تاویل گرایی در جریان های انحرافی مهدویت
تاویل گرایی در جریان های انحرافی مهدویت، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
مهدویت از عناصر اصلی آموزه امامت است وآسیب شناسی در حوزه مهدویت دفاع از آموزه امامت است که از اصول و ریشه های اعتقادی یک مسلمان می باشد؛ تاویل گرایی بدون ضابطه در فرقه های انحرافی در موضوع مهدویت از جمله آسیب هایی است که ضرورت تبیین آن و راههای مقابله با آن محسوس است.
معنای لغوی تاویل
«تأویل» از ماده «أ-و-ل» و در باب تفعیل است و ماده «أول» به معنای «رجوع» و «بازگشت» است. [1] بنابراین «تأویل» به معنای ارجاع دادن، برگرداندن و عاقبت چیزی است و زمانی كه تأویل به کلام اضافه شود مقصود، عاقبت و نتیجه کلام و چیزی است که کلام به آن باز میگردد.[2] تأویل در آثار لغت شناسان در مورد کلامی به کار می رود که دارای معانی مختلفی است [3]؛ و بیانی غیر از الفاظ کلام (به صورت قرینه منفصل بیرونی) بر آن وارد شده باشد [4]
تعریف اصطلاحی
تأویل نقل ظاهر لفظ از معنای اصلی به معنایی دیگر است و آن نقل محتاج دلیل است؛ به نحوی که اگر دلیل نبود، هیچ گاه از ظاهر لفظ چشمپوشی نمی شد.[5]
ازاین رو، تأویل، صرف نظر كردن از معنای ظاهری است به معنایی غیر ظاهر که موافق با کتاب و سنت است. [6]
تاویل گرایی در فرقه ها و جریان های انحرافی مهدویت
برخی از جریان های داخل محدوده اسلام و خارج از آن که عقایدی خاص داشته اند، از ابزار تاویل برای توجیه عقاید گروهی خویش بهره برده اند. از این جریان های فکری که از تاویل برای اهداف فرقه ای خویش بهره برده اند به جریان تاویلی یاد می شود.[7]
در آموزه مهدویت «تأویل گرایی»، ویژگی مشترک بسیاری از فرقه هایی است که ادعاهای خویش را در بستر آموزه مهدویت مطرح كردهاند؛ تا آنجا که بسیاری از گزاره های آموزه مهدویت، نظیر علايم و شرایط ظهور توسط فرقههای انحرافی و مدعیان دروغین، به تأویل رفته است [8]
نمونه هایی از این دست تاویلات در طول تاریخ حیات فرقه ها و جریان های انحرافی وجود داشته است که به مواردی اشاره می شود:
تاویل در اصل آموزه مهدویت
گاهی اصل آموزه مهدویت و گاهی یکی از موضوعات اساسی و مهم آموزه مهدویت به تاویل می رود. در مواردی که اصل آموزه مهدویت به تاویل رفته است گاهی تاویل مهدویت از نگرش مهدویت نوعیه است که در این صورت مهدی، شخصی معین نیست که در زمان خاصی متولد شده باشد و در انتظار ظهور است.
به عنوان نمونه فرقه های اسماعیلیه، پسیخانیه مهدی را منحصر در امام زمان ندانسته و مهدی های متعدد قائل بودند[9]
تاویل موعودهای چند گانه در زمان واحد
گاهی تاویل در مهدویت به لحاظ موعود های چندگانه است؛ یعنی با اینکه مهدویت شخصی تصور شده است، تاویل به لحاط مهدی های متعدد شکل گرفته است. در روایتی از امام علی آمده است که از فرزندان من در آخر الزّمان فرزندى ظهور كند: « لَهُ اسْمَانِ اسْمٌ يَخْفَى وَ اسْمٌ يَعْلُنُ فَأَمَّا الَّذِي يَخْفَى فَأَحْمَدُ وَ أَمَّا الَّذِي يَعْلُنُ فَمُحَمَّدٌ دو نام دارد، يكى نهان و ديگرى آشكار، امّا نام نهان احمد و نام آشكار محمّد است.»[10]
جریان مدعی یمانی با توجه به این روایت دو مهدی را استفاده کرده است.آنان معتقدند منظور از روایت نام نمی باشد؛ بلکه مراد معرفی دو شخصیت است، دو قائم که از آن به صورت رمزی یاد شده است و چون نام را ذکر می کند، دیگر وجهی بر پنهان بودن نیست ؛ بلکه مراد پنهان بودن شخصیت آن است.[11] یا اینکه اسم مخفی اسمی است که امام در اول ظهورش با آن ظاهر می شود؛ یعنی اینکه امام در آغاز با وصی اش ظاهر می شود.[12]
تاویل در نام امام مهدی
در روایات مهدوی نام امام مهدی محمد دانسته شده است. این نام در روایات مهدوی فراوان ذکر شده است.[13] جریان های انحرافی از این روایات بهره برداری کرده اند و این نام را بر خود تطبیق و تاویل کرده اند. عبیداله المهدی امام ششم اسماعیلیه با توجه به همین روایات نام خودش را محمد و لقبش را مهدی نامید و سعی کرد اوصاف مهدی را در خود متجلی سازد تا به اهدافش برسد.[14]
یا جریان مدعی یمانی نام احمد را با استناد به روایات« َ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِي»[15] بر احمد بن اسماعیل بصری تطبیق داده است ولی تسمیه عبدالله را به صورت تاویل بیان می کند و مقصود از آن را بنده خداوند دانسته است.[16]
تاویل در علائم ظهور
یکی از علائم ظهور صیحه آسمانی است. بهائیت گاهی ندای آسمانی را به انتشار خبر ظهور موعود ادعایی به تاویل برده است: «صیحه ظهور قائم موعود از جمیع بلاد ارتفاع یافت»[17] و گاهی دیگر ندا را به صدور الواح و نامه ها از سوی حسینعلی بها تاویل کرده است: ندای الهی را به توسط الواح مقدسه به ملوک ارض و روسای ملل ابلاغ فرمود و صیحه قد ظهرالموعود... در حق بها الله مسموع صغیر و کبیر گشت.[18]
نمونه دیگر خروج سفیانی است برخی مدعیان دروغین، مخالفان خود را به دلیل نقش منفی سفیانی در حوادث ظهور و مبارزه و مقابله وی با حضرت مهدی، سفیانی دانسته اند . جریان احمد اسماعیل بصری وهابیون را همان سفیانی می داند[19]. در بیانی دیگر برخی از علمای شیعه را لشکر سفیانی دانسته اند که دچار عذاب خسف خواهد شد.[20]
این مواد هیچ گونه ضابطه و دیلی ندارد و برخی تاویلات بر اساس دشمنی ها است .
جریان های انحرافی تاویل گری های دیگری هم ذکر کرده اند مانند تاویل در عدالت مهدوی[21] یا غلبه و سلطه بر عالم [22] که تفصیل آن را در منابع می توان ملاحظه کرد.[23]
راههای مقابله با تاویل گرایی بی ضابطه
از آنجا که جریانهای انحرافی با تأویلات گسترده در مفاهیم و گزارههای مهدویت، در توجیه و تثبیت باورهای فرقهای خویش برآمدند؛ جمعی از مهدی باوران را با اباطیل خویش گمراه و کیان اسلامی را با خطری جدی مواجه كردند؛ لازم است برنامهای مشترک از سوی مسلمانان در مقابله و بیأثر سازی اقدامات آنان تهیه گردد و جامعه اسلامی و باورهای ناب اسلامی نسبت به ویروس مهلک تأویلگرایی واکسینه گردد. از این رو به چند راهکار اشاره می گردد:
تبیین عرصههای صحیح تأویل و آگاهی بخشی عمومی نسبت به تأویل
تأویل مفاهیم و نصوص دینی، حدود و ثغور آن و تفاوت تأويل با تفسیر و تبیین؛ برای عموم مخاطبان امری ناشناخته است تا جایی که نخبگان نیز به دلیل پیچیدگیها و غموض تأویل، چندان توجهی به آن نداشتهاند. بنابراین، لازم است تأویل، مورد بحث و بررسی بیشتری قرار گیرد، علاوه بر اینکه لازم است تأویل فرقههای انحرافی، به عنوان نوعي آسیب، مورد بازشناسی واقع شود. از آنجا که تأویل ارائه برداشتهای باطنی است؛ چنانچه تأویل با پختگی لازم و رعایت اصول علمی صورت نپذیرد، به آسیب های زیادی منجر میشود که خطر اول آن برای دین و دیانت خواهد بود. بنابراین، شناخت و شناسايي آسیبهای تأویل بسیار ضروری به نظر میرسد و لذا تأویل که خود مفهومي دینی است؛ چنانكه با ضابطه و رعایت اصول علمی صحیح صورت گيرد، مورد تأیید شارع مقدس قرار میگیرد؛ در غیر این صورت، چیزی جز تحریف و جعل نخواهد بود و مایه انحراف امت اسلامی خواهد شد. از اینرو، ضرورت دارد عرصههای تأویل صحیح و ضوابط شرعی آن مورد توجه قرار بگيرد. همچنین گزارهها و نشانههای تأویل نادرست شناسانده شود؛ تا اینکه بازشناسی تأویل صحیح از نادرست به آسانی صورت پذیرد
شناخت بستر نفوذ جریانهای تأویلگرا
مجموعههای روایی، در برگیرنده گونههای متفاوتی از روایات است. كه البته برخی از روایات، زمینه و بستری مساعد برای سوءاستفاده جریانهای انحرافی فراهم میکنند. از اینرو، بر عالمان دینی فرض است که بر این روایات توجه مضاعفی داشته باشند و با پالایش و مراقبت، روایات را از گزند سوداگران برهانند؛ از جمله اين روايات، روایت «مجدد رأس مائه» است [24]؛ که مدعیان بسياري نظیر قادیانیه از این روایت بهره بردهاند[25]. بنابراین، عالمان باید به ترسیم جایگاه تجدید دینی در اهل سنت بپردازند و با تبیین صحیح یا ارزیابیهای حدیثی، زمینههای سوء استفاده از این روایت را ریشه کن سازند.
نگاه مضیق به تأویل و روایات تأویلی
ابن حزم، از ظاهرگرایان سرسخت، با اینکه ترک کننده ظاهر را تارک وحی و مدعی علم غیب معرفی میکند؛ تأویل صحیح را پذيرفته و معیار صحت تأویل را استناد تاویل به برهان و صدور آن از تأویلگر واجب الطاعة تصویر كرده است. [26] به عبارت دیگر، تنها تأویلاتی مورد پذیرش اوست که از پیامبر صادر شده باشد[27] لکن برخی دیگر، دلیل تأویل را در گسترهاي محدود از قرینه، قیاس و ظهور خبری با دلالت قویتر معرفی كردهاند.[28] در نگاه شیعه، تأویل صحیح، تاویلی است که یا به عقل و منطق قوی و غیر قابل خدشه استوار باشد و یا در مواردی که از مستقلات عقلی نیست، به نقل صحیح مستند باشد. به عبارت دیگر، تأویلات نقلی، تنها از پیامبر و اهلبیت ایشان پذیرفته است؛ چنانكه حدیث ثقلین بر آن تأکید دارد. بر این اساس، تأویلات باطنیه و مدعیان دروغین را نه به دلیل عقلی مستند ميداند و نه به دلیل نقلی[29] براین اساس، تأویلاتی که از پیامبر و اهلبیت نقل شده است، تنها در صورت اعتبار سندی و محتوایی قابل پذیرش است و از آنجا که بخش عمدهای از روایات تأویلی از لحاظ سند و محتوا دچار ضعف است و بخش قابل توجهی از آن روایات جعلی و زايیده جعل غلات است.[30] باید به اینگونه از روایات، نگاهی مضیق و سختگیرانه داشت.
ترسیم مؤلفههای تأویل ناپذیر آموزه مهدویت
با مراجعه به منابع روایی فریقین، میتوان مؤلفههایی از آموزه مهدویت را برشمرد که به دلیل تأکید و تواتری که در روایات برای آن شکل گرفته است و ظهور صریحی که دارد؛ به هیچ وجه قابل تأویل نیست. از اینرو، لازم است تأویل ناپذیری این مؤلفهها، بیش از پیش مورد تأکید قرار گیرد تا زمینه سوء استفاده از این آموزه کاملاً مرتفع گردد:
ضرورت و قطعیت ظهور
در باب ضرورت و قطعیت ظهور منجی، روایات فراوانی وارد شده است. و نيز اين مفاهيم كه حتما مهدی در این امت خواهد بود[31] ؛ و ظهورش حق و انکار ناپذیر است[32] و نيز اين نكته مهم كه دنیا منقضی نگردد تا اینکه مردی از اهل بیت پیامبر بر عرب حکومت کند [33]؛ یا این تعبیر که قیامت برپا نشود تا ظهور محقق گردد[34]؛ و نيز: اگر تنها یک روز از عالم باقی باشد، آن روز چنان طولانی شود تا در نهایت حضرت مهدی ظهور کند [35]
غلبه و گستردن عدالت
فلسفه پیدایش و ظهور منجی، رفع ظلم و برپایی عدالت در همه عالم است كه بدين منظور لازم است منجي، بر همه دشمنان الاهی فايق آید. این مطلب در روایات بسیاری با تعبیرات مختلفی، از جمله «یملئها عدلاً کما ملئت جوراً» وارد شده است [36]
نام محمدی و نسب فاطمی
از مهمترین شاخصههایی که در روایات بر آن تأکید شده است، نام و نسب حضرت مهدی است. روایات، ایشان را همنام پیامبر [37]و فرزند فاطمه عنوان كردهاند [38]
رجاع متشابهات به محکمات
یکی از آسیبهای منابع روایی که مدعیان دروغین در جهت تأویلگرایی بسیار از آن سود جستهاند؛ وجود روایات متناقض و مشتمل بر محتواهایی عقل ستیز است؛ مانند مجموعه روایات و ویژگیهایی که در منابع روایی، بهخصوص روایات اهل سنت در احوال دجال وارد شده است. ویژگیهای خارق العاده و عجیب از دجال، آن را به موجود تأویلی نزدیکتر ساخته است تا موجودی حقیقی. از اینرو، برخی به تأویل روایات در موضوعاتی نظیر دجال و یأجوج و مأجوج اقدام كردهاند[39] البته در گذشته نیز گروههایی، نظیر خوارج، جهمیه و معتزله این روایات را انکار كرده بودند [40]از سویی دیگر، برخی از اهل حدیث و ظاهرگرایان، بر وقوع خارجی این ویژگیها تأکید دارند و آن را از امور غیبی پنداشتهاند که اعتقاد به آن ضروری است[41] دستهای دیگر با عقلگرایی و لزوم برائت ساحت حضرت رسول از موهومات، به تضعیف و انکار این روایات پرداختهاند [42]با توجه به زمینه تأويلپذيري اینگونه روایات، لازم است چنين رواياتي از متشابهاتی انگاشته شود که علم آن به محکمات واگذار میشود. بنابراین، لازم است فریقین از هرگونه تأویل در این روایات خودداری و زمینه تأویلگرایی مدعیان دروغین را مسدود كنند.
نفی تأویلگرایی فرقهها با راهبرد مشترک
«راهبرد مشترک» که بر ارائه تأویل صحیح و ضابطهمند تأکید داشت؛ راهکار مناسبی در نفی تأویلیگرایی جریانهای انحرافی به شمار میرود؛ چنانكه قادیانیه، به وسیله تأویل، بسیاری از حقایق شرعیه )تأویلناپذیر) را که بین امت اسلامی مورد اجماع بوده، انکار كرده است[43] ؛ مانند صعود حضرت مسیح به آسمان که تأویل آن، باعث خرق اجماع مسلمانان خواهد بود. بر اساس راهبرد پیشنهادی، تأویلات جریانها به دلیل فقدان معیارهای تأویل صحیح باطل و غیر مقبول است؛ چراکه بنابر تقریری که گذشت، تأویل باید به دلیل معتبر مستند باشد. اینکه مقصود از مسیح در روایات شبیه مسیح عنوان گردد؛ امری است که به دلیل و قرینه دارد و هیچ قاعده لغوی یا شرعی بر آن دلالت ندارد[44] و تعبیر «رأیت أسداً» نیز بدون قرینه بر معنی اصلی خویش یعنی شیر جنگل حمل میشود؛ اما اگر قرینه دال بر این باشد که «أسد» صفت انسانی بوده است، بر مرد شجاع دلالت خواهد كرد. بنابراین، قاعده عقلایی در مفاهمات عرفی این است که در نبود قرینه معتبر، باید کلام بر معنای حقیقی خویش حمل گردد. لذا مقصود از مسیح بن مریم کسی جز حضرت مسیح نخواهد بود. نقد دیگر، وجود رابطه زبانشناختی در تأویل است؛ یعنی لازم است لفظ تاویل شده با تأویل منافرت نداشته باشد. به عنوان مثال، الاغ دجال با قطار یا هواپیما مناسبتي ندارد و از این جهت، چنین تأویلی صحیح نخواهد بود. از سویی دیگر، تأویلات ارائه شده در حکم عقل داراي هيچ مستندي نيست. یعنی هیچ ضرورت عقلی در مسئله حاکم نیست؛ اما ویژگیهای عجیب دجال یا تناقضات در روایات، در نهایت عقل از فهم آن عاجز خواهد بود و باید در آن مسئله به راهکارهای حدیثی مراجعه كرد یا اینکه متشابهات را به محکمات ارجاع داد؛ حال آنکه تأویل به عنوان روشی برای انکار احادیث اخذ شده است [45]
پانویس
- ↑خليل بن أحمد فراهيدى، كتاب العين ج8، ص359.
- ↑أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة، ص162.
- ↑اسماعيل بن عباد، المحيط في اللغة ج10، ص378
- ↑خليل بن أحمد فراهيدى، كتاب العين، ج8، ص369
- ↑مبارك بن محمد ابن اثير جزري، النهاية في غريب الحديث و الأثر ج1، ص80.
- ↑محمد مرتضى حسيني زبيدي، تاج العروس من جواهر القاموس، ج14، ص32
- ↑محمد علی فلاح علی آباد،تاویل گرایی در انحرافات مهدویت، ص 53
- ↑فلاح علي آباد، محمدعلي «بازشناسي تطبيقي تأويلات فرقههاي انحرافي در علايم و شرايط ظهور»، ص99.
- ↑قاضی نعمان ابن حیون، شرح الاخبار، ج3،ص 389؛ محمود پسیخانی، میزان، ص 80.
- ↑محمد بن علی بن بابویه؛ کمال الدین و تمام النعمه؛ج2،ص 653.
- ↑ابو محمد انصاری ، جامع الادله، ص 231.
- ↑حیدر زیادی، یمانی موعود حجت الله ، ص 58.
- ↑محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص 286.
- ↑جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج8، ص 116
- ↑محمد بن الحسن، الغیبه طوسی، ص 151.
- ↑جزوه بشارتی، ص 28
- ↑ابوالفضل گلپایگانی، کتاب الفرائد،ص 12.
- ↑همان، ص 13
- ↑علا السالم، معرکة عبادة هبل او الله بین السفیانی و الیمانی ، ص 20.
- ↑حیدر زیادی، یمانی موعود حجت الله، ص 18.
- ↑ابوالفضل گلپایگانی، کتاب الفرائد، صص127و 709.
- ↑حسینعلی نوری، ایقان، ص 69؛ ابوالفضل گلپایگانی ، کتاب الفرائد؛ ص 149.
- ↑محمد علی فلاح علی آباد،تاویل گرایی در انحرافات مهدویت،صص200- 250
- ↑ابي داود سجستاني ازدي، سنن ابي داود، ج4، ص313.
- ↑غلام احمد قادياني، مرآة كمالات الاسلام، ص214.
- ↑ابن حزم اندلسي، الاحكام في اصول الاحكام: ج1، ص34.
- ↑همان، ج3، ص284
- ↑ابوحامد غزالي، المستصفي، ص196.
- ↑محمدكاظم شاكر ، مباني و روشهاي تفسيري، ص260).
- ↑همان، ص17
- ↑ابن ماجه قزويني، سنن ابن ماجه، ج2، ص441
- ↑حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج8، ص3099.
- ↑ابي داود سجستاني ازدي، سنن ابي داود، ج4، ص306؛ 228؛ محمد بن عيسي ترمذي، الجامع الصحيح سنن الترمذي، ص611 و 241.ابي القاسم سليمان بن احمد طبراني، المعجم الكبير ج5، ص111-115.
- ↑حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج8، ص3099 ؛ ابي القاسم سليمان بن احمد طبراني، المعجم الكبير ، ج5، ص111ـ115
- ↑محمد بن عيسي ترمذي، الجامع الصحيح سنن الترمذي، ص611؛ ابي داود سجستاني ازدي، سنن ابي داود، ج4، ص306، ابي القاسم سليمان بن احمد طبراني، المعجم الكبير؛ ج5، ص111ـ115
- ↑عبد الرزاق بن همام صنعانی، المصنف، ج11، ص168؛ ابي داود سجستاني ازدي، سنن ابي داود، ج4، ص307؛ ابي القاسم سليمان بن احمد طبراني، المعجم الكبير ، ج5، ص113 حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج8، ص3099).
- ↑ابي القاسم سليمان بن احمد طبراني، المعجم الكبير؛ ج5، ص114.
- ↑ابن ماجه قزويني، سنن ابن ماجه، ج2، ص441 و حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج8، ص3099).
- ↑محمد صدر، تاريخ الغيبة الصغرى، ج2، ص484.
- ↑حمود بن عبدالله تويجري، اقامة البرهان في الرد على من أنكر خروج المهدي والدجال ونزول المسيح في آخر الزمان ص7 ولطفالله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج3، ص284).
- ↑محمد ناصر الدين ألباني، تلخيص مختصر العلو للعلي الغفار للذهبي ، ج9، ص272.
- ↑محمدرشيد رضا، تفسير القرآن العظيم المعروف بتفسير المنار ،ج3، ص278
- ↑محمد ناصر الدين ألباني، تلخيص مختصر العلو للعلي الغفار للذهبي، ص31.
- ↑همان،ج8، ص،104.
- ↑همان: ج1، ص،13.
منابع
- ابن اثير جزري، مبارك بن محمد النهاية في غريب الحديث و الأثر، قم، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان،1367.
- ابن بابويه، محمد بن على، کمال الدین وتمام النعمة، مصحح غفاری،علی اکبر،اسلامیه تهران/دوم 1395ق.
- ابن حزم اندلسي، ابو محمد علي بن احمد الاحكام في اصول الاحكام، قاهره، مطبعة العاصمة، بي تا
- ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة، 6جلد، مكتب الاعلام الاسلامي - قم، چاپ: اول، 1404ق
- ابن ماجه قزويني، ابيعبدالله محمد بن يزيد، سنن ابن ماجه، بيروت، بيت الافكار الوليه،2005م.
- ابي داود سجستاني ازدي، سليمان بن اشعث، سنن ابي داود، مصحح: عزت عبيد الدعاس و عادل السيد، بيروت، دار ابن حزم، 1418ق.
- ألباني، محمد ناصر الدين تلخيص مختصر العلو للعلي الغفار للذهبي، بيروت، المكتب الاسلامي.1412
- انصاری ابومحمد، جامع الادلة، انتشارات انصار امام مهدی، بی تا، بی جا، نسخه الکترونیک
- پسیخانی، رساله میزان، بی نا، بی جا، بی تا.
- ترمذي، محمد بن عيسيبن سورة، الجامع الصحيح سنن الترمذي، بيروت، دار احياء التراث العربي. 1421ق.
- تويجري، حمود بن عبدالله، اقامة البرهان في الرد على من أنكر خروج المهدي والدجال ونزول المسيح في آخر الزمان، رياض، مكتبة المعارف.1405ق
- حاكم نيشابوري، ابي عبدالله محمد بن عبدالله، المستدرك علي الصحيحين، تحقيق محمد حمدي الدمراش، بيروت، المكتبة العصرية،1427ق.
- حسيني زبيدي، محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، 20جلد، دارالفكر - بيروت، چاپ: اول، 1414ق.
- رشيد رضا، محمدتفسير القرآن العظيم المعروف بتفسير المنار، تصحيح سمير مصطفي رباب، بيروت، دار احياء التراث العربي. 1423ق
- زیادی، حیدر، یمانی موعود حجت الله، انتشارات انصار منحرف یمانی ، بی تا، بی جا.
- سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، دراسة موضوعیة مقارنة للمذاهب الاسلامیة، مؤسسه امام صادق، چاپ اول، قم، 1391، 1433ق.
- سيالكوتي، نذير أحمد مبشرالقول الصريح في ظهور المهدي و المسيح، غنا، شركت اسلاميه. 1380ق.
- شاكر، محمدكاظم ، مباني و روشهاي تفسيري، قم، مركز جهاني علوم اسلامی ، 1382.
- صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغة، 11جلد، عالم الكتاب - بيروت، چاپ: اول، 1414ق.
- صافى گلپايگاني، لطف الله، منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر، قم، وحدة النشر العالمية. 1380
- صدر، محمد، تاريخ الغيبة الصغرى، بيروت، دار التعارف للمطبوعات،1412ق.
- صنعاني، عبد الرزاق بن همام، المصنف، تحقيق: نظيرالساعدي، بيروت، دار احياء التراث العربي، بيروت.1423ق
- طبراني، ابي القاسم، سليمان بن احمد، المعجم الكبير، تحقيق: احمدي عبدالمجيد السلفي، بيروت، دار احياء التراث العربي،1430ق.
- طوسی ،محمد بن الحسن ، كتاب الغيبة للحجة، دار المعارف الاسلامیه،قم/اول 1411ق.
- علاء السالم، معرکة عبادة هبل او الله بین السفیانی و الیمانی، اصدارات انصار الامام المهدی، شماره 177 ، 1434 ، 2013م
- غزالي ابوحامد، محمد بن محمد، المستصفي، تصحيح: محمد عبدالسلام عبد الشافعي، بيروت، دار الكتب العلميه،1417ق.
- فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، 9جلد، نشر هجرت - قم، 1409ق.
- فلاح علی آباد،تاویل گرایی در انحرافات مهدویت ، قم ، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1397.
- فلاح علي آباد، محمدعلي «بازشناسي تطبيقي تأويلات فرقههاي انحرافي در علايم و شرايط ظهور»، فصلنامه علمي ترويجي پژوهشهاي مهدوي، ش21. تابستان1396.
- قاضی نعمان ابن حیون، نعمان بن محمد افتتاح الدعوه، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1426 2005م.
- گلپایگانی ابوالفضل،کتاب الفرائد، لجنه ملی نشر آثار امری هوفهایم آلمان /اول،158بدیع 2001م.
- نوری حسین علی(بهاء)، ،ایقان، لجنه ملی نشر آثاربهایی،آلمان،هوفهایم،نشر جدید ،155 بدیع1377ش.
- صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد المحيط في اللغة، بيروت، عالم الكتاب، 1414ق.
- قادياني غلام احمد مرآة كمالات الاسلام، ترجمه: عبدالمجيد عامر، اسلام آباد، بينا، 1435ق
برگرفته از
- کتاب تاویل گرایی در انحرافات مهدویت، و مقاله اصول راهبردی فریقین در رویارویی با تأویلیگرایی جریانهای انحرافی مهدویت نوشته محمد علی فلاح علی آباد .