محمد بن علی شلمغانی
محمد بن علی شلمغانی، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
محمد بن علی شلمغانی که در عصر غیبت صغری در بغداد زندگی میکرد. وی از جایگاه ویژهای در نزد نایب سوم(حسین بن روح) برخوردار بود به گونهای که برخی از گزارشات حاکی از آن این که شلمغانی در دوران زندگانی مخفیانه ابن روح، جانشین وی بوده است. شلمغانی پس از مدتی منحرف شد و شروع به انتشار عقایدی در بین شیعیان کرد که فاصله فراوانی از اصول اعتقادی شیعیان دارد. این امر سبب شد که توقیع لعن وی در سال 312 ق در حالی که ابن روح در زندان بود صادر شد. شلمغانی در تاریخ 322 ق به دستور خلیفه عباسی دستگیر و کشته شد
زیست نامه
محمد بن علی شلمغانی با کنیه ابوجعفر[1] و خوانده شدن وی به لقب شلمغانی به دلیل انتساب او به روستای شلمغان از نواحی واسط است.[2]او در منابع رجالی و حدیثی به «ابن ابی العزاقر» نیز معروف است.[3] ام کلثوم دختر محمد بن عثمان(نایب دوم) از شلمغانی با عنوان «ابوجعفر بن ابی العزاقر» یادکرده است. [4] تاریخ ولادت وی دانسته نیست و درمورد او تا قبل از آغاز نیابت سفیر سوم، حسین بن روح نوبختی(305 – 326 ق) اطلاعی در دست نیست و با آغاز سرپرستی وی بر وکلا است که اولین خبرها در مورد شلمغانی یافت میشود.[5]با انحراف شلمغانی و تلاش او برای انتشار عقاید باطل، حسین بن روح در زمان وزارت حامد بن عباس(306 – 311 ق) عقاید انحرافی شلمغانی را آشکار ساخت اما از آنجا که شلمغانی حامیانی در دستگاه خلافت داشت تلاش ابن روح به جایی نرسید. اما شلمغانی با از دست دادن حامیان خود در دوران وزارت خاقانی(312 – 313 ق) تحت تعقیب قرار گرفت و به موصل گریخت. او بعد از مدتی مخفیانه به بغدادبازگشت و با قدر ت یافتن دوباره برخی از حامیان خود و همچنین اوضاع نابسامان سیاسی به تبلیغات بیشتری دست زد. سرانجام در سال 322 ق شلمغانی دستگیر شد[6] و در روز سه شنبه اول ذی العقده سال 322 ق با حکم قضات خلافت عباسی و به دستور خلیفه راضی(322- 329 ق) به قتل رسید. [7] ناگفته نماند بر خلاف تمامی منابع سنی که سال 322 قمری را سال کشته شدن شلمغانی میدانند، در میان مولفان شیعه نخستین بار شیخ طوسی، کشته شدن شلمغانی را در سال 323 قمری[8] دانسته است و از آنجا که غالبا مولفان شیعه بعد از طوسی مطالب خود را درباره شلمغانی از او اخذ کردهاند، سال به قتل رسیدن شلمغانی را همان سال 323 قمری معرفی کردهاند.[9]
بررسی جایگاه شلمغانی در نهاد وکالت
شلمغانی در نزد حسین بن روح از جایگاه ویژهای برخودار بود به گونهای که به گفته ذهبی، ابن روح در روز اولی که سرپرستی وی در نهاد وکالت اعلام شد با جمعی از شیعیان به منزل شلمغانی رفت و با او دیدار کرد.[10]ابن ابی العزاقر در نزد قبیله بنوبسطام نیز منزلت و آبروی زیادی داشت و اعتبار وی به دلیل این بود، که نایب سوم برای او نزد مردم منزلت و جایگاه بزرگی قرار داده بود.[11]گفتنی است برخی گزارش ها حاکی از آن است، در دورانی که حسین بن روح به صورت پنهانی میزیسته، شلمغانی را به جانشینی خود نصب کرده بود و او رابط ابن روح با مردم بوده است.[12]خبر دیگری نیز از آن وکالت شلمغانی میتوان استنباط کرد گزارشی است که شیخ طوسی آورده است. در این گزارش آمده است که نوشته ای به خط احمد بن ابراهیم نوبختی و به املاء حسین بن روح یافت شد که در آن سوالات مردم قم و جوابهای آن سوالها بود. در پشت نامه مردم قم سوال کرده بودند که آیا این جوابها از آن فقیه(امام زمان(عج)) است یا جوابهای محمد بن علی شلمغانی؟ زیرا از شلمغانی نقل شده که او به سوالها جواب داده است. در جواب این سوال نوشته شده بود: «بر اين نوشته و مضامين آن مطلع و آگاه شديم، همه جوابها جواب ماست و مخذول گمراه و گمراهكننده معروف به عزاقرى كه خداوند لعنتش كند، در هيچ حرفى از آن دخيل نيست»[13] در مقابل این گزارشات که بر وکالت شلمغانی و جانشینی وی از ابن روح تاکید دارند، ابن همام جانشینی شلمغانی از ابن روح و وکالت او را انکار کرده و با اذعان به جایگاه علمی شلمغانی بر این نکته تاکید میکند که شلمغانی از سوی ابن روح به هیچ سمتی منصوب نشده است و هرگز باب، نایب و طریق رسیدن به حسین بن روح نبوده است.[14]برخی از محققان معاصر گفتار ابن همام را ناظر به دوران انحراف شلمغانی دانسته است.[15]
انحراف شلمغانی
هرچند نمیتوان تاریخی را به عنوان زمان انحراف شلمغانی به دست آورد، به نظر میرسد میتوان آغاز انحراف وی را با آشکار شدن عقاید حلولیه او دانست و قبل از آشکار شدن چنین عقایدی، وی همچنان در حال استقامت به دین به سرمیبرد.[16]محمد بن همام اسکافی در این ارتباط میگوید: از محمد بن علی عزاقری شلمغانی شنیدم که میگفت حق یک حقیقت واحد است اما لباسهایش مختلف است گاهی در لباس سفید گاهی در لباس قرمز و روزی هم در لباس کبود این اولین حرفی بود که از شلمغانی شنیدم و انکارش کردم چون این حرف همان اعتقاد اهل حلول بود»[17]ابن ابی العزاقر تلاش کرد با ادعای باطل و تبلیغات خود شیعیان خصوصا طایفه بنوبسطام را که در میان آنان از جایگاه ویژهای برخودار بود، بفریبد. بر اساس نقل شیخ طوسی، شلمغانی به بنوبسطام گفته بود روح رسول خدا (ص) در محمد بن عثمان(نایب دوم)، روح امیرالمومنین(ع) به بدن حسین بن روح(نایب سوم) و روح حضرت فاطمه زهرا(س) به بدن ام کلثوم(دختر محمد بن عثمان) حلول کرده است.[18] به گفته ابن ندیم و ذهبی، شلمغانی حتی تلاش کرد ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی – از متکلمان بزرگ شیعه در عصر غیبت صغری- را به با ادعای معجزه به خود جذب کند.[19]نجاشی علت انحراف وی را حسادت به مقام حسین بن روح دانسته است. [20]
چگونگی مقابله نهاد وکالت با انحرافات شلمغانی
حسین بن روح بعد از اطلاع انحراف شلمغانی، به دیدار یکایک نوبختیان رفت و انحراف شلمغانی را با آنها در میان گذاشت؛ سپس برای بنی بسطام نامه نوشته از آنها میخواهد که شلمغانی را مورد لعن قرار دهند اما شلمغانی میتواند بنی بسطام را فریب داده و نفرین شدنش توسط ابنروح را به سود خود تفسیر کند.[21] ابن روح افکار شلمغانی را به حلاج تشبیه کرده و میگوید: «شلمغانی با این گونه مسائل مانند حلاج(لعنة الله) میخواهد راهی برای قائل شدن به حلول قرار داده و به آنان(بنوبسطام) بگوید: خدای متعال با او متحد شده است»[22]در ذیحجه سال 312 ق در حالی که ابن روح در زندان بود توقیع لعن شلمغانی صادر شد و ابن روح آن را در زندان دریافت کرده و برای انتشار به ابن همام میسپارد. به گفته ابن همام، سرعت رسیدن توقیع به دست وی به اندازهای بود که هنوز مرکب توقیع خشک نشده بود.[23]گفتنی است ابن روح به جهت آنکه در دست طرفداران مقتدر(295 – 320 ق) زندانی بود، راجع به افشا نکردن مسئله لعن ابن ابی عزاقر از امام درخواست تکلیف کرد، ولی در جواب از ناحیه مقدسه دستور رسید که لعن ابن ابی عزاقر را آشکار کند و نترسد که در امان است و پس از مدت کوتاهی بعد از این جریان از زندان آزاد شد.[24]مضمون اين توقيع عبارت بود از بيان دروغپردازى و انحراف شلمغانى، ارتداد وى، بطلان دعاويش، تحذير شيعيان از هرگونه رابطه با شلمغانى، و لعن بر او و پيروانش و كسانى كه با وجود صدور اين توقيع، پيوند خود را با او ادامه دهند. در نهايت نيز امام(عج) وى را در عداد «شريعى»، «نميرى»، «هلالى» و بلالى برشمرده و برائت خود از او و همگنانش را اعلام فرموده بود.[25]ناگفته نماند برخی از محققان معاصر براین باورند حسین بن روح به تحریک شلمغانی توسط حامیان دولتی او به زندان افتاد.[26]در کتاب الغیبة که شلمغانی آن را بعد از آشکار شدن انحرافش و صدور توقیع در لعنش تالیف کرده است؛ مطالبی در ارتباط با اختلاف وی با ابن روح بیان شده است، که به گفته برخی از محققان معاصر از ابهام بسیار زیادی برخوردار است.[27] شلمغانی مینویسد: «در مورد اختلافى كه میان من و شخص یاد شده(حسین بن روح) كه خداوند توفيقاتش را روزافزون کندپدید آمد، خود هیچگونه دخالتی نداشتهام؛ بلكه مربوط به کسی بوده که وی را در آن دخالت دادم؛ زیرا این جنایت درباره شخص من صورت گرفته و خود عهدهدار آن هستم»او در فصل دیگری از کتاب میگوید: «کسی که لطف و عنایات خدا دربارهاش زیاد باشد، حجت بر او نیز فزونی مییابد و در اموری که سبب نگرانی و یا خرسندی او میشود، باید راستی پیشه کند و البته نمیسزد در مورد آنچه بین من و خدا جاری است درباره حسین بن روح جز صداقت و راستی سخن بگویم. با اینکه در حق جنایت بزرگی مرتکب شده، ولی این شخص از ناحیه امام برای دادن امری از امور منصوب گشته که سزاوار نیست شیعیان از او روگردان شوند و با اینکه وی در حق من چنین کرده، ولی حکم اسلام مانند سایر اهل ایمان همچنان بر او جاری است»[28]نکته در خور توجه در مطالب ذکر شده با وجود ابهام، این است که شلمغانی با پذیرش نیابت ابن روح، اختلاف خود و ابن روح را یک سوء تفاهم میداند.[29] از شلمغانی تعابیر دیگری درباره اختلاف او با ابن روح نقل شده است که حاکی از شدت یافتن تقابل وی با حسین بن روح است. شیخ طوسی از ابو محمد هارون بنموسی به نقل از ابو علی بنجنید آورده که وی اظهار داشت: «ابو جعفر محمد بنعلی شلمغانی به من گفت: من و ابو القاسم حسین بنروح که در این ماجرا وارد شدیم به خوبی آگاه بودیم که وارد چه عرصهای شدهایم. ما در واقع بر سر این امر همان گونه که سگها بر سر گوشت مردار با یکدیگر در میافتند با هم در افتادیم» هارون بن موسی در ادامه میگوید: شیعیان به این سخن توجهی نکرده و هم چنان به لعن و نفرین او پرداخته و از او بیزاری جستند.[30]مخالفت شلمغانی با سرپرست نهاد وکالت حسین بن روح نوبختی به این موارد ختم نشد، تا جایی که شلمغانی از ابن روح درخواست کرد که با وی مباهله کند وی در پیغامی که برای ابن روح فرستاد ادعا کرد که همنشین امام است و مامور شده علم خود را ظاهر کند و وی علمش را در ظاهر و باطن آشکار ساخته است لذا از حسین بن روح درخواست میکند که با وی مباهله کند.[31] برخی از محققان معاصر بر این باورند تاکید شلمغانی بر علم و همراهی با امام، نشان از ادعای بابیت شلمغانی است.[32] افزون بر این، ابن عبدوس که از هواداران شلمغانی بوده و همراه او محاکمه شد. در یکی از جلسات محاکمه گفت: «شلمغانی هرگز ادعای الوهیت نکرده بلکه او ادعا میکرد به جای ابن روح «باب» امام منتظر است.[33] شلمغانی در خانه ابن مقله وزیر نیز از ابن روح میخواهد که با وی مباهله کند. شیخ طوسی همین امر را سبب دستگیری شلمغانی ذکر کرده است. او مینویسد: بعد از اینکه ابن روح تمام شیعه را به لعن و اظهار بیزاری از شلمغانی امر کرد و این کار مانع از آن شد که شلمغانی بتواند به فریب دادن مردم ادامه دهد، وی در مجلسی که مملو از سران شیعه بود، گفت من و حسین بن روح را در مجلسی جمع کنید تا دست یکدیگر را بگیریم، اگر آتشی از آسمان فرو نیامد و او را نسوزاند، هرچه درباره من گفته راست است. شیخ طوسی سپس در ادامه مینویسد: اين خبر به راضى(خليفه عباسى) رسيد، به دليل اينكه اين حرفها را در منزل ابن مقله(وزير دستگاه عباسى) زده بود، بنابراين راضى دستور داد بگيرند و بكشند. و شيعه را از شرّش راحت كردند»[34]
جایگاه علمی شلمغانی
شلمغانی از دانشمندانی بود[35] که تنوع موضوعات نگارش یافته توسط وی[36] نشان از جایگاه عالمانه او دارد. تالیفات وی قبل از انحراف مورد توجه و مراجعه شیعیان بود.[37] از آثار وی میتوان به کتاب التکلیف اشاره کرد.کتابی در فقه که شلمغانی آن را قبل از انحراف تالیف کرده است.[38] شیخ طوسی مینویسد: بعد از آشکار شدن انحراف وی، حسین بنروح این کتاب را خواسته و از آغاز تا پایان آن را مطالعه کرد و آن گاه گفت: تمام آن از ائمه روایت شده غیر از دو یا سه مورد که در آنها بر ائمه دروغ بسته است.[39] ناگفته نماند شیخ طوسی در موضع دیگری از کتابش نقل میکند که کتاب التکلیف از همان ابتدا با نظارت ابن روح تدوین یافته است و شلمغانی تنها ابواب آن را سرو سامان داده و بعد از عرضه بر ابن روح و اصلاح آن توسط وی، آن را نقل کرده است.[40] گفتنی است برخی از گزارشات حاکی از آن است که کتاب «التکلیف» سالها پس از کشته شدن شلمغانی تا زمانه سید مرتضی(م 463 ق) در برخی از مناطق شیعه نشین مورد استفاده بوده است. [41]
پانویس
- ↑نجاشی، احمد بن علی، رجال، ص 378
- ↑ر.ک حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج 3، ص 359، ابن اثیر، علی بن محمد، اللباب في تهذيب الأنساب، ج 2، ص 206
- ↑نجاشی، احمد بن علی، رجال، ص 378، طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 403
- ↑طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 403
- ↑ذاکری، محمد تقی، زندگی فرهنگی - سیاسی شلمغانی از استقامت تا انحراف، ص 81
- ↑ازدى، يزيد بن محمد، تاريخ الموصل، ج 2، ص 241- 242، ر.ک ذاکری، محمد تقی، زندگی فرهنگی - سیاسی شلمغانی از استقامت تا انحراف، ص 202 – 204
- ↑مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص 343
- ↑طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 307
- ↑ر.ک ذاکری، محمد تقی، زندگی فرهنگی - سیاسی شلمغانی از استقامت تا انحراف، ص 137
- ↑ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاريخ الاسلام ووفيات المشاهيرو الاعلام، ج 24، ص 190
- ↑طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 403
- ↑همان، ص 302- 304
- ↑طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 373- 374
- ↑همان، ص 408
- ↑ر.ک ذاکری، محمد تقی، زندگی فرهنگی - سیاسی شلمغانی از استقامت تا انحراف، ص 205 - 209
- ↑همان، ص 215
- ↑طوسی، محمند بن حسن، الغیبة، ص 408
- ↑همان، ص 403 – 404
- ↑ابن نديم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص 251، ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج 15، ص 328
- ↑نجاشی، احمد بن علی، رجال، ص 378
- ↑طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 403- 405
- ↑همان، ص 405
- ↑همان، ص 409 - 410
- ↑همان، ص 410
- ↑ر.ک طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 409- 412
- ↑ر.ک عظیم زاده تهرانی، طاهره، علل دستگیری حسین بن روح نوبختی
- ↑ذاکری، محمد تقی، زندگی فرهنگی - سیاسی شلمغانی از استقامت تا انحراف، ص 179
- ↑طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 391
- ↑وکیلی، هادی، رئیس السادات، تهمینه، بررسی اندیشهها و عقاید محمد بن علی شلمغانی معروف به ابن ابی العزاقر بیانگذار فرقه عزاقریه، ص 54
- ↑طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 391 - 392
- ↑طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 307
- ↑ر.ک . صفری فروشانی، نعمت الله، اعتبار سنجی آموزه بابیت امامان در عصر حضور تا پایان غیبت صغری بررسی منبع شناختی، ص 24
- ↑ازدى، يزيد بن محمد، ج 2، ص 242
- ↑طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 406
- ↑طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 408
- ↑نجاشی، احمد بن علی، رجال، ص 377 - 378
- ↑طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص 389
- ↑همو، فهرست، ص 414
- ↑همو، الغیبة ص 409
- ↑همان، ص 389
- ↑شریف مرتضی، على بن حسين، رسائل الشريف المرتضى، ج 1، ص 279
منابع
- ابن اثير، على بن محمد، اللباب فی تهذيب الأنساب، چاپ: سوم، بیروت، دار صادر، 1414 ق
- ابن نديم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دارالمعرفة، بیتا
- ازدى، يزيد بن محمد، تاريخ الموصل، محقق: احمد عبدالله محمود، بیروت، دار الكتب العلمية، 1427 ق
- حموى، ياقوت بن عبد الله، معجم البلدان، چاپ: دوم، بیروت، دارصادر، 1995 م
- ذاکری، محمدتقی، زندگی فرهنگی – سیاسی شلمغانی از استقامت تا انحراف، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1397
- ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاريخ الاسلام ووفيات المشاهيرو الاعلام، تحقيق: عمرعبدالسلام تدمرى، چاپ دوم، بيروت، دارالكتاب العربى، 1413 ق
- ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، سر اعلام النبلاء، محقق: ابراهیم زیبق، چاپ: یازدهم، بیروت، موسسة الرسالة ناشرون، 1422 ق
- شريف مرتضى، على بن حسين، رسائل الشريف المرتضى، محقق: سيد مهدى رجائى، قم، دار القرآن الكريم، 1405 ق
- صفری فروشانی، نعمت الله، اعتبار سنجی آموزه بابیت امامان در عصر حضور تا پایان غیبت صغری بررسی منبع شناختی، فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ اسلام، سال هیجدهم، شماره 72، صص 7 – 48، زمستان 1396
- طوسى، محمد بن حسن، الغیبة، محققان: عباد الله تهرانى، على احمد ناصح، قم، دار المعارف الإسلامية، 1411 ق
- طوسى، محمد بن حسن، فهرست كتب الشيعة و اصولهم، محقق: عبد العزيز طباطبايى، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی، 1420 ق
- عظیم زاده تهرانی، طاهره، علل دستگیری حسین بن روح نوبختی، فصلنامه تاریخ اسلام، دوره چهارم، ص 69 – 83، شماره 13، بهار 1382
- مسعودي، علی بن حسین، التنبيه والإشراف، مصحح: عبدالله اسماعيل الصاوى، قاهره، دارالصاوي، بیتا
- نجاشى، احمد بن على، رجال، محقق: موسى شبيرى زنجانى، چاپ: ششم، قم، موسسه نشر اسلامی، 1365
- وکیلی، هادی، رئیس السادات، تهمینه، بررسی اندیشهها و عقاید محمد بن علی شلمغانی معروف به ابن ابی العزاقر بیانگذار فرقه عزاقریه، فصلنامه علمی – ترویجی مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، سال یازدهم، صص 46- 58، شماره 41، پاییز 1394