ملاقات
ملاقات، از دانشنامه مجازی ویکی مهدویت
یکی از مباحث مهم مربوط به مهدویت امکان یا عدم امکان ملاقات امام مهدی Q در زمان غیبت است که با توجه به تنافی یا عدم تنافی ملاقات با فلسفه غیبت امام زمان Q مورد بحث و بررسی علماو دانشمندان قرار گرفته و از مباحث و سئوالات متداول جامعه محسوب می گردد.
علما با توجه به دوران های زندگی امام زمانQ امکان و وقوع ملاقات را در مراحلی از زندگی ایشان جایز و ممکن دانسته و در مراحلی دیگر اختلاف دارند. آن چه که مورد اختلاف بین علما واقع شده مربوط به دوران غیبت کبری است که عده ای از علما امکان ملاقات و وقوع ملاقات با امام زمان Q را با استناد به دلایلی انکار می نمایند و عده ای دیگر با استناد به اخبار وقوع ملاقات برخی از افراد با امام زمان Q و عدم منع عقلی جایز دانسته اند.
دوران های زندگی امام زمانQ
زندگی حضرت مهدیQ در یک نگاه کلی می توان به چهار دوره متفاوت تقسیم کرد:
دوران زندگی با پدر خود
آخرین امام شیعیان در سپیده دم جمعه، نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری[۸۶۸ میلادی] در سامراء یکی از شهرهای عراق، دیده به جهان گشود و به خاطرخطرات جانی و شرایط خاص آن دوران، به مدت پنج سال یعنی تا زمان شهادت پدر بزرگوارشان زندگی مخفیانه داشتند که از این دوران به دوره اختفا نیز یاد شده است.
با توجه به فضای امنیتی حاکم بر آن دوران و تهدیدات و خطرات موجود از طرف معاندین و دشمنان حضرت، به خاطر حفظ جان امام فقط تعداد خاص و معدودی از افراد موثق و مورد اعتماد به محضر حضرت شرفیاب شده و از فیض وجود عالمتاب ایشان بهره مند گردیده اند.
دوران غیبت صغرا
این دوران حساس و سخت از هنگام شهادت امام یازدهم در سال ۲۶۰ ه.ق شروع و تا سال ۳۲۹ ه.ق.-نزدیک به هفتاد سال- ادامه یافت.
مهمترین ویژگی این دوران این است که مردم از طریق نایبان خاص با امام زمانQ در ارتباط بودند و به وسیله آن ها پیام های آن حضرت را دریافت کرده و پاسخ سئوالات خود را می گرفتند. گاهی نیز به واسطه نائبان امام، توفیق شرفیابی به حضور امام خویش را می یافتند.[۱]
دوران غیبت کبرا
این دوران با وفات آخرین نائب خاص امام دوازدهم – علی بن محمد سمری-در سال ۳۲۹ ه.ق و سفارش امام زمان به ایشان مبنی بر عدم تعیین جانشین برای خود در توقیع شریفی که از ایشان خطاب به علی بن محمد سمری صادر گردید، [۲]آغاز شد و همچنان ادامه دارد تا روزی که به خواست خداوند ابرهای غیبت، کنار رود و جهان از پرتو مستقیم خورشید فروزان ولایت، بهرهمند گردد.[۳]
دوران ظهور
این دوران که درخشان ترین و طلایی ترین دوران زندگی بشر از اول خلقت تا آخر آن می باشد – به طوری که همه انبیا و اولیاء آرزوی درک آن دوران را داشتند و منتظر چنین روزی بوده اند و وعده چنین رویداد بزرگ و سرنوشت سازی را به پیروان خود داده اند- با ظهور آخرین حجت الهی و خورشید عالمتاب هستی محقق می گردد که این امر بزرگ الهی تابع شرایط و زمینه هایی است که باید در روی زمین محقق گردد تا امر ظهور امام زمانQ به منصه ظهور برسد.
تفاوت ارتباط با امام مهدیQ به تناسب دوره های مختلف
در دوره نخست، افرادی به صلاحدید امام یازدهم به دیدار آخرین حجت الهی نایل شدند. معاوية بن حكيم و محمّد بن ايّوب و محمّد بن عثمان گويند ما چهل نفر در منزل امام حسن عسکری S بوديم و او فرزندش را به ما عرضه كرد و فرمود: اين امام شما پس از من و خليفه من بر شماست، از او اطاعت كنيد. [۴]
و نیز از روایات و حکایات استفاده می شود پس از شهادت آن حضرت و در دوره دوم، اگر چه دیدار با حضرت حجت، مانند دوران حیات پدر بزرگوارشان نبوده است، ولی در عین حال گروهی با آن حضرت دیدار داشته اند. شیخ صدوق، در کتاب کمال الدین و دیگران، اسامی آنان را ذکر کرده اند[۵]
دوره سوم که با وفات آخرین نایب خاص آغاز و همچنان ادامه دارد، به خاطر رویکردهای مختلف همچنان محل بحث و گفتگو بوده است:
عدم امکان ملاقات به طور مطلق
این رویکرد به طور اساسی از روایاتی قابل استفاده است که از ناپیدایی آن حضرت در دوران غیبت سخن به میان آورده است. برخی از این روایات با مضامین ذیل این دیدگاه را شکل می دهند: «تَری و لا تُری او مىبيند امّا ديده نمىشود»[۶]، «فَيَرَاهُم لا یَرونه، مردم را ببيند ولى آنها او را نبينند»[۷]، «یَغیب عنکُم شَخصُهُ شخص او از شما نهان مىشود»[۸]، «لا یُری جسمُهُ شخصش ديده نشود»[۹] روشن است که همه روایات پیشین و احادیثی مانند آن، دلالت می کنند آن حضرت با وجود این که زنده است و در بین مردم زندگی می کند و مردم را می بیند، اما مردم او را نمی بینند.
این روایات و مانند آن باعث شده است ابن ابی زینب نعمانی- در جایگاه نخستین کسی که به طور شایسته روایات مربوط به حضرت مهدیQ را گردآوری و بررسی کرده است- در فصلی از کتاب خود، به روشنی مشاهده حضرت را در عصر غیبت کبری جایز نداند.[۱۰]
امکان ملاقات، بدون شناخت
در اين ديدگاه امكان ملاقات مورد قبول است لكن وقوع ملاقات با آن حضرت را در اين دوران غير قابل پذيرش مىداند، و لزومى براى آن نمىبيند، و آن را با فلسفه غيبت در تعارض مىداند.
در اين ديدگاه به طور عمده به رواياتى استناد مىشود كه در آن سخن از ديده شدن حضرت به ميان آمده، امّا تصريح شده كه با ديدن هرگز شناختى نسبت به حضرت صورت نمىگيرد بنابراين امكان ديدار هست اما چون فرد، آن حضرت را نخواهد شناخت، بنابراين در يك فرد خارجى مشخص وقوع پيدا نخواهد كرد.
شیخ صدوق در کمال الدین از سدیر نقل می کند که امام صادقS فرمود: «در قائم، سنتی از یوسف است... چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کندکه با یوسف کرد! بین ایشان گردش کند و در بازارهای آن ها راه رود و بر بساط آن ها پا نهد و آن ها او را نشناسند، تا آن گاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آن ها معرفی سازد؛ همان گونه که به یوسف اذن داد...»[۱۱]
سخن دیگری نیز در تایید این دیدگاه از نائب خاص حضرت مهدیQ، حمد بن عثمان نقل شده است.
ایشان در این باره می گوید: «به خدا سوگند همانا صاحب این امر هر سال در موسم حج حاضر می شود، مردم را می بیند و آن ها را می شناسد؛ مردم او را می بینند ولی نمی شناسند». [۱۲]
از اين روايات شناخته نشدن آن حضرت، در هنگام ملاقات و هم پس از آن استفاده مىشود و منطقى است كه گفته شود كسى كه هنگام ديدار، آن حضرت را نشناخته، دليلى وجود ندارد كه پس از آن بگويد آنكسى را كه ديدهام به طور حتم حضرت بوده است. چه بسا از ملازمان آن حضرت يا يكى از اولياى الهى بوده كه به دستور آن حضرت براى رفع مشكل او اقدام نموده است. اين نكته قابل تأمل و دقت است.
وقوع ملاقات همراه با شناخت و عدم پذیرش ادعای ملاقات
این رویکرد، نه فقط امکان و وقوع ملاقات مورد پذیرش است، بلکه ملاقات همراه با شناخت آن حضرت نیز پذیرفته شده است؛ اما آن چه مورد انکار است این که ملاقات کننده، حق ندارد مشاهده خود را برای دیگران نقل نماید. به بیان دیگر ادعای ملاقات نماید.
مستند این رویکرد، صدور توقیع شریفی از امام زمان به آخرین نائب خود –علی بن محمد سمری- شش روز قبل از وفاتش هست که در فرازی از توقیع شریف چنین آمده است: «... به زودی از شیعیان من، کسانی خواهند آمد که ادعای مشاهده بکنند. آگاه باشید هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند او دروغگوی افترا زننده است»[۱۳]ادعای ملاقات غیر قابل پذیرش است.
امکان ملاقات، پذیرش ادعای ملاقات
در این رویکرد نه تنها ملاقات امکان وقوعی دارد بلکه ادعای ملاقات نیز مورد پذیرش واقع می شود. این دیدگاه در بین متاخران، شهرت بیشتری دارد . این گروه بر قبول امکان، وقوع و ادعای ملاقات با حضرت حجت در غیبت کبرا، به داستان هایی که در این باره وجود دارد استناد کرده اند.[۱۴]
ایشان بر این باورند که کتاب های بسیاری، داستانهای گوناگونی نقل شده که در آن سخن از ملاقات با حضرت مهدیQ به میان آمده است. از این ر، رخی تحت تاثیر این داستانها قرار گرفته، روایات عدم امکان ملاقات را نادیده گرفتند و چنین پنداشتند که رویت حضرت حجتQ در دوران غیبت کبرا، امری مسلم و خدشه ناپذیر است.[۱۵] مهمترین دلیل این گروه تواتر تشرفات است. که از اين نظر، به سند و بررسي اعتبار نقلکنندگان نیاز ندارد؛ زيرا در تواتر، سند لحاظ نميشود، بلکه كثرت و عدمامكان اتحاد و تباني مخبران بركذب، کافی و حجت بوده و موجب به دست آمدن يقين است.
در پایان
- در ارتباط با حضرت مهدیQ در این اواخر کتاب هایی نوشته شده و رواج فوق العاده ای یافته که پر از حکایت ها و داستان ها و مطالبی است که برخی از آنها برخاسته از تصورات و خیال بافی های نویسندگان آنهاست و در برخی شمه ای از حقیقت وجود دارد. مورد اخیر بدان معنا نیست که آن کس که عنایتی کرده، به طور حتم خود حضرت بوده است.
- نقل این داستان ها و حکایت ها، باعث می شود که عقیده ای درست و صحیح، به ناصواب هایی آمیخته گردد و عقاید خرافی و نادرست، در میان مردم رواج یابد چرا که رواج این گونه کتاب ها و حکایت ها باعث بروز حوادث و اتفاقات نابخردانه و عوام فریبانه و خرافی در جامعه می گردد
- پیامد های ناگوار این کتاب ها و عقاید برگرفته از حکایت و خواب، جوی را پدید می آورد که جامعه را به عقاید شیعه بدبین می کند و زمینه انحراف های فکری را فراهم می آورد؛ در نتیجه، مخالفان تشیع، امکان رشد و گسترش می یابندو عقاید باطل به نام تشیع ثبت و به دیگران انتقال می یابد و عقیده ای که در اصل آن، تمام فرقه های اسلامی توافق دارند، به گونه ای مطرح شود که با اسلام واقعی، فرسنگ ها فاصله دارد و میدان دفاع را بر اندیشوران اسلامی و مصلحان، تنگ می کند.[۱۶]
- باید توجه داشت اگر چه ملاقات حضرت فضیلت بزرگی است، آن چه مهمتر است شناخت و معرفت به ان بزرگوار و عمل به دستورهایی است که رضایت خداوند و آن حضرت را در پی دارد. کم نبودند کسانی که همواره در زمان پیامبر و امامان علیهم السلام به دیدار آن بزرگواران نایل می شدند، اما بهره معرفتی چندانی از آن ملاقات ها نمی بردند، و گاهی هم مورد خشم و غضب ایشان واقع می شدند.[۱۷]
پانویس
- ↑جمعی از نویسندگان، نگین آفرینش، ص۶۸
- ↑شیخ طوسی، محمد بن الحس، لغیبه، فصل۶، ح۳۶۵، ص۳۹۵.
- ↑جمعی از نویسندگان، نگین آفرینش، ص۷۱.
- ↑ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين و تمام النعم؛ ؛ ۴۳، اب ذكر من شاهد القائم ع و رآه و كلمه، ح ۲.
- ↑صدو، لی بن محمد، کمال الدی، ۲، ص۱۶۱.
- ↑نعمانی، محمدبن ابراهيم، الغیبه، ص۱۴۴.
- ↑طوسی، محمد بن الحسن، الغیبه، ص۱۶۱، ح۱۱۹؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۳۷، ح۶.
- ↑شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی، کمال الدین، ج۲، ص۳۳۳، ح۱.
- ↑کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۳؛ دوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج۲، ص۳۷۰
- ↑ر.ک: نعمانی، محمدبنابراهيم، الغیبه، ص۱۶۰
- ↑صدو، حمد بن علی، کمال الدین، ج۱، ص۱۴۴، باب۵، ح۳.
- ↑طوسی، محد بن الحسن، الغیبه، ص۳۶۲.؛ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۲۰.
- ↑صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ج۲، ص۵۱۶، ح۴۴.؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۳۹۵؛ راوندی، قطب الدین، الخرائج والجرائح، ج۲، ص۱۱۲۸؛ طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۲، ص۴۷۸؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۵۳۸؛ نیلی نجفی، علی بن عبدالکریم، منتخب الانوارالمضیئه، ص۱۳۰.
- ↑مجلسی، بحار الانوا، ۵۳؛ نهاوندی، عبقری الحسان .
- ↑خدامراد سلیمیان، پرسمان مهدویت ص۱۱۶- ۱۰۴ با اندکی تصرف و تلخیص.
- ↑ر. ک: جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی علیه السلا، ۳۴_۳۵
- ↑سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص۱۱۵_۱۱۶
منابع
- طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، نشر مرتضی، مشهد مقدس، ۱۴۰۳ق .
- ، راوندی، قطب االدین، الخرائج والجرائح، سه جلدی، موسسه۹ امام مهدی، قم، ۱۴۰۹ ق.
- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، مکتبه بنی هاشمی، تبریز، ۱۳۸۱ ش.
- جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی، چ دوم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۸ه.ش.
- جمعی از نویسندگاه، نگین آفرینش، مرکز تخصصی مهدویت، چاپ سی و هفت، ۱۳۹۰.
- رضوانی، علی اصغر، موعود شناسی و پاسخ به شبهات، چ دوم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۴ ه.ش
- سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، چاپ اول، مرکز تخصصی مهدویت، قم، ۱۳۸۶ ه. ش.
- ----------، لخیص پرسمان مهدویت، چ اول، انتشارات شباب الجنه، ۱۳۸۷ ه.ش.
- صدوق، محمد بن علی بن حسین بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، دارالکتب الاسلامیه، قم، ۱۳۹۵ ه.ق.
- -------------------------، ن لا یحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۳ه.ق.
- صمدی، قنبرعلی، تأملی در باب ارتباط و ملاقات با امام زمان، مشرق موعود، شماره اول، ۱۳۸۶
- طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبه، موسسه معارف اسلامی، قم، ۱۴۱۱ه.ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، هشت جلد، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ه.ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ۱۱۰ جلد، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ه.ق.
- نهاوندى، على اكبر، العبقري الحسان، محقق و مصحح: احمدى قمى، حسين، ۳۸۶
- نیلی نجفی، علی بن عبدالکریم، منتخب انوار المضیئه، چاپخانه خیام، قم، ۱۴۰۱.
- نعمانی، محمدبن ابراهيم، الغیبه