بیان الائمه
بیان الائمه، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
«حدیث» به عنوان میراث ارزشمند، پس از آموزههای قران کریم مهمترین منبع شناخت معارف اعتقادی ، اخلاقی و احکام شرعی به شمار می رود. یکی از مواردی که به حدیث اعتبار و ارزش می دهد «منبع» آن حدیث است که همواره مورد اهتمام حدیث پژوهان بوده است .
«بیان الائمه للوقائع الغریبه و الاسرار العجیبه» که در دوران معاصر توسط شیخ مهدی زین العابدین نگاشته شده است، حاوی روایات و محتوای مهدوی است. این کتاب که مورد استناد برخی از جریان های انحرافی قرار گرفته، با رویکردی خاص به نقل روایاتی پرداخته است. در نوشتار پیش رو ضمن معرفی مولف نکاتی درباره این کتاب ذکر میگردد:
۱. زیست نامه شیخ محمد مهدی زین العابدین
آنچه از خود نوشت وی به دست آمده است، این که، شيخ محمّد مهدی زين العابدين (۱۳۴۰- ۱۴۲۰ ق)، فرزند علامه شيخ مهدى و نوه آيتاللّه شيخ زين العابدين مرندى، از علما و پارسايان معاصر بود. وى در سال ۱۳۴۰ ق، مطابق با ۱۳۰۰ ش، در نجف اشرف تولد يافت. به گفته وی، جدّش، شيخ زين العابدين، فرزند اسماعيل تبريزى مرندى (۱۲۶۶- ۱۳۴۰ ق) از فقهای معاصر بوده که در نجف اشرف از شاگرد آیات سيد حسين كوهكمرى و ميرزا حبيب اللّه رشتى و در سامرا از آیت الله ميرزا محمّد حسن شيرازى بهره برده است.
شيخ محمّد مهدی زین العابدین، مقدمات را نزد عموى خود، آيتاللّه شيخ هادى زين العابدين و هيئت و حساب را از ميرزا محمّد اردبيلى و سطح را نيز در نزد عموى دانشمند خود استفاده كرد.
ايشان دروس خارج را از محضر آيات: شيخ حسين حلى و سيد ابو القاسم خوئى استفاده و تقريرات دروس آنان را يادداشت کرد. وى در نجف اشرف به تأليف و خدمات اجتماعى و اقامه جماعت اشتغال داشت. در سال ۱۴۰۴ ق از راه سوريه به ايران مهاجرت و در قم سكونت اختيار کرد. چند سالى در مسجدى كه مقابل منزل آيتاللّه گلپايگانى واقع است، به جماعت و ارشاد اشتغال داشت و دو، سه سال آخر عمر خود، انزواى كامل برگزيد.
از آثار او می توان به مواردی مانند، ادعية سريعة الاجابة لأسرار الرحمانية فى الأدعية و الأذكار، الاصول السامية (تقريرات درس اصول شيخ حسين حلّى)، الاصول الواضحة (تقريرات درس اصول سيد ابو القاسم خوئى)، البيان الاوفى فى شرح العروة الوثقى، ( تقريرات درس شیخ حسین حلى) ، كتاب الطهارة در چهار جلد، البيان الثاقب فى شرح المكاسب، ( تقريرات درس شيخ حسين حلى)، البيان المعقول فى شرح كفاية الاصول در چهار جلد، التنبه الجميل فى الفلسفة و الأخلاق، در دو جلد، الفوائد القرآنية فى الأدعية و الأذكار، الكشكول فى الفوائد و الحكم، تعاريف العلوم و چند اثر دیگر اشاره کرد. بيشتر آثار مذکور در عراق نزد اقوام وی نگهدارى مىشود و برخی هنوز منتشر نشده است.
ایشان در بامداد روز سهشنبه ۲ رجب ۱۴۲۰ ق، مطابق با ۲۰ مهر ۷۸ ش در قم دار فانى را وداع گفت. پيكرش عصر روز چهارشنبه از مسجد امام رضا(ع) تشييع و در جوار على بن جعفر(ع) دفن گرديد. [۱]
۲. گزارشی اجمالی از کتاب بیان الائمه
کتاب «بیان الائمه للوقائع الغریبه و الاسرار العجیبه» که، در هفت جلد تنظیم شده است. در وجه تسمیه کتاب به بیان الائمه للوقائع الغریبه و الاسرار العجیبه، مولف نکته ای بیان نکرده است؛ اما از ظاهر فصول آن پیداست که وی مقید است اخبار عجیب و غریب خود را در هر فصل با بیانات پیامبر و ائمه شروع کند. بنا برآنچه از مقدمه کتاب برمی آید، انگیزه مولف، شناخت احوال امام زمان(عج) در دوران غیبت و امان ماندن از فتنه های آخر الزمان است. همچنین آگاهی دادن شیعیان از اخبار و رموز غریبه ای است که تا به حال کسی از آن اطلاع نیافته است. بر همین اساس، بیان خود را با استناد به روایت الکافی با عنوان «باب فیه ذکر الصحیفه و الجفر و الجامعه» آغاز کرده است.
جلد اول کتاب، بر اساس فصول تنظیم شده است که فصل اول و دوم آن با عبارات «فیه بیانات متعدده» و بدون عنوان خاص آغاز گردیده ودارای نظم خاصی برخوردار نیست. فصل سوم با عبارت «فی الاخبار بالمغیبات» آغاز گردیده است که شامل ۵۹ بیان است. رویکرد مطالب وی، بیشتر به وقایع دوران معاصر مولف ناظر است؛ مانند هلاکت پادشاهان سه گانه عراق و ایران، قتل سید فاطمی، خراب شدن شهرها، خسوف های چند گانه، اتفاق بین یهود و اسلام و اتفاق بین بغداد و فلسطین. وی برای احادیث انتخابی تا توانسته مصداقی پیدا کرده؛ و در مواردی که مصداقی نیافته؛ به آینده موکول کرده است.
در جلد دوم کتاب، مولف به دو فصل اشاره کرده است: در هر دو فصل، بدون اسم خاص بیانات خود را شروع کرده است: در فصل اول، چهل و یک بیان و فصل دوم، ده بیان. مولف مانند جلد اول، معجونی از اخبار آورده است، شامل علائم بلاد اسلامی، ظلم در عراق، از بین رفتن خیرات و برکات در دوران غیبت، علمای آخر الزمان، از بین رفتن علوم، استعمار غرب ها بر دولت اسلامی، ظهور فساد اخلاقی و اجتماعی در جامعه .
تقریبا در تمامی جلدهای دیگر، مولف با رویکرد بیان اخبار غیبی در ارتباط با مسئله ظهور و تطبیق آن بر مسائل منطقه برآمده است.
۳ جایگاه کتاب بیان الائمه
این کتاب به دلیل اینکه در دوران معاصر نوشته شده است، طبیعتا دارای استناد و مقبولیت نیست اما با تفحص اجمالی، آثاری که روایاتی را از این کتاب نقل کرده اند( که برخی از آنان هم خود مقبولیت ندارند) می توان به موارد زیر اشاره کرد :
. ۱ ذلك يوم الخروج: دراسة حول ظهور الإمام المهدي، نوشته حسین مدرسی؛
۲ . زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، اثر اسدالله هاشمی شهیدی؛
۳ . سیمای جهان در عصر امام زمان(عج) و اسلام فراتر از زمان، اثر محمد امینی گلستانی؛
۴ . احداث سنه الظهور، نوشته مجتبی ساده. [۲]
مهمترین نوع استناد به این کتاب از طرف برخی جریانات انحرافی، مانند احمداسماعیل (معروف به احمد الحسن بصری) است. آنان به احادیثی از این کتاب استناد جسته اند، مانند حدیث: عن الباقر: «اذا خرج الامام المهدی فلیس له عدو مبین الا الفقهاء خاصة، ولولا ان السیف بیده لأفتى الفقهاء بقتله؛ امام باقر(ع) : زمانی که قائم قیام کند، دشمنی آشکارتر از فقها ندارد و اگر شمشیر به دستش نباشد، فقها قتل او را فتوا می دهند.»[۳] البته در بررسی منابع مورد استناد بیان الائمه، مشخص می شود که این حدیث در متون روایی شیعه وجود ندارد، بلکه برخی از متون اهل سنت، مانند الدر المنتظم في السر الأعظم[۴]، ینابیع الموده قندوزی، [۵] شبیه عبارت بیان الائمه را نقل کرده اند که از اساس روایت نیست. [۶]
روایتی دیگری نیز در بیان الائمه مورد استناد این جریان قرار گرفته است: امیر المومنین ۷ یقول : إذا خرج القائم ینتقم من أهل الفتوى بما لا یعلموا فتعساً لهم ولأتباعهم أوَ کان الدین ناقصاً فتمموه أم کان به عوجاً فقوموه، أم هَمَّ الناس بالخلاف فأطاعوه أم أمرهم بالصواب فعصوه أم هَمَّ المختار فیما أوحی إلیه فذکروه أم الدین لم یکتمل على عهده فکملوه أم جاء نبیاً بعده فاتبعوه. امیر المومنین ۷ فرمود : زمانی که قائم قیام کند، از اهل فتوا (فتوا دهندگان) انتقام می گیرد. کسانی که ندانسته از خود فتوا می دادند، وای بر آنها و پیروان و تابعانشان. آیا دین ناقص بود که آنها کاملش کنند؛ یا در آن کجی و ناراستی بود که آنها راستش کنند؟!.». [۷]البته این روایت همان خطبه البیان معروف است که درالزام الناصب نقل شده است.
یکی از مطالب عجیبی که بعضی از طرفداران قمهزنی در چند سال اخیر به تبلیغ آن میپردازند؛ استناد فتوای جواز قمهزنی به امامزمان(عج) است. متأسفانه این افراد با تمسک به این مدعا، ضمن توجیه عوامپسند قمهزنی، به تکفیر مخالفان آن میپردازند؛ چنانکه شیخِ لندننشین، یاسر الحبیب که معمولاً بیشتر علمای شیعه را تکفیر و توهین میکند، مخالفت با قمهزنی و حرامدانستن آن را در حکم محاربه و مخالفت با امامزمان(عج) معرفی میکند[۸]! وی برای اثبات این مدعا به نقلی از كتاب بیان الائمه استناد می وررند:
«بعضی از اهل علم و فضل، این کرامت را از جد ما، آیت الله العظمی زین العابدین نجفی نقل کرده اند که اهالی ایران و آذربایجان و قفقاز از مراجع نجف، در خصوص حکم استفاده از طبل در عزاداری امام حسین(ع)، قمه زنی، شبیه خوانی و غیر این ها سؤال نمودند که آیا این ها جایز هستند یا حرام؟ هر کسی نامه ای را برای مرجع خود نوشته و نامه ها را همراه نماینده ای به نجف ارسال کردند و قرار گذاشتند که وقتی جوابها را گرفتند، آنها را در ظروفی بگذارند و مهرکنند و جز در مسجد شاه، معروف به مسجد امام خمینی، در تهران آنها را باز نکنند و سپس در اجتماع اهالی هر منطقه ای آنها را بخوانند تا هر کسی از نظر مرجع تقلید خودش آگاه شود. این قضیه در زمان مرحوم صاحب عروه بوده است. پس فرستاده مذکور بازگشت و مردم را خبرنمود تا در روز معین در مسجد شاه حضور یابند و سپس فتوا را برای آنها خواندند. هر مرجعی به گونه ای جواب داده بود؛ برخی از فقها حکم به حرمت این رفتارها داده بودند بعضی دراین باره تفصیل داده بودند، خصوصاً در مسئله قمه زنی که گفته بودند درصورتی که ضرر داشته باشد، جایزنبوده و حرام است و اگر ضرر نداشته باشد جایز است، بعضی از فقها نیز حکم به جواز این رفتارها داده بودند؛ تا اینکه نامه مرحوم آیت الله شیخ زین العابدین نجفی خوانده شد. ایشان چنین نوشته بودند: «باسمه تعالی شانه، من مردد بودم که در این مسئله فتوا بر جواز بدهم یا حرمت. بنابراین، به مسجد سهله رفتم و به حضور سید و مولایم، حجت بن الحسن، صلوات الله علیه، رسیدم و مسئله را از ایشان سؤال نمودم و ایشان فتوا بر جواز این اعمال دادند و من فتوا به جواز می دهم؛ همانگونه که سید و مولایم فتوا به جواز داد. والسلام.» هنگامی که این نامه خوانده شد مردم گفتند: ما به فتواهای دیگر احتیاج نداریم.»[۹]
در پاسخ به این ادعا گفتنی است در بررسی طبقات فقها و مراجع شیعه، شیخ زین العابدین نجفی به عنوان یکی از شاگردان صاحب مفتاح الکرامه و شیخ جعفر کاشف الغطاء شناخته میشود که در سال ۱۲۰۰ ق در نجف اشرف از دنیا رفته است. [۱۰] عالم شناخته شده دیگری با نام زین العابدین نجفی در این کتاب ها معرفی نشده است؛ درحالی که در نقل آن کرامت بیان شده بود که آن ماجرا به زمان مرجعیت آیت الله سیدمحمدکاظم یزدی، صاحب عروه الوثقی مربوط بوده است. باتوجه به اینکه مرجعیت مرحوم یزدی از سال ۱۳۱۲ ق به بعد آغاز شده و آیت الله زین العابدین نجفی در سال ۱۲۰۰ ق از دنیا رفته است؛ نمی توان چنین کرامتی را به آیت الله زین العابدین نجفی معروف نسبت داد، مگر اینکه بگوییم جد نویسنده کتاب بیان الائمه عالم ناشناحته و غیرمعروفی بوده است. افزون براین، اگرچه نویسنده کتاب بیان الائمه خود را نواده آیت الله زین العابدین نجفی معرفی می کند، مدعی آن نیست که این کرامت را از طرف پدرانش یا حداقل افراد مشخصی شنیده است، بلکه منبع خویش را بعضی از اهل علم و فضل معرفی می کند که معلوم نیست چه کسانی هستند و آنها این مطلب را از چه کسانی شنیده اند. بنابراین، حتی برفرض اینکه نویسنده کتاب بیان الائمه، فرد درخور اطمینانی باشد و همچنین مشخص شود که جد ناشناخته او چه کسی بوده؛ این حکایت استناد مشخصی ندارد و فاقد اعتبار است. [۱۱]
مطلب دیگری که بر بی اعتباری این نقل می افزاید، اینکه مسئله حرمت و جواز قمه زنی کمی پس از وفات مرحوم آیت الله سیدمحمدکاظم یزدی در حدود سال ۱۳۴۵ ق در نجف اشرف مطرح شد و موافقان قمه زنی، فضاسازی خاصی علیه حکم تحریم آن به راه انداخته و کتاب های فراوانی در توجیه این عمل نوشته اند. با این حال، در هیچ یک از این کتاب ها به وجود چنین کرامتی یا حتی سؤال از علما و پاسخ آنان در زمان مرجعیت آیت الله سیدمحمدکاظم یزدی اشارهای نشده است. بی تردید اگر چنین گزارشی هرچند به صورت ضعیف وجود داشت، موافقان متعصب و سرسخت قمه زنی در نجف از بیان آن فروگذار نمی کردند.
از این ها گذشته استناد به چنین تشرفاتی نزد هیچ کدام از علما و فقهای شیعه حجت و دلیل نیست؛ زیرا حتی اگر این گزارش ها به صورت معتبر نیز به دست ما رسیده باشد، هیچ گاه نمی توان حقیقت و درستی محتوای آن را سنجید.
با تتبع بیشتر شاید بتوان موارد استناد به این کتاب را بیش تر یافت؛ خصوصا از سوی افرادی که به نقل روایات عجیب و غریب اهتمام دارند و می توانند ازاین کتاب سوء استفاده کنند. [۱۲].
۴ . بررسی مسئله علائم ظهور در کتاب بیان الائمه
مولف در تمامی جلدهای کتاب به بیان علائم ظهور اشاره دارد و در برخی موارد نیزتکراری است . در این نوشتار علائم ظهور جلد اول مورد بررسی قرار می گیرد. وی علائم ظهور را ۴ قسم می کند:
۱ علائم حتمیه؛ مانند خروج سفیانی و صیحه آسمانی ، قتل نفش زکیه؛
۲ علائم مشروطه؛ علائمی که هر موقع خداوند اراده کند واقع می شود(مصداقی بیان نمی کند)؛
۳ علائمی که از گذشته به تدریج واقع شده اند(مصداقی ذکر نمی کند)؛
۴ علائمی که واقع نشده اند؛ اما واقع خواهند شد که خود دو قسم هستند :الف) علائم اختصاصی امام زمان(عج). مانند عَلم و شمشیر حضرت که هنگامه ظهور به سخن خواهند آمد و ندا می کنند: «اى ولى خدا! به در آى و دشمنان خدا را بكش!» مولف به مصادر حدیث خود اشاره نمیکند؛ ولی شبیه آن در کتاب کمال الدین آمده است. [۱۳] ب): علائم عامه.
مولف قبل از بیان علائم عمومی به سری بودن آن قائل است که خداوند در اختیار اولیای الاهی واز روی تفضل به وی عنایت کرده است. وی در ادامه به شبهه عجیب بودن این علائم تلویحا اینگونه پاسخ می دهد که انشا الله تاریخ به مرور زمان این علائم را تصدیق خواهد کرد و هدف من از نشر آنها تقرب به خداوند و ساحت امام زمان(عج) است. [۱۴]
۵. مصادر علائم ظهور
آنطور که جعفر مرتضی عاملی می گوید : نويسنده در اين كتاب روايات بسيارى را جمعآورى و سعى كرده آنها را بهگونهاى كه برايش معلوم بوده و به ذهنش خطور كرده است، تفسير کند.
در اين كتاب مىبينيم:
- مؤلف بخشى از روايات خود را به كتابهاى معروف و متداول ارجاع مىدهد. در برخى از اين اسنادها، لغزشهايى ديده مىشود كه به دقت نقل مربوط است؛ امّا پرداختن به اين مسئله فعلا موردنظر ما نيست. البته می طلبد كه برخى مسئوليت اين كار را برعهده گرفته و به مقابله كتاب بپردازند تا اين امر بر آنها روشن و آشكار گردد.
- مؤلف بخشى ديگر از روايات خود را به كتابهايى ارجاع مىدهد كه ناشناخته است و كسى نام آنها را نشنيده است و ظاهرا هيچ وجود خارجى ندارد مگر در اوهام و خيالها.
- برخى از اين كتابها، اگرچه ممكن است، جعلى نبوده و در متن كتابها بتوان اسامى آنها را يافت؛ كتاب هایی هستند كه ما از آنها بىاطلاع هستيم و چه بسا از بين رفتهاند و جز نام آنها چيز ديگرى به دست ما نرسيده است. لذا انتساب برخى از اين روايات به آن کتاب های موهوم، به خاطر ايجاد اطمينان در خواننده است و حال آنكه جاعل روايت به خوبى مىداند كه در توان كسى نيست كه با هر ميزان تلاش و كوشش، بتواند به صحت و سقم منقولات پى ببرد.
- برخى از روايات را مؤلف به امام على(ع) نسبت داده است بدون اينكه به منابع و مآخذ آن اشارهاى كرده باشد.
- برخى از روايات را مؤلف به اشخاص مجهول و ناشناختهاى نسبت داده و از ذكر نام آنان خوددارى كرده است.
- مؤلف در كتاب خود ادعا كرده است حامل اسرارى است كه ديگران تاب تحمل و لياقت آن را ندارند؛ مثلا مىگويد:
«خداوند سبحان توفيق اطلاع بر بسيارى از اسرار غيبى، امور و قضاياى عجيب و وقايع مهيب و دهشتانگيز را به من عنايت فرموده است. ما نيز در اين كتاب مطالبى را كه مىتواند مايه عبرت انديشمندان و عاقلان باشد، آوردهايم و به اثبات آنچه مىتواند مورد قبول عقول و اذهان واقع شود، پرداختهايم و اسرارى را كه مردم از تحمل آن عاجزند، در پشت پرده خفا نگاه داشتهايم.». [۱۵]
اما مولف در انتخاب علائم الظهور به منابعی استناد می کند که برخی آنان موجود نمی باشند و برخی دیگر تازه تالیف و مولفان آن احادیث غیر مستند و جعلی را گزارش داده اند. نمونه ای از کتاب ها بدین قرارند : الزام الناصب حائری یزدی، فجائع الدهور ومجمع النورین شیخ ابوالحسن مرندی، مجموعه خطی شیخ محمد علی قاضی، کفایه الموحدین سید اسماعیل نوری، نور الانوار بروجردی، کتاب اهل الایمان نیلی نجفی، مشارق الانوار حافظ رجب برسی[۱۶]، دوحه الانوارسید محمد یزدی، جلمع صفوی محمد طغانی و ملاحم های متعدد بدون اینکه نویسنده آن معلوم باشد.
. ۶ احادیث تازه یافت
مولف در کتاب خود به علائمی به عنوان نشانه ظهور اشاره دارد که در کتاب های متقدمان یافت نمی شوند. به نمونه هایی از این موارد اشاره می شود:
- بارش برف شدید و سرما در جزیره روم. وی مراد از روم را روسیه و آلمان می داند[۱۷]؛
- فتح شهرهای هفت گانه در آلمان[۱۸] ؛
- ظهور آتشی که تمام اهل زمین، چه مردان و چه بانوان از آن به وحشت می افتند و این باعث توبه آنان از گناه می شود. [۱۹]؛
- جاری شدن آب در(نهر ) علقمه[۲۰] ؛
- آیت الله خویی به عنوان خاتم المجتهدین نجف[۲۱]؛
- امام على(ع) در سخنى فرمود: «همانا كه ذره «اتم» جهان را نابود خواهد کرد» ونیز فرمود: «به درستى كه در درون ذره، آتشى است». [۲۲]
با تتبع، احادیث دیگری نیز می توان بیان کرد.
۷. نقل از منابع اهل سنت
مولف مذکور برخی از احادیث خود را از منابع اهل سنت نقل کرده استبه عنوان نمونه وی از کتاب محاضره الابرار ومسامره الاخبار ابن عربی چندین مورد روایت نقل کرده است. [۲۳]و نیز از کتاب صحیح ابن ماجه[۲۴]، مجمع الزوائد هیثمی و[۲۵]ابن صباغ مالکی، روایات در مورد علائم ظهور را نقل کرده است. از انجایی که این منابع احادیث خود را از صحابه یا تابعان نقل کرده اند و یا حتی برخی از آنان مرسل نقل گردیده است بنابراین، نمی توان گفت تمامی احادیث مورد استناد وی از حضرات معصوم نقل شده است.
پانویس
- ↑تربت پاكان قم ، جواهر كلام، عبد الحسين ج۳، ص: ۱۶۵۵- ۱۶۵۷. خود نوشت وی که در هشتم رمضان ۱۴۱۶ تنظیم شده است
- ↑خدامراد سلیمیان، روش نقد و بررسی روایات مهدویت ، ص ۱۷۹.
- ↑محمد مهدی زین العابدین، بیان الائمة ، ج ۳ ص ۹۹
- ↑محمد بن طلحه نصیبی، الدر المنتظم في السر الأعظم، ص: ۸۱
- ↑قندوزی، ينابيع المودة لذوي القربى، ج۳، ص: ۲۱۵
- ↑به عنوان نمونه قندوری در بحث امام مهدی این عبارت را آورده است : و إذا خرج هذا الإمام المهدي فليس له عدوّ مبين إلّا الفقهاء خاصّة (ج ۳، ص ۲۱۵).
- ↑محمد مهدی زین العابدین ، بیانالائمة، ج۳، ص۲۹۸. منبع جریان یمانی : https://groups. google. com/forum/#!topic/almahdyeen/۷sAepb۱uojMتاریخ مراجعه ۲۱/۱۰/۹۷.
- ↑فایل سخنراني تصويري ياسرالحبيب به آدرس http://azadpajooh. ir/۴۶۵موجوداست. مراجعه ۱۰/۱۰/۹۷.
- ↑محمد مهدی زین العابدین، بیان الائمه، ج ۲، صص۴۶۱و۴۶۲
- ↑آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعه، ج۱۱، ص۵۹۰
- ↑رک: مهدی مسائلی، «عار یا شعار؛ قمه زنی در ترازوی عقل و شرع»
- ↑محمد مهدی زین العابدین ، همان ، ج۱، ص ۴۱۳.
- ↑در کتاب کمال الدین درباره دو علائم روایتی بدین گونه نقل شده است :. وَ هَكَذَا يَكُونُ سَبِيلُ الْقَائِمِ ع لَهُ عَلَمٌ إِذَا حَانَ وَقْتُ خُرُوجِهِ انْتَشَرَ ذَلِكَ الْعَلَمُ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَنْطَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَنَادَاهُ اخْرُجْ يَا وَلِيَّ اللَّهِ فَاقْتُلْ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ لَهُ سَيْف مُغْمَدٌ إِذَا حَانَ وَقْتُ خُرُوجِهِ اقْتَلَعَ ذَلِكَ السَّيْفُ مِنْ غِمْدِهِ وَ أَنْطَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَنَادَاهُ السَّيْفُ اخْرُجْ يَا وَلِيَّ اللَّهِ فَلَا يَحِلُّ لَكَ أَنْ تَقْعُدَ عَنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ فَيَخْرُجُ ع وَ يَقْتُلُ أَعْدَاءَ اللَّهِ حَيْثُ ثَقِفَهُمْ وَ يُقِيمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ يَحْكُمُ بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. روش قائم عليه السّلام نيز چنين است، او را علمى است كه چون وقت خروجش نزديك شود و آن علم از جانب او منتشر شود و خداى تعالى آن را گويا كرده و ندا كند: اى ولى خدا! بدر آى و دشمنان خدا را بكش و او را شمشيرى است در غلاف و چون وقت خروجش نزديك شود از غلاف بدر آيد و خداى تعالى آن را گويا كند و آن شمشير ندا كند: اى ولى خدا! بدر آى، ديگر روا نيست كه از دشمنان خدا تقاعد كنى. او به در آيد و دشمنان خدا را هر كجا بيايد خواهد كشت و حدود خدا را اقامه كرده و به حكم خداى تعالى فرمان دهد.
- ↑محمد مهدی زین العابدین ، همان، ج ۱، ص ۱۱.
- ↑جعفر مرتضی عاملی ، خطبه البیان در ترازوی نقد ص ۱۲-۱۳.
- ↑خطبه کاهلیه و خطبه افتخاریه از وی نقل کرده است.
- ↑محمد مهدی زین العابدین ، بیان الائمه ج۱، ص ۱۲۶.
- ↑محمد مهدی زین العابدین، بیان الائمه ج ۱، ص ۱۲۷.
- ↑محمد مهدی زین العابدین ، بیان الائمه ، ج ۱، ص ۱۳۳.
- ↑محمد مهدی زین العابدین ، بیان الائمه، ص ۲۰۰.
- ↑محمد مهدی زین العابدین ، بیان الائمه، ۳۲۰
- ↑محمد مهدی زین العابدین ، بیان الائمه، ج۱، ص ۱۶۳.
- ↑محمد مهدی زین العابدین ، بیان الائمه، ص ۴۱۱و۴۵۷.
- ↑محمد مهدی زین العابدین ، بیان الائمه ، ص ۷۷.
- ↑محمد مهدی زین العابدین ، بیان الائمه، ص ۷۷
منابع
- ابن بابویه، محمد، کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق علیاکبر غفاری، دوم، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۹۵.
أبو الحسن على بن حسين مسعودي، التنبيه و الإشراف، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، چ دوم، ۱۳۶۵ش
احمد بن أبى يعقوب، تاريخ اليعقوبى، بيروت، دار صادر، بی تا.
احمد بن على بن حجر العسقلانى، الإصابة فى تمييز الصحابة، تحقيق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بيروت، دارالكتب العلمية، ط الأولى، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
تهرانی، آقابزرگ، طبقات أعلام الشیعه، بیروت: دارإحیاالتراث، ۱۴۳۰ق
صدر، محمد، تاريخ پس از ظهور، مترجم: سجادى پور، حسن، تهران، ۱۳۸۴.
جواهر كلام، عبد الحسين، تربت پاكان قم ، انصاريان، قم.
حائری یزدی، إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب، تصحیح علی عاشور، بیروت، ۱۴۲۲
زین العابدین، محمد مهدی، بیان الائمه، دارالغدیر، قم ۱۴۲۵ق
سلیمیان، خدامراد، بررسی و نقد روایات مهدویت، پژوهشگاه دفتر تبلیغات، قم ، ۱۳۹۵.
صادقى، مصطفى، تحليل تاريخى نشانههاى ظهور، حوزه علميه قم، دفتر تبليغات اسلامى، معاونت پژوهشى، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، قم، ۱۳۸۵ ه. ش.
مرتضی عاملی، سید جعفر، جزیره خضرادر ترازوی نقد، ترجمه محمد سپهری، سوم، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۷.
- مسائلی، مهدی، «عار یا شعار؛ قمه زنی در ترازوی عقل و شرع»، چاپ اول، ۱۳۹۵
مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ناشر: كنگره شيخ مفيد، قم، ۱۴۱۳ ق
نصيبى، محمد بن طلحه، عطيه، ماجد بن احمد، ناشر: دار الهادي، بيروت( لبنان)، ۱۴۲۵ ه. ق
آدرس اینترنتی
http://azadpajooh. ir/۴۶۵