخر الزمان اقدام کرده و نتیجه تحقیقات را در دسترس عموم قرار دهند.
پانویس
- ↑محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۲۰۹؛ ، خلیل بن احمد فراهیدی، ترتیب العین ج۵، ص۱۰۹، «طبق».
- ↑سید محمد میر تبار، آسیب شناسی جامعه منتظر، ص71.
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص365.
- ↑غیبت، نعمانی، ص273، باب14، ح50.
- الفبپتپایگاه اطلاع رسانی حوزه ، علائم ظهور امام زمان(عج)
- الفبمحمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۵.
- ↑58237http://www.kanoon.ir/Article/
- ↑نصرت الله آیتی، معیارهای تطبیق نشانه های ظهور، فصلنامه مشرق موعود، ش23، ص14.
- ↑محمد صابر جعفری، مقاله «اندیشه مهدویت و آسیب ها»،فصلنامه انتظار موعود، ص45.
منابع
- آیتی، نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، قم، مؤسسه آینده روشن، چاپ دوم، 1390ش.
- ________، ، معیارهای تطبیق نشانه های ظهور، فصلنامه مشرق موعود، شماره23، سال ششم، پاییز1391.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، به کوشش علی شیری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸ ق.
- جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیب ها، فصنامه انتظار موعود، شماره 15 سال چهارم، بهار 1384.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، ترتیب العین، به کوشش المخزومی و دیگران، دارالهجرة، ۱۴۰۹ ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403ق.
- میر تبار ، سید محمد، آسیب شناسی جامعه منتظر، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) و مرکز تخصصی مهدویت، قم، چاپ چهارم، 1390ش.
- نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، دار الکتاب الاسلامیه، تهران، 1362ش.
- سایت خبرگزاری اهل بیت(علیهم السلام)(ابنا)، در انتظار منجی2، مصاحبه با نصرت الله آیتی.