کرعه
کرعه، از دانشنامه جامع مجازی ویکی مهدویت
در برخی روایات خروج و قیام امام مهدی از کرعه دانسته شده است. این روایات نامعتبر بوده و با روایات دیگر در تعارض است. براساس روایات معتبر امام مهدی از مکه قیام خواهد کرد.
روایت خروج امام از کرعه
در منابع شیعی و سنی دو روایت به خروج امام مهدی از کرعه اشاره شده است.
در منابع اهل سنت
در روایتی بیان شده است که حضرت مهدی علیه السلام از منطقه ای در یمن به نام کرعه (أکرعه) خواهد آمد .گزارش آن در منابع اهل سنت و به نقل از عبدالله بن عمرو بن العاص [1]چنین است:
وَ قَالَ: حَدَّثَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا، قَالَ: أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَالِكِيُّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ الْوَهَّابِ بْنُ الضَّحَّاكِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَيَّاشٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ نُفَيْرٍ عَنْ كَثِيرِ بْنِ مُرَّةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ مِنْ قَرْيَةٍ يُقَالُ لَهَا: كَرْعَة [2] عبدالله بن عمرو بن عاص از پیامبر خدا آورده است: مهدی از روستایی به نام کرعه خروج خواهد کرد.
بررسی روایت
اشکال اصلی بر این گزارش شاذ بودن و عدم اعتبار سندی آن است. چنانچه در این روایت عبدالوهاب بن ضحاک(245 ق) قرار دارد که رجالیون اهل سنت در مورد او چنین گفته اند:
اخبار عجیب و غیر معقولی نقل نموده است و داود گوید: من او را دیده ام و روایاتی را جعل کرده است. ابو جعفر عقیلی و دارقطنی نیز او را کسی می دانند که باید حدیثش را ترک نمود و صالح بن محمد گوید او احادیث غیر معتبر نقل نموده و عموم احادیثش دروغ است . [3]
منابع شیعی
در منابع شیعی نیز تنها کفایة الاثر، از طریق حضرت علی علیه السلام چنین آورده است:
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَى رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو ذَرٍّ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْبَاغَنْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْمُخْتَارِ عَنْ نَصْرِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ هَارُونُ وَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى الْعَبَّاسِ بْنِ مُجَاهِدٍ فِي سَنَةِ ثَمَانَ عَشْرَةَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ زَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ يُونُسَ الْخُزَاعِيُّ الْبَصْرِيُّ فِي دَارِهِ قَالَ حَدَّثَنِي هَيْثَمُ بْنُ بِشْرٍ الْوَاسِطِيُّ قِرَاءَةً عَلَيْهِ مِنْ أَصْلِ كِتَابِهِ عَنْ أَبِي الْمِقْدَامِ شُرَيْحِ بْنِ هَانِي بْنِ شُرَيْحٍ الصَّائِغِ الْمَكِّيِّ عَنْ عَلِيٍّ ع وَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْجَوْهَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْقَاضِي الْجِعَابِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ أَبُو جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ حَبِيبٍ الْجُنْدُ نَيْسَابُورِي عَنْ يَزِيدَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع كُنْتُ عِنْدَ النَّبِيِّ ص فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ ... ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ رَافِعاً صَوْتَهُ الْحَذَرَ إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ مِنْ وُلْدِي قَالَ عَلِيٌّ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا تَكُونُ هَذِهِ الْغَيْبَةُ قَالَ أصبت حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَهُ بِالْخُرُوجِ فَيَخْرُجُ مِنَ الْيَمَنِ مِنْ قَرْيَةٍ يُقَالُ لَهَا أكرعة آنگاه پيغمبر اكرم عليهم السّلام به سوى ما متوجّه شد و درحالىكه صدايش را بلند كرده بود فرمود: هشدار! هنگامى كه پنجمين از هفتمين فرزندم ناپديد شود. على عليه السّلام گويد: من پرسيدم: يا رسول اللّه! هنگام غيبت چه وضعى دارد؟ فرمود: صبر مىكند تا خداوند به او اجازه خروج بدهد، سپس از قريهاى كه به آن «كرعه» مىگويند خروج مىكند. [4]
بررسی روایت
این نقل که تنها در کتاب کفایه الاثر وجود دارد خود سه سند دارد که درآن اسناد یا افراد مجهول وجود دارند و یا راویان اهل سنت در طریق آنان قرار دارد.
سند اول و دوم راویان اهل سنت مانند احمد بن محمد بن سلیمان الباغندی [5]، ابراهیم بن مختار التمیمی الرازی و احمد بن موسی العباس بن مجاهد قرار دارند که همگی آنان توثیق ندارند.[6] [7] در طریق سوم نیز محمد بن عبدالله جعفر مجهول است و در اساتید روایی محمد بن عمر جعابی (355 ق) نامی به این عنوان نیافتیم .راوی دیگر محمد بن حبیب نیشابوری نیز شرح حالی در کتب ندارد و در زمره ی شاگردان یزید بن ابی زیاد نامی به این عنوان ذکر نشده است و با توجه به سال وفات یزید بن ابی زیاد(137 ق ) نتوانستیم فردی با این عنوان نیز پیدا کنیم . البته باید توجه داشت که عنوان ( الجند نیسابوری ) تصحیف (الجندیسابوری ) منسوب به جندی شاپور اهواز می باشد .
جمع بندی
در مجموع، این دو گزارش به طریق اهل سنت نقل شده است و به راویان آن نمی توان اعتماد نمود . شاید بتوان احتمال داد اين روايت، ناظر به خروج يمانى از يمن است که در دوران ظهور خروج خواهد کرد.
علاوه بر آنکه احاديث فراوانى، مكّه را جايگاه آغاز قيام مهدوى مىدانند. بيشتر اين احاديث، در كتابهاى مشهور و معتبرى مانند الكافى و الغيبة نعمانى نقل شده و افزون بر اين، برخى از آنها داراى اسناد صحيح و معتبرند. اين احاديث، مراحل آغازين قيام را به روشنى بر مىشمرند و بيان مىدارند كه امام مهدى عليه السلام در حالى كه ميراثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله همراه دارد، همانند ايشان، قيام خجسته خود را از مكّه و كنار خانه خدا آغاز مىكند. به عنوان نمونه شيخ صدوق چنين آورده است:
«فَإِذا خَرَجَ أسنَدَ ظَهرَهُ إلَى الكَعبَةِ، وَاجتَمَعَ إلَيهِ ثَلاثُمِئَةٍ وثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا. و أَوَّلُ ما يَنطِقُ بِهِ هذِهِ الآيَةُ: «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»، ثُمَّ يَقولُ: «أنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ في أرضِهِ، و خَليفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَيكُم»[8]
و چون خروج كند، پشتش را به كعبه تكيه دهد و سيصد و سيزده مرد به گرد او جمع شوند و نخستين سخنش اين آيه است: «باقى نهاده خداوند برايتان بهتر است، اگر مؤمن باشيد» سپس مىفرمايد: «من باقى نهاده خداوند در زمينش و جانشين او و حجّتش بر شما هستم»
همچنين نعمانى مىنويسد:
«وَالقائِمُ يَومَئِذٍ بِمَكَّةَ، قَد أسنَدَ ظَهرَهُ إلَى البَيتِ الحَرامِ مُستَجيراً بِهِ، فَيُنادي: يا أيُّهَا النّاسُ إنّا نَستَنصِرُ اللَّهَ، فَمَن أجابَنا مِنَ النّاسِ فَإِنّا أهلُ بَيتِ نَبِيِّكُم مُحَمَّدٍ، ...، فَيُبايِعونَهُ بَينَ الرُّكنِ وَالمَقامِ»[9] و قائم، آن روز در مكّه است، پشتش را به كعبه تكيه داده و به آن پناه آورده است و ندا مىدهد: اى مردم! ما از خدا يارى مىجوييم. هر كس ما را پاسخ گويد [بداند] كه ما اهل بيت پيامبرتان، محمّد و سزاوارترين مردم به خداوند و به محمّد صلى الله عليه و آله هستيم ... و با او ميان ركن [حجرالأسود] و مقام [ابراهيم] بيعت مىكنند.
پانویس
- ↑در برخی نقل ها عبدالله بن عمر ذکر کرده اند که اگر تصحیف نباشد مراد فرزند خلیفه دوم است .
- ↑محمد بن یوسف گنجی شافعی، البيان في أخبار صاحب الزمان(ع)، ص: 511.
- ↑یوسف بن زکی مزی، تهذیب الکمال، ج 18 ص 494. عبد الوهاب بن الضحاك بن أبان السلمي العرضي ... قال البخاري: عنده عجائب.وَقَال داود: كان يضع الحديث، قد رأيته .وَقَال أبو جعفر العقيلي، وأبو الحسن الدَّارَقُطنِيّ، وأبو بكر البيهقي: متروك. وَقَال صالح بن محمد الحافظ: منكر الحديث، عامة حديثه كذب
- ↑علی بن محمد خزاز رازی، کفایة الاثر، ص 149
- ↑عبدالکریم بن محمد سمعانی، الأنساب، ج 2، ص 46
- ↑یوسف بن زکی مزی، تهذیب الکمال، ج 2، ص 194
- ↑اسماعیل ابن کثیر دمشقی، البدايةوالنهاية، ج 11، ص 185
- ↑محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 331.
- ↑محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه ص 281.
منابع
- اسماعیل ابن کثیر، البدایة و النهایة، بيروت، دارالفكر، 1407 / 1986.
- عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، حيدرآباد، مجلس دائرةالمعارفالعثمانية، 1382 / 1962.
- علی بن محمد خزاز رازی، كفاية الأثر في النصّ على الأئمة الإثني عشر، قم، بیدار، 1401 ق.
- محمد بن ابراهيم نعمانى، الغيبة، محقق: غفارى، علىاكبر، تهران، مكتبة الصدق، 1397.
- محمد بن علی صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق علیاکبر غفاری، دوم، تهران، انتشارات اسلامیه، 1395.
- محمد بن يوسف گنجى، البيان في أخبار صاحب الزمان( عليه السلام)، تهران، دار إحياء تراث أهل البيت(علیهم السلام)، 1362 ه. ش
- یوسف بن زکی مزی، تهذیب الکمال، بیروت، موسسة الرسالة، اول، 1400 ق.