رویکردشناسی مهدویت
رویکردشناسی مهدویت، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
با مطالعه تحليلى آثار و مكتوبات مسلمانان در دورههاى مختلف تاريخى، رويكردهاى متفاوت و ويژگىها و تفاوتهاى ناشى از مبانى و روشها مشاهد می گردد. در حوزه مهدويّت بر اساس مبانی و روش ها سه رویکرد «نقلى» « نقلى- عقلى» و «عرفانی» وجود دارد:
رويكرد نقلى
كهنترين رويكرد به مسئله مهدويّت رويكرد نقلى است. گردآورى و تبويب احاديث، نخستين تلاش فكرى براى پرداختن به اين موضوع است. آنچه در مصادر اصلى حديث شيعه و اهل سنّت چون الكافى و كتب صحاح در باب مهدويّت گرد آمده، با همين رويكرد است. در اين روش تكيهگاه اصلى، آموزههاى منتهى به وحى است.
اين روش از آغاز نگارش در باره مهدويّت تا دوره معاصر بيشترين طرفدار را داشته است. كتابهاى تأليفشده در قرون نخستين و حتّى قبل از تولد امام مهدی(عج) از اين جملهاند. دو كتاب الغيبة نعمانى و كمال الدين شيخ صدوق، كه در قرن چهارم تأليف شده و تا امروز در دسترساند، كهنترين آثار مستقل برجامانده در اين زمينه به شمار مىروند. دغدغه هر دو نويسنده تبيين اعتقادات شيعه در باره امام دوازدهم و دفع حيرتها و شبهه ها بوده است.[1]
پس از قرن چهارم، در دورههاى بعدى نيز اين روش و رويكرد در ميان محققان شيعى و اهل سنّت در موضوع مهدويّت رواج داشته و تا به امروز ادامه پيدا كرده است. به عنوان نمونه در دوره میانی مرحوم مجلسی در بحار الانوار جلدهای 51، 52 و بخشی از جلد 53 را به روایات مهدویت اختصاص داده است. [2]در دوره معاصر نيز كتابهاى متعدّدى با صبغه نقلى نگاشته شده است كه يكى از بهترين آنها كتاب منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر تأليف مرحوم آيةاللَّه لطف اللَّه صافى گلپايگانى است.
در اهل سنت نیز آثاری با رویکرد نقلی شکل گرفت. مانند: البيان فى اخبار صاحب الزمان، محمّد بنيوسف گنجى شافعى(م 658 ق)؛ عقد الدرر فى اخبار المنتظر وهو المهدى، يوسف بنيحيى المَقدسى الشافعى السلمى(م 685 ق)؛ العرف الوردى فى اخبار المهدى، جلال الدين سيوطى(م 911 ق)؛ القول المختصر فى علامات المهدى المنتظر، ابن حجر هيثمى(م 974 ق) .
رويكرد نقلى- عقلى
دومين رويكردى كه عالمان مسلمان در مواجهه با مهدويّت در پيش گرفتهاند، رويكرد نقلى- عقلى است. اين رويكرد از قرن پنجم و از حوزه علمى بغداد آغاز شده است. نخستين پردازندگان آن متكلمان بغدادى چون شيخ مفيد(م 413 ق)، سيّد مرتضى(م 436 ق) و شيخ طوسى(م 460 ق) بودهاند و البته اين رويه در دورههاى بعد نيز ادامه يافته است. در قرن هفتم خواجه نصيرالدين طوسى، و در قرن يازدهم صدرالدين شيرازى اين روش را ادامه دادهاند. در دوران معاصر نيز عالمانى چون شهيد سيّد محمّدباقر صدر و آية اللَّه عبد اللَّه جوادى آملى در اين راه گام زدهاند. البته قواعد و اصول عقلى به كار گرفتهشده در اين زمينه در گذر زمان تطوراتى داشته است؛ در اين راه گاه از عقل كلامى محض، و گاه از عقل فلسفى محض بهره بردهاند و گاهى هم فراتر از آن دو به دانشهاى تجربى بشرى و تبيينهاى عقلانى نيز متوسل شدهاند. به عنوان نمونه شيخ مفيد از نخستين متكلمان شيعى است كه با رويكرد عقلى به مسئله مهدويّت پرداخته و رسالهها و آثارى در اين زمينه نگاشته است. وى بر خلاف عالمان پيشين، مانند نعمانى و شيخ صدوق، روش نقلى- عقلى را، كه روش وى در قلمروهاى مختلف دينى است و در آن زمان در بغداد متداول و رايج بوده، برگزيده است. از وى پنج اثر در موضوع مهدويّت بر جاى مانده است. مفصلترين اين آثار الفصول العشرة فى الغيبة است كه در فاصله سالهاى 410 و 411 هجرى يعنى سالهاى پايانى عمرش، نوشته است. وى در اين كتاب ده مسئله از مسائل مهدويّت را مطرح كرده و به شيوه متكلمانه و با استفاده از ادلّه عقلى، آيات قرآن، تاريخ و قصص به آنها پاسخ داده است.[3]
یا ملّاصدرا در شرح اصول الكافى از احاديث «باب الحجة» چند قاعده عقلى براى اثبات امامت بهره برده است. استفاده ملّاصدرا از قواعد عقلى در بحث امامت، به موضوع مهدويّت نيز راه يافته و پس از وى رايج شده است؛ بهگونهاى كه استدلالهاى عقلانى با توجّه به برداشتهاى ملّاصدرا سامان يافته است.او يك جا برهان علت غايى را مطرح، و برخى احاديث را بر آن تطبيق كرده است:
«وجود پيامبر و امام تنها از آن جهت نيست كه مردم براى اصلاح دين و دنياى خود بدان نيازمندند؛ گرچه اين اثر هم بر وجود پيامبر و امام مترتب است؛ بلكه از آن روست كه قوام زمين و هستى بدانها بسته است؛ زيرا وجود امام علت غايى هستى است. بر اين اساس يك لحظه هم جهان بدون امام و انسان كامل باقى نمىماند»[4]
رويكرد عرفانى- صوفى
اين رويكرد از قرن هفتم در ميان مسلمانان شكل گرفت. عارفان و صوفيان مسلمان مسئله مهدويّت را از طريق آموزههاى اصلى عرفان و تصوف، يعنى آموزه انسان كامل و ختم ولايت، مطرح كردهاند.البته اين گروه در اعتقاد به مهدويّت نوعى و شخصى با هم اختلافهايى دارند.
ابن عربى، پايهگذار عرفان نظرى در ميان مسلمانان، نخستين كسى است كه از اين منظر به مسئله مهدويت نگريسته است. وى در آثار متعدّد خود به اين موضوع پرداخته است.[5] سخنان او در پاره ای موارد با یکدیگر متعارض است[6] اما در برخی موارد وى حضرت مهدى موعود(ع) را خاتم الاوليا مىدانسته است؛ چنانكه در باب معرفت وزيران مهدى ظاهر در آخر الزمان مىگويد: خداوند را خليفهاى است «موجود» كه ظاهر مىگردد و ظهورش در زمانى اتفاق مىافتد كه دنيا پر از جور و ستم باشد و او دنيا را پر از عدل و قسط مىنمايد و اگر از عمر دنيا نماند، مگر يك روز، خداوند آن روز را طولانى مىگرداند تا آن خليفه كه از عترت رسول اللَّه(ص) است، ولايت كند. او از فرزندان فاطمه و هم نام رسول خداست.[7]
عارفان و صوفيان در پرداختن به مسئله مهدويّت علاوه بر طريق ختم ولايت، به آموزههاى دينى و نبوى، يعنى روايات، نيز توجّه داشتهاند. در اين جا به نمونههايى از اين استشهادها اشاره مىكنيم:
ابن عربى باب 363 فتوحات را چنين عنوان داده است:
فى مَعرفة منزل وِزراء المهدى الظاهر فى آخر الزمان الّذى بشّر به رسول اللَّه و هو من أهل البيت.
در شناخت منزلت وزيران مهدى كه پيامبر به ظهورش در آخر الزمان بشارت داده و از اهل بيت است.
وى در اين فصل مضمون بسيارى از احاديث نبوى را، نقل كرده است. مانند این عبارت: « لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد طول اللَّه ذلك اليوم حتى يلي هذا الخليفة من عترة رسول اللَّه ص من ولد فاطمة يواطئ اسمه اسم رسول اللَّه ص جده الحسين بن علي بن أبي طالب يبايع بين الركن و المقام»[8]
عمر بن شجاع الدين موصلى(متوفى بعد از 660 ق)، صوفى بزرگ موصل و مُراد و مُرشد اتابك بدر الدين لؤلؤ زنگى، در كتاب النعيم المقيم، فصلى را به «الإمام محمد المنتظَر ابن الإمام الحسن العسكرى» اختصاص داده و رواياتى را در باره سيره او و تولّدش و سخنانى را از او نقل كرده و به زنده بودن و معمّر بودن وى
تصريح كرده و او را امام و مهدى هادى امّت رسول اللَّه خوانده است.[9]
عبدالوهاب شعرانى(م 973 ق) - كه از صوفيان سنّىمذهب است- در اليواقيت والجواهر، در بحث از نشانهها و حوادث پيش از وقوع قيامت، چنان از خروج و ظهور مهدی(عج)، نزول عيسى(ع)، نام پدر، زمان تولد و سن حضرت مهدى ياد مىكند كه گويى شيعهاى معتقد است. سپس بخشهايى از فتوحات(باب 363) - كه بسيارى از آن، متن روايات موجود در منابع شيعه و سنّى است- نقل مىكند.
وى در پاسخ به اين پرسشها كه «شكل ظهور مهدى چگونه است و احكام او آيا بر اساس نصوص است يا اجتهاد؟»، با استناد به كلمات ابنعربى، مهدى را حاكمى عالم و عامل به شريعت محمّدى(ص) مىداند كه در تشخيص شريعت به گونهاى از لغزش مصون، و از هوا و خطا مبراست. او به نقل از ابن عربى، مهدى را به سان همه «اهل اللَّه» داراى ارتباطى مستقيم با حق و پيامبر(ص) مىداند؛ لذا او را از تقليد بىنياز مىشمارد. علاوه بر اين، وى مهدى را برخوردار از نوعى علم غيب معرّفى كرده است.[10]
تحليل و جمع بندى
- اين رويكردهاى سه گانه در طول ده قرن، يعنى از قرن چهارم تا پانزدهم، شكل گرفته اند. تاريخ شكل گيرى و پيدايش آنها را مىتوان چنين مرتب كرد:
- رويكرد نقلى در قرن چهارم.
- رويكرد نقلى- عقلى در نيمه اول قرن پنجم.
- رويكرد عرفانى- صوفى در قرن هفتم.
طبيعى است كه شكلگيرى اين رويكردها ارتباطى وثيق با اوضاع و احوال علمى و فرهنگى هر زمان داشته است. مطالبات فرهنگى و علمى، و نيز فضاهاى زمانى و مكانى، در شكلگيرى و پديد آمدن نوع نگاه كاملًا دخالت داشته است. نشان دادن اين زمينههاى علمى- فرهنگى به طور دقيق، نيازمند پژوهشى تاريخى و جامعهشناختى است كه در جايى ديگر بايد بدان پرداخت.
- در ارزيابى اجمالى اين رويكردها مىتوان گفت: از آن رو كه مهدويّت مسئلهاى چندبعدى است، استفاده از منابع معرفتى گوناگون مىتواند در تبيين و يا تثبيت آن سودمند باشد؛ امّا لازم است اين ابعاد از هم متمايز شوند تا معلوم شود كه براى هر بُعد از كدام رويكرد بايد بهره جست.
استفاده مبهم از اين روشها و رويكردها، روشمند و عالمانه نيست. بدين جهت شايسته است نخست اين ابعاد گشوده شود. به نظر مىرسد كه يكى از وجوه مسئله مهدويّت، نياز كلى انسان به پيشوا در هر دوران است. وجه ديگر آن مهدويّت شخصى، يعنى موجود بودن پيشوايى با مشخصههاى فردى در اين دوران است.
وجه ديگر مهدويّت اين است كه آن پيشوا در همين جهان مادى و تحت سنّتهاى حاكم بر اين جهان قرار دارد.
بنابراين براى بُعد كلى امامت مىتوان از قواعد و اصول عقلى سود جست؛ چنان كه براى تبيين بُعد اينجهانى آن مىتوان از دانشهاى تجربى بشر بهره برد. امّا از آن جهت كه اين واقعيت بُعدى شخصى هم دارد و با ويژگىهاى منحصربهفرد در تاريخ بشرى همراه شده است، نقطه ثقل معرفتى در مهدويّت، آموزههاى وحيانى و نقلى است.
از اين رو بايد آموزههاى وحيانى، نقطه آغاز مباحث باشند و سپس در ادامه از اصول و قواعد عقلى و نيز دانشهاى تجربى استفاده شود.
تكيه بر قواعد عقلى محض، بويژه آن جا كه برخى از حد وسطها خود، معركه آراست و با ابهامهايى جدى روبروست، توجيهپذير نيست. چنان كه تكيه بر آموزههاى عرفانى و صوفيانه نيز، كه بر كشف و شهود مبتنى است، به تنهايى علمآور نيست و به كار تعليم و استدلال نمىآيد.
از اين رو به نظر مىرسد شكلگيرى رويكرد نقلى در قرن چهارم امرى طبيعى بوده است؛ چنان كه پيدايش رويكرد عقلى- نقلى نيز در قرن پنجم توجيهى منطقى دارد.
موجهترين رويكرد آن است كه در آن نقل و آموزههاى وحيانى محور باشد و هر يك از عقل و دانش تجربى نيز در جاى خود به كار گرفته شود. [11]
پانویس
- ↑رک: محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 20؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 3.
- ↑قسمت دوم آن کتاب جنه الماوی حاجی نوری است که بعدا بدان اضافه شده است
- ↑محمد بن محمد بن مفید، الفصول العشرة، ص 30.
- ↑محمد بن ابراهيم صدر الدين شيرازى، شرح اصول الكافى: ج 2 ص 502.
- ↑رک: محی الدین ابن عربی، الفتوحات المكيه، بابهاى 24، 73 و 366،
- ↑رک: موحدیان عطار، گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان، ص 374 مقاله آقای محمد نصیری، گونه شناسی اندیشه منجی موعود در عرفان و تصوف اسلامی.
- ↑محی الدین ابن عربی، الفتوحات المكية: ج 3 ص 366. گفتنى است با آن كه در نسخههاى كهن فتوحات، اين عبارت وجود دارد، از بعضى چاپهاى متأخّر، حذف شده است.
- ↑محی الدین بن عربی، الفتوحات المكية، ج 3 ص 327
- ↑شرف الدین موصلی، النعيم المقيم لعترة النبأ العظيم: ص 159
- ↑اليواقيت و الجواهر، ج 2، ص 563- 566.
- ↑محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه امام مهدى(عج) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج 1، ص: 75
منابع
- ابن عربی، محی الدین بن علی، الفتوحات المكيه، بیروت، دار صادر، بی تا .
- شعرانى عبد الوهاب ، اليواقيت و الجواهر فى بيان عقائد الأكابر، دار احياء التراث العربى، موسسة التاريخ العربى، بيروت، 1418 ق
- صدر الدين شيرازى، محمد بن ابراهيم، شرح أصول الكافي(صدرا)، محقق خواجوى، محمد، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، تهران، 1383 ش.
- صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق علیاکبر غفاری، دوم، انتشارات اسلامیه، تهران، 1395.
- محمدی ری شهری، محمد، دانش نامه امام مهدی، اول، دارالحدیث، قم، 1393
- مفيد، محمد بن محمد، الفصول العشرة في الغيبة، محقق: تبريزيان، فارس، دار المفيد، قم، 1413 ه. ق
- موحدیان عطار، گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان، دانشگاه ادیان ومذاهب، قم، 1388.
- موصلی، عمر بن شجاع بن محمد، النعیم المقیم لعترة النبإ العظیم، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بیروت لبنان، 1424 ق .
- نعمانى، محمد بن ابراهيم، الغيبة نعماني، محقق: غفارى، علىاكبر، مكتبة الصدق، تهران 1397
برگرفته از
- محمدی ری شهری، محمد، دانش نامه امام مهدی، جلد اول، ص 51- 75.