انجمن حجتیه
انجمن حجتیه، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
«انجمن حجتیه» یکی از جریان های فکری، سیاسی، فرهنگی و از خرده فرهنگ های[1] روزگار ماست که درنیم قرن گذشته تاریخ این مرز و بوم، همواره مبهم بوده است.
به تعریف بنیان گذاران این جریان، انجمن مذکور تشکیلاتی است که با الهام ازآموزه های عالی اسلام و مذهب شیعه جعفری، با هدف اصلی دفاع از اسلام در مقابل بهائیت، آموزش و تربیت انسان های لایق، کاردان و مقید به تقوا و ایمان، و اصلاح جهات مادی و معنوی جامعه و اجرای خدمات مفید اجتماعی، وتلاش برای فراهم کردن زمینه ظهور امام عصر(عج) و ترویج مهدویت؛ به صورت موسسه ای صد در صد غیر انتفاعی، که در سال 1332 به رهبری شیخ محمود حلبی بنیان نهاده شد و به دلیل تقابل آشکار و نهان با نهضت اسلامی امام خمینی و نیز انقلاب اسلامی و در نهایت جمهوری اسلامی؛ در سال 1362 به دستور شیخ محمود حلبی به صورت ظاهری تعطیل شد؛ اما هیچ گاه منحل نشد و همچنان به صورت رسمی و غیر رسمی در قالب ها و عنوان های گوناگون به فعالیت های مثبت و منفی خود ادامه می دهد.[2]
اساسنامه
در آستانه ظهور انجمن حجتیه به رهبری شیخ محمود حلبی و مدیریت هیات مدیره رسمی، اساسنامه ای برای سامان دهی فعالیت های انجمن، تنظیم شد که متن آن بدین قرار است:
مقدمه
به منظور فعالیت های علمی و آموزشی و خدمات مفیذ اجتماعی ، با الهام از تعالیم عالیه اسلام و مذهب شیعه جعفری برای پرورش استعداد و تربیت انسان های لایق و کاردان و مقید به تقوا و ایمان و اصلاح و جهات مادی و معنوی جامعه، موسسه ای به نام « انجمن خیریه حجتیه مهدویه» به قصد صد در صد غیر انتفاعی، به شرح زیر تاسیس می شود:
فصل یکم: اسم، موضوع و هدف ، مرکز و مدت و دارایی؛
ماده اول: اسم موسسه « انجمن خیریه حجتیه مهدویه» است که در این اساسنامه به اختصار، «انجمن» نامیده می شود.
ماده دوم: موضوع و هدف: منظور از تشکیل انجمن، اجرای اموری است که ذیلا شرح داده می شود:
تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان به روش های مختلف زیر:
- تشکیل کنفرانس ها و سمینارهای علمی و دینی در نقاط مختلف کشوربا رعایت مقررات عمومی؛
- چاپ و پخش جزوات و نشریه های علمی و دینی با رعایت قوانین مطبوعاتی کشور؛
- تاسیس کلاس های تعلیم و تدریس اخلاقی و معارف اسلامی با رعایت مقررات عمومی؛
- ایجاد کتابخانه و قرائت خانه و اماکن ورزشی با رعایت قوانین مربوطه؛
- انجام امور خیریه عمومی و مساعدت فرهنگی موسسات اسلامی و اخذ تماس با مجامع مشابه بین المللی با نظر مقامات ذی صلاحیت؛
- تدارک جلسات آموزشی، به منظور تربیت افراد برای مناظرات و مباحثات علمی، ادبی و مذهبی در محافل اسلامی با رعایت مقررات؛
- تاسیس هر نوع موسسه فرهنگی، نظیر دبستان، دبیرستان،مدارس عالیه و پرورشگاه با رعایت قوانین؛
- ایجاد هر نوع مراکز درمانی، نظیر بیمارستان و درمانگاه با رعایت مقررات وزارت بهداری؛
- تبصره 1. موضوع و هدف انجمن، ثابت و تا زمان ظهور حضرت بقیة الله امام زمان(عج) لا یتغیر خواهد بود؛ اما برنامه های آن با توجه به شرایط زمان و نیاز جامعه می تواند بر اساس حفظ هدف ملی و رعایت مقررات این اساسنامه تغییر یا تعمیم یابد.
تبصره 2. انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت؛ نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهد داشت.[3]
متمم اساسنامه
انجمن حجتیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1358با افزودن تبصره ها و متمم هایی، به تجدید نظر در اساسنامه خود مبادرت کرد؛ بخشی از اساسنامه تجدید نظر شده چنین است:
مقدمه
انجمن خیریه حجتیه مهدویه که بیش از یک ربع قرن در محیط سراسر فشار و اختناق رژیم سابق در انجام خدمات آموزشی و مبارزات عقیدتی و مکتبی کوشا بوده، اینک در طلیعه استقرار کامل جمهوری اسلامی به دنبال بررسی ها و تبادل نظرها لازم دید تا به منظور توسعه و گسترش و فعالیت ها و خدمات، مواد اصلاحی و تکمیلی زیر را بر اساسنامه پیشین افزوده به آگاهی برادران و خواهران خدمتگزار امام زمان(عج) برساند.
- حمد و سپاس بیکران خداوند منان را سزاست که انقلاب اسلامی ملت مسلمان ایران را تحت عنایات خاصه ولی اعظمش حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) و رهبری قائد کبیر انقلاب حضرت آیت الله العظمی خمینی و تایید و حمایت مراجع عالی قدر (دامت برکاتهم) به پیروزی رسانید؛ نظام مستبد و ظلم پیشه را سرنگون و نظام جمهوری اسلامی را جایگزین آن ساخت... .
- انجمن بر اساس بینش اصیل شیعی در زمان غیبت کبرا، خود را به تبعیت از حضرات نواب عام و مراجع عظام(دامت تاییداتهم) موظف دانسته؛ از هدایت و حمایت آن مقامات بهره مند بوده و در آتیه نیز این شیوه مرضیّه را دنبال خواهد نمود.
- انجمن با آرمان تداوم نظام جمهوری اسلامی تا ظهور موفورالسرور حضرت بقیة الله(ارواحنا فداه) خود را در زمینه های سیاسی و اجتماعی به پیروی از رهنمودهای رهبری عالیقدر انقلاب، موظف دانسته؛ هر خدمتی را که از عهده اش برآید مجدانه انجام خواهد داد.
- افراد انجمن می توانند به شخصه در هر گونه فعالیت های سیاسی- نظامی یا اجتماعی که تحت اشراف یا مورد تایید مراجع عظام شیعه باشد، شرکت نمایند... انجمن، مجاهدت خود را در زمینه مبارزه با فرقه گمراه بهائیت در کنار دیگر خدماتش تا از بین رفتن کامل امکانات اجتماعی و اقتصادی و تشکیلاتی بهائیت ادامه می دهد.
اگر این حرکت تشکیلاتی ازبین رفت، ولو یک نفر هم باقی مانده باشد، باید زیر نظر یکی از مراجع مورد پذیرش،تا ظهور امام زمان(ع) به حرکت ادامه دهد.[4]
ابعاد فکری و اعتقادی انجمن
انجمن حجتیه در عین بهره مندی ازمبانی فکری و اعتقادی محکم در حمایت از اصول و ارزش های مذهب تشیع و مبارزه تشکیلاتی سازمان یافته با فرقه ضاله بهائیت و در عین حال که در جهت آموزش مبانی اعتقادی به نسل جوان گام های موثری برداشته و در گسترش یاد و نام ولی عصر(عج) بسیار کوشا بود؛[5] ولی در برخی افکار و اعتقادات متناقض عمل می کرد و در عملکرد آن خطا دیده می شد که به تعدادی از آن ها اشاره می شود:
نشانه های ظهور از دید انجمن
مدافعان انتظار مهدی(عج) می گویند که قاعدان بر این عقیده اند که باید افراد و اعضای تشکیلاتشان به ترویج فساد کمک کنند، بلکه می گویند قاعدان در ظاهر با فساد مخالفند؛ ولی در ضمیرشان به اشاعه ظلم و فساد برای تسریع ظهور مهدی به عنوان تقویت زمینه های منفی که (لازمه قیام حضرت است) رضایت می دهند و همان گونه که در طول تاریخ 30 ساله انجمن تجربه کردیم و آزمودیم، با دستگاه مروج فساد همدستی می کند موید دیدگاه ما عباراتی است که انجمن در بسیاری از نشریات خود مطرح می کند، مبنی بر این که از نشانه ها و علائم فرج امام زمان این است که :
- در اثر شیوع گناه و فحشا، مردم بدترین خلق خدا در روی زمین می شوند و خداوند آن ها را به سه بلا دچار می کند: جور سلطان، قحطی زمان و ستم حکام؛
- مردم از هم بیزار و همدیگر را مورد لعن قرار داده به روی هم آب دهان می اندازند و شهادت به کفر یکدیگرشهادت می دهند؛
- بروز گرانی، قحطی، زلزله های پیاپی، قتل و غارت، شیوع گناه و فساد و ... .[6]
بر اساس این دیدگاه است که انجمن در عین مخالفت با فحشا، می گوید آن چه خیر است در بطن شرور نهفته است و در مورد نشانه های ظهور می گوید: ما در گفتارهای پیشوایانمان با این واقعیت روبه رو هستیم که انقلاب جهانی امام دوازدهم هنگامی روی خواهد داد که ظلم و ستم گیتی را فرا گرفته و کژی و نادانی سایه شوم خود را همه جا گسترده است.[7]
انتظاراز منظر انجمن
از دیدگاه انجمن، اعتقاد به حضرت حجت خلاصه شده است در محبت و ولایت «دوستی» امام عصر و به تبع آن صرفا بعد عبادی و نماز خواندن برای حضرت؛ که نطق های آقای حلبی گواه آن است و به دیگر جنبه ها و مولفه های اعتقاد به حضرت ولی عصر(عج) اگر التفاتی بیابند، با دیدی سطحی و فرعی است و به هیچ وجه به وجوه و ابعاد دیگر موضوع مهدویت نمی پردازند.
خلاصه و کلاسه تفکر انجمن این است که انقلاب امام قائم به دو چیز بستگی دارد:
- زمینه های منفی موجود در جامعه، مثل تبهکاری ها و ستمگری ها؛
- ایمان و اعتقاد مردم به اسلام که باید این دو عامل را تقویت کرد و ضمن ترویج زمینه های منفی، اسلام را به توده ها شناساند و به یک رشته اصلاحات اعتقادی دست زد و لذا رسالت انسان منتظر در دوران غیبت عبارت است از تلاش برای سازندگی خود و دیگران و اصلاح محیط و به راه آوردن گم گشتگان و منحرفان از اسلام.
بر این اساس، مقصود، اصلاح محیط از بهائیت و به راه آوردن گم گشتگان و گمراهانی است که فریب مصلح نمایانی مثل باب و یا مکتب های مصنوعی مثل بهائیت را خورده اند و این است تمام وظیفه انسان منتظر؛ یعنی اصلاح باید در محیط خود صورت بگیرد، نه در بعد سیاسی و حکومتی و اقتصادی، بلکه صرفا در بعد عقیدتی آن هم محدود و منحصربه مبارزه با مصلح نماها و کسانی که فریب بابیت و بهائیت را خورده اند. پس دیگر سازی هم چنین می شود: « آن ها و فریب خوردگان نیز باید عارف به مقام و شکوه ظهور و لزوم انتظار گردند».[8]
دیگر این که انسان منتظر به عنوان سومین وظیفه باید «فراهم سازی کند». فراهم سازی، یعنی نیرو و امکانات خود را بالقوه نگه دارد و آماده باشد تا فرمان فرمانده کل قوا، یعنی امام عصر(عج) صادر شود. نه این که با این امکانات و تجهیزات در عصر غیبت با ستمگران و مفسدان ستیز کند.
تمام مسئولیت ها و وظایف مسلمان در عصر غیبت، از دیدگاه انجمن عبارت است از:
- انتظار: وضع انتظار و ندیدن امام معصوم از بزرگ ترین مصیبت هاست؛
- تقلید از مجتهد جامع الشرایط؛
- غمگین بودن به دلیل مفارقت آن حضرت؛
- دعا برای تعجیل فرج آن حضرت؛
- گریستن از دوری وی؛
- تسلیم و انقیاد داشته باشد و برای امر امام عجله نکند؛
- دادن صدقه به قصد سلامت آن حضرت.[9]
لذا از دید انجمن مکتب انتظار سه بعد دارد:
- خودسازی
- دیگرسازی(مشروط و محدود)
- تهیه ابزار و آلات مورد نیاز قیام شکوه مند مهدوی، یعنی فراهم سازی.[10]
دشمن شناسی انحرافی انجمن
آن گونه که از بررسی مواضع اعضای انجمن حجتیه برمی آید، این انجمن صرفا تشکلی ضد بهائیت نیست، بلکه جریان فکری و سیاسی با تمام وجوه و مولفه هاست و همین رویکرد است که آن را از سایر جریان ها و گروه ها متمایز می کند.
انجمن را به عنوان «یک واحد کل» نمی توان در نظر گرفت، بلکه لایه های مختلفی در آن وجود دارد؛ اما به هر حال در زمینه تفکر سیاسی، عمده ترین محوری که در انجمن حجتیه مطرح می شود، این که در زمان غیبت امام عصر(عج)، ورود دین به عرصه سیاست اشتباه است. این تئوری در راس مجموعه مطرح می گردید و در بدنه به آن دامن زده می شد.
بزرگ ترین عامل این بود که عناصر انجمن حجتیه در دشمن شناسی دچار مشکل جدی بودند و پیش از انقلاب، به اشتباه می خواستند اولویت جامعه در بحث دشمن شناسی را جابه جا کنند و مبارزه با بهاییت را نسبت به مبارزه با استبداد و استعمار در اولویت قرار دهند. به زعم آن ها، بهاییت ساخته دست استعمار است و اگر با آن مبارزه کنیم در حقیقت با استعمار مبارزه کرده ایم. این گروه بر اساس همین نگرش، مردم را از حرکت های اعتراضی نسبت به رژیم منصرف و سرگرم کارهای دیگر می کردند و در واقع به نوعی مبارزه زدایی و سیاست زدایی داشتند و تاکید می ورزیدند که وظیفه ما دخالت در شرایط و فضای سیاسی نیست.[11]
انجمن و مبارزه
انجمن حجتیه به نوعی مردم را از حرکت های اعتراض آمیز نسبت به رژیم منصرف و سرگرم کارهای دیگر می کرد و تاکید داشت که وظیفه ما دخالت در امور سیاسی نیست. انجمن در جلسات خود تبلیغ می کرد که نباید سیاسی کاری کرد.[12] آن ها اگر می فهمیدند که اعضایشان با برخی سیاسیون ارتباط دارند، دیگر آن ها را به جلسات خود راه نمی دادند.[13]
مرحوم هاشمی رفسنجانی در این زمینه می گوید:
« قبل از پیروزی انقلاب این ها داعیه های خاص اسلامی نداشتند. اختلافی که با انقلابیون داشتند، این بود که مبارزه را بد می دانستند. معتقد بودندکه حکومت اسلامی خالص در زمان امام زمان می تواند شکل پیدا کند و چون حالا نمی شود، پس نتیجه می گرفتند که خوب است مبارزه نکنیم و با رژیم و با ان ها بسازیم؛ وارد شویم توی جریانات و خدمت بکنیم... از جمله کاری که می خواستند بکنند، این بود که مثلا جلو بهایی ها را بگیرند. این همت آن ها بود... و چون آن کار بی خطری بود، خیلی ها استقبال می کردند؛ یعنی جوانانی بودند که داخل وجودشان تمایل به خدمات دینی بود؛ اما چون آن میدان باز بود، می رفتند آن جا، استقبال خطر نمی کردند».[14]
توجیه عدم مبارزه
انجمن در توجیه عدم دخالت در امور سیاسی و حکومتی دلایل و توجیهاتی برای خود ارائه می کند که عبارتند از:
روایت
انجمن در توجیه دوری از مبارزه به حدیث و روایت استناد می کند به ویژه به سخنی از امام صادق(ع): «تا ظهور امام قائم ما زمانش فرا نرسد، خروج نکرده و نخواهد کرد احدی از ما برای دفع ظلم و جور آن ها و اقامه حق؛ جز آن که مبتلای به قتل و شهادت بشود و هر که قیام کند، جز آن که بر غم و اندوه ما و شیعیان ما بیفزاید کاری از پیش نبرد».[15]
تقیه
انجمن برای توجیه سکوت و سازش با رژیم به بحث «تقیه» استناد می کرد. اعضای انجمن، تقیه را از تعریف حاج میرزا محمد تقی اصفهانی استفاده می کنند. که تقیه را چنین تعریف کرده است:« معنای تقیه که واجب است، این است که شخص مومن، در جایی که اظهار کردن حق برای او خوف و ضرر عقلانی به جان و مال و آبروی او هست ، خود را نگه دارد و حق را اظهارنکند، بلکه اگر ناچار شد به جهت حفظ جان یا مال یا آبروی خود به موافقت کردن با مخالفان به زبان، با آن ها موافقت کند و البته قلب او مخالف زبان او باشد».[16]
مبارزه اعتقادی و علمی
انجمن در قبال عدم دخالت در مبارزات، به گونه ای مبارزه با رژیم را کار سیاسی می داند و معتقد است که آن ها در سیاست دخالت نمی کنند و این جزء اساسنامه آن هاست . البته دلیل اصلی شکل گیری این تفکر، به مسائل شخصی شیخ محمود حلبی بر می گردد و آن چه در اساسنامه آن ها آورده شده است، از همان جا نشات می گیرد. انجمن در برهه ای برای عدم دخالت در سیاست از اعضای خود تعهد کتبی اخذ می کرده است. [17]ایشان در توجیه این مطلب که چرا در مبارزات شرکت نکردید، این گونه دلیل می آورد که عده ای رسالت مبارزه( همان کار سیاسی در ادبیات آن ها) دارند و عده ای نیزبایست بنشینند و دفاع علمی و اعتقادی کنند.[18]
تقلید
از دیگر دلایلی که اعضای انجمن برای سکوت خود و عدم شرکت در مبارزات و سکوت در قبال جنایات رژیم پهلوی مطرح می کنند، بحث مرجعیت است. آن ها می گویند: ما مقلد فلانی هستیم و ایشان به مبارزه حکم نداده اند.
سید عباس نبوی در این زمینه چنین می گوید: « انجمن از اسم امام می ترسید، همیشه می گفتند اسم امام را مطلقا نبرید؛ خودشان هم نمی بردند. به یاد ندارم آن زمان که امام به عنوان امام مطرح شد، افرادی که من از بدنه این جریان می شناسم، هیچ وقت نام او را به عنوان امام ذکر کرده باشند. همیشه تعبیر به آقای خمینی می کردند. در بیش تر جلسه هایشان در تهران برنامه ای کلی داشتند. ساواک از آن ها خواست آقا مرجعی را که می خواهی به مردم معرفی کنی، از ایران بیرون ببرید و این که آقای خمینی را معرفی نکنید». [19]
البته در رد این دلایل، علما و شخص امام خمینی دلایل متقن و محکمی ارائه کرده اند که برای دوری از اطاله کلام و حفظ اختصار از ذکر آن ها اجتناب می کنیم. [20]
پانویس
- ↑«خرده فرهنگ در اصطلاح جامعه شناسی به ارزش ها و هنجارهای متفاوت با ارزش ها و هنجارهای گروه اکثریت در درون جامعه، ولی مرتبط با ارزش ها و هنجارهای گروه اکثریت در درون جامعه، ولی مرتبط با آن اطلاق می شود. خرده فرهنگ ها قابل شناسایی و تغییر هستند و بیش تر به ارزش های گروه اقلیت اطلاق می شوند. به عبارت ساده تر، خرده فرهنگ، فرهنگی درون فرهنگ بزرگ تر و شامل عناصر فرهنگ کلی تر بوده و در فرهنگ کلی جامعه سهیم است» (عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگ ها، ص39).
- ↑آرش رجبی، نقد و بررسی انجمن حجتیه، ص13-14.
- ↑آرش رجبی، نقد و بررسی انجمن حجتیه، ص51-52.
- ↑عماد الدین باقی، در شناخت حزب قاعدین زمان، ص74-77.
- ↑انجمن حجتیه با برپایی جشن های نیمه شعبان و سخنرانی های مهدوی و انتشار کتب مرتبط با مهدویت و نیز برپاسازی نمایشگاه های کتاب و پوستر و نوار در این زمینه و در حاشیه نمایشگاه، طرح پاسخ دهی تلفنی به سئوالات مربوط به امام عصر(عج) و نمایش فیلم و نمایشنامه تلویزیونی و ارائه آثار هنری و الکترونیکی، تلاش وافری برای احیای نام حضرت بقیة الله مبذول می داشت. آرش رجبی، نقد و بررسی انجمن حجتیه، ص166.
- ↑همان، ص139، به نقل از نشریه آخرین سفیرالاهی و حکومت جهانی او از انتشارات اهل بیت قزوین.
- ↑همان، ص142، به نقل از نشریه رایت ویژه امام مهدی- پانزدهم شعبان 1399ق برابر با 1359- ص11 ستون وسط مقاله.
- ↑همان، ص127-130 به نقل از کتاب انتظار بذر انقلاب، ص95.
- ↑همان، ص131، به نقل از جزوه آخرین سفیر الهی و حکومت جهانی او، از انتشارات هیات اهل بیت(ع) قزوین.
- ↑همان، ص133، به نقل از کتاب انتظار بذر انقلاب، ص97.
- ↑سید ضیاء الدین علیا نسب، سلمان علوی نیک، جریان شناسی انجمن حجتیه، ص75.
- ↑مصاحبه شرق با سید هادی خامنه ای، 21/11/83.
- ↑همان، و مصاحبه با دکتر سیاهی، 19/1/85.
- ↑عماد الدین باقی، در شناخت قاعدین زمان، ص37-38، به نقل از مصاحبه هاشمی رفسنجانی با نشریه آینده سازان، شماره17.
- ↑مقدمه صحیفه سجادیه، ص20، با مراجعه به تعداد بسیاری از کتاب های حدیث، این روایت تنها در مقدمه صحیفه سجادیه آمده و در دیگر متون از آن خبری نیست.
- ↑عماد الدین باقی، در شناخت قاعدین زمان،ص79، و حاج میزرا محمد تقی اصفهانی، وظیفه مردم در غیبت امام زمان(عج)، ص62.
- ↑مرتضی فیروز آبادی، بازشناسی مبانی فکری انجمن حجتیه، سایت باشگاه اندیشه، 30/1/1384.
- ↑سید ضیاء الدین علیا نسب، – سلمان علوی نیک، جریان شناسی انجمن حجتیه، ص83.
- ↑مصاحبه با سید عباس نبوی، ماهنامه سوره، دوره جدید، شماره 4.
- ↑ر.ک ولایت فقیه، امام خمینی، ص14-60
منابع
- باقی، عماد الدین، در شناخت حزب قاعدین زمان، نشر دانش اسلامی، 1362ش.
- خسرو پناه، عبدالحسین، جریان شناسی ضد فرهنگ ها، تهران، موسسه فرهنگی حکمت نوین اسلامی، 1379ش.
- خمینی، روح الله، ولایت فقیه، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1376ش.
- رجبی، آرش، نقد و بررسی انجمن حجتیه، تهران، کانون اندیشه جوان 1394ش.
- علیا نسب، سید ضیاء الدین –علوی نیک، سلمان، جریان شناسی انجمن حجتیه، قم، انتشارات وثوق، 1390.
برگرفته از
- کتاب: جریان شناسی انجمن حجتیه، سیدضیاء الدین علیا نسب و سلمان علوی نیک، قم،انتشارات وثوق، 1390