حدیث ثقلین و امامت امام زمان
حدیث ثقلین و امامت امام زمان، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
حديث ثقلين كه در آن، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، اهل بيت خود را «همسنگ قرآن» معرّفى كرده و با تأكيد تمام، جامعه اسلامى را به پيروى از آنان در كنار قرآن فرا خوانده است، يكى از مبانى استوار و خدشهناپذير شناخت اهل بيت عليهم السلام و اثبات مرجعيت علمى و امامت و رهبرى آنان تا دامنه قيامت است. از اين رو، يكى از دلايل متقن امامتِ امام مهدى عليه السلام نيز محسوب مىگردد.
متن حديث ثقلين
متن حديث ثقلين كه در منابع معتبر حديثى با اندكى تفاوت در لفظ، از پيامبر خدا روايت شده است، اين است: إِنِّى تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَينِ، أما إِن تَمَسَّكتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا؛ كِتابَ اللَّهِ وَ عِترَتى أهلَ بَيتى؛ فَإِنَّهُما لَن يَفتَرِقا حَتَّى يَرِدا عَلَىَّ الحَوضَ.[1]من دو چيز گرانبها در ميان شما به جا مىگذارم. كه تا وقتى به آن دو چنگ بزنيد، هرگز گمراه نمىشويد: كتاب خدا و عترتم، همان اهل بيتم. اين دو، هرگز از هم جدا نمىشوند تا در كنار حوض، بر من وارد شوند.
راويان حديث ثقلين
حديث ثقلين، يكى از معدود احاديث متواترى است كه در منابع حديثى اهل سنّت و پيروان اهل بيت عليهم السلام با طرق مختلف، روايت شده و صدور آن از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله قطعى، غير قابل ترديد و مورد اتّفاق مسلمانان است. نام تعدادی از این راویان که از اصحاب پیامبر خدا هستند در منابع متعددی تا 44 نفر ذکر شده است. [2]
صحّت و صدور حديث ثقلين
تأمّل در تواتر «معنوى» و بلكه «لفظىِ» حديث ثقلين و كثرت راويان آن در همه طبقات مختلف از يك سو، و ناهمگونى گروههاى فكرى و سياسى گزارش كننده اين حديث از سوى ديگر، هر گونه ترديد در صدور آن را برطرف مىسازد و پژوهشگر را از ارزيابى سند، بىنياز مىكند. با اين وصف، بررسى موردىِ اسناد حديث ثقلين نيز صحّت و اعتبار بسيارى از آنها را نشان مىدهد. سبط بن جوزي، حديث ثقلين را از کتاب فضايل احمد بن حنبل نقل کرده و گفته است: در سلسه سند اين حديث هيچ يک از کساني که جدم آنها را تضعيف کرده است، وجود ندارد.[3] ابن کثير پس از نقل حديث ثقلين که نسائي آن را روايت کرده، گفته است: شيخ ما، ابو عبدالله ذهبي گفته است: اين حديث صحيح است[4]
حاکم نيشابوري حديث ثقلين را از دو طريق از زيدبن ارقم نقل کرده که در يکي جمله «فانظروا کيف تخلفوني فيهما فانهما لن يتفرّقا حتي يردا علي الحوض» و در ديگري، جمله «إنّي تارک فيکم أمرين لن تضلوا ان اتبعتموهما و هما کتاب الله و أهل بيتي» آمده است[5] و ذهبي تصحيح حاکم را نسبت به حديث اول پذيرفته است.[6]
ابن حجر عسقلاني، پس از نقل حديث ثقلين در کتاب «المطالب العالية» گفته است: «هذا إسناد صحيح»[7].
عبد الرؤوف مناوي در «فيض القدير» که شرح «الجامع الصغير»، است افزوده است: «هيثمي رجال آن را موثق دانسته؛ چنانکه ابويعلي نيز به سندي که بياشکال است آن را نقل کرده، و کسي چون ابن الجوزي که آن را ضعيف شمرده به توهم دچار شده است.[8] ناصرالدين الباني از دانشمندان وهابی بر صحت حديث ثقلين تصريح کرده است[9]
مقصود از «عترت» و «اهل بيت»
پيامبر خدا در تبيين آيه تطهير، شخصاً مقصود از «عترت» و «اهل بيتِ» خود را بيان كرده است، به گونهاى كه جاى هيچ گونه ابهام و ترديد و يا تفسير و تأويلى نيست.
بى شك، در حديث ثقلين نيز كه ايشان در آن، اهل بيتِ خود را همتاى قرآن به امّت معرّفى مىنمايد، «اهل بيت»، همان كسانى هستند كه آيه تطهير در باره آنان نازل شده است. خدواند در قران می فرماید: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»[10] جز اين نيست كه خدا اراده كرده تا هر گونه پليدى را از شما «اهل بيت» بزدايد و شما را كاملًا پاك نمايد»
جالب توجّه است كه اين آيه در اواخر عمر پيامبر خدا نازل شده است،[11] چنان كه حديث ثقلين نيز در همان ايّام از ايشان صادر گرديده است. به نقل از ابو سعيد خُدْرى، از امّ سَلَمه-: آيه: «خداوند، خواسته است پليدى را تنها از شما اهل بيت بزدايد» در خانه من نازل شد. گفتم: اى پيامبر خدا! آيا من از اهل بيت نيستم؟ فرمود: «تو بر خيرى. تو از همسران پيامبر خدا هستى» اهل بيت عليهم السلام، پيامبر خداست و على و فاطمه و حسن و حسين.[12]
از مجموع آنچه دو تن از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله (امّ سلمه و عايشه) در معناى «اهل بيت» از پيامبر خدا روايت كردهاند[13] و آنچه هفده تن از اصحاب پيامبر خدا در باره آن، گزارش كردهاند[14] و آنچه اهل بيت عليهم السلام، خود در تفسير «اهل بيت» گفتهاند،[15] چنين بر مىآيد كه تنها گروهى خاص از نزديكان پيامبر صلى الله عليه و آله، «اهل بيت» شمرده مىشوند و حتّى همسران پيامبر صلى الله عليه و آله جزو آن نيستند. بدين ترتيب، مجال كمترين شك در مقصود از «اهل بيت» براى محقّق منصف، باقى نمىماند.[16]
از سوى ديگر، مضمون و سياق آيه تطهير نيز مؤيّد احاديثى است كه «اهل بيت» را به جمع خاصّى از نزديكان پيامبر صلى الله عليه و آله تفسير كردهاند.
به علاوه، سيره عملى پيامبر خدا در تبيين اين آيه شريف- از هنگامى كه براى دفع احتمال ورود همسرانش در عنوان «اهل بيت»، مانع از ملحق شدن همسر بزرگوارش امّ سلمه به «اصحاب كسا» شد تا هنگام مرگ-[17] به گونهاى بود كه هيچ گونه اختلافى در مفهوم و مصداق «اهل بيت» باقى نمىگذاشت و در زمان حيات ايشان، جز گروه خاصّى از نزديكان پيامبر صلى الله عليه و آله كه از نظر علمى و عملى، شايستگى هدايت و رهبرى امّت اسلامى را داشتند، كسى مدّعى اين عنوان نبود.[18]
بنا بر اين، هر گونه شبهه در مفهوم و مصداق «اهل بيت» در آيه تطهير و حديث ثقلين، در برابر سخنان صريح و روشن پيامبر صلى الله عليه و آله در تفسير اين عنوان و سيره عملى ايشان در اين زمينه، فاقد ارزش علمى است.
قابل توجّه اين كه مضمون حديث ثقلين و تأكيد پيامبر خدا بر اين نكته كه قرآن و اهل بيت، تا قيامت با هم هستند و جامعه اسلامى موظّف به پيروى از آنان است، به روشنى دلالت دارد كه مصاديق «اهل بيت»، منحصر به اصحاب كسا- كه آخرين آنان (امام حسين عليه السلام)، پنجاه سال پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله به شهادت رسيد- نيستند؛ بلكه چنان كه در شمارى از روايات اهل البيت بدان تصريح گرديده است، نُه تن از فرزندان حسين عليه السلام نيز بدان افزوده مىشود. امام على عليه السلام در تبيين معناى «عترت پيامبر صلى الله عليه و آله» مىفرمايد:
أنا وَ الحَسَنُ وَ الحُسَينُ وَ الأئِمَّةُ التِّسعَةُ مِن وُلدِ الحُسَينِ، تاسِعَهُم مَهدِيُّهُم وَ قائِمُهُم، لا يُفارِقونَ كِتابَ اللَّهِ وَلا يُفارِقُهُم حَتَّى يَرِدوا عَلى رَسولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله حَوضَهُ.[19] من و حسن و حسين و نُه امام از فرزندان حسين- كه نهمين آنان، مهدى و قائم آنهاست-، همانهاييم كه از كتاب خدا جدا نمىشوند و كتاب خدا هم از آنان جدا نمىشود تا بر حوض، در كنار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وارد شوند.
در احاديث معتبر در نزد اهل سنّت، هر چند با اين صراحت، «عترت» بر دوازده نفر از خاندان رسالت، تطبيق نشده است، ولى احاديث نقل شده توسط آنان كه تأكيد مىكنند خلفاى پيامبر خدا دوازده نفرند، جز با مبناى اعتقادى پيروان اهل بيت عليهم السلام قابل توجيه نيستند.[20] نمونههايى از اين احاديث، به شرح زيرند: لا يَزالُ الدِّينُ قائِماً حَتَّى تَقومَ السّاعَةُ، أو يَكونَ عَلَيكُم اثنا عَشَرَ خَليفَةً، كُلُّهُم مِن قُرَيشٍ.[21] دين خدا، همواره پابرجاست تا اين كه قيامت برپا شود و يا دوازده نفر بر شما خليفه شوند كه همگى از قريش هستند.
در نقلى ديگر، آمده است: لا يَزالُ الإسلامُ عَزيزاً إلى اثنَى عَشَرَ خَليفَةً.[22] اسلام تا دوازده خليفه، همواره عزّتمند است.
بدين سان، مىتوان گفت كه اين گونه احاديث، به شمول مفهوم «عترت» بر ساير امامان، اشاره دارند، چنان كه در احاديث اهل بيت عليهم السلام بِدان تصريح شده است.
دلالت حديث ثقلين بر امامت امام مهدى عليه السلام
يكى از روشنترين پيامهاى حديث ثقلين، بقاى اهل بيت تا دامنه قيامت است؛ زيرا اگر اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله تا قيامتْ باقى نباشند، توصيه به تمسّك به آنها تا قيامت، بىمعناست.[23] براى توضيح اين پيام، تبيين سه مسئله ضرورى است:
غيبت امام عصر عليه السلام
حديث ثقلين، در حقيقت، يكى از ادلّه امامت و غيبت امام مهدى- عجل اللَّه تعالى فرجه- نيز هست. اين مدّعا با دو مقدّمه قابل اثبات است:
- مقدّمه اوّل. طبق اين حديث، همان گونه كه متن قرآن تا قيامت باقى خواهد ماند، يكى از امامان اهل بيت عليه السلام نيز تا قيامت، حيات خواهد داشت و در كنار قرآن خواهد بود.در متن حديث ثقلين، سه قرينه وجود دارد كه به روشنى بر اين مدّعا دلالت مىكند:
- جمله «إنِّى تارِكٌ فيكُم الثَّقَلَينِ» بىترديد، خطاب در اين جمله، به اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله اختصاص ندارد؛ بلكه شامل همه امّت اسلامى تا قيامت مىگردد. در غير اين صورت، «لَن تَضِلُّوا» و «حَتَّى يَرِدا عَلَىَّ الحَوضَ» بىمعنا خواهند بود.[24]
بنابر اين، يكى از اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله، بايد تا قيامت، حيات داشته باشد تا جمله «إنِّى تارِكٌ» صادق باشد. - جمله «إن تَمَسَّكتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا» اين جمله، قرينه ديگرى بر استمرار امامتِ يكى از اهل بيت عليهم السلام براى هميشه است؛ زيرا اگر يكى از آنان در كنار قرآن تا قيامت وجود نداشته باشد، وجوب استمرار تمسّك به اهل بيت عليهم السلام بىمعنا خواهد بود.
- جمله «لَن يَفتَرِقا حَتَّى يَرِدا عَلَىَّ الحَوضَ» اين جمله در كنار دو جمله گذشته، بر اين مطلب دلالت دارد كه همان كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در ميان امّت تا قيامت به جاى خود گذاشته و تمسّك به آنها را توصيه فرموده است، تا قيامت از قرآن جدا نخواهند شد.[25]
- جمله «إنِّى تارِكٌ فيكُم الثَّقَلَينِ» بىترديد، خطاب در اين جمله، به اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله اختصاص ندارد؛ بلكه شامل همه امّت اسلامى تا قيامت مىگردد. در غير اين صورت، «لَن تَضِلُّوا» و «حَتَّى يَرِدا عَلَىَّ الحَوضَ» بىمعنا خواهند بود.[24]
- مقدّمه دوم. بقاى هر يك از اهل بيت عليهم السلام در كنار قرآن، اعم از حضور و غيبت اوست.
از آن جا كه پس از امام حسن عسكرى عليه السلام تا كنون، امامى از اهل بيتْ حاضر و ظاهر نيست، مقتضاى حديث ثقلين، وجود امام غايب از اهل بيت است؛ زيرا در غير اين صورت، قرآن از عترت، جدا خواهد شد. اين امام غايب، شخصى جز امام مهدى عليه السلام نيست.[26]
مقصود از تمسّك به اهل بيت عليهم السلام
ترديدى نيست كه معناى تمسّك به پيامبر صلى الله عليه و آله در زمان حياتشان، پيروى دينى و سياسى از ايشان است. بنا بر اين، وجوب تمسّك به اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله پس از ايشان، به روشنى، بر مرجعيت دينى و سياسى آنان و وجوب پيروى از آنان دلالت دارد. البتّه تمسّك و تبعيت دينى و سياسى در مورد امام حاضر و امام غايب متفاوت است، كه توضيح خواهيم داد.[27]
چگونگى تمسّك به امام غايب
تا اين جا روشن شد كه بر پايه حديث ثقلين، اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله، تا قيامت، باقى هستند و تمسّك به آنان در دين و سياست، واجب است؛ امّا مسئله مهم، اين است كه جامعه اسلامى چگونه مىتواند به امامى كه غايب است، تمسّك بجويد؟
با اندكى تأمّل، روشن مىشود كه تمسّك به امام غايب، به معناى پيروى از نايبان خاص و عامّ او، تبليغ و ترويج مكتب اهل بيت، پيكار با موانع ظهور او، تلاش براى برقرارى پيوند ميان قرآن و عترت و دين و سياست، و بالأخره زمينهسازى فرهنگى، سياسى و اقتصادى براى حكومت جهانى اسلام به رهبرى اهل بيت است و اين، كارى است كارستان و بس دشوار. امام صادق عليه السلام در اين باره مىفرمايد:
إنَّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَيبَةً، المُتَمَسِّكُ فيها بِدينِهِ كَالخارِطِ لِلقَتادِ![28]
صاحب اين امر، غيبتى دارد. چنگ زننده به دين در زمان غيبت، همانند كسى است كه خارهاى مغيلان را [با گرفتن شاخه آن در داخل مُشت] بتراشد.بدين سان است كه ولايتمداران واقعى و متمسّكان به اهل بيت در عصر غيبت، پاداش هزار شهيد همچون شهداى بدر و احُد دارند[29].
اهل سنت و تمسک به امام زمان در حدیث ثقلین
برخي از عالمان اهل سنت نيز بر دلالت حديث ثقلين بر وجود فردي از اهل بيت پيامبر در همه زمانها که شايستگي تمسک به او را داشته باشد؛ تصريح کردهاند. نور الدين سمهودي (متوفاي 911 هـ) گفته است: از اين خبر وجود فردي از اهل بيت و عترت طاهره که شايستگي تمسک به او را دارد، در همه زمانها تا روز قيامت، فهميده ميشود، تا توصيه و ترغيب به تمسک به اهل بيت موجه باشد؛ همان گونه که قرآن مجيد اينگونه است ]همواره وجود دارد و ميتوان به آن تمسک کرد[ به همين جهت است که آنان براي اهل زمين، امان ميباشند[30]و هرگاه [همگي] ازدنيا بروند، اهل زمين نيز از بين خواهند رفت.[31]
از اينکه عبدالرئوف منّاوي، سخن سمهودي را بدون هيچ مناقشهاي نقل کرده است، دليل بر مقبوليت آن نزد او است (همان). زرقاني نيز در «شرح المواهب اللدنية» کلام سمهودي را نقل کرده است[32]
ابن حجر مکي نيز گفته است: احاديثي که بر تمسک به اهل بيت تشويق و ترغيب ميکنند، به اين مطلب اشاره دارند که همانگونه که کتاب عزيز تا قيامت باقي است، همواره فردي شايسته تمسک به وي از اهل بيت نيز، تا قيامت وجود خواهد داشت. بدين جهت چنان که پس از اين خواهد آمد؛ آنان براي اهل زمين، امان ميباشند؛ همان گونه که اين خبر گواه آن است: «في کل خلف من أمتي عدول من اهل بيتي ينفون عن هذا الدين تحريف الضالّين و انتحال المبطلين و تأويل الجاهلين، ألا و إنّ أئمتکم وفدکم الي الله عزوجل فانظروا من توفدون؛ در هر نسلي از امت من، عادلاني از اهل بيت من وجود دارند که تحريف گمراهان، و گرايشهاي باطل گرايان و تأويل جاهلان از دين را نفي ميکنند. آگاه باشيد که پيشوايان شما نمايندگان شما در پيشگاه خداوند بزرگ ميباشند. پس، بينديشيد که چه کسي را به پيشوايي و نمايندگي خود برميگزيند» [33]
عجيلي شافعي در «ذخيرة المآل» در شرح حديث ثقلين گفته است: اهل بيت پيامبر حافظان کتاب خدا و خلافت رسول خدا ميباشند و تاروز قيامت از آن جدا نخواهند شد و از وجود حجتي الاهي از آنان که وارث نبوت و خلافت رسول اکرم 6 باشد؛ گريزي نيست. برخي از آنان ظاهر و برخي پنهاناند تا اين که آخرين آنان قيام کند [34] شهاب الدين دولت آبادي و حسن زمان در «القول المستحسن» و ديگران نيز چنين مطالبي را بيان کردهاند[35]
پانویس
- ↑محمد بن حسن بن صفار، بصائر الدرجات، ج 1، ص 413.
- ↑1. ابو ايّوب انصارى 2. ابو ذر غِفارى 3. ابو رافع 4. ابو سعيد خُدرى 5. ابو شريح خُزاعى 6. ابو قدامه انصارى 7. ابو الهيثم بن تيّهان 8. ابو ليلى انصارى 9. ابو هُرَيره 10. ابَىّ بن كعب 11. امّ سلمه 12. امّ هانى 13. انَس بن مالك 14. بَراء بن عازب 15. جابر بن عبد اللَّه انصارى 16. جُبَير بن مُطعِم 17. حُذَيفة بن اسيد غِفارى 18. حذيفة بن يمان 19. خُزَيمة بن ثابت، ذو الشهادتين 20. زبير 21. زيد بن ارقم 22. زيد بن ثابت 23. سعد بن ابى وقّاص 24. سلمان فارسى 25. سهل بن سعد 26. ضَمْره (/ ضَميره) سُلَمى (/ اسلمى) 27. طلحة بن عبيد اللَّه تميمى 28. عامر بن ليلى بن ضَمْره 44. هاشم بن عُتبه. 29. عامر بن واثله 30. عبد الرحمان بن عوف 31. عبد اللَّه بن ابى اوفى 32. عبد اللَّه بن جعفر 33. عبد اللَّه بن حَنطَب 34. عبد اللَّه بن عبّاس 35. عبد اللَّه بن عمر 36. عَدىّ بن حاتم 37. عُقبة بن عامر 38. عمّار بن ياسر 39. عمر بن خطّاب 40. عمرو بن عاص 41. قيس بن سعد بن عُباده 42. محمّد بن مسلمه 43. مقداد(مصادر آن رک: دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج 1، ص 305-308)
- ↑شمس الدين مظفر يوسف ابن جوزي، تذکره الخواص، ص 407.
- ↑اسماعیل بن کثیر دمشقي، البدايه و النهايه، ج 5، ص 150
- ↑محمد بن عبدالله حاکم نيشابوري، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 118.
- ↑محمد بن احمد ذهبي، تلخيص المستدرك، ج 3، ص 109.
- ↑احمد بن علی بن عسقلانی، المطالب العالیه بزوائد المسانيد الثمانیه، ج 4، ص 65.
- ↑محمد عبدالرؤوف مناوي، فيض القدير، ج 3، 18-19.
- ↑ناصر الدین الباني، سلسة الاحاديث الصحيحه، ج 4، ص 355
- ↑احزاب: آيه 33.
- ↑از امام حسن عليه السلام روايت شده است كه پس از آن كه « آيه تطهير» نازل شد، پيامبر عليه السلام تا پايان عمر شريفش هرروز، هنگام طلوع فجر، به درب منزل آنها مىآمده و مىفرموده: « الصلاة، يرحمكم اللَّه! إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» خداوند، رحمتتان كند! نماز!« جز اين نيست كه خدا اراده كرده تا هر گونه پليدى را از شما« اهل بيت» دور گرداند و شما را كاملًا پاك نمايد»» (محمد بن الحسن طوسی، الأمالى، ص 565.
- ↑أبي بكر أحمد بن عليّ الخطيب البغداديّ، تاريخ بغداد، ج 9 ص 126
- ↑محمد محمدی ری شهری، اهل بيت در قرآن و حديث، ص 25
- ↑محمد محمدی ری شهری، اهل بيت در قرآن و حديث، ص 55
- ↑محمد محمدی ری شهری، اهل بيت در قرآن و حديث، ص 85
- ↑اين نكته بديهى مىنمايد كه« اهل بيت» در آيه تطهير، شامل پيامبر صلى الله عليه و آله نيز مىشود، به خلاف حديث ثقلين كه در آن، « اهل بيت» به عنوان جانشينان پيامبر خدا مطرح شدهاند و پيامبر صلى الله عليه و آله از آن خارج است.
- ↑محمد محمدی ری شهری، اهل بيت در قرآن و حديث، ص 101
- ↑محمد محمدی ری شهری، اهل بيت در قرآن و حديث، ص 23
- ↑محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا، ج 1، 57.
- ↑رک: محمد محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج 1، ص: 343 مقاله پژوهشى در باره احاديث مربوط به دوازده خليفه
- ↑مسلم بن حجاج قشیری، صحيح مسلم، ج 3 ص 1453 ح 10، احمد بن محمد بن حنبل؛ مسند ابن حنبل، ج 7 ص 410 ح 20869، ابی یعلی، مسند أبي يعلى، ج 6 ص 473 ح 7429.
- ↑مسلم بن حجاج قشیری، صحيح مسلم، ج 3 ص 1453 ح 7، أبي داود سليمان بن أشعثالسجستانيّ، سنن أبي داود: ج 4 ص 106 ح 4280، احمد بن محمد بن حنبل، مسند ابن حنبل ج 7 ص 412 ح 20882.
- ↑در احاديث تشويق به تمسّك به اهل بيت، اشارهاى است به اين نكته كه هر يك از اهل بيتِ شايسته تمسّك، تا روز قيامت، اين شايستگى را دارند، همان گونه كه كتاب عزيز هم چنين است. به همين جهت است كه اهل بيت، مايه امان زمينيان اند، چنان كه خبرش مىآيد و گواه بر اين مطلب، خبر گذشته است كه: در هر نسلى از امّت من، دادگرانى از اهل بيتم وجود دارند( تا آخر روايت). سپس شايستهترين كس از اهل بيت براى تمسّك، امام آنان و دانشمندشان على بن ابى طالب- كه خداوند، او را بزرگ گرداند- است، به دليلى كه پيشتر گفتيم و به جهت دانش فراوان و دقّتهايش در[ فهم و] استنباط. از همين روست كه ابو بكر گفت: « على، عترت پيامبر خداست» يعنى[ جزو] همانهايى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به تمسّك به آنها تشويق كرده است. پس على را براى آنچه گفتيم، ويژه گردانيد و براى همين، در غدير خم، او را برگزيد( ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه: ص 151).
- ↑محمد محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج 1، ص 324.
- ↑محمد محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج 1، ص 324.
- ↑محمد محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج 1، ص 326.
- ↑محمد محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدى «عجل الله فرجه» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج 1، ص 326- 327.
- ↑محمد بن یعقوب کلینی، الكافى، ج 1 ص 335.
- ↑ر. ك: محمد بن علی بن بابویه، كمال الدين، ص 323
- ↑اشاره است به حديث: «النجوم أمان لأهل السماء فاذا ذهبت أتاها مايوعدون و أهل بيتي أمان لأمتي فاذا ذهب أهل بيتي أتاهم مايوعدون» (المستدرک علي الصحيحين، ج 2، 486، حديث 3676.
- ↑محمد عبدالرئوف مناوی، فیض القدیر، ج 3، 19.
- ↑سید علی میلانی، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار، ج 2، ص 262
- ↑ابن حجر هیتمی مکی، الصواعق المحرقة، ص 189
- ↑سید علی میلانی، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار، ج 2، ص 263
- ↑سید علی میلانی، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار، ج 2، ص 263
منابع
- أبي الحسين مسلم بن الحجّاج القشيريّ النيسابوريّ، صحيح مسلم، تحقيق: محمّد فؤاد عبدالباقيّ، دارالحديث- القاهرة، الطبعة الاولى 1412 ه. ق.
- أبي بكر أحمد بن عليّ الخطيب البغداديّ، تاريخ بغداد، المكتبة السلفيّة- المدينة المنوّرة.
- أبي داود سليمان بن أشعثالسجستانيّ الأزديّ، سنن أبي داود، تحقيق: محمّد محيي الدين عبدالحميد، دار إحياء التراث العربيّ- بيروت.
- أبي يعلى أحمد بن عليّ بن المثنّى التميميّ الموصليّ، مسند أبي يعلى الموصليّ، تحقيق: إرشاد الحقّ الأثريّ، دار القبلة- جدّة، الطبعة الاولى 1408 ه. ق.
- احمد بن علي بن حجر عسقلانی، المطالب العاليه بزوائد المسانيد الثمانيه، بيروت، دارالمعرفۀ، بی تا
- محمد بن يعقوب کلینی، الكافي، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1407 ه.ق .
- محمد عبدالرؤوف مناوی، فيض القدير، بيروت، دارالفکر، 1416.
- سيد علي میلانی، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار، قم، مركز نشر آلاء، 1432.
- ابن حجرهيتمي المكي، الصواعق المحرقة، بيروت، المكتبة العصرية، 1425
- أحمد بن محمّد بن حنبل الشيبانيّ، مسند أحمد، تحقيق: عبداللَّه محمّد الدرويش، دارالفكر- بيروت، الطبعة الثانية 1414 ه. ق.
- شمس الدين مظفر يوسف ابن جوزي، تذكرة الخواص، بيجا، بينا، بی تا.
- محمد بن عبدالله حاكم نيشابوري، المستدرك علي الصحيحين، بيروت، دارالكتب العلمية، 1978 م
- اسماعيل بن کثير دمشقی، البدايه و النهايه، العربي، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1417 ه.ق.
- محمد بن علي بن صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1416 ه.ق .
- علي رباني گلپايگاني، امامت اهل بيت ع در آينه حديث ثقلين، مجله انتظار موعود، شماره 41.
- محمد بن الحسن طوسی، الأمالي، محقق مؤسسة البعثة، دار الثقافة، قم، 1414.
- محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، محقق كوچه باغى، محسن بن عباسعلى، دوم، قم، مکتبه ایت الله مرعشی، 1404 ق.
- محمد بن علی بن صدوق، عیون اخبار الرضا، محقق، لاجوردى، مهدى، تهران، نشر جهان، 1378
- محمد محمدى رىشهرى و همکاران، اهل بيت« عليهم السلام» در قرآن و حديث، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، قم، 1385.
- محمد محمدى رىشهرى و همکاران، دانشنامه امام مهدى« عجل الله فرجه» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، مترجم: مسعودى، عبدالهادى، قم، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، 1393 ه. ش
- محمد ناصرألباني، سلسة الاحاديث الصحيحه، بيروت، المکتب الإسلامی، 1405.