خاتم سلیمان
خاتم سلیمان، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
«خاتم سلیمان» یکی از مواریثی است که در اختیار ائمه قرار داشته است و در دوران ظهور دراختیار امام مهدی (عج ) قرار دارد.
خاتم سلیمان علامت نبوت
بر اساس اعتقادات شیعه، میراث انبیا، نشان نبوت آنان بوده است. به عنوان نمونه «تابوت سكينه» علامت سلطنت طالوت و براى خلافت و سلطنت حضرت سليمان نیز انگشتر او علامت و نشانه بوده است.[1]
روایات غیر معتبر درباره خاتم سلیمان
در مورد این انگشتر سخنان فراوانی گفته شده که به یقین مقداری از آنها جعلی و دروغ است.[2] در برخی تفاسیر اهل سنت و یک تفسیر شیعی چنین آمده است که یکی از شیاطین مکر کرده و انگشتر را به مدت چهل روز از حضرت سلیمان ربوده و در این چهل روز، خود را به شکل ایشان در آورده است.[3] این، در حالی است که قطعا شیطانها در زمان حیات حجتهای الاهی و معصوم، نمیتوانند به صورت آنها جلوه کنند و خود را به شکل آن ها در آورند؛ چنانکه شیخ صدوق در مقام رد نظریه اسماعیلیه، ایجاد تخیل شیطان در قالب اسماعیل را دلیل عدم امامت او دانسته است و چنین می گوید: «وَ قَدْ رُوِيَ أَنَّ الشَّيْطَانَ لَا يَتَمَثَّلُ فِي صُورَةِ نَبِيٍّ وَ لَا فِي صُورَةِ وَصِيِّ نَبِيٍّ»
... فكيف يجوز أن ينص عليه بالإمامة مع صحة هذا القول منه فيه[4]؛ روایت شده است که شیطان نمی تواند به صورت نبی یا وصی نبی خود را تجسم دهد.
در ادامه میگوید: پس چگونه به امامت اسماعیل قائل شویم؛ در حالیکه شیطان برای انحراف در شیعیان، خود را به ظاهر اسماعیل در میآورد»
همچنین امین الاسلام طبرسی در تنزیه مقام حضرت سلیمان گفته است: «لا أن يمكن الشيطان من التمثل بصورة النبي[5]؛ امکان ندارد که شیطان در قالب نبی رخ بنماید»
برخی نیز نبوت را به این انگشتر وابسته دانسته و بنابر گزارشی غیر معتبر برداشت کردهاند که پس از جدا شدن انگشتر از دست حضرت سلیمان ایشان دیگر قدرت نبوت را در اختیار نداشتند.
این سخن باطل را سید مرتضی چنین پاسخ می دهد: «اما بطلان آنچه داستان سرايان نادان در اين باب روايت كردهاند؛ امری مبرهن است و چنين چيزى بر انبيا جايز نيست و هرگز نبوت، به يك انگشتر وابسته نمىشود و در هیچ وضعیتی نبوت از هيچ پيغمبرى سلب نمىگردد. خداوند متعال هيچ وقت نه به جنى و نه به مخلوق ديگر، اجازه نمى دهد به صورت پيامبر مجسم شود»[6]
آنچه از گزارشها بر میآید، این است که خاتم حضرت سليمان از نشانهها و نمادهاى نبوت و حكومت او بوده است، مانند عصاى موسى، اما ملك و حكومتش به آن وابسته نبوده است.
خاتم سلیمان میراث امامان
محمد بن حسن بن صفار در کتاب بصائر الدرجات، بابی با عنوان «باب ما عند الأئمة من سلاح رسول الله و آيات الأنبياء؛ آنچه نزد ائمه است از سلاح پیامبر و نشانه های انبیا» گشوده است که در آن به روایاتی اشاره دارد[7]، مبنی براینکه امامان گذشته در مواردی برای حقانیت خود احتجاج میکردهاند.[8] در ادامه مرحوم کلینی هم بابی با عنوان «بَابُ مَا عِنْدَ الْأَئِمَّةِ مِنْ آيَاتِ الْأَنْبِيَاءِ» قرار داده است[9]. از اینرو، میتوان دریافت کرد که این مواریث نزد ائمه معصوم است.
اما درباره انگشتر سلیمان، گفتنی است که این انگشتر، ابتدا نزد پیامبر(ص) بوده و سپس امام علی علیهالسلام آنرا از پیامبر دریافت کرده است. اعتبار این انگشتر به حدی است که حضرت علی علیهالسلام پس از دریافت آن از حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله چنین میفرماید:
«فَنَظَرْتُ إِلَى الْخَاتَمِ حِينَ وَضَعْتُهُ فِي إِصْبَعِي فَتَمَنَّيْتُ مِنْ جَمِيعِ مَا تَرَكَ الْخَاتَم[10]؛ چون {آن خاتم را} در انگشتم نهادم و با نظر به آن، آرزو کردم كه از تمام میراث آن حضرت، همين انگشتر را داشته باشم»
در گزارشی دیگر بیان شده است که این انگشتر دارای نور، عزت و اقتدار الاهی است و تمامی این موارد را برای امام و حجت الاهی به ارمغان می آورد.[11]
خاتم سلیمان میراث امام مهدی
در روایاتی چند اشاره شده است که هنگام قیام امام مهدی، انگشتر سلیمان به همراه ایشان است.[12] در روایتی مرفوع، جابر از امام باقر علیهالسلام نقل کرده است که امام مهدی(عج)، عصای موسی و خاتم سلیمان را از غار انطاکیه بیرون میآورد.[13]
نعمانی در روایتی آورده است: «إِذَا ظَهَرَ الْقَائِمُ ظَهَرَ بِرَايَةِ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَاتَمِ سُلَيْمَان ...؛ هنگامى كه قائم (عج) ظهور كند، با پرچم رسول خدا (ص) و انگشترى سليمان ... ظهور خواهد كرد»[14]
شیخ صدوق در روایتی دیگر از ریان بن صلت چنین نقل کرده است: « قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا اَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ فَقَالَ أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي لَسْتُ بِالَّذِي أَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي وَ إِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ كَانَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشُّبَّانِ قَوِيّاً فِي بَدَنِهِ حَتَّى لَوْ مَدَّ يَدَهُ إِلَى أَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَقَلَعَهَا وَ لَوْ صَاحَ بَيْنَ الْجِبَالِ لَتَدَكْدَكَتْ صُخُورُهَا يَكُونُ مَعَهُ عَصَا مُوسَى وَ خَاتَمُ سُلَيْمَانَ ذَاكَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي؛ ريّان بن صلت میگويد: به امام رضا عليهالسّلام گفتم: آيا شما صاحب الامر هستيد؟ حضرت فرمود: «من صاحب الامر هستم؛ امّا كسىكه زمين را از عدل آكنده میکند همچنان كه از جور پر شده باشد، من نيستم و چگونه او باشم؛ در حالىكه ضعف بدن مرا مىبينى. قائم كسى است كه در سنّ شيوخ و منظر جوانان قيام كند و نيرومند باشد؛ به غايتى كه اگر دستش را به بزرگترين درخت روى زمين دراز كند آن را از جاى بركند و اگر بين كوهها فرياد برآورد؛ صخرههاى آن فرو پاشد، عصاى موسى و خاتم سليمان عليهماالسّلام با اوست»[15]
خاتم سلیمان در دست دابه الارض
«دابة» به معناى جنبنده و «ارض» به معناى زمين است و بر خلاف آنچه بعضى مىپندارند، دابه تنها به جنبندگان غير انسان اطلاق نمىشود، بلكه مفهوم وسيعى دارد كه انسانها را نيز در بر مىگيرد؛ چنانكه در آيه 6 سوره هود آمده است: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها؛ هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خدا است»
در مورد تطبيق اين كلمه، گويى در روایات بنا بر اجمال و ابهام بوده، تنها وصفى كه براى آن ذكر شده، اين است كه با مردم سخن مىگويد و افراد بى ايمان را اجمالا مشخص مىكند.
از امیرالمومنین علیهالسلام درباره دجال سوال شد؛ حضرت بعد از بیان ویژگی های دجال، قتل او را توسط امام مهدی(عج) دانستند و سپس به قیامت کبرا اشاره کردند. از آن حضرت سوال شد: يا امير المؤمنين! آن چيست؟ حضرت فرمود: «خروج دابّةالارض از كوه صفا كه همراه او خاتم سليمان و عصاى موسى است. آن خاتم را بر روى هر مؤمنى كه بنهد اين كلام بر آن نقش بندد: «هذا مؤمن حقا» و بر روى هر كافرى كه بنهد بر آن نوشته شود: «هذا كافر حقا» تا به غايتى كه مؤمن ندا كند: اى كافر! واى بر تو! و كافر ندا كند: اى مؤمن! خوشا بر تو! دوست داشتم كه امروز مثل تو بودم و به فوز عظيمى مىرسيدم»
شبیه این روایت در منابع اهل سنت نیز ذکر شده است. نعیم بن حماد در الفتن خود آورده است: «تخرج الدابة و معها عصا موسى و خاتم سليمان عليهماالسلام؛ دابةالارض خروج می کند و با او عصای موسی و خاتم سلیمان است[16]» بعد از وی دیگران نیز این حدیث را ذکر کردهاند.
به هر رو، به نظر میرسد بعد از دوران ظهور، انگشتر سلیمان در اختیار دابةالارض خواهد بود که بر اساس برخی روایات در آن دوران، امام علی علیهالسلام رجعت کرده و او دابةالارض است»[17]
پانویس
- ↑علی اکبر نهاوندی، العبقري الحسان، ج 8، ص: 478
- ↑برای دیدن برخی از اشتباهات تفسیری، ر.ک: مقاله مهدی پیشوایی، «خاتم سليمان نبى(ع)افسانه يا واقعيت»، http: //tarikh.nashriyat.ir/node/ 424
- ↑جلال الدین سیوطی، الدر المنثور ج 5 ص 310 و علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج 2 ص 237
- ↑محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، ج 1، ص 70.
- ↑فضل بن الحسن طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 8، ص 743.
- ↑علی بن الحسین علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص 95.
- ↑محمد بن حسن بن صفار، بصائر الدرجات في فضائل آل محمد (ص)، ص 174
- ↑محمد بن حسن بن صفار، بصائر الدرجات ج 1 ص 175
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص: 231
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ج 1 ص 236 و در شرح آن ر.ک: شرح اصول مازندرانی ج 5 ص 378
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 314.امام کاظم علیهالسلام ذکر میکنند که جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله در دیداری که با او داشتم فرمودند: «فَقَالَ لِي أَمَّا الْعِمَامَةُ فَسُلْطَانُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا السَّيْفُ فَعِزُّ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ أَمَّا الْكِتَابُ فَنُورُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ أَمَّا الْعَصَا فَقُوَّةُ اللَّهِ وَ أَمَّا الْخَاتَمُ فَجَامِعُ هَذِهِ الْأُمُور»
- ↑بهاء الدین نیلی نجفی، سرور أهل الإيمان في علامات ظهور صاحب الزمان(ع)، النص، ص 111.
- ↑این روایت از لحاظ سندی ضعیف و در متون متاخر نقل شده است.
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 232 و نعمانی، الغیبة نعمانی، ص 238.
- ↑محمد بن علی بن بابویه، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 376.
- ↑الفتن ابن حماد، باب خروج الدابة ... ص 445.
- ↑مختصر البصائر، أحاديث في الرجعة من غير طريق سعد ... ص 125.
منابع
- جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، قم، آیت الله مرعشی نجفی، اول، 1404 ق
- حسن بن سلیمان حلی، مختصر بصائر الدرجات، ناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، مكان چاپ: قم(ايران)، سال چاپ: 1379 ه. ش
- علی اکبر نهاوندی، العقبری الحسان، محقق و مصحح: حسين احمدى قمى، محقق صادق، برزگر، قم مسجد مقدس جمكران
- علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، سوم، 1404 ق .
- علی بن الحسین علم الهدی، تنزیه الانبیاء، قم، رضی، 1250 ق .
- علی بن عبدالکریم نیلی نجفی، سرور اهل الایمان، قم، دلیل ما، اول، 1384 ش
- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، سوم، 1372 ش .
- محمد بن الحسن صفار، بصائر الدرجات، قم، مکتبة آیت الله المرعشی، دوم، 1404 ق.
- محمد بن علي ابن بابويه، كمال الدين و تمام النعمة، علي اكبر غفاري، تهران، اسلاميه، 2 جلد، چاپ دوم، 1395 ق.
- محمد بن يعقوب كليني، الكافي، علي اكبر غفاري و محمد آخوندي، تهران، دارالكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407 ق.
- مهدی پیشوایی، خاتم سليمان نبى(ع) افسانه يا واقعيت، http: //tarikh.nashriyat.ir/node/ 424
- نعيم ابن حماد، الفتن، بيروت، دارالكتب العلمية، چاپ اول، 1418 ه.